کد خبر: ۳۱۱۴۷
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۰
نخستین نکته ای که در حوزه اقتصاد انرژی به خصوص منابع پایان پذیر یاد می گیریم این است که قمیت کالاهای انرژی بی ثبات و پرنوسان است. به همین دلیل حتی در شرایط عادی نیز پیش بینی قیمت نفت مشکل خواهد بود
به نوشته سایت خبری دیپلماسی ایرانی ،نخستین نکته ای که در حوزه اقتصاد انرژی یاد می گیریم این است که قمیت کالاهای انرژی بی ثبات و پرنوسان است. به همین دلیل حتی در شرایط عادی نیز پیش بینی قیمت نفت مشکل خواهد بود، چه رسد به این که علاوه بر مسائل اقتصادی، مسائل ژئوپولتیک نیز دخیل باشند.

دیپلماسی ایرانی: دکتر مهدی عسلی، مدیرکل امور اوپک و روابط با مجامع انرژی وزارت نفت در نشست بسته دیپلماسی ایرانی با موضوع 'دیپلماسی نفتی، چالش ها و چشم انداز آینده' به بررسی اقدام اوپک به منظور کاهش قمیت نفت از منظر اقتصادی پرداخته است. مشروح سخنان وی در ادامه می آید:

نخستین نکته ای که در حوزه اقتصاد انرژی به خصوص منابع پایان پذیر یاد می گیریم این است که قمیت کالاهای انرژی بی ثبات و پرنوسان است. به همین دلیل حتی در شرایط عادی نیز پیش بینی قیمت نفت مشکل خواهد بود، چه رسد به این که علاوه بر مسائل اقتصادی، مسائل ژئوپولتیک نیز دخیل باشند.

در این باره اصطلاحی در اقتصاد وجود دارد مبنی بر اینکه ضریب کشش عرضه و تقاضای نفت هر دو کوچک است. برای فهم بیشتر مثلا قیمت تقاضای نفت در چین 0.05 درصد است. بدان معنا که در حوزه ضریب کشش تقاضا مثلا اگر قیمت ها تغییر کند، تغییر زیادی در تقاضای چین به وجود نمی آید. درباره ضریب کشش عرضه نفت نیز به همین صورت بوده و به لحاظ قیمتی کوچک است. گاهی قیمت ها تا 20 درصد افزایش یافته اما عرضه تغییر نکرده است. البته در حال حاضر به تدریج ضریب کشش قیمت عرضه در حال افزایش بوده و این خطر بزرگی برای اوپک است. سوال قابل طرح این است که چگونه می توان نوسان قیمت نفت را تحلیل کرده و آیا می توان کمکی به دیپلمات ها در مذاکرات کرده که به نکات اقتصادی توجه کنند؟

قیمت نفت همواره در نوسان بوده، هرچند طی سه سال گذشته بین 95 تا 110 دلار تغییر کرده اما به تازگی این قیمت سقوط کرده است. در حال حاضر نزدیک به 300 نوع نفت در دنیا وجود دارد، اما همه آنها با سه یا چهار نفت شاخص قیمت گذاری می شوند. این نیز به دلیل آربیتراژ (در علم اقتصاد و مالیه به معنای بهره گرفتن از تفاوت قیمت بین دو یا چند بازار برای کسب سود است) صورت می گیرد. به همین دلیل فاصله زیادی میان قیمت های آنها وجود ندارد. اگر هر کدام از نفت ها خریداری شود، به دلیل شاخص قرار دادن آن با نفت برنت_ زیرا 50 درصد تجارت نفت دنیا برنت است_ مانند این خواهد بود که نفت کل دنیا را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده ایم. گرچه به دلایل خاصلی WTI (نفت وست تگزاس اینترمیدیت) به دلیل قرار داشتن در یک محیط بسته و انبار شدن، فاصله ای با نفت برنت پیدا می کرد، اما به تازگی فاصله این نفت نیز با اتصال لوله کیسون از کانادا در حال کم شدن است. بنابراین اگر یکی از این نفت ها را ملاک قرار دهیم با همان فرمول می توان کم و بیش نوسان را تجزیه و تحلیل کرد. همه grade های نفتی با هم بالا و پایین رفته و فاصله زیادی با هم نداشته اند. با در نظر گرفتن این مساله به این نکته اشاره می شود که قیمت کنونی نفت به دلیل خروج از حالت تعادل و عدم تعادل های موجود بوده است. در عین حال دلایلی نیز مبنی بر عدم بازگشت به تعادل نیز در آینده نزدیک وجود دارد. این دیدگاه صرفا از منظر مدل های اقتصادی است که بیان می شود.

در حوزه اقتصادسنجی به این نکته اشاره دارد که قیمت کالاها به خصوص کالاهای انرژی mean revert نیست. بدان معنی که قیمت کالا به میانگین خود به خصوص در کوتاه مدت باز نمی گردد. این از منظر اقتصاددان های بزرگ ثابت شده است. یک بازه دو یا سه ساله را فرض کنید. اگر قیمت کالا از میانگین خود جدا شود، ممکن است به پایین برود تا این که بازگردد. این در حالی است که کالاهای دیگر این گونه نیستند. علت این امر برای کالاهای انرژی پایان پذیر بودن آنهاست. حالت ذاتی آنها منجر به این می شد که به زودی به موقعیت میانگین خود برنگردند.

نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که قیمت منابع پایان پذیر هیچ گاه در شرایط رقابتی با هزینه نهایی _ marginal cost _ برابر نمی شود. اگر قرار است جامعه ای به رفاه حداکثری دست یابد، کافی است قیمت کالا یا هزینه نهایی به خصوص در بلند مدت برابر شود. در اقتصاد انرژی به خصوص منابع پایان پذیر، به دلیل این نوع خصلت همیشه قیمت کالا با marginal cost برابر نمی شود. این نیز به دلیل وجود رانت است. از این رو اگر حتی قیمت نفت پایین بیاید، باید توجه منصفانه به قیمت داشت. امری که اوپک نیز به درستی به آن اشاره می کند. به اعتقاد غربی ها اوپک کارتری است که مانع از رسیدن قیمت به حداقل آن است.

در حال حاضر نفت به یک دارایی تبدیل شده است. در حال حاضر در بازارهای مالی میلیاردها میلیارد سرمایه گذاری بر روی نفت صورت می گیرد. نفت اکنون به عنوان کالای asset class معرفی می شود. بزرگترین سرمایه گذاری پس از طلا بر روی نفت انجام می شود. افرادی هستند که تنها در کار خرید محموله های نفتی بوده و کاری به پالایشگاه و نفت ندارند. آنها با خرید نفت آن را قبل از موعد به فروش می رسانند. به دلیل حجم قابل توجه سرمایه گذاری بر روی این کالا شاهد اثرگذاری آن در کوتاه مدت بر نوسانات قیمت هستیم و پیش بینی را مشکل می کند.

برخی انتقادهای مبنی بر این است که چرا پیش بینی های صورت گرفته در خصوص قیمت نفت اشتباه شده است. پیش از این اعلام شده بود حداقل قیمت نفت 80 دلار خواهد بود. باید در نظر داشت که اساس تشکیل اوپک بر قیمت های منصفانه بر منابع پایان پذیر و حمایت از آن است. با وجود گذشت حدود 55 سال از تشکیل اوپک هدف اصلی برقرار ثبات در قیمت و تامین حداکثری منافع اعضا در بلند مدت بوده است. این دو هدف بنیادین اوپک است. وقتی بودجه کشورهای عضو بر اساس فروش نفت با قیمت 80 دلار تدوین شده، دیدگاه کارشناسی بر این است که در صورت کاهش بیشتر قیمت نفت اوپک در بازار دخالت می کند. بر این اساس با فرض دخالت اوپک قیمت نفت نباید از 80 دلار پایین تر بیاید. آمارها گویای این است که هرگاه عربستان تولید نفت خود را قطع کرده قیمت نیز افزایش یافته است. اما این بار چنین چیزی را شاهد نیستیم. از این رو ممکن است قیمت ها به سمت قیمت های رقابتی در بازار برود. البته ممکن است مقداری بالاتر از قیمت بازار قرار بگیرد زیرا اوپک در سال گذشته هیچ گاه fuel capacity نداشته است.

مساله دیگر در این باره backstop technology است. در حال حاضر تولید نفت توسط کروژن که در چین، آمریکا، کانادا و دیگر کشورها وجود دارد با استفاده از این روش با قیمت 150 دلار در دسترس است. اما به خاطر قیمت بالا تولید آن به صرفه نیست. علی النعیمی، وزیر نفت عربستان در این باره گفته است: 'اشتباه کردیم که قیمت ها را پایین نیاوردیم. زیرا همواره باید باید قیمت خود را زیر مسیر سرمایه گذاری در سوخت های جایگزین نگه داریم. یعنی اگر قیمت سوخت های جایگزین 80 دلار است، قیمت نفت اوپک باید 75 دلار باشد تا سرمایه گذاری به سمت ما باز گردد.' این اظهارات حاکی از آن است که این بار مساله صرفا اقتصادی نیست بلکه انگیزه های سیاسی بسیار قوی برای کاهش قیمت نفت وجود دارد. چرا که از نظر اقتصادی، این اظهارات توجیه پذیر نیستند. از منظر اقتصادی عربستان می توانست تصمیمی بگیرد که هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت به نفع آن باشد. شاید عربستانی ها مساله امنیت ملی را مطرح کنند. اما به لحاظ تحلیل های اقتصادی و با توجه به ماهیت شکل گیری اوپک این مساله قابل تایید نیست. استنباط النعیمی بر این است که: 'کاهش تولید، یعنی افزایش قیمت، و افزایش قیمت یعنی سرمایه گذاری در حوزه سوخت های جایگزین و در نهایت بازار نفت توسط سوخت های جایگزین تسخیر می شود. حال اگر قیمت ها کاهش یابد تقاضا افزایش یافته و در نهایت عرضه نیز کاهش می یابد. از این رو نباید نگران کاهش شدید قیمت ها بود.' موضوعی که در این میان وجود دارد این است که دو متغیر یکی spare capacity اوپک و دیگری هم انبار تجاری نفت _ Oil CW_ وجود دارد که هر گاهspare capacity بالای سه میلیون بشکه و انبارها نیز بیش از متوسط 5 سال باشند، قیمت نفت سقوط کرده است. وقتی spare capacity و انبارها کم بوده قیمت ها به 140 دلار رسیده است. این اتفاق در سال 2007 روی داد. برخی مطالعات گویای این است که اگر قیمت نفت تا 20 دلار کاهش یابد، حداکثر بتواند یک یا دو سال ادامه دهد. شاید برای عربستان طی یک یا دو سال مشکلی وجود نداشته باشد، اما بر سایر اعضا فشار وارد می کند.

از طرفی وقتی گفته می شود تقاضا افزایش می یابد درست برعکس آن را شاهد هستیم. پیش از برگزاری کنفرانس اصلی اوپک نشستی با عنوان economic commission work برگزار می شود. در آن برخی اعضا معتقد بودند که به دلیل رشد اقتصادی 7 درصد چین و 5/5 درصد هند، شاهد افزایش تقاضا خواهیم بود. در حالی که ثابت شده این گونه نیست. طی 6-7 سال گذشته با وجود بحران اقتصادی پیش آمده، دولت های آمریکا، اروپا، چین و هند به شدت مقروض شدند. اکنون آنها در حال پس دادن قرض های خود هستند. بنابراین رشد 7 درصدی کنونی چین همانند رشد 7 درصدی قبل از بحران اقتصادی دنیا نیست. شاید دولت و مردم رشد دو یا سه درصد را بپذیرند. دولت آمریکا و چین به دلیل انباشت بدهی ها شروع به کاهش سیاست های انبساطی پولی خود کرده که بر اساس آن نرخ بهره را افزایش داده اند. این مساله منجر شده است که سال آینده دو میلیون بشکه مازاد تولید نفت اوپک داشته باشیم.

از منظر اقتصادی هر شُکی که به قیمت نفت وارد شود، ممکن است آن را در هر جهتی حرکت دهد. مانند اکنون که قیمت به سمت پایین در حرکت است. اگر قیمت تعادلی 70 دلار باشد، به دلیل کاهش درآمد، اقدام به تولید برای افزایش درآمد بیشتر می شود که کاهش قیمت را در پی خواهد داشت. این موجب خروج بیشتر قیمت از تعادل می شود. به همین دلیل اقدام عربستان ریسک بسیار بزرگی است. اگر این ریسک منطق سیاسی نداشته باشد ریسک بسیار بالایی است که در نهایت ممکن است به نفع خود یا دیگران نباشد.

از منظر اقتصادی نمی توان کاری برای این اقدام انجام داد. تحلیل اقتصادی تنها به همین میزان نشان می دهد که وضعیت فعلی از منظر اقتصادی توجیه پذیر نیست. این اقدام با اساس اوپک در تضاد است. زیرا اوپک اقدام به جلوگیری از سقوط نفت تا آنجا که قیمت منصفانه تشخیص داده شود، صورت نداده است. حتی پیش بینی برای برگزاری جلسه اضطراری به منظور کاهش بیشتر قمیت نشده است. به همین خاطر نشان می دهد، موضوعی غیر از محاسبات اقتصادی وجود دارد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین