|
|
امروز: دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۳
کد خبر: ۳۰۷۳۰۴
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۸

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: اگر بپرسند که برای اصلاح وضع کشور از اصلاح کدام نهاد باید آغاز کرد، همچنان تکرار می‌کنم، اول رسانه رسمی، دوم رسانه رسمی، سوم رسانه رسمی و چهارم سایر نهادها! ولی نکته جالب و عجیب این است که رسانه‌های رسمی به ویژه صدا وسیما به عنوان یک نهاد فراگیر، نه‌تن‌ها در مسیر اصلاح مورد نظر و تطبیق دادن خود با نیاز‌های جامعه قرار ندارند، سهل است که نوعی عقب‌گرد را نیز شاهدیم.

هر روز یک اتفاقی می‌افتد و رسانه‌های غیررسمی درست و نادرست چنان فضایی را می‌سازند که رسانه و نظام اطلاع‌رسانی رسمی را به تکاپو می‌اندازد که تا برای رفع و رجوع آن به فضاسازی متقابل بپردازند، غافل از این که به علت کم‌اعتباری یا حتی بی‌اعتمادی به این رسانه، هر کاری کنند، نه‌تن‌ها که موفق نمی‌شوند مسأله را حل کنند، بلکه چه بسا مشکل را تشدید هم می‌کنند، و در برخی موارد چنان سطحی و غیرحرفه‌ای اقدام به رفوی سوراخ‌های خبری می‌کند که مخاطب در حیرت فرو می‌رود. آخرین نمونه آن اتفاق تاسف‌باری است که برای یک خانم آبادانی رخ داد.

ابتدا و مهم‌تر از همه باید برای نظام رسانه‌ای و سیاسی روشن کرد که به قول معروف آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت؛ دنبال جلوگیری از انتشار خبر و فیلم نباشید. تن و روان خود را در مقابله با این هدف دست‌نیافتنی فرسوده و رنجور نکنید. این که در پی شناسایی عوامل فیلم‌بردار و منتشرکننده باشید اشتباه محض است و فقط وقت خود را هدر می‌دهید. بسیاری از این فیلم‌ها نه از روی آگاهی و قصد قبلی که به علل جذابیت‌های رسانه‌ای منتشر می‌شوند. کافی است فیلم میان چند نفر دوست بچرخد، پس از آن به صورت تصاعدی و لگاریتمی منتشر می‌شود.

نکته دوم این که این وقایع، جدید و منفرد نیست. هم‌اکنون هم موارد گوناگونی از این اتفاقات رخ می‌دهد و در گذشته هم رخ می‌داده است. ولی حتی خبر آن‌ها در سطح رسانه‌های محلی هم بازنشر نمی‌شده است. برای مثال اگر از این حادثه فیلم گرفته و منتشر نمی‌شد، ارزش خبری چندانی نداشت. زیرا از این گونه اختلافات و درگیری‌ها وجود دارد و آن رفتار نگهبان شرکت نفت نیز در خبر آورده نمی‌شود، چون اثبات آن سخت است ولی هنگامی که آن رفتار به صورت فیلم ضبط و پخش می‌شود، معنای ماجرا به کلی فرق می‌کند و اتفاقا همه بخش‌های این خبر در مقابل پا گذاشتن روی سینه زن و دست کشیدن به سینه او، امری فرعی محسوب می‌شود.

این ویژگی فیلم است که مسایلی را نزد مخاطب برجسته می‌کند، که در خبر‌های غیرتصویری برجسته نیستند. پس بپذیرید که به دنیای جدیدی وارد شده‌ایم که باید خود را با این وضع تطبیق دهید. به احتمال زیاد از این پس نیز انتشار این گونه اخبار و گزارش‌ها بیشتر هم خواهد شد.

نکته بعدی این که در نشان دادن واکنش قدری تامل کنید. بهتر است بگوییم اصلا سعی نکنید که ماجرا را تغییر دهید، چون حتما نتیجه بدتر خواهد شد. واکنش را دراختیار نیرو‌های امنیتی، انتظامی و قضایی قرار ندهید، چون آنان با فضای موجود رسانه‌ای چندان آشنا نیستند، و رفتارشان مصداق سرمه کشیدن و کور کردن خواهد شد. مثل همین پلیسی که یک جوان را به آن شکل دستبند زده و جلوی چشم مردم در حالی که فیلم می‌گیرند با او چنان برخوردی می‌کند. معلوم است که او درکی از بازتاب رفتار خود در سطح وسیع ندارد. گمان می‌کند که اگر کسی در آنجا به دلیل ترس اعتراضی نمی‌کند پس حتما دیگران هم اعتراض نخواهند کرد؛ و بالاخره بخش مهم این فیلم همان جایگاه نازل شهروند به ویژه زن، نزد مامور رسمی است. درباره دعوای زنان با یکدیگر خیلی نمی‌توان ابراز تعجب کرد که مثل همه دعاوی دیگر است، ولی رفتار آن نگهبان با آن باتوم که نماینده و نگهبان نهادی رسمی است واجد معنای زننده‌ای بود که با هیچ مصاحبه‌ای چه ساختگی و چه واقعی قابل پوشاندن نیست.

از نکات عجیب همه این نوع برخورد‌ها این است که نظام رسمی حتی در مواردی که مورد حمایت خودش هم نیست به‌گونه‌ای رفتار می‌کند که هزینه آن را می‌پردازد. در همین مورد خانم آبادانی بعید است که سیستم خواهان حمایت از عمل و رفتار آن مردی باشد که این خانم برای اعتراض به وی به آنجا رفته است. ولی در عمل به گونه‌ای برخورد شد که گویی او مورد حمایت نهاد‌های رسمی است. در ماجرای پلیس وان جوان هم همین مسأله وجود دارد.

راه‌حل چیست؟ آزادی و استقلال رسانه و حرفه روزنامه‌نگاری راه حل است. در غیر این صورت با وجود این وضعیت هر اتفاق مشابهی هم که بیفتد و از این پس بیشتر بازتاب خواهد شد، یک درجه بر بی‌اعتمادی مردم افزوده خواهد شد.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین