کد خبر: ۳۰۲۷۹۰
تاریخ انتشار: ۰۸ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۳:۴۸

یزید ابن معاویه از مشهورترین افرادی است که در جریان روایت‌های مربوط به واقعه کربلا و همچنین روضه‌ها و مراثی، نامش همواره همراه با لعن و نفرین، به گوش می‌رسد. اما یزید که بود و سرنوشتش بعد از واقعه کربلا چه شد؟ در ادامه، مروری کوتاه بر زندگی و مرگ یزید خواهیم داشت.

ابوخالد یزید بن معاویه بن ابی سفیان در سال ۲۵ یا ۲۶ هجری از مادری به نام «میسون» دختر «بجدل کلبی» به دنیا آمد. قبیله کلب، قبل از مسلمان‌شدن بر دو آیین مسیحیت و بت‌پرستی بودند و گویا معاویه به جهت نفوذ بسیار آنان در منطقه و برخی مصالح سیاسی با دختری از این قبیله ازدواج کرد اما میسون، دمشق و فضای محدود قصر معاویه را برنتافت و اشعاری در مدح بیابان و قبیله و مذمت قصر معاویه سرود. این اشعار به گوش معاویه رسید و باعث شد میسون را طلاقش دهد. او نیز در حالی که باردار بود به قبیله‌اش برگشت و در آنجا یزید را به دنیا آورد.

معاویه پس از بدست گرفتن خلافت، سعی در تثبیت آن در خاندان خود کرد. او کوشید برای یزید از مردم بیعت بگیرد؛ اقدامی که در همان گام نخست با مخالفت بسیاری از مسلمانان روبه‌رو شد. یزید قبل از رسیدن به خلافت، به نواختن ساز و آواز و شرب خمر شهرت داشت و به قدری در این کار افراط می‌کرد که پدرش معاویه نیز او را توبیخ و منع می‌کرد.

معاویه برای ترمیم چهره زشت یزید و موجه جلوه دادن او برای تصدی امر خلافت، او را در سال ۵۱ هجری بعنوان سرپرست حجاج شام به مکه فرستاد اما در این سفر نیز یزید نتوانست از شرب خمر چشم بپوشد و پس از ورود به مدینه در بزم شراب نشست!

با مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری، یزید به حکومت رسید. او پس از رسیدن به حکومت و اخذ بیعت عمومی از مردم، هیچ همی نداشت جز آنکه از آن چند نفری که پدرش او را از آنان برحذر داشته بود، بیعت بگیرد. پس به ولید بن عتبه (امیر وقت مدینه) نامه نوشت و به او فرمان داد تا از امام حسین علیه‌السّلام و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر بیعت بگیرد و به او تاکید کرد که نباید اجازه‌ هیچ گونه تاخیری به آنها بدهد و در صورت سر باز زدن آنها از بیعت بی‌درنگ آنان را به قتل برساند و سرهای آنان را نزد او بفرستد. همچنین دستور داد «مردم را نیز به بیعت فرا خوان و هر کدام سرباز زد همان حکم را درباره او اجرا کن.»

از عمده‌ترین و فجیع‌ترین وقایع و رخدادهای ایام حکومت یزید بن معاویه، واقعه اسفناک کربلاست.

سرانجام یزید پس از سه سال و هشت ماه حکومت در چهاردهم ربیع‌الاول سال ۶۴ هجری در سن ۳۸ سالگی درگذشت و در «حوارین» به خاک سپرده شد.

درباره مرگ یزید روایت‌هایی شده که با هم متفاوتند. مثلا گفته شده که روزی میمون خود را بر خری وحشی سوار کرده بود، خر وحشی می‌دوید و یزید نیز در حالی که مست بود، در پی‌اش می‌تاخت تا اینکه از اسب فرو افتاد و گردنش شکست.

در برخی کتب آمده است: «یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد. یزید به اصحابش گفت خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام می‌کنم؛ کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر می‌برد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند. یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب می‌کشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد. یزید گفت اگر بدانی که من کیستم بیشتر مرا احترام می‌کنی! آن اعرابی گفت ای برادر تو کیستی؟ گفت من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی (ع) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا. اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت تا بر سر یزید بزند اما شمشیر به سر اسب خورد. اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت می‌گرفت و یزید را بر زمین می‌کشید. آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا اینکه به اسب او رسیدند و فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.»

همچنین از شیخ صدوق درباره چگونگی مرگ یزید بن معاویه آمده که: «یزید شب با حال مستی خوابید و صبح او را مرده یافتند، در حالیکه بدن او تغییر کرده مثل آنکه قیر مالیده شده باشد. بدن نحسش را در باب الصغیر دمشق دفن کردند.»

در کتابی نیز درباره علت مرگ وی آمده است: «سبب مرگ یزید، اصابت پاره‌سنگی از منجنیق به یک طرف صورت او بود که همین امر باعث شد مدّتی مریض شود، بعد مُرد.»

البته برخی نیز گفته‌اند که وی به وسیله «سلمی» دخـتـر «حجر بن عدی کندی» و با همکاری «عبدالرحمان» برادرزاده حجر، مسموم شده و به مجازات رسیده است.

منابع:

۱. مقاله «یزید ابن معاویه»، سید علی‌اکبر حسینی، پژوهشکده باقرالعلوم (ع)

۲. مقتل لهوف، سید ابن طاووس

۳. الکامل فی التاریخ، عز الدین بن اثیر



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین