کد خبر: ۲۹۶۶۲۷
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۵۲
اعتراضات ضد نژادپرستی در آمریکا به‌شدت گسترش یافته و به صدها شهر تسری پیدا کرده‌است. هر روز که سپری می‌شود، تعداد بیشتری از تظاهرکنندگان دستگیر و حتی کشته می‌شوند.

روزنامه جام جم در ادامه نوشت: در عین حال مواجهه نرم ساختار قضایی و امنیتی آمریکا با قاتل جورج فلوید و سایر نژادپرستان نشان می‌دهد که دولتمردان و هیات‌حاکمه این کشور، همچنان از ایجاد محدودیت‌های اجتماعی، امنیتی و اقتصادی علیه رنگین‌پوستان حمایت و استقبال می‌کنند. درخصوص آنچه در مینیاپولیس و دیگر شهرهای آمریکا می‌گذرد، گفت‌و‌گویی با پروفسور نوام چامسکی، نظریه‌پرداز، فیلسوف و زبان‌شناس مشهور آمریکایی انجام داده‌ایم.

 گسترش دامنه اعتراضات ضد نژادپرستی در آمریکا را طی روزهای اخیر و پس از قتل جورج فلوید چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا مطابق ادعای برخی مقامات آمریکایی، این اعتراضات برگرفته از یک هیجان یا خشم زودگذر است؟

قطعا این‌گونه نیست. من می‌خواهم برای شما از آمریکا سخن بگویم؛ کشوری که اصول و مبانی اولیه اجتماعی و سیاسی آن بر پایه برده‌داری و تبعیض‌نژادی شکل گرفته‌است. زمانی که در سال ۲۰۱۴ میلادی، حوادث فرگوسن (در اعتراض به مرگ مایکل براون، جوان سیاهپوست توسط پلیس) رخ‌داد نیز تاکید کردم که نژادپرستی در جامعه آمریکا نهادینه شده و حتی این موضوع از زمان پایان جنگ داخلی در کشورمان بیشتر ملموس است. شما می‌توانید به‌خوبی ببینید که طی بیش از سه‌دهه‌اخیر، سیاهپوستان در آمریکا چه وضعیتی داشته و چه تبعیض‌هایی علیه آنها اعمال شده‌است. اگرچه مطابق اصلاحات قانون‌اساسی در آمریکا قرار بود برده‌های سیاهپوست آزاد شوند اما این توافق تنها به مدت یک دهه انجام شد. پس از آن شاهد اعمال محدودیت‌های دوباره علیه سیاهپوستان بودیم. بسیاری از سیاهپوستان به نیروی کار سفیدپوستان تبدیل شدند و برخی از آنها نیز به دلیل استنکاف از این موضوع، به‌راحتی زندانی می‌شدند.

ولی سیاهپوستان آمریکا امکان ورود به قدرت را پیدا کرده‌اند.
ما نمی‌توانیم آنچه در آمریکا علیه سیاهپوستان گذشته و می‌گذرد را فراموش کنیم. آنها ۴۰۰ سال قبل به جامعه آمریکا (به عنوان برده و نیروی کار) آورده شده‌اند. اما از آن زمان تاکنون، سیاهپوستان تنها چند دهه و آن هم به‌صورت محدود قدرت ورود به مناسبات اجتماعی و طبیعی در ایالات‌متحده را داشته‌اند. در طول این سده‌ها، برخی برده‌داران مانند توماس جفرسون (رئیس‌جمهور آمریکا بین سال‌های ۱۸۰۱ تا ۱۸۰۹ میلادی) از آزادسازی هزاران برده واهمه داشتند. آنها از این‌که قربانیان برده‌داری و نژادپرستی در آمریکا قیام کنند و حقوق اولیه خود را مطالبه نمایند، وحشت داشتند. تاریخ آمریکا به یاد دارد که در قرن نوزدهم، برده‌داری شکل جدیدی به خود گرفت. سیاهپوستان به بهانه‌های واهی دستگیر می‌شدند و به عنوان زندانی از آنها بهره‌کشی می‌شد. به عبارت بهتر، برده‌داری از شکل مستقیم و قبلی خود (که در آن سرمایه‌داران صاحب برده‌ها بودند) خارج و دولت خود عهده‌دار بهره‌کشی از سیاهپوستان شد. در طول سال‌ها و دهه‌های بعد نیز این نژادپرستی در جامعه آمریکا نمودی کامل داشت. پس آنچه امروز در آمریکا می‌گذرد، پشتوانه و ریشه‌ای تاریخی دارد.

 از تفاوت «برده‌داری توسط سرمایه‌داران» و «برده‌داری توسط دولت آمریکا» سخن گفتید. این موضوع چه مزیت‌هایی برای روسای جمهوری آمریکا و صاحبان قدرت سیاسی در این کشور داشت؟
دولت زمانی که سیاهپوستان را به بهانه‌های غیرواقعی و واهی به زندان می‌اندازد، آنها نه‌تنها به نیروی کار تبدیل می‌شوند (به‌عنوان زندانیانی که اجبارا باید کار کنند)، بلکه دیگر کارفرمایان ترسی از قیام و اعتراض آنها ندارند. به عبارت بهتر، زندانیان سیاهپوست که تحت تملک دولت آمریکا هستند، بسیار کارایی بیشتری برای نژادپرستان و صاحبان قدرت نسبت به دوران برده‌داری دارند. صاحبان سرمایه اگر خود مستقیما به برده‌داری روی بیاورند، باید هزینه آن را بپردازند و حتی بخشی از سرمایه خود را صرف نگهداری بردگان کنند اما برای آنها بسیار فوق‌العاده خواهد بود که دولت این هزینه‌ها را بپردازد. این نوع برده‌داری غیرمستقیم، تا دوران جنگ جهانی دوم ادامه داشت. پس از آن، به مدت کمتر از دو دهه، سیاهپوستان آزادی‌های محدودی به دست آوردند، به گونه‌ای که یک سیاهپوست می‌توانست از بخشی از مزایای اجتماعی بهره‌مند شود، اما پس از دهه ۱۹۸۰ میلادی، معادله دوباره تغییر کرد. دولت‌های آمریکایی، زندگی سیاهپوستان را به یک زندگی مجرمانه و پرهزینه تبدیل کرده‌اند. به‌عنوان مثال، رونالد ریگان یک نژادپرست بود. او در جریان مبارزه با حمل و نقل مواد مخدر، عملا کاری کرد که سیاهپوستان در محدودیت مطلقی قرار گیرند و حتی آزادی از زندان برای آنها ناممکن باشد. از دوران رونالد ریگان تاکنون، برخوردهای سخت و نژادپرستانه با سیاهپوستان بدتر شده‌است. در این میان، به نظر من تفاوتی میان دو حزب دموکرات و جمهوریخواه وجود ندارد و هر دو حزب زمانی که در قدرت حضور داشته‌اند، به این روند دامن زده‌اند.

 در جریان اعتراضات اخیر در مینیاپولیس و دیگر شهرهای آمریکا، ترامپ جملات تند و تحریک‌کننده‌ای را علیه معترضین به کار می‌برد. ترامپ دقیقا به دنبال چیست؟
ترامپ در یک نگاه کلی، به دنبال تجمیع ظرفیت‌های حمایتی و سیاسی طرفداران نژادپرستی و ملی‌گرایان افراطی به سود خود است. بنابراین، او از این‌که تظاهرات‌ها به اغتشاش کشیده‌شود، رضایت دارد و هر اقدامی را در راستای تشدید این روند صورت‌می‌دهد. ترامپ قصد دارد فضا را برای مانور راست‌گرایان (ملی‌گرایان) افراطی در آمریکا فراهم کند زیرا او معتقد است که هر اندازه نژادپرستان و ملی‌گرایان رادیکال قدرت بگیرند، این ماجرا به سود او خواهد بود. در این میان، خواسته معترضین مشخص است. آنها خواستار کاهش خشونت پلیس علیه سیاهپوستان هستند، اما ترامپ این مطالبه حداقلی را نیز سعی دارد برای خود به یک دستمایه جهت تقویت جریان نژادپرستی و ملی‌گرایی افراطی قرار دهد.

با توجه به آنچه بیان کردید، آینده آمریکا را به لحاظ وجود یا عدم وجود تبعیض نژادی چگونه پیش بینی می‌کنید؟

من معتقدم که ریشه‌کن‌کردن نژادپرستی در آمریکا دور از دسترس نیست، اما این مسیر طولانی و سخت خواهد بود. راه‌حلی جادویی و فوری برای حل این معضل نهادینه‌شده در حکومت و جامعه آمریکا وجود ندارد. آموزش‌های اجتماعی صحیح، بهادادن به رنگین‌پوستان، بررسی ریشه‌ای بحران نژادپرستی در آمریکا و ... ازجمله راهکارهایی است که مخالفان نژادپرستی باید نسبت به آنها توجه کنند.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین