کد خبر: ۲۹۴۶۵
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۸
ه نظر من از نظر فنی یکی از کامل ترین و بهترین فورواردهای تاریخ فوتبال ما به حساب می آید، با اینکه از او به عنوان «سرطلایی» فوتبال ایران یاد می شود، اما خصوصیات گلزنی دیگری هم در کنار سرزنی داشت.
علی جباری کاپیتان سابق استقلال در روزنامه ایران نوشت:

هنوز خاطره نخستین حضور غلامحسین مظلومی در خاطرم هست، در آن زمان رایکوف مربی تیم ما بود و همزمان مسئولیت تیم جوانان باشگاه استقلال را هم در اختیار داشت.
به همین دلیل وی سفری به خوزستان انجام داد تا یک سری بازیکن جوان برای باشگاه انتخاب کند که غلامحسین مظلومی یکی از همان بازیکنان بود. مظلومی در همان ابتدا توانست بخوبی خود را در تیم جا بیندازد و نشان بدهد و خیلی طول نکشید که توانست نفر اول خط حمله باشگاه شود. من حدود 6 سالی با مظلومی همبازی بودم. در آن زمان من به عنوان هافبک وسط استقلال و تیم ملی بازی می کردم و مظلومی فوروارد ما بود، بعدها در تیم ملی هم با یکدیگر همبازی شدیم. به نظر من از نظر فنی یکی از کامل ترین و بهترین فورواردهای تاریخ فوتبال ما به حساب می آید، با اینکه از او به عنوان «سرطلایی» فوتبال ایران یاد می شود، اما خصوصیات گلزنی دیگری هم در کنار سرزنی داشت؛ شم گلزنی بسیار بالایی داشت، چارچوب شناس خیلی خوبی بود، خیلی خوشفکر و باهوش بازی می کرد، در جایگیری هایش فوق العاده بود، قدرت بدنی بالایی داشت و شوت هم خوب می زد.

همین خصوصیات او باعث شد چند بار به عنوان آقای گلی لیگ تخت جمشید برسد، در مسابقات آسیایی بهترین گلزن شد و در جام باشگاه های آسیا هم درخشش خوبی داشت، از رده جوانان در تیم ملی بازی کرد و در تیم بزرگسالان هم در کنار یکدیگر بازی کردیم. در تمام بازی ها با تعصب مثال زدنی ظاهر می شد، در سال های بازیکنی ام به عنوان هافبک می توانستم با او خیلی راحت و در سطح عالی ارتباط برقرار کنم، به طوری که چشم بسته به هم پاس می دادیم و در واقع به یک درک متقابل از بازی یکدیگر رسیده بودیم. دوستی من با او از همان حضورش در تیم استقلال شکل گرفت و مانند یک برادر او را دوست داشتم، خاطرات بسیار زیادی چه در زمین بازی و چه خارج از زمین با او دارم. قهرمانی های مان با تیم استقلال در جام های مختلف برای من خاطره است، در قهرمانی باشگاه های آسیا و جام میلز در کنار هم بودیم. از نظر اخلاقی هم سرآمد بود، می توانم بگویم یک نمونه بود، انسان صبور و خوش اخلاقی بود، خیلی بامحبت بود. در زمان بازی سعی می کرد به بازیکنان جوان تیم کمک کند. در طول دوران بازی ام هیچ وقت ندیدم که کسی را از خود ناراحت کند، همیشه پرانرژی و خندان بود و این خصوصیات او باعث بالا رفتن روحیه تیمی می شد، سعی می کرد به سایر بازیکنان اعتماد به نفس بدهد.

ارتباط من با مظلومی در پایان عمر بازیکنی مان هم ادامه پیدا کرد و همیشه کنار هم بودیم. او برای من مانند یک برادر بود، در کنار یکدیگر خاطرات گذشته را مرور می کردیم، تنها زمانی که به تیم شاهین بوشهر رفت و سرپرست این تیم شد، کمی از هم دور شدیم، ولی ارتباط مان را از دست ندادیم. زمانی که مشخص شد به بیماری سرطان مبتلا است، همه ما شوکه شدیم و باورمان نمی شد که غلامحسین مظلومی با آن ابهت و قدرت، سرطان داشته باشد. روحیه او برای مبارزه با این بیماری واقعاً ستودنی بود و باور داشت که می تواند بر این بیماری غلبه کند و این جمله را که می گفت «سرطان را هم دریبل می کنم» همیشه در ذهن من است و ما را هم امیدوار کرده بود که می تواند بر این بیماری غلبه کند، اما افسوس که این بیماری دیر تشخیص داده شده بود و پزشکان زمانی به درمان این بیماری پرداختند که سرطان رشد کرده بود، با این حال نا امید نبود و روحیه جنگندگی خود را از دست نداد و تا آخرین لحظه با این بیماری جنگید. در زمان بیماری، من همراه آقای کشاورز پیگیر بیماری اش بودیم و زمانی که در خانه بود، هر هفته به او سر می زدیم و گاهی اوقات هم تلفنی جویای حالش بودیم، حتی این اواخر هم که در بیمارستان بستری شد، روحیه خود را از دست نداد. دوستان، مسئولان و فوتبالیست های بسیاری در طول این مدت بر سر بالین او حاضر شدند و همیشه سعی داشت با لبخند از آنها استقبال کند.

درگذشت این پیشکسوت باشگاه استقلال و تیم ملی را به تمام جامعه فوتبال تسلیت می گویم و امیدوارم خداوند به خانواده اش صبر بدهد.




ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین