محمد معصومیان، گزارش نویس، در روزنامه ایران نوشت: «بعضیها در خانههای ۴۰ متری، بدون روزنهای برای دیدن آبی آسمان با فرزندانی که جایی برای دویدن ندارند قرنطینه شدهاند، بعضیها نیز در خانه باغهای باصفا و اتاقهای جداگانه آفتابگیر برای هرکدامشان. اکثر مردم البته در واحدهای آپارتمانی نه چندان بزرگ و در این میان بخشی هم بدون نگرانی از معیشت و اجاره و چک برگشتی، شب را راحت سر روی بالش میگذارند و در مقابل، برای خیلیها هم قرنطینه تجربه دردناکی است از نداری به معنای واقعی. آیا اینها روی روابط خانوادگی تأثیر گذاشته است یا تحلیل روابط خانوادهها در دوران قرنطینه به عوامل دیگری غیر از اقتصاد نیز نیاز دارد؟
آیا خانوادههای ایرانی در دوران قرنطینه به هم نزدیکتر شدهاند یا به دلیل تنگنای اقتصادی، نداشتن مهارت کافی در گفت و گو یا تقسیم مسئولیت و... روی اعصاب هم رفتهاند؟ آیا خود تنگنای معیشت نمیتواند اعضای خانواده را به هم نزدیکتر کند؟
برخی مسئولان و کارشناسان سازمان بهزیستی از بالا رفتن میزان خشونت خانگی در ایران ابراز نگرانی میکنند اما در سوی دیگر ماجرا جامعهشناسان و صاحبنظرانی هم هستند که اعتقاد دارند قرنطینه تمرینی است برای یافتن نقاط ضعف در روابط خانوادگی و نزدیکتر شدن آدمها به یکدیگر.
محبوبه فکر میکند آدمیزاد در هر حالتی به تنهایی نیاز دارد. فرقی نمیکند قرنطینه باشد یا مثل سابق هر روز درگیر کار و شب فرسوده از خستگی. او که ۳۵ ساله و معلم ابتدایی است در خانهای ۸۰ متری با همسر و فرزند ۵ سالهاش در حال گذراندن قرنطینه است: «راستش کمی کارم زیادتر شده. همسرم اصلاً آشپزی بلد نیست و مجبورم دائم پای اجاق باشم. نمیخواهم بگویم کاری هم نمیکند چون در شستن ظرف و جارو کشیدن خانه کمکم میکند اما مسأله من اینها نیست. دلم میخواهد روزی چند ساعت برای خودم باشم که نیستم. تا هدفون میگذارم کمی آهنگ گوش بدهم سریع همسرم با دلخوری میگوید برای خودت خلوت کردهای؟ نه این که از همسرم ناراضی باشم اما حالا بعضی از رفتارهایش برایم تازگی دارد و گاهی مرا متعجب میکند. فکر میکنم نکند قرنطینه آدم را تغییر میدهد. اصلاً آدمی نبود که به من گیر بدهد که چرا با بچه بازی نمیکنی یا اینکه موقع تماس تصویری با مادرش حتماً باید جلوی دوربین باشم.»
آن طور که محبوبه میگوید همسرش بعد از تعطیل شدن زودرس مغازهها از این که نتوانسته بود مثل هر سال فروش خوبی داشته باشد، مضطرب بود. او میگوید همسرش هر روز وقتی اخبار مربوط به کرونا را دنبال میکند دچار حالتی عصبی میشود که به نظر محبوبه کمی نگران کننده است.
«قرنطینه تنها ماشه چکان اختلال شخصیت است. ارتباط دادن بزهی مانند خشونت خانگی به مسائلی مانند قرنطینه یا نداشتن مهارت ارتباط مؤثر در خانواده تنها نرمالیزه کردن یک رفتار بزهکارانه است. ما متأسفانه نام اختلال شخصیت را گذاشتهایم نداشتن مهارت درحالی که نداشتن مهارت علت زیربنایی خشونت خانگی نیست.» این جملات دکتر حسام مولوی روانشناس خانواده و زوج درمانی است. او فردی را مثال میزند که تا ماه پیش وقتی به خانه میآمده و از همسرش سرزنشی میشنیده سریع لباس میپوشیده و به قهوهخانه میرفته یا ماشین را روشن میکرده و به خیابان میزده در حالی که در ذهنش تصور رفتاری خشونتآمیز با همسرش را میپرورانده است و این بیرون رفتن از خانه راه فراری برای او بوده تا در سکوت با اختلال شخصیتش به تفاهم رسیده باشد: «در روانشناسی به این وضعیت که طرف بعد از شنیدن سرزنش از خانه بیرون میزند میگوییم «سازگاری با اختلال» در واقع قرنطینه این شیوههای متنوع سازگاری با اختلال را از فرد میگیرد و فرد مجبور میشود برگردد به همان چیزی که تا امروز از آن فرار میکرده است. آن فرد تا دیروز رفتار پرخاشگرانهاش را یا در محل کار به نمایش میگذاشته یا در سطح جامعه اما حالا تنها خانه مانده است و کودک و همسر. پس در واقع مسأله مهم تر همان طور که بارها مسئولین بهداشتی در کشور گفتهاند سلامت روان جامعه است.»
دکتر مولوی معتقد است اگر خشونتی در ایام قرنطینه از طرف زوجین نسبت به خودشان یا فرزندانشان باشد به علت پایین بودن کیفیت ارتباطی است: «اگر در خانوادهای پیش از قرنطینه زوجین از نظر روانی سالم بودهاند و مبانی ارتباطی درست و صمیمی وجود داشته، قطعاً این وضعیت در زمان قرنطینه هم کم و بیش ادامه یافته است.»
مرتضی ۴۰ ساله با انرژی از خاطرات خوش قرنطینه در خانه اجارهای و ۶۰ متریاش میگوید: «تجربه جدیدی برای ما بود. الان ۹ سال است من و همسرم ازدواج کردهایم و یک دختر ۵ساله و یک پسر ۷ ساله داریم. تمام این سالها من و همسرم که هر دو شاغل هستیم نتوانستیم یک دل سیر پیش بچهها باشیم. این مدت به بچهها هم کم و بیش بد نگذشته و برای اولین بار مثل تبلیغات تلویزیونی دور میز آشپزخانه جمع میشویم و پیتزا و کیک درست میکنیم. درست است که همه نگران روزهای بعد از کرونا هستیم اما چه کاری از دست ما بر میآید؟ باور کنید من وقتی به وضعیت اقتصادی بعد از کرونا فکر میکنم و احتمال ورشکستگی شرکتی که در آن هستم، مغزم سوت میکشد ولی فعلاً فایده این فکرها چیست؟»
مرتضی میگوید دوران قرنطینه بیش از هر سال در جریان حال و روز اقوام و فامیل بوده است: «باور کنید این مدت بیشتر از همیشه با اقوام در ارتباط بودیم، امسال حتی خانه مادر همسرم که چند کوچه بالاتر از ماست نرفتیم اما دائم تماس تصویری میگرفتیم و از حال هم خبر داشتیم.»
بهروز صفارینیا، روانشناس اجتماعی از تماسهای تصویری به عنوان مسکنی در فقدان «حمایتهای اجتماعی» نام میبرد و معتقد است: «یکی از دلایلی که مردم در قرنطینه حال خوبی را تجربه نمیکنند نبود حمایت اجتماعی است؛ از آغوش گرفتن تا لمس کردن و ارتباط چشمی برقرار کردن که باعث آرامش واقعی میشود. شاید ما در زمان قرنطینه از طریق فضای مجازی از حال هم آگاهی بیشتری داشته باشیم اما آن کیفیت و اثرگذاری ارتباط واقعی ندارد و این باعث تنگ خلقی در خانه خواهد شد.»
او با اشاره به خبری در رابطه با بالا رفتن میزان خشونت خانگی میگوید: «نمیتوانیم به صراحت بگوییم آمار خشونت خانگی افزایش پیدا کرده است اما رصد آمار تلفنهایی که به مراکز محدود روزهای قرنطینه شده است، این طور نشان میدهد. باید به این نکته توجه داشت که در روزهای عادی که مراکز درمانی باز هستند و به صورت حضوری مشاوره میدهند هم خشونت خانگی آمار کمی ندارد و میتوان این طور هم به مسأله نگاه کرد که به علت بسته بودن بیشتر مراکز روانشناسی و مداخله اجتماعی آمار در مراکزی که باز بودهاند رشد چشمگیرتری داشته است.»
این روانشناس اجتماعی عمده دلیل این خشونتها را به مسائل اقتصادی مربوط میداند و از طبقات محرومی میگوید که در خانههای کوچک با تعداد زیادی فرزند و انواع مشکلات مالی حال و روز خوبی را پشت سر نمیگذارند.
اما برگردیم به دکتر حسام مولوی که معتقد است کمبود مهارت برای گذراندن قرنطینه تنها برای زوجهایی معنا دارد که پیش از این زمان هم روابطی صمیمانه و رفتاری سازگار داشتهاند و حالا به تنش و تشنج خوردهاند. او پیشنهادهای مفیدی برای این افراد دارد: «یکی از مسائل قرنطینه تخلیه نشدن بار جسمی و روانی است که با ورزش در خانه و ایجاد تحرک میتوان آنرا کنترل کرد. از کارهای دیگر میتوان به یادگیری یک فعالیت در این زمان، مطالعه و بازی دسته جمعی که باعث افزایش ترشح دوپامین در مغز میشود نام برد و یکی از مهم ترین کارها نیز البته محدود کردن استفاده از رسانه و شبکههای اجتماعی است.»
اما مهمترین نکته از نظر مولوی تعریف زمان و مکان خصوصی در زمان قرنطینه است: «یادتان باشد اینکه تمام روز با همه اعضای خانواده دسته جمعی کاری را انجام بدهید اصلاً مناسب نیست و باید حتماً تنهایی هم کار کنید. باید به حریم خصوصی مکانی افراد خانواده احترام بگذاریم و اگر این مکان وجود ندارد باید زمانی را که فرد مشغول کاری به تنهایی است احترام او را رعایت کنیم؛ سراغش نرویم، صدایش نکنیم و از او چیزی نخواهیم حتی اگر در دیدرس ما باشد.»
او در نهایت تقسیم عادلانه کار خانه و زمان گذاشتن برای کودکان را مهم میداند.
اما ناراحتی، دلگیری و خشونت فیزیکی یا کلامی زمانی که همه اعضای خانواده کنار هم هستند تنها به زن و شوهر محدود نمیشود. هستند خانوادههایی که به همراه پدربزرگ و مادربزرگ زندگی میکنند یا فرزندانی که بنا به مشکلات اقتصادی هنوز نتوانستهاند مستقل شوند. سخت یا راحت باید این شرایط را پذیرفت و تأمل کرد و به راحت تر گذراندن آن فکر کرد.