بخش زیادی از افغانستانیهای مهاجر در دولتخواه یا بقول خودشان در «دولتخان» زندگی میکنند.محرم رسیده و اینجا در آخرین نقطه جنوبی شهر، شیعه و سنی، ایرانی و افغانستانی کنار هم جمع شده و برای امام حسین(ع) عزاداری میکنند.
از قندهار تا خرمشهر راهی نیست، این را شهید موسی قندهاری، شهیدی
افغانستانی که در جریان 8 سال جنگ تحمیلی در خرمشهر ایران در دفاع از
جبهههای جنگ سرزمین اسلام شهید شد ثابت کرد. حالا اینجا چند دهه بعد،درست
در وسط هیئت عزاداران حضرت ابوالفضل، هیئت مهاجرین افغانستانی مقیم ایران،
زمان و مکان برداشته میشود و از مزارشریف تا تهران راهی باقی نمیماند.
16 سالی میشود که مهاجرین افغانستانی منطقه دولتخواه، هیئت عزاداران حضرت ابوالفضل را برپا کردهاند. 15 سال ،هیئت در محوطه کوچکی، درست در وسط کورههای حالا دیگر سرد شده آجرپزی برگزار میشد، زمستان و تابستان. اما امسال در این خانه نیمهکاره که صاحبی ایرانی دارد و مثل همه عاشق امام حسین؛ حسینیهشان را راه انداختهاند. این بار در تهران، در قلب ایران کیلومترها دورتر از مزارشریف، محل مرقدی که سالهای سال است که افغانستانیها یاد پدر بزرگوار اهلبیت(ع) را در آنجا گرامی میدارند و هزاران هئیت در محرم آنجا برپا میشود.
و این داستان، داستان یک هیئت و دو هیئت و ده هیئت نیست. روزهای محرم که شروع میشود دوباره مرز بیدلیل ایجاد شده افغانستانی و ایرانی در ایران برداشته میشود. صدها و هزاران هیئت در سراسر ایران توسط مهاجرین برپا میشود و علم آرمانخواهی مهاجرین، همانی که مرز نمیشناسند و شناسنامه نمیبیند دوباره بلند میشود.
منطقه دولتخواه جایی در جنوب غرب تهران است، کورههای سر به فلککشیده آجرپزی از کیلومترها دورتر معلوم است.نزدیکشان که میشوی ابهت دور را ندارند، قدیمی و زخمخوره، ساکت و بیهیاهو. اما در انتهای کورهها، جایی که تصور میکنی شهر دیگر تمام شدهاست؛ آدمهایی را میبینی که زندگیشان را از سر روزگار اینجا بنا کردهاند، آدمهایی که خیلیهایشان، در شناسنامهها و کارت اقامتها و گذرنامههای داشته و نداشتهشان، نام محل تولد چند کیلومتر آن طرفتر از مرزهای شرقی سرزمین ایران حک شده است.
1375 سال بعد از روز دهم اولین ماه قمری سال 62، فارغ از همه هیاهوهای کلانشهر بزرگی به نام تهران، اینجا در آخرین نقطه جنوب غربی شهر، شیعه و سنی، ایرانی و افغانستانی کنار هم جمع میشوند و یاد شهدای آن داغ تاریخی را زنده میکنند..
اینجا محرم دولتخان، افغانستان تهران است و اینجا دیگر ایرانی و افغانستانی ندارد. همه پای یک سفرهاند،یک آرمان و همه یک «آقا» دارند.
16 سالی میشود که مهاجرین افغانستانی منطقه دولتخواه، هیئت عزاداران حضرت ابوالفضل را برپا کردهاند. 15 سال ،هیئت در محوطه کوچکی، درست در وسط کورههای حالا دیگر سرد شده آجرپزی برگزار میشد، زمستان و تابستان. اما امسال در این خانه نیمهکاره که صاحبی ایرانی دارد و مثل همه عاشق امام حسین؛ حسینیهشان را راه انداختهاند. این بار در تهران، در قلب ایران کیلومترها دورتر از مزارشریف، محل مرقدی که سالهای سال است که افغانستانیها یاد پدر بزرگوار اهلبیت(ع) را در آنجا گرامی میدارند و هزاران هئیت در محرم آنجا برپا میشود.
و این داستان، داستان یک هیئت و دو هیئت و ده هیئت نیست. روزهای محرم که شروع میشود دوباره مرز بیدلیل ایجاد شده افغانستانی و ایرانی در ایران برداشته میشود. صدها و هزاران هیئت در سراسر ایران توسط مهاجرین برپا میشود و علم آرمانخواهی مهاجرین، همانی که مرز نمیشناسند و شناسنامه نمیبیند دوباره بلند میشود.
منطقه دولتخواه جایی در جنوب غرب تهران است، کورههای سر به فلککشیده آجرپزی از کیلومترها دورتر معلوم است.نزدیکشان که میشوی ابهت دور را ندارند، قدیمی و زخمخوره، ساکت و بیهیاهو. اما در انتهای کورهها، جایی که تصور میکنی شهر دیگر تمام شدهاست؛ آدمهایی را میبینی که زندگیشان را از سر روزگار اینجا بنا کردهاند، آدمهایی که خیلیهایشان، در شناسنامهها و کارت اقامتها و گذرنامههای داشته و نداشتهشان، نام محل تولد چند کیلومتر آن طرفتر از مرزهای شرقی سرزمین ایران حک شده است.
1375 سال بعد از روز دهم اولین ماه قمری سال 62، فارغ از همه هیاهوهای کلانشهر بزرگی به نام تهران، اینجا در آخرین نقطه جنوب غربی شهر، شیعه و سنی، ایرانی و افغانستانی کنار هم جمع میشوند و یاد شهدای آن داغ تاریخی را زنده میکنند..
اینجا محرم دولتخان، افغانستان تهران است و اینجا دیگر ایرانی و افغانستانی ندارد. همه پای یک سفرهاند،یک آرمان و همه یک «آقا» دارند.
منبع: تسنیم
ارسال نظر