محمد فاضلی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، در یادداشتی در کانال تلگرامیاش نوشت: «جناب آقای محسن حاجیمیرزایی، وزیر جدید آموزش و پرورش، چون شما را به اهل گفتوگو، دلسوزی و احترام نهادن به علم میشناسم و میدانم که آمدهاید که اگر بتوانید دردی دوا کنید و دلتان فقط به این خوش نیست که بهعنوان وزیر میتوانید از خط ویژه استفاده کنید، خواستم همین ابتدا چند نکته بنویسم. خلاصهاش این که به دادمان برسید و برای نجات «کل سرمایه زندگی ما والدین» کاری کنید.
جناب وزیر! شناختهای من برآمده از یازده سال شاهد و ناظر بودن زندگی تنها فرزندم در برخی از بهترین (بهترین، نه بدترین!) مدارس این سرزمین است. جناب وزیر! مدرسه باید به دانشآموز کمک کند تا «عادات خواندن» را در خودش تقویت کند اما اکثریت دانشآموزان ما میآموزند که نخوانند.
اگر تیراژ کتاب به سیصد نسخه رسیده، تعجب نکنید! خوانندهای نیست از پس چند دهه نابود کردن عادات خواندن.
جناب وزیر! مدرسه باید ارزش ذاتی علم و شور یاد گرفتن در کودکان برانگیزد. من نمیدانم متخصصان آپ چه میگویند اما برترین مدارس این کشور نتوانستند شوق خواندن و شور آموختن را در کودکان برانگیزند ولی البته هر آن چه ما والدین رشته میکنیم، پنبه میکنند با این بساط تستزنی.
جناب وزیر! اکثریت فرزندان که همه سرمایه زندگی ما هستند، چنان تربیت نمیشوند که شوق خریدن ۵۰ هزار تومان کتاب غیر درسی را داشته باشند اما مدارس آنها را مجبور میکنند تا آنجا که جا دارد – چند صد هزار تا یکی دو میلیون تومان – کتاب کمکدرسی چهارگزینهای بخرند.
جناب وزیر! مدارس تحت امر شما اغلب هیچ تلاشی نمیکنند که سواد آب و محیط زیست، سواد رسانه، سواد فرهنگی، سواد انرژی و سواد و مهارت زندگی در دنیای جدید را به فرزندان ما بیاموزند.
آقای وزیر! من الان به بازماندگان از تحصیل، مدارس با ساختمان ناامن، بچههای روستاهای بیمدرسه، حاشیه شهر و کودکان کار و فقرای گریزان از مدرسه کاری ندارم. برای آنها که حتماً باید کار جدی کنید و نوآورانه اما همین ها که مدرسه میروند، چه میآموزند؟
آقای وزیر! میترسم دانشآموزان یکی - دو دهه بعد نتوانند گلستان و بوستان سعدی را از روی متن بخوانند، حفظ کردن اشعار و درک معانی پیشکش. اما در عوض خوب تست میزنند و همه حقههای تستزنی را بلد خواهند بود.
آقای وزیر! از خداوندان سخن و ادب فارسی در مدرسه خبری نیست! تدریس زبان فارسی و ضریب چهار آن در کنکور گولتان نزند.
آقای وزیر! مدرسههای تحت امر شما چرکنویس نوشتن، شیوه فکر کردن، تمرکز داشتن، اهمیت ورزش کردن و درک تحولات حیات جسمی و اخلاقی یک آدم را به کودکان نمیآموزند.
فرزندان ما در جامعهای جدید، درست وقتی به سالهای بلوغ جنسی میرسند، در مدارس آپ، حیران و سرگردان میشوند و والدین از آنها سرگردانتر و دستگاه تحت امرتان هیچ برنامهای برای این مهم ندارد. هیچ اندر هیچ!
آقای وزیر! مدارس تحت امرتان، شوقی برای ایرانی بودن خلق نمیکنند. البته فرزندان ما از یکدیگر میآموزند که چگونه و چه زمانی برای بورس گرفتن و مهاجرت اقدام کنند.
آقای وزیر! به چند خط شعر حافظ و سعدی و مولانا در کتاب فارسی دلخوش نباشید. فرزندان ما در مدرسه میآموزند که ضریب فارسی در کنکور چهار است والا روح سعدی، حافظ، مولانا و ادب و عرفان و اخلاق ادبیات فارسی را هم به مدرسه راه نمیدهند. بچههای ما در این مدارس ایران را به اندازه نمیشناسند، عاشقش هم نمیشوند.
جناب وزیر! هنر، موسیقی، ورزش و انشا به اندازه ریاضی اهمیت دارند. آقای وزیر دنیا سالهاست که آموزش مهارتی را جدی گرفته است.
آقای وزیر! راهی باز کنید که نظر والدین هم تأثیری بر آموزش داشته باشد. این چه حکایتی است که ما والدین در تعیین هیچ چیز آموزش و پرورش غیر از دادن پول مدرسه دولتی و غیر انتفاعی مشارکتی نداریم.
آقای وزیر! راستی هر روز صبح صدها هزار خانواده فرزندانشان را با سرویسهایی به مدرسه میفرستند که حتی نمیدانند رانندهاش صلاحیت حمل مسافر دارد یا ترمز ماشیناش سالم هست یا نیست.
آقای وزیر! حرف زیاد است. حتماً دوباره مزاحمتان میشوم.»