کد خبر: ۲۷۵۹۲
تاریخ انتشار: ۰۶ آبان ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۳
مهتاب کرامتی هم به جمع می پیوندد و دکتر حلی ساز، رییس بیمارستان چمران از راه می رسد تا سینماگران را پیش سهیلا ببرد. توی راه می گوید که 24 ساعته داروهایی به او داده می شود که مدام در حالت خواب و بیداری باشد و درد نکشد.
 دختری که هم صخره نورد بود هم سوارکار، عاشق هنر و دانشجوی حقوق. دیروز وزیر بهداشت چشم های سهیلا را عمل کرده است اما این آخرین عمل نیست. تا درمان قطعی راهی سخت و پرفراز و نشیب در راه است. راهی که این دختر 27 ساله باید آن را طی کند.
همه از خودشان می پرسند باید به سهیلا چه بگویند؟ اصلا چطور دلداری اش بدهند؟ چطور به او بگویند خوب می شوی؟

مهتاب کرامتی هم به جمع می پیوندد و دکتر حلی ساز، رییس بیمارستان چمران از راه می رسد تا سینماگران را پیش سهیلا ببرد. توی راه می گوید که 24 ساعته داروهایی به او داده می شود که مدام در حالت خواب و بیداری باشد و درد نکشد.
آیا زیبایی سهیلا باز می گردد؟ آیا صورتش لااقل حالت عادی به خود خواهد گرفت؟ پاسخ دکتر حلی ساز منفی است: «صورت هشت درصد سوخته است. بهرحال زیبایی باز نمی گردد.» می گوید که خانواده اش عکس او را پیش از واقعه نشان داده اند و او بسیار زیبا بوده است. اما حالا هیچ خبری از آن زیبایی نیست.

ــ و آیا سهیلا در صورت لزوم به خارج هم فرستاده می شود؟

ــ چرا که نه. اگر لازم باشد حتما این اتفاق می افتد.

او توضیح می دهد که بیمارستان چمران بدون گرفتن کوچکترین وجهی و فقط با یک تماس تلفنی سهیلا را بستری کرده است: «هزینه ها خیلی بالاست. یک حمام پانسمان که می کنند هفتصد هزار تومان هزینه دارد. یعنی هفتصد هزار تومان پول موادی است که برای استحمام مصرف می شود. می خواهم بگویم از نظر مالی هیچ مشکلی وجود ندارد و دیروز خود وزیر هم از ما خیلی تشکر کرد.»
پوششی پلاستیکی روی کفش ها کشیده می شود. حالا توی راهرویی هستیم که سهیلا جورکش در یکی اتاق هایش بستری است. پرده کنار می رود و ما سهیلا را از پشت شیشه می بینیم. تمام بدن و سرش باندپیچی شده. فقط لب هایش پانسمان ندارد. پرستارها می گویند خوابیده. همه سکوت کرده اند. هیچ کس حرفی نمی زند.

اجازه وارد شدن به اتاق را به سینماگران نمی دهند. حتی گل هایی که حمید فرخ نژاد هم برای سهیلا آورده بیرون می ماند و پرستارها می گویند آن را به دست خانواده اش خواهند رساند. اتاق قرنطینه است با سه فیلتر بزرگ مکنده که امکان ورود کوچکترین میکروبی به اتاق را نمی دهد. اما با وساطت دکتر حلی ساز مهتاب کرامتی اجازه می یابد که وارد اتاق شود.
کرامتی لباس مخصوص می پوشد و به اتاق می رود. او به سمت سهیلا خم می شود، سهیلا با او حرف می زند. دیدار چند دقیقه بیشتر طول نمی کشد، اما وقتی که مهتاب کرامتی بهت زده از اتاق خارج می شود، می گوید که «از همه تشکر کرد. بسیار به هنر علاقمند است و آرزویش همیشه این بوده که در جمع دوستان سینمایی باشد. از من قول گرفتند که وقتی حالش بهتر شد باز هم به دیدارش برویم.»

محسن امیریوسفی برای سهیلا نسخه ای از فیلم «آتشکار» را آورده است. کرامتی می گوید: «فیلم را پذیرفتند و بسیار تشکر کردند. به همه سلام رساندند، بسیار امیدوارند. از من خواستند که وقتی خوب شدند امکانی برایش فراهم کنیم که تست بازیگری بدهند.»
روحیه سهیلا همه را شوکه کرده است. حمید فرخ نژاد می گوید باید همه بدانند که او چه روحیه قوی و عجیبی دارد. این روحیه واقعا ستودنی است و دکتر حلی ساز هم قول می دهد که وقتی حال سهیلا بهتر شد دوباره امکان دیدار با او را فراهم کند: «فعلا برایش سخت است. به ما گفته تو را به خدا فقط بگذاریم بخوابم.»

صحبت های رییس بیمارستان چمران بر تعجب و البته احترام ما به سهیلا جورکش، قربانی اسیدپاشی های اصفهان می افزاید: «جالب است بدانید کوچکترین حس انتقام در این دختر نیست. خودش می گوید در وهله اول فقط می خواهم بینایی ام بازگردد و بعد زیبایی ام. فعلا به چیز دیگری فکر نمی کنم.»
جعفر پناهی اما نگران وقتی است که بینایی سهیلا بازگردد و باندها از روی صورتش برداشته شود: «امیدوارم وقتی که این باندها را برداشتند روحیه اش به همین صورت باشد. چون آدم احساس می کند تازه بعد از برداشتن باندهاست که باید کمک روحی و حمایت اصلی آغاز شود.»

سینما گران از راهرو بیرون می روند تا مزاحم سهیلا نباشند. مهتاب کرامتی می گوید: «متاسفانه ما مردمی هستیم که اتفاق های بد خیلی زودتر برای مان عادی می شود. همیشه از اتفاق های خوب خیلی راحت و ساده می گذریم اما اتفاقات بد را مدام تکرار می کنیم. امیدوارم این بار این اتفاق نیفتد و این ماجرای وحشتناک درس عبرتی برای همه ما باشد.»
محسن امیریوسفی هم می گوید: «باید همیشه درباره آن ها حرف زد و فراموش شان نکرد. امیدوارم نیروی انتظامی هر چه زودتر عاملان این قضیه را دستگیر کند. به نظرم روحیه سهیلا و حرف هایی که زد می تواند برای همه الگو باشد.»

در فاصله این یک ساعت از برهوت ناامیدی به ساحل امیدواری رسیده ایم. سهیلا جورکش ما را به این نقطه رسانده. دختری که نمی تواند لبخند بزند ولی همه وجودش لبخند به زندگی است. 

منبع: خبرآنلاین 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین