کد خبر: ۲۷۱۲۱۵
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۹
‎درباره رفتن خودم هم بخشی از اتفاق به این مربوط می‌شد که آقای انتظامی می‌خواستند تفکیکی بین کار دبیر جشنواره فجر و معاونت نظارت و ارزشیابی باشد و این دو پست را یک نفر بر عهده نداشته باشد که به نظر من هم کاملاً درست است ضمن اینکه ایشان در مقابل فشارهای خارج از سازمان در ارتباط با تغییرات ایستادگی کردند و از عملکرد ما حمایت کردند.
 ابراهیم داروغه‌زاده با بیان اینکه تلاش کرده به عهد خود که همان صیانت از مجوزهای سازمان سینمایی و رعایت قانون بوده وفادار بماند می‌گوید: امروز دیگر فیلم‌های "توقیفی" دغدغه اصلی سینما نیستند و فضای مساعدی برای ساخت فیلم‌های انتقادی در سازمان سینمایی وجود دارد.

‎به گزارش ایسنا، داروغه‌زاده که در دو سال گذشته هم معاون سازمان سینمایی بود و هم دبیر جشنواره فیلم فجر، اخیراً با حکم حسین انتظامی (رئیس سازمان سینمایی) سکان مهم‌ترین معاونت سینما را به سید محمد مهدی طباطبایی‌نژاد سپرد و خودش هم برای سومین سال متوالی دبیر جشنواره فجر شد.

‎البته از مدت‌ها قبل گمانه‌زنی‌هایی می‌شد که این دو مدیر مأمور از سازمان صدا و سیما باید به محل اصلی مأموریت خود برگردند اما گویا با وجود مکاتباتی که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام داده امکان تمدید فعالیت داروغه‌زاده در سینما وجود نداشته و او که تهیه‌کننده ارشد صدا و سیماست باید به آنجا برگردد.

‎این مدیر فرهنگی که تحصیلات پزشکی نیز دارد، در همان روزهای اولی که به معاونت نظارت و ارزشیابی سینما آمد، تاکید کرد که به اصول و قانون پایبند است و کسی نمی‌تواند بیشتر از خودش در رسیدگی به فیلم‌ها و ممیزی آن‌ها سخت‌گیری داشته باشد، با این حال در دوران دو ساله مدیریتش در این بخش با چالش‌های متعددی روبرو بود و این اواخر انتقادهای زیادی هم از او مطرح می‌شد.

‎البته با وجود تمام انتقادها داروغه‌زاده از عملکردش دفاع می‌کند و یکی از مهم‌ترین کارهایش را کمتر شدن حاشیه‌ها، تنش‌ها و فشارها از سینما می‌داند. او اولین مواجهه‌اش با فشارهای بیرونی در سینما را در فیلم «ساعت پنج عصر» مهران مدیری تجربه کرده، موضوعی که البته تمایلی به گفتنش بیش از همین اشاره ندارد.

‎او در گفت‌گو با ایسنا علاوه بر اشاره به بعضی روزهای خوب و سختش در سازمان سینمایی، از کارهایی گفت که یا برایش قابل دفاع هستند یا از انجام آن‌ها پشیمان است. البته نکاتی هم در بخشی از صحبت‌های او مثلاً درباره جشنواره فجر بود که در زمانی دیگر و با شروع کار دبیرخانه جشنواره فجر مفصل‌تر به آن‌ها پرداخته می‌شود.

مشروح این مصاحبه را در ادامه می‌توانید بخوانید:

آقاز داورغه‌زاده، ‎شما روزهای اولی که به معاونت نظارت و ارزشیابی سینمایی آمدید در مصاحبه‌ای با ایسنا چهره‌ای سخت‌گیر از خود نشان دادید و اینکه از اصول کوتاه نمی‌آیید. با همین رویکرد اتفاقات خوبی مثل رفع توقیف برخی فیلم‌ها را شاهد بودیم ولی از آن طرف انتقادهایی هم نسبت به بعضی فیلم‌ها و همینطور ممیزی‌های زیاد مطرح می‌شد. خودتان در این مسیر چقدر به اهدافی که داشتید رسیدید و چقدر از کارها بر اساس همان اصول پیش رفت؟

‎تقریباً می‌توان گفت تلاش کردم تمام آن چیزهایی که فکر می‌کردم باید انجام شود را انجام دهم و به نظرم اگر نمی‌توانستم انجام دهم شاید زودتر خداحافظی می‌کردم. ما در این دو سال گذشته، کمترین چالش و مشکل را با اهالی سینما داشتیم و فیلم‌ها چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ کیفیت فنی ارتقای قابل توجهی داشتند. علت اصلی هم این است که ما در دورانی هستیم که فیلمسازان به لحاظ بلوغ اجتماعی و فکری در جایگاهی هستند که خودشان به مثابه یک مدیر فرهنگی‌اند، یعنی هر کدام از آن‌ها در این ۴۰ سال بعد از انقلاب، سینمایی را که مثل یک نهال بود به جایی رساندند که در داخل و خارج از کشور موفقیت‌های چشمگیری به دست آورده است. الان سینماگران به لحاظ دغدغه‌مندی نسبت به منافع و امنیت ملی و همه آن اولویت‌هایی که در کل جامعه مورد توجه است دقت دارند و به همین دلیل شاید بتوانیم بگوییم در دوره‌ای هستیم که نقش دولت‌ها در حوزه سینما در نظارت محتوایی و همچنین حمایت مالی به کمرنگ‌ترین دوره خود رسیده است. چون اگر در سال‌های اخیر دقت کنید می‌بینید فیلم‌های بزرگی داشته‌ایم که در بخش خصوصی سرمایه‌گذاری و تولید شدند در حالی که یک زمانی بدون کمک فارابی اصلاً نمی‌شد فیلم ساخت. در چنین شرایطی دولت باید خود را خیلی سریع به‌روز کند و بتواند مدیریت خود را از مدیریت بخشنامه‌ای و از بالا به پایین و آمرانه تغییر دهد.

‎دولت می‌تواند با تعامل سازنده و کمک به سینماگران سطح آگاهی آن‌ها را نسبت به مسائل مهم کشور از طریق اتصال ارگانیک سینماگران به مراجع علمی و دانشگاهی ارتقا دهد و کمک کند سینما نسبت درستی با توسعه پیدا کند.

‌نکته‌ای که در بخش حمایت مالی گفتید تا حد زیادی می‌تواند درست باشد اما در بخش محتوایی نه زیاد، چون همین الان فیلمسازان زیادی هستند که به خاطر ممیزی‌هایی که به آثارشان وارد می‌شود گله‌مند هستند و این همان نقش دولت است که هنوز سیطره‌اش روی سینما به شدت گسترده است.

‎در این‌باره اگر بخواهم یک گزاره کلی بگویم این است که بسیاری از این اظهار نظرها برای ایجاد فضای رسانه‌ای مثبت در جهت فروش بیشتر فیلم‌ها است، واقعیت این است که خیلی از این حرف‌ها و ادعاها که ما در پروانه نمایش اصلاحیه زیاد داده‌ایم یا فیلم‌شان را دچار استهاله کرده‌ایم اصلاً درست نیست. بخشی از این ماجرا به همان فضای رسانه‌ای بر می‌گردد که فکر می‌کنند باید ایجاد شود تا حاشیه‌هایی باشد برای فروش و جلب نظر مخاطب، در حالی که حداکثر همراهی و تعامل با فیلمسازها وجود دارد. البته شورای پروانه نمایش با شوخی‌های سخیف و رکیک جنسی در فیلم‌ها با حساسیت زیاد برخورد می‌کند و باید هم همین طور باشد بنابراین در چنین مواردی ممکن است ممیزی‌ها مقداری تشدید شده باشد اما حداکثر همراهی در طرح مباحث اندیشه‌ای، فکری و انتقادی در فیلم‌های اجتماعی و سیاسی در شوراهای پروانه ساخت و نمایش اتفاق افتاده است.

‎پیش از حضور شما در معاونت نظارت و ارزشیابی گفته می‌شد فشارهایی از بیرون سینما هست که بسیاری از فیلم‌ها بر همان اساس وارد فهرست توقیفی‌ها شدند، اما شما روزهای اول گفتید به اندازه کافی خودتان سخت‌گیر هستید و احتیاجی نیست کسی دیگر نگران باشد، با این حال در صحبتی غیررسمی اشاره کردید که فشارهای زیادی برای نمایش بعضی فیلم‌ها و نیز بر خود شما هست و خواهان تغییرات در معاونت هستند. چقدر از این‌ها بر کار شما تأثیرگذار بود یا باعث شد که شما از معاونت نظارت و ارزشیابی بروید؟

‎من از روز اول هم عرض کردم ملاک ما باید قانون باشد و قانون را به درستی اجرا کنیم، محل تشخیص اکران یا عدم اکران فیلم هم طبق قانون شورای پروانه نمایش است و باید از رأی شورای پروانه نمایش صیانت شود یعنی حرف آخر را شورای پروانه نمایش سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید بزند. در این دو سال بر این عهد خودم ماندم و اجازه ندادم هیچ کسی و هیچ فشاری باعث شود که ما از رأی و نظر شورای پروانه نمایش تخطی کنیم و هر چیزی که این شورا تصویب کرد اکران شد. البته مخالفت‌هایی هم بیرون از سازمان سینمایی داشتیم یعنی نهادهای نظارتی، امنیتی و مثلاً کمیسیون فرهنگی مجلس بودند که با برخی فیلم‌ها مخالفت داشتند و این اتفاق برای خیلی از فیلم‌ها بود و فقط مربوط به فیلم‌های توقیفی نمی‌شد. جواب ما هم این بود که اگر می‌خواهند شکل دیگری عمل شود، بروند قانون را عوض کنند.

‎پس مشکلی که برای فیلم «ما همه با هم هستیم» در کرمان رخ داد و فیلم توقیف شد و نیز مشکلات اکران «شبی که ماه کامل شد» در سیستان به این معناست که تلاش شما برای صیانت از پروانه نمایش به تلاش آنها غالب نشد؟

‌ماجرای کرمان در قوه قضائیه بود و اگر درباره موضوعی قاضی حکمی صادر می‌کند حتی رئیس جمهور هم نمی‌تواند آن را نقض کند، یعنی پرونده قضائی است و خارج از حیطه مسئولیت ماست. قاضی می‌تواند طبق قانون اگر جرمی اتفاق افتاده باشد حکم صادر کند و طبعاً این حکم در مراجع قضائی قابل اعتراض است. همانطور که دادستان می‌تواند حتی علیه معاون سازمان سینمایی هم اعلام جرم کند و به دادگاه احضار نماید. ولی آنچه من در بحث صیانت تاکید کردم مربوط به زمانی است که مثلاً قوه قضائیه، مجلس یا یک نهاد امنیتی به ما نامه می‌نویسد که صلاح نیست فلان فیلم اکران شود. آنجاست که طبیعتاً پروانه نمایش و تشخیص شورای آن باید مورد حمایت قرار گیرد.

‎حالا این فشارها باعث شد که شما از معاونت نظارت و ارزشیابی بروید؟

‎بخشی از این فشارها به نظرم ناشی از سو تفاهم‌ها بود. معتقد بودم و هستم مرجع تشخیص و نماینده حاکمیت در حوزه سینما، سازمان سینمایی است و تصمیم سازمان، فصل‌الخطاب است و همه باید تابع آن باشند. ممکن است در بیرون از سازمان سینمایی نظرات متفاوت و مخالفی وجود داشته باشد اما این نظرات می‌توانند مطرح شوند و قابل احترام هستند ولی لزوماً نباید اعمال شوند. البته در نهایت مجلس می‌تواند از طریق سوْال و استیضاح اعمال نظارت قانونی بر عملکرد وزیر و معاونان داشته باشد.

‎درباره رفتن خودم هم بخشی از اتفاق به این مربوط می‌شد که آقای انتظامی می‌خواستند تفکیکی بین کار دبیر جشنواره فجر و معاونت نظارت و ارزشیابی باشد و این دو پست را یک نفر بر عهده نداشته باشد که به نظر من هم کاملاً درست است ضمن اینکه ایشان در مقابل فشارهای خارج از سازمان در ارتباط با تغییرات ایستادگی کردند و از عملکرد ما حمایت کردند.

‎زمانی که کار را شروع کردم تنش بین اهالی سینما و این معاونت زیاد بود و من تلاش کردم به تعامل مثبت با سینماگران برسیم و آرامش برقرار شود و الان کمترین چالش را با اهالی سینما در حوزه پروانه ساخت و نمایش داریم، همانطور که چالش‌های بیرون از سینما هم کم شده است ولی انجام این پروسه انرژی زیادی گرفت.

‎در سال‌های گذشته یکی از اولین سوالاتی که همیشه از معاون نظارت و ارزشیابی و رئیس سازمان سینمایی پرسیده می‌شد درباره فیلم‌های توقیفی بود، اما در دوران شما چند فیلم توقیفی که حاشیه‌های زیادی هم داشتند، امکان نمایش پیدا کردند، هرچند بماند با چه اصلاحات و تغییراتی توانستند مجوز بگیرند و صاحبان فیلم‌ها چقدر قلبا راضی به آن بودند. اما فیلم‌هایی هم هنوز هستند که به نتیجه نرسیدند مثل «رستاخیز»، «خانه پدری»، «کاناپه»، «صد سال به این سال‌ها»، «گزارش یک جشن» یا «خرس» که اصلاً معلوم نیست چه اتفاقی برای آن‌ها می‌افتد. الان دیگر مشکل اصلی این فیلم‌ها چیست؟ آیا فیلمی مثل «خانه پدری» با تعیین رده بندی سنی نمی‌تواند اکران گسترده‌تری داشته باشد تا مجبور به اکران در هنر و تجربه نباشد؟

‎هر کدام از این فیلم‌ها داستان جداگانه خود را دارند، از اکران فیلم «رستاخیز» با نظر مخالف بعضی از مراجع عظام جلوگیری شد. درباره فیلم‌های «خیابان‌های آرام» آقای تبریزی یا «گزارش یک جشن» آقای حاتمی کیا واقعیت این است که در این دو سالی که من در معاونت نظارت و ارزشیابی بودم از سوی تهیه کننده اقدامی برای پیگیری نمایش آن‌ها صورت نگرفته است.

‎درباره فیلم «خانه پدری» آقای عیاری که مجوز نمایش دارد فکر نمی‌کنم دیگر با رده بندی مشکلی برای اکران در سینماها داشته باشد و اگر جدی‌تر پیگیری شود مشکلی برای اکران ندارد اما فیلم «کاناپه» را ندیده‌ام یعنی نه من دیده‌ام، نه شورای پروانه نمایش و نه حتی شورای پروانه نمایش قبلی. فقط یادم هست مصاحبه‌ای از آقای عیاری خواندم که فیلم با مجوز آقایان جنتی و ایوبی تولید شده است. البته این را هم بگویم که هیچ وقت مراجعه‌ای برای دریافت پروانه نمایش این فیلم نشده است.

‎به طور کلی به نظرم فیلم‌های توقیفی دیگر مسئله سینمای ایران نیستند و فضای مساعد برای ساخت فیلم‌های خوب و تأثیرگذار اجتماعی و انتقادی در سازمان سینمایی وجود دارد.

‎آیا امکان این نیست که پروانه ساخت برداشته شود تا شرایط برای تولید فیلم‌ها تسهیل شود؟

‎یک بخش از این مسئله برمی‌گردد به خود تهیه‌کننده‌ها که رغبتی به انجام این کار ندارند یعنی نظر بخش قابل توجهی از تهیه‌کننده‌ها و حتی کارگردان‌هایی که فیلم‌های اجتماعی و انتقادی می‌سازند طبق صحبت‌هایی که با آن‌ها داشتیم بر این بوده که گرفتن پروانه ساخت یک نوع تضمین ایجاد می‌کند تا بتوانند فیلم‌شان را نمایش دهند و اگر پروانه ساخت نباشد ممکن است ضمانت سرمایه‌گذاری هم به خطر بیفتد. البته نظر شخصی من این است که حذف شورای پروانه ساخت در نهایت به نفع سینما و فرهنگ و هنر کشور است.

‎یک اتفاق ناخوشایند ماه‌های اخیر در سینما ماجرای فیلم «رحمان ۱۴۰۰» بود که انتقادات زیادی را هم به عملکرد مجموعه شما وارد کرد، بویژه آنکه عده‌ای معتقد بودند باید یک برخورد انضباطی با عوامل این اتفاق و صاحبان فیلم می‌شد اما فقط فیلم از پرده پایین آمد، آن هم در حالی که فروش خیلی خوبی کرده بود. چطور نسخه‌های غیرمجاز فیلم در سینماها نمایش داده شد و سازمان دیر متوجه شد؟ آیا برخورد قاطعانه‌تری با خاطیان لازم نبود؟ گرچه رئیس سازمان در نشست خبری خود ترجیح داد درباره نوع واکنش یا تنیبه با این تخلف جزئی صحبت نکند.

‎درباره اینکه چرا این مشکل پیش آمد، باید تهیه‌کننده و کارگردان پاسخگو باشند که چرا چنین کاری انجام دادند و نسخه اصلاح نشده فیلم را در برخی سینماها نمایش دادند. اما درباره اینکه چه برخوردی با آن‌ها شد باید بگویم ما دقیقاً بر اساس قانون عمل کردیم.

‎البته ماجرای این فیلم باعث شد انتقادها نسبت به کیفیت بعضی فیلم‌هایی که حتی بعد از «رحمان ۱۴۰۰» اکران شدند هم خیلی زیاد شود و بعد از مدت‌ها باز هم فیلم‌های شانه تخم مرغی و سخیف سرتیتر نقدها شوند.

‎به نظرم نکته مهم در این مسئله این است که ما نباید فیلم‌ها را صرفاً بر اساس سلیقه خودمان غربال کنیم. سینما رنگین کمانی از سلایق مختلف است که برای مردم با سلیقه‌های مختلف و سطح دانش متفاوت ساخته می‌شود. همان طور که یک فیلمساز یک اثر کاملاً روشنفکرانه و هنرمندانه می‌سازد و مخاطب خودش را دارد، سینمای عامه پسند هم مخاطب خود را دارد و اتفاقاً همین سینمای عامه پسند بخش مهمی از گردش مالی سینما را بر عهده دارد. پس نباید آن را نادیده گرفت. تمام سینما باید در مسیر رشد باشند یعنی همان سینمای عامه پسند هم باید نسبت به سال‌های گذشته بهتر شود که البته بهتر هم شده است، بسیاری از منتقدان به دلیل دسترسی بیشتر به فیلم‌های روز دنیا هر فیلمی را نمی‌پسندند. در حالی که بخشی از مردم اوقات فراغت خود را با همین فیلم‌های عامه پسند امروزه سپری می‌کنند.

‎در این شرایط مسئولیت رسانه‌ها و منتقدین این است که آدرس درست به مخاطب بدهند تا فیلم‌ها طوری معرفی شوند که کسانی که آن را دوست دارند ببینند. کار منتقدان و رسانه‌ها این است تا آدرسی از این فیلم‌ها بدهند که مشخص شود چه بخشی از مخاطبان را می‌تواند اقناع کند.

‎درباره انتقادات هم عده‌ای فکر می‌کنند سینما باید باب میل و سلیقه آن‌ها باشد. فرض ما بر این است که سینماگر اندازه خودش و به اندازه هنر، دانش و خلاقیتی که دارد بخشی از مخاطب سینما را پوشش می‌دهد. ما در حوزه ممیزی "نبایدها" و خط قرمزها را مشخص می‌کنیم اما اینکه یک فیلم چقدر می‌تواند با کیفیت خوب باشد بیشتر به توان خود فیلمساز، هنر و سلیقه و اهدافی که برای خودش متصور است برمی‌گردد. ما نمی‌توانیم به کسی بگوییم تو فیلم نساز چون با سلیقه ما همخوان نیست یا منتقدان و رسانه‌ها ممکن است فیلم‌هایت را دوست نداشته باشند.

از این مبحث که بگذریم، به نظر می‌رسد آن‌قدری که شما در معاونت نظارت و ارزشیابی توانستید امور را پیگیری و رسیدگی کنید تا فضایی با آرامش وجود داشته باشد، در شبکه نمایش خانگی نفود و دخالتی نداشتید چون انگار یک نوع رهاشدگی در آنجا وجود داشت و اخبار حاشیه‌ای این حوزه هم بسیار بیشتر بود که هیچ وقت روشنگری درباره آن حاشیه‌ها به درستی انجام نشد. درواقع به جز کیفیت آثار، به لحاظ مالی هم شائبه‌های زیادی هست.

‎ درباره شبکه نمایش خانگی اتفاقاً فکر می‌کنم با اتفاقات بسیار خوبی مواجه بودیم. در این دو سال گذشته حداقل ۲۰ سریال در شبکه نمایش خانگی تولید شد که تعداد کمی به لحاظ محتوایی مشکل داشتند و همه در بخش خصوصی و بدون کمک دولت و البته بدون مزاحمت دولت و این مهمترین موضوعی بود که من در شبکه نمایش خانگی مراقبت می‌کردم. اینکه اجازه ندهم مزاحمت‌های نهادهای دولتی و شبه دولتی از رشد طبیعی این نهال نوپا جلوگیری کنند، شبکه نمایش خانگی مخالفانی دارد و مخالف‌ها طبیعتاً مشکلات را برجسته‌تر ‎می‌کنند. خوشبختانه در شبکه نمایش خانگی دو اتفاق خیلی مهم افتاده؛ یکی افزایش مخاطب شبکه‌های وی او دی (VOD) و این یعنی مخاطب گسترده از طریق اینترنت از هر کجای کشور و با هزینه بسیار اندک و کمرنگ شدن بازار فیزیکی. دومین اتفاق مهم افزایش سهم تولیدات فیلم و سریال داخلی در شبکه نمایش خانگی بوده است. به عبارتی در شرایط جدید تولید کننده‌ها ارج و قرب بیشتری نسبت به واسطه‌ها دارند و برخی از مخالفت‌ها به دلیل همین است.

‎البته بعضی‌ها نگران این هستند که شبکه نمایش خانگی رقیب تلویزیون شود، در صورتی که اتفاقاً این شبکه می‌تواند مکمل تلویزیون باشد. اگر ما به این شبکه توجه کنیم که سالی ۳۰ تا ۴۰ سریال خوب تولید کند و بخشی از مخاطب را در بخش اول با خود بتواند همراه کند، تلویزیون هم از این سریال‌ها در حال بازپخش می‌تواند استفاده کند یعنی به جای اینکه تولید یک سریال را از اول تا آخر خودش برعهده بگیرد در بازپخش از تولیدات این شبکه استفاده کند همان طور که در خیلی از شبکه‌های دنیا اتفاق می‌افتد.

‎ما الان به ایجاد توسعه و رشد شبکه کمک می‌کنیم تا در مراحل بعدی ارتقا کیفی و سطح هنری مد نظر قرار گیرد. یادتان باشد یک زمانی در این شبکه فیلم‌های شانه تخم مرغی تولید و پخش می‌شد اما الان سریال‌هایی مثل شهرزاد تولید شده و در حال حاضر هم هومن سیدی، حسن فتحی و سیروس مقدم در حال ساخت سریال‌هایی هستند که قطعاً مخاطب زیادی خواهد داشت و این‌ها همه با سرمایه بخش خصوصی اتفاق می‌افتد. بنابراین معتقدم برترین نقطه مدیریت من در این شبکه بود که اجازه دادم رشد طبیعی خود را انجام دهد آن هم بدون نیاز به بودجه دولت.

‎نکته مهم دیگر در این شبکه این است که بخش قابل توجهی از اهالی سینما در این شبکه مشغول به کار شده‌اند که اگر این شبکه نبود برای گذران زندگی دچار مشکل می‌شدند و الان حتی برخی VOD‌ها خودشان در تولید سریال‌ها مشغول سرمایه‌گذاری و مشارکت هستند. این دو سال توسعه همه جانبه در تولید و نشر شبکه نمایش خانگی از نکات مثبت است چون شما تصور کنید سال‌ها افرادی در این حوزه فقط دلال بودند و ۹۰ درصد شبکه نمایش خانگی این بود که فیلمی را از یکی از کشورهای خارجی بخرند، اینجا دوبله و بعد پخش کنند اما این الان در شبکه نمایش خانگی کمترین سهم را دارد. ما هر چقدر در حوزه سینما و شبکه نمایش خانگی بتوانیم تولید را افزایش دهیم به موفقیت رسیده‌ایم. بنابراین از هر نظر که این موضوع بررسی شود حمایت همه جانبه دولت از شبکه نمایش خانگی واجب است و همینطور حمایت صداوسیما. چون بخش قابل توجهی از مشکلات ما در سینما به خاطر اقتصاد کوچک آن است و کل اقتصاد سینما به همین چرخه اکران برمی‌گردد در صورتی که اقتصاد سینما می‌تواند در شبکه نمایش خانگی جهش رشدی قابل توجهی داشته باشد. مخاطب ما در سینما در بهترین حالت حدود ۸ میلیون نفر می‌تواند باشد اما اگر این شبکه گسترش پیدا کند ثروت سینمایی ایران و گردش اقتصادی آن‌ها چند برابر خواهد شد.

‎در اتفاقات مثبتی که در این شبکه رخ داد هیچ شکی نیست اما آنچه مورد اصلی سوال بود حاشیه‌ها و حرف‌هایی بود که درباره شبکه مطرح شده و انتقاد از کیفیت و بی‌سرانجامی برخی سریال‌ها علت اصلی آن بود.

‎ورود من در این بخش این بود که مواظبت کنم تا شبکه نمایش خانگی آسیب نبیند و با سرعت کار خود را انجام دهد. همچنین مراقب باشم که تولید به صورت طبیعی هر سال گسترش پیدا کند ولی به هر حال طبیعی است که در این مسیر ممکن است ایرادات و اشکالاتی وجود داشته باشد. یعنی مثلاً تهیه کننده‌ها غلط انتخاب شده باشند و یا بی انضباطی‌های مالی اتفاق افتاده باشد. در این باره من فکر می‌کنم آیا امکان دارد در جمهوری اسلامی ایران کسی ثروتی از راه اختلاس، دزدی، قاچاق اسلحه یا قاچاق مواد مخدر که منبع پول کثیف هستند کسب کرده باشد و همین طور آزادانه در کشور بچرخد و بیاید در سینما سرمایه‌گذاری کند و کسی هم کاری نداشته باشد؟ حتماً دستگاه‌های نظارتی و امنیتی و اطلاعاتی این آدم‌ها را رصد و با آن‌ها برخورد می‌کنند یعنی فرض بر این است که این افراد آزاد نیستند. به همین دلیل وقتی ۵۰ تا ۱۰۰ سرمایه‌گذار به سینما می‌آیند ما به عنوان سازمان سینمایی باید امنیت سرمایه‌گذاری را فراهم کنیم یعنی باید بستری ایجاد کنیم تا سرمایه‌گذار جذب شود چون فرض ما بر این است قبل از اینکه این سرمایه گذاران به ما مراجعه کنند پالایش‌های لازم انجام شده و اگر در مواردی حکم قضائی صادر شود طبیعتاً دیگر اجازه فعالیت نخواهیم داد.

‎شما کارمند تلویزیون هستید و البته انتقاداتی هم نسبت به آن دارید مخصوصاً در مواجهه تلویزیون با شبکه نمایش خانگی، اما جالب است که از آن طرف در شوراهای پروانه نمایش و ساخت و نیز هیأت‌های جشنواره فجر حضور مدیران تلویزیون پررنگ است.

‎من تهیه کننده ارشد تلویزیون هستم و بسیاری از مدیران هم در آنجا هستند که حامی سینما هستند و نگاهشان این است که باید نگاه توسعه‌ای به سینما وجود داشته باشد ولی طبیعتاً برخی مدیران هم هستند که سینما را نوع دیگری می‌بینند. این دو رسانه قرابت‌هایی هم با هم دارند و در جایی مثل شورای پروانه ساخت یا نمایش طبیعتاً باید کسانی حضور داشته باشند که بیشتر بتوانند کمک کنند. فراموش هم نکنیم اگر تنش‌ها کم شده و آزادی فضا برای فیلمسازان بیشتر شده محصول عملکرد و نوع رفتار شورای پروانه نمایش و ساخت بوده.

‎البته برای انتخاب اعضای شوراها هم این را اضافه کنم که خیلی از سینمایی‌ها دوست ندارند در چنین موقعیتی باشند و آن را نمی‌پذیرند چون یا خودشان می‌خواهند کار کنند یا نمی‌خواهند در مواجهه با همکاران شأن باشند.

‌آقای انتظامی در جلسه تودیع و معارفه شما را "پزشکی مهربان" خطاب قرار دادند و این یک یادآوری بود برای اینکه شما با یک عنوان پزشکی به سینما آمدید و اتفاقاً همین مسئله و تخصص اصلی شما بهانه‌ای بود برای انتقادهایی که نسبت به حضور شما در سینما، معاونت نظارت و ارزشیابی و حتی جشنواره فجر می‌شد. روزهای سختی که گفتید داشتید شما را ترغیب نکرده که سینما را رها کنید و به عرصه پزشکی برگردید؟

‎من به عنوان پزشک وارد سینما نشدم، تهیه کننده و مدیر تلویزیون بودم و از سال ٨٥ هم وارد حوزه سینما شدم. در تمام این سال‌ها ارتباطم را با پزشکی به نحوی نگه داشته‌ام اما واقعیت این است که همیشه کار اصلی‌ام حوزه مدیریت فرهنگی و مشخصاً در سینما یا تلویزیون بوده است. با این حال سختی‌های کار در سینما مرا به رفتن تشویق نکرده در صورتی که از همان روز اولی که به معاونت نظارت و ارزشیابی آمدم تا روز آخر، بسیار سخت گذشت چون هر روز برای هر فیلمی که پروانه ساخت و نمایش بگیرد چالش‌های زیادی در داخل و خارج از سازمان داشتم و بهترین بخش کار برایم همین بود که تمام چالش‌ها را با موفقیت پشت سر گذاشتم. مثلاً برای فیلم‌های توقیفی که خواسته جامعه سینمایی بود تا مشکلاتشان حل شود و مهم‌تر از آن خود فیلم‌ها هم مشکلی نداشتند، سختی‌های خیلی زیادی داشتیم چون ضرورتی برای توقیف نبود و به دلیل آنکه سال‌ها اکران نشده بودند همه ترس داشتند و نگران بودند که اگر اکران شود چه اتفاقی ممکن است رخ دهد. این ترس‌ها فشارها را خیلی زیاد می‌کرد و باید همزمان همه را متقاعد می‌کردیم تا هیچ نگرانی نداشته باشند.

‎با این وجود هر کدام که اکران می‌شد آن روز برایم خیلی خاطره انگیز بود. اولین فیلمی که همان روزهای اول برای اکرانش دچار چالش شدم فیلم «پنج عصر» مهران مدیری بود و آخرین و سخت‌ترینش هم «آشغال‌های دوست داشتنی بود» که بخاطرش خیلی اذیت شدم.

‎در این مدت تصمیمی هم گرفته‌اید که از انجامش پشیمان باشید؟

‎دو مورد به نظرم می‌آید که اگر به عقب برگردم رفتار و برخورد دیگری می‌داشتم؛ یکی درباره سریال «ممنوعه» که باید دقت بیشتری درباره آن می‌کردم. البته نه فقط من بلکه همه ما و خصوصاً آقای پارسایی باید توجه بیشتری می‌داشتیم چون با توجه به هشدارهایی که مدنظر داشت مجموعه خوب و ارزشمندی بود، اما برخی سکانس‌ها در چند قسمت اول این سریال قابل دفاع نبودند و در شورای پروانه نمایش ویدئویی و توسط همه ما باید با دقت بیشتری بررسی می‌شد هر چند من خودم تذکرات لازم را داده بودم اما باید جدی‌تر پیگیری می‌کردم تا آن اتفاق‌ها نیفتند چون با زیاده‌روی‌ای که در آن قسمت‌ها شد هم فرصت طلبان بهانه پیدا کردند و هم به سریال و شبکه نمایش خانگی با هم آسیب زده شد.

‎مورد دوم به توییت‌هایم برمی‌گردد که چند وقت قبل درباره برنامه‌های «نقد سینما» و «هفت» توییتی زدم که که تند بود.

‎شما برای سومین دوره پیاپی دبیر جشنواره فجر هستید با این تفاوت که دیگر معاون نظارت و ارزشیابی نیستید و شاید این می‌توانست کمک کننده باشد چون هم در جریان تولیدات سینمایی بودید و هم برای مسائل میزی و مشکلات احتمالی همه چیز در اختیار خود شما بود. امسال با چه رویکردی جشنواره را پیش می‌برید؟

‎بله داشتن همزمان دو مسئولیت نکات مثبتی می‌توانست داشته باشد اما سختی‌های زیادی هم به همراه داشت و کار طاقت فرسایی بود با این حال تفکیک این دو از هم می‌تواند کمک بهتری کند. اما درباره جشنواره فجر یک واقعیت این است که خوبی و کیفیت آن بیشتر به خود فیلم‌های حاضر در جشنواره برمی‌گردد و دبیر باید در کنار منظم برگزار کردن رویداد، صیانت کند تا فیلم‌ها درست انتخاب و داوری شوند. دبیر باید هیأت داوران خوبی انتخاب کند تا حق کسی ضایع نشود و فیلم‌ها به درستی و به حق جایزه بگیرند.

‌دوست نداشتید بعد از تجربه دو دوره دبیری، مسئولیت انتخاب فیلم‌ها را خودتان به عنوان دبیر برعهده بگیرید؟

‎واقعیت این است که این کار به صلاح نیست و فکر می‌کنم این رویه که با همراهی بخشی از سینماگران این اتفاق بیفتد بهتر است. هر چقدر همراهی سینماگران در برگزاری این جشنواره بیشتر باشد نتیجه بهتر خواهد بود، چون حتی با وجود همین هیأت‌های انتخاب و داوری هم که داریم باز هم حرف و حدیث وجود دارد ولی اگر هیأت انتخاب بین اهالی سینما و رسانه مقبول باشد اتفاق بهتری شاهد خواهیم بود. در این یکی دو سال من تلاش کردم هیأت‌های معقول انتخاب کنم اما مهم‌ترین بخش خروجی کار است که به خود سینماگران و آنچه تولید می‌کنند برمی‌گردد.

‌درست است که می‌گویند شما خودتان شخصاً دوست دارید جشنواره در برج میلاد برگزار شود چون شنیده می‌شود تغییر مکان برگزاری بیشتر به خواست سینماگران بخاطر جو به زعم آن‌ها ترسناکی است که در سالن رسانه‌ها در برج میلاد وجود داشته و آیا این احتمال هست که محل جشنواره دوباره جابجا شود؟

‎نه اصلاً این طور نیست که من دوست داشته باشم. اگر واقعاً بچه‌های سینما و رسانه دوست داشته باشند جشنواره در برج میلاد باشد من مشکلی ندارم فقط تجربه‌ای که داشتم این بود که سالن برج میلاد گرچه باشکوه است، اما مشکلات بسیار بیشتری در مقایسه با مجموعه‌های دیگر دارد.

‎درباره رویکرد و تغییرات جشنواره هم که پرسیدید به نظرم باید یکسری بخش‌های جنبی برای جشنواره در نظر بگیریم چون دهه فجر است و بخش‌های جنبی که بتوانند ظرفیت‌های سینمای ایران را در ارتباط بیشتری با مخاطب قرار دهند باید افزایش پیدا کند و سعی می‌کنیم از این بستر بیشتر استفاده کنیم و یکسری رویدادهای جذاب برای مخاطبان سینما طراحی کنیم.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین