عمران گاراژیان در نشست "در جست و جوی مدیریت مردمی بحران” که با موضوع «تجربه زیسته بحران، مردم در بحران، گروه های خاص» در خانه گفتمان شهر برگزار شد با اشاره به زلزله شهرستان بم و تحقیقاتی که در این زمینه انجام داده است گفت: در زلزله بم به این نتیجه رسیدیم مکانی که دچار بحران شد، هیچگاه به شرایط قبل از بحران بازنمیگردد، چراکه نه تنها زمان بازگشت ناپذیر است بلکه فرهنگ نیز بازگشت ناپذیر است، برای مثال شهر بم که تمامش گنبدهای بومی معماری شده بود به یکباره به دست ژاپنی ها، سلبریتی ها و... ساخته شد و حتی تغییر نمای شهر بسیار قابل تامل است.
گاراژیان با بیان اینکه واکنش انسان در بحران دارای الگوهای خاصی است گفت: دو روال عادی و غیر عادی برای این امر تعریف شده است؛ انسانها ابتدا در روال عادی قرار دارند، سپس در بحران از روال عادی خارج می شوند. در این هنگام باید این سوال را طرح کرد که انسانها طی چه مراحلی و چگونه به روال عادی بازمیگردند؟؛ البته باید این را در نظر بگیریم که روال عادی با شرایط قبل از زلزله متفاوت است؛ روال عادی به معنی فعالیتهای روزمره و عادی است.
این پژوهشگر علوم انسانی در ادامه با تاکید بر اینکه خلاف تصور
افراد که فکر میکنند، نانواییها، مغازهها، مدرسهها و.. اولین مکانهایی
هستند که پس از زلزله به آغاز فعالیت آن اهمیت داده میشود، قبرستانها
اولین جایی است که پس از وقوع بحرانی چون زلزله فعالیت در آن آغاز میشود،
گفت: از آن جایی که اولین چیزی که جست و جو میشود جسد است. اولین دغدغه
افراد نیز به مرگ تبدیل شده است و همین موضوع قبرستان را به پویا ترین بخش
تبدیل میکند. شاید عجیب باشد که پس از زلزله بم تا چندسالی برخی از عشاق
نیز قرارهایشان را در قبرستان ها میگذاشتند، یعنی تمام شهر به سوی این
قسمت سوق پیدا کرده بودند.
گاراژیان با بیان اینکه باید به مبدا، منشأ و گستره یک بحران توجه شود افزود: برای مثال پس از وقوع زلزله ممکن است بحران آلودگی ویروسی ایجاد شود اما با رعایت برخی نکات بهداشتی میتوان از وقوع آن جلوگیری کرد. در نتیجه بحران به شدت انتشار یابنده است و باید از انتشار آن جلوگیری شود.
این باستان شناس در ادامه با بیان اینکه پس از بحران روایتها یکی از مهم ترین عوامل بازگرداندن یک شهر به روال عادی است اظهار کرد: یکی از عواملی که بم را زودتر به زندگی عادی بازگرداند غنای روایی در جنوب شرق ایران بود و چقدر خوب است که در حین بحران صرفا افرادی باشند که روایت ها را گوش کنند تا بحران زدهها تخلیه شوند و بحرانشان تبدیل به یک تروما یا شوک نشود. انسان ها سه چیز را حین زلزله جست و جو میکنند، اولین آن ها اجساد، کالاهای با ارزش و بعدی عکس است، چرا که آن ها به دنبال خاطرات و روایتها هستند.
وی با طرح این سوال که "چگونه و طی چه روندی انسانها پس از بحران به زندگی عادی بازمیگردند؟” گفت: جواب این سوال طی کردن پنج مرحله جابه جایی جمعیت، ایجاد گورستانها و الگو های گورستان ها، استفاده از معماری مسکونی، مواد فرهنگی و بازار یا الگوهای تجارت است که هر کدام الگوهای مشخصی دارند.
گاراژیان با بیان اینکه جا به جایی جمعیت پس از زلزله دارای یک فرمول است، گفت: درصدی از افراد پس از وقوع بحران قصد جابه جا شدن پیدا میکنند که بسیاری از این افراد طی یک فرمول ساده راه خانه والدین خود را پیش میگیرند. حتی اگر والدین این افراد در قید حیات نباشند آنها به سمت خانه والدین خود میروند چرا که پس از زلزله ضمیر ناخودآگاه انسان حاکم است و افراد به طور ناخودآگاه به سوی زادگاه خود راه می افتند، اگر همین موضوع را به شهر تهران ربط دهیم در مییابیم که اگر زلزلهای در این شهر رخ دهد خروجیهای آن تبدیل به فاجعهای عظیم خواهد شد.
طبس؛ قبل و بعد از زلزله
در ادامه زهرا عماد حقی -پژوهشگر- با حضور در این نشست به وقوع زلزله در طبس که شهریور ماه سال ۵۷ تقریبا همزمان با انقلاب اسلامی ایران رخ داد اشاره کرد و در این باره گفت: روایتها از زلزله طبس همچنان در این شهر جریان دارد به طوری که انگار شهری دیگر با مردمانی دیگر به موازات شهر طبس در حال زندگی است، آن چنان این خاطرات زنده است که میتوان شهر را طور دیگری تصور کرد.
وی با بیان اینکه روایتها از زلزله با گذشت ۴۰سال همچنان جریان دارد گفت: در شهر روایتهایی درباره لحظه زلزله شنیده میشود و این موضوع به دلیل رد کردن تروما است، در واثع قرار بود مردم در یک توافق ناگفته در عین حال که عکسی از پیش از زلزله وجود ندارد، اما داستانهایی از شب زلزله و فردای آن روز به کرات شنیده میشود.
این پژوهشگر با اشاره به اینکه این زلزله حوالی ساعت ۷ یکی از روز های شهریور ماه با قدرت ۷.۶ریشتر اتفاق افتاده و حدود ۲۵هزار کشته داشته است گفت: به غیر از این موضوعاتی که در آن شب کسوف هم اتفاق میافتد و موقعیت مکانی شهر طبس در کویر است، همین موضوع موجب میشود که امدادرسانی تا فردای همان روز انجام نشود. موضوع مهم دیگر انقلاب بود که کل کشور را تحت تاثیر قرار داده بود که تمام ماجرای بازسازی طبس و رسیدگی به این شهر را تحت تاثیر نکات مثبتی قرار داده است.
عماد حقی با بیان اینکه از مهمترین تصمیمات هنگام وقوع هر زلزله این است که باید شهر را درجا سازی کرد یا جابهجا کرد گفت: از شهریور ماه تا پنج ماه بعد که انقلاب میشود رقابتی بین نیروهای انقلابی و نیروهای حکومت آنزمان برای بازسازی شهر طبس شکل گرفته بود، اما هم در حکومت قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تصمیم بر این گرفته میشود که طبس باید جابه جا شود؛ چرا که شهر قبل از زلزله دارای معماری خاص بود و پیوند محکمی با اقلیم منطقه داشت.
وی ادامه داد: شهر پیوند بسیار محکمی با درختان داشت، درختان نخل، خرما و مرکبات در طبس بافت اصلی شهر را تشکیل میداده و به شدت برای حفظ حیات در این منطقه اهمیت دارد، علاوه بر اینکه خانههای طبس با زیرزمین های بزرگ برای فرار از گرما ساخته شده بود، دیوار های خشتی و گلی آن بسیار قطور بودند و با ارتفاع بلندی ساخته شده بود. علاوه بر این موضوعات باید گفت که هیچگاه درختان در طبس قطع نمیشدند، ممکن است وسط یک خانه قرار گرفته باشند یا از وسط یک دیوار، پله و... رد شده باشند اما قطع نشدند؛ تمام این موضوعات موجب شد تا اصرار مردم طبس بر این باشد که این شهر درجا سازی شود و برای تصمیم جابهجایی آن تجدید نظر شود، با اینکه بازسازی طبس بسیار هزینه بر بود اما به معنای واقعی مردم نظر خود را به کرسی نشاندند.
این پژوهشگر با اشاره به کتاب مهندس نادر خلیلی خاطر نشان کرد: این فرد در همان دوره در مناطق کویری ایران میگردد و شرایط منطبق بر اقلیم را بررسی میکند. خلیلی دقیقا دو روز بعد از حادثه با هواپیمای حامل مهندسان دولتی به شهر میرود و مشاهدات خود را با دیدگاهی انسانشناسانه نقل میکند؛ این فرد در نوشتههای خود نقل میکند که مهندسان در مدت زمان سه ساعت شهر را بررسی کردند و به سرعت عازم رفتن شدند چرا که متوجه شده بودند باید شب را در چادر هایی مستقر شوند؛ زمانی که مهندسان در حال سوار شدن بر هواپیما بودند شهردار طبس که پیرمردی عزادار بود و خانوادهاش را از دست داده بود به دنبال آنها میرود و میگوید که برای طبس سه مطلب اهمیت دارد، اول اینکه کانال آب طبس باید تعمیر شود، دوم اینکه اجساد باید جمعآوری شوند و سوم درختها هستند که باید حفظ شوند چرا که طبس بدون درختها هیچ است، هیچ.
عماد حقی با بیان اینکه پس از انقلاب با توجه به تغییر حکومت باید دوباره برای چگونه ساختن طبس تصمیمگیری میشد اظهار کرد: جو انقلاب موجب شد که تصمیم گرفته شود که طبس به صورت درجاسازی ساخته شود و علاوه بر موافقت با درجا سازی، پس از تصویب در مجلس، طبس برای مردم به رایگان ساخته شد. این موضوع برای مردم بسیار مثبت بود اما مسایل دیگری را در ادامه داشت چرا که باعث شد مهاجرت به شهر افزایش پیدا کند و شهر با افزایش جمعیت شدیدی روبهرو شد. از سالهای ۵۸ و ۵۹ روندی در ادامه بازسازی، به نام توسعه طبس آغاز شد از طرف دیگر بهرهبرداری از معادن زغال سنگ بود نیز باعث شد رویه عوض شود و توسعهای در طبس ایجاد شود که کماکان ادامه دارد.
این پژوهشگر ادامه داد: در حال حاضر مردم از شهر طبس به عنوان نوستالژی یاد میکنند چرا که خاطرات برای مردم این شهر در بناها و درختانش جای دارد اما زمانی که این معماری مناسب با فضای شهر طبس وجود نداشته باشد و درختان کمتر بشوند ترومای موجود از حادثه نه تنها کاهش پیدا نمیکند بلکه پررنگ تر میشود و در نسل بعدی نیز وجود دارد. مردم طبس به صورت ناخودآگاه زلزله را مبداء خود قرار داده و برای اشاره به بازه زمانی خاص میگویند: «قبل از زلزله و بعد از زلزله».