کد خبر: ۲۶۸۹۱۳
تاریخ انتشار: ۰۹ تير ۱۳۹۸ - ۱۱:۰۷
علاوه بر جدایی نفت از بودجه جاری، با اصلاح ساختار بودجه انتظار می‌رود این اهداف محقق شود: عدالت اجتماعی به نحوی که حداقل معیشت برای همه تأمین شود، درآمدسازی پایدار، هزینه کار کارا، ایجاد ثبات اقتصادی و اصلاح ترتیبات نهادی بودجه به نحوی که رابطه سازمان برنامه و بودجه با خزانه، دولت با مجلس و بودجه در اجرا مشخص شود.
نوعی استفاده از رسانه که در سالیان اخیر در ایران رو به رشد است، حرمت رسانه را خدشه دار کرده است. عده‌ای که از رسانه با مقاصد سیاسی سوءاستفاده می‌کنند یا در داخل و خارج دکان رسانه زده‌اند و شغلشان بردن آبروی دیگران و تجاوز به حریم خصوصی افراد است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی تدبیر و امید، در یادداشت علی ربیعی سخنگوی دولت آمده است : یکی از مهم‌ترین مباحثی که هفته گذشته در دولت مطرح شد، اصلاح ساختار بودجه بود. پیش از این در جلسه ستاد اقتصاد مقاومتی هم رابطه پایداری بودجه با اقتصاد مقاومتی به بحث گذاشته شد. اصلاح ساختار بودجه فرمان رهبر معظم انقلاب است و قرار است بعد از این در جلسه ستاد اقتصادی سران سه قوه مطرح شود. یکی از فرصت‌هایی که تحریم‌های ترامپ برای ایران به وجود آورد، اصلاح بیماری اقتصادی ۶۰ ساله ایران است. مهم‌ترین بخش اصلاح ساختار، جدا کردن نفت از بودجه است. در حقیقت سرگذشت نفت در سرزمین ما با توسعه عقب‌ماندگی، دموکراسی، فقر، نابرابری و عدالت درهم آمیختگی چند لایه پیدا کرده است. رابطه دولت و نفت هم به نحوی آمیخته شده که با فراز ونشیب بهای نفت، دولت‌ها نیز فراز ونشیب می‌یابند. کشوری که بر اساس منابع حاصل از کسب و کار و مالیات حاصل از آن اداره شود و هزینه‌های بهداشت و آموزش و امنیت را از این طریق تأمین کند، وارد فرآیندی سالم خواهد شد که رابطه دولت – ملت نیز بر آن اساس تنظیم خواهد شد. وقتی عاملی در بودجه دخیل می‌شود که محصول کسب و کار نیست و به جای درآمد با فروش دارایی کشور اداره شود، کشور متکی به آن درآمد شده و حال و روزش با آن خوش یا ناخوش می‌شود. درآمد هنگفتی که محصول جامعه نیست. بنابراین به جامعه نیز پاسخی در مورد آن داده نمی‌شود. دولت مستقل از کسب و کار مردم، نمی‌تواند با مردم و خواسته‌ها و نیازهایشان رابطه دقیق پیدا کند. به‌عنوان مثال مسأله اشتغال که در درجه نخست پدیده‌ای اقتصادی است، برای مقابله با نارضایتی تبدیل به پدیده اجتماعی – امنیتی می‌شود. در تألیف کتاب «معمای دولت مدنی»، چگونگی فربه شدن دولت‌ها را یافتم. اندازه ادارات نه بر اساس پاسخ به یک نیاز یا کارکرد مشخص سامان یافته‌اند بلکه به خاطر نیاز اشتغال کشور و ایجاد رضایت از این طریق شکل گرفته‌اند. در دولت‌های بعد از انقلاب هم استخدام‌ها، تبدیل وضعیت‌های مختلف کارکنان دولت با همین نگاه صورت گرفته است. بودجه متکی به نفت، در ذات خود مسابقه برای کسب رانت، سهم بیشتر و نفی سهم دیگری را در جامعه به وجود می‌آورد. احساس غبن و مسابقه برای مواهب بیشتر، رانت‌های دیده و ندیده شده را دامن می‌زند. به یاد داریم در اوایل انقلاب، در بیانات امام راحل و زنده یاد شهید بهشتی و رجایی، واژه دولت خدمتگزار به کرات بیان می‌شود. من معتقدم دولتمردان در هر دوره‌ای خواست خدمتگزاری را داشته‌اند اما مسأله این است که چون دولت به مردم نیاز ندارد و درآمد دولت‌ها حاصل فعالیت اقتصادی جامعه نیست و درآمد مستقل از مردم دارند، ناخودآگاه جای خادم و مخدوم برخلاف میل باطنی عوض می‌شود. اصلاح ساختاری که در دستور کار دولت قرار دارد، با محوریت اصلاح بودجه بر اساس نفت است. نفت به‌عنوان یک دارایی باید از برنامه‌های روزمره خارج و درخدمت افزایش دارایی جدید باشد.

علاوه بر جدایی نفت از بودجه جاری، با اصلاح ساختار بودجه انتظار می‌رود این اهداف محقق شود: عدالت اجتماعی به نحوی که حداقل معیشت برای همه تأمین شود، درآمدسازی پایدار، هزینه کار کارا، ایجاد ثبات اقتصادی و اصلاح ترتیبات نهادی بودجه به نحوی که رابطه سازمان برنامه و بودجه با خزانه، دولت با مجلس و بودجه در اجرا مشخص شود.

با اصلاح ساختاری بودجه، بهره‌وری، فسادستیزی، شفافیت و مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی ایجاد می‌شود. دولت از سازمان برنامه و بودجه خواسته است طرح خود را در سایت سازمان در معرض افکار عمومی و صاحبنظران قرار دهد. این فراخوان عمومی خطاب به همه مردم است که درباره ساختار بودجه نظرات خود را به گوش دولتمردان برسانند.

پیکرها دفن می شوند تا ارزش ها دفن نشوند

پنجشنبه گذشته به همراهی دوست خوبم آقای «حاج میرزایی» دبیر هیأت دولت و برخی از هموطنان، در آیین گرامیداشت و تشییع تعدادی از شهدای جنگ تحمیلی شرکت کردم.

برداشت اول:

به‌خاطر داشته باشیم ماندگاری این سرزمین، مرهون فداکاری و از خودگذشتگی کسانی است که از شیرین‌ترین داشته خود، داوطلبانه گذشتند. امروز، پیکرهای صاحبان افکار بلند جان دادن داوطلبانه برای آرمان‌ها و امنیت دیگران تشییع شدند. با خود می‌اندیشم در هیاهوهای سیاسی دو دهه اخیر این ارزش‌ها گاه به وسیله برخی‌ها مصادره و ابزاری برای استفاده شد حتی کسانی را می‌شناسم که نه مشارکتی در این میدان داشتند و نه باوری به آن؛ ولی آنچنان داعیه‌مداری پیشه کردند و السابقون* را به مسابقون تبدیل کردند و در مقابل، عده‌ای به هر بهانه‌ای این ارزش‌ها را به سخره گرفتند، بی‌اعتنایی کردند و نوعی نگاه موزه‌ای شده به آن داشتند. امروز «تن»‌های صاحبان این ارزش‌ها تشییع شدند و این رسالت سخت روشنفکری امروز ما هم هست که این ارزش‌ها به خاک سپرده نشود. بیش از هر دوره‌ای نیاز به از خود گدشتن داریم. در جامعه‌ای که هرکسی به هل دادن دیگران مشغول است تا مواهب بیشتری به دست آورد و از دیگران پلی برای ثروت و قدرت بسازند. ما به آرمان «تن»‌های پل شده برای عبور دیگران نیاز داریم. خیلی‌ها امروز احساس رهاشدگی و تنهایی می‌کنند. باید گفتمانی را فریاد کنیم که ما در کنار هم هستیم. ما باید از خود بگذریم تا عبوری آسوده از شرایط سخت را تجربه کنیم.

برداشت دوم:

شرایط ایران به گونه‌ای رقم خورده که ما همیشه نیاز به پیوستگی ارزش‌های تاریخی ایستادگی داریم. هرچند ما هم‌اکنون در جنگ نیستیم و احتمال بروز جنگ هم بسیار ناچیز است؛ اما وجود روحیه مقاومت در یک جامعه، از عوامل بازدارندگی است. تقویت این روحیه، اجازه نمی‌دهد بدخواهان تصمیمی برای فروپاشی این سرزمین بگیرند. ادوات نظامی بازدارندگی اساسی ندارد. وجود روحیه‌ای همانند دوران جنگ تحمیلی در یک جامعه است که تصمیم بدخواهان برای رفتار با یک جامعه و یک ملت را تعیین می‌کند.

شفافیت یا پرده دری؟

اصل رسانه برای اطلاع‌رسانی ناب است که با هدف آگاهی بخشی به جامعه و فراهم آوردن زندگی بهتر به کار گرفته می‌شود. از رسانه در راه درست آن برای روشنگری، شفاف‌سازی و نظیر این‌ها استفاده می‌شود. اهالی رسانه در طول تاریخ ایران زندگی سخت و آرمانی داشته‌اند و کسی از این راه به نان و نوایی نرسیده است.

اما دو نوع استفاده از رسانه که در سالیان اخیر در ایران رو به رشد است، حرمت رسانه را خدشه دار کرده است. عده‌ای که از رسانه با مقاصد سیاسی سوءاستفاده می‌کنند یا در داخل و خارج دکان رسانه زده‌اند و شغلشان بردن آبروی دیگران و تجاوز به حریم خصوصی افراد است.
چندی پیش یک اطلاع‌رسانی غیرمسئولانه از رابطه یک زن با برخی از مسئولان حوزه نفت شنیدیم. در چند روز گذشته نام یکی از زنان کشورمان را که با آب و تاب به ده‌ها نفر متصل کرده بودند منتشر شد. اولاً مطلعم که فرد دستگیر شده این فردی که رسانه‌ها می‌گویند نیست. دوما اصلاً معلوم نیست که آن دستگیر شده جاسوس باشد. به کجا رسیده‌ایم؟ چه راحت آبروی آدم‌ها ریخته می‌شود؟ مگر خدا را نمی‌بینیم؟

خطر آنجاست که عده‌ای برای دستیابی به مقاصد کوتاه مدت سیاسی خود چنین چوب حراج به نجابت یک زن مسلمان می‌زنند و مدیران کشور را در شرایط جنگ اقتصادی فعلی متهم به ارتباطات غیراخلاقی می‌کنند؛ آن هم وقتی نه اتهامی اثبات شده و نه تحقیقاتی اعلام شده است. مسأله نگران‌کننده آن است که این رویکرد خطرناک حتی به برخی رسانه‌های متعلق به جریانات مدعی اخلاق هم سرایت کرده و با وجود مغایرت چنین رفتاری با باورهای دینی و اعتقادی ما و حتی تضاد با چارچوب‌های حرفه‌ای رسانه‌ای، مطامع برخی جریانات سیاسی به خلق چنین ناهنجاری‌هایی دامن می‌زند. در خارج از مرزها نیز برخی جریانات مشکوک سیاسی با ترفندهای دروغ‌سازی رسانه‌ای سعی در سلب اعتماد مردم به نظام و ناامیدی به آینده دارند. مرزهای شفافیت و روشنگری با پرده‌دری و آبروبری جابه‌جا شده و رقابت سیاسی یا مقاصد اقتصادی، گاه هر نوع رفتار غیراخلاقی را مجاز کرده است. این آفت نه فقط متوجه دولت یا رقبای دولت که تهدیدکننده کلیه ارکان و ارگان‌های اجتماعی است و باید برای آن چاره‌جویی کرد.

٭ پی نوشت: السابقون کنایه به آیه شریفه «السابقون السابقون اولئک المقربون» است.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین