این پایگاه خبری در ادامه به دلایلی میپردازد که نشان میدهد حصول توافق نهایی امری لازم است:
1) اتحادیه اروپا و آمریکا باید در یک دوره طولانی مدت برای کسب اطمینان از صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران به گزارشاتی اعتماد کنند که آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره پایبندی این کشور به معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای ارائه میدهد بعلاوه باید به ترس ایران از اینکه عدم پایبندیاش میتواند پیامدهای مخربی داشته باشد تکیه کند. اما محدودیتهای همیشگی بر تعداد سانتریفیوژها حاکی از یک استاندارد دوگانه است که هیچ پایه و اساس قانونی برای آن در حقوق بینالملل وجود ندارد، بنابراین بطور قطع از سوی ایران پذیرفته نخواهد بود.
اتحادیه اروپا و آمریکا به خود میگویند که اعتماد کردن به این محدویتها در یک دوره زمانی 10 یا 20 ساله بهتر خواهد بود، چون ایران در طول این سالها قادر است در خصوص صلحآمیز بودن برنامه هستهایاش اطمینان دهد.
گزارشات آژانس بینالمللی انرژی اتمی از سال 2003 تاکنون نشان میدهد ایران هیچ ماده هستهای اعلام نشده و فعالیت هستهای اعلام نشدهای ندارد. همچنین ایران در طول چهار سال گذشته دست به تولید اورانیوم غنی شده در سطوح نزده است؛ در حالی که به سادگی میتوانسته این کار را انجام دهد.
این سالها میتواند نمونهای از تمایل ایران برای پایبندی به تعهداتش طبق معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (ان.پی.تی) و زمینهای برای اعتماد به این کشور باشد که در طول 10 سال آینده به دنبال گریز هستهای نخواهد بود.
همچنین اتحادیه اروپا و آمریکا میتوانند به این موضوع توجه کنند که در 10 سال آینده اگر ایران پتانسیل گریز هستهای در کمتر از شش هفته را داشته باشد اما تلاشی برای انجام آن نکند پس دلیلی محکمتر برای اطمینان از تمایلات صلحآمیز این کشور پیدا خواهند کرد.
2) همچنین این دورنما را میتوان در نظر گرفت که بسیاری از کشورهای غیر دارنده سلاح هستهای که عضو ان.پی.تی هستند به ندرت در موضع گریز هستهای سریع قرار گرفتهاند و دلیلی برای نگرانی در این خصوص وجود ندارد. چون ایرانیها هیچ گاه تمایلی برای دستیابی به سلاح هستهای از خود نشان ندادهاند. پس از گذشت نزدیک به 30 سال از زمانی که ایران به عنوان یک عضو ان.پی.تی برای دستیابی به تکنولوژی غنی سازی تلاش کرده هنوز شواهد مستدل و محکمی به دست نیامده است که ثابت کند این کشور خواهان رسیدن به ظرفیت تولید سلاح هستهای است. در واقع ارزیابیهای اطلاعاتی آمریکا نشان میدهد که تاکنون چنین تصمیمی در ایران اتخاذ نشده است.
3) از طرفی دیگر ریسک برخورداری ایران از 10 هزار سانتریفیوژ برای گریز هستهای احتمالی بسیار پایین است. نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی و عدم امکان پیشبینی پیامدهای چنین کشفی همگی بازدارنده است. اگر ایران به دنبال تولید اورانیوم غنی شده در سطوح بالا برای ساخت سلاح هستهای بود، بهتر بود که یک تأسیسات غنی سازی غیر کنترل شده میساخت و سانتریفیوژهای پیشرفتهتر شاید نسل دوم یا سوم در آن جای میداد.
در اینجا ممکن است این سوال پیش بیاید که چرا ایرانیها مصمماند که در یک تأسیسات تحت کنترل اورانیوم غنی سازی کنند؟ به نظر میآید ایرانیها به دنبال یک شبه بازدارنده هستند، بدین معنی که اگر به عنوان کشوری دارای قابلیت گریز هستهای سریع شناخته شوند اگرچه زیاد بازدارنده نیست، بهتر از نبودش است.
4) اتحادیه اروپا و آمریکا میگویند که در صورت کشف یک گریز هستهای برای بروز یک واکنش مناسب دست کم شش ماه زمان لازم است تا شورای امنیت سازمان ملل یا یک ائتلاف با افکار مشابه اجازه داشته باشد از طریق مکانیزمی مناسب ایران را متوقف کند. عمل کردن از طریق این مکانیزمها به معنی تحریک و سپس اجبار (تحریم) است. اما بسیار غیرمحتمل است که در شرایط گریز هستهای حتی دوستان ایران بتوانند این کشور را مجبور به عقب نشینی کنند و اکنون شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد بزرگترین تأثیر تحریمها، تحریک مقاومت ایران بود.
بنابراین در مواجهه با شواهد بروز یک گریز هستهای تنها گزینه پیش روی آمریکا و اتحادیه برچیده شدن 10 هزار سانتریفیوژ ایران در کوتاهترین زمان ممکن است.
5) اگر فرض بگیریم که دیگر مسائل باقیمانده در مذاکرات هستهای بطور رضایت آمیزی حل شود، دستیابی به توافق جامع نهایی تا ضرب الأجل 24 نوامبر دورنمایی عادلانهتر از عدم توافق عرضه میکند.
یک توافق نهایی که شامل شروط زیر است به میزان زیادی به کاهش تنشها دست کم در خاورمیانه کمک خواهد کرد: دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به کارگاههای سانتریفیوژ ایران و مراکز مونتاژ، به علاوه دسترسی به تأسیسات چرخه سوخت ایران، باز طراحی رآکتور آب سنگین اراک و ادامه محدویتهایی که ایران در توافق اولیه در نوامبر سال 2013 پذیرفته است.
در ادامه این گزارش آمده است: آنچه ایران در ازاء اقدامات در توافق اولیه ژنو بدست آورده عادلانه است و آنها در صورت کنار گرفتن از مذاکرات چیز زیادی را از دست نخواهند داد. مذاکره کنندگان آمریکا و اروپا ممکن است دریابند که متوقف کردن آنها کار مشکلی است چون وزنه آنها در مذاکرات ضعیفتر از آن است که موافقان عدم حصول توافق تصور میکنند. اگر موضع آنها قوی بود، این مسأله سالها پیش به نفع غرب حل میشد.
مذاکره کنندگان آمریکا و اتحادیه اروپا اکنون با یک انتخاب بسیار سخت روبرو هستند، چون نمیخواهند مورد سرزنش واقع شوند. تمام غریزههای درونی غرب آنها را به سمت ممانعت از ایران برای ادامه غنی سازی اورانیوم سوق میدهد. چیزی که دیگر کشورهای عضو معاهده انتهای پیام.پی.تی بهرهمند هستند. اما جمهوری اسلامی ایران از سال 1979 و از زمان وقوع انقلاب در این کشور به گونهای بوده که همواره غرب را نگران کرده است.
اما جمهوری اسلامی ایران در طول سالهای گذشته برای اجرای حقوق بینالملل از خود تمایل نشان داده و دست کم تعهداتش طبق معاهدات آژانس بینالمللی انرژی اتمی را نقض نکرده است و به نظر نمیآید که آنها قصد انحراف از این مسیر و استفاده از ظرفیت غنی سازیشان برای تولید سلاح هستهای را داشته باشند. دلایل زیادی وجود دارد که آنها دست به این کار نزنند. بنابراین واضح است که آمریکا و اتحادیه اروپا با یک گزینه بهتر روبرو هستند؛ اینکه تا ضربالأجل 24 نوامبر بر توافقی سازش کنند که به ایران اجازه دهد به استفاده از 10 هزار سانتریفیوژ ادامه دهد.