سال گذشته پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام، مایک پمپئو وزیر خارجه این کشور ۱۲ شرط را در راستای مذاکره با ایران مطرح کرد. در سال ۹۸ نیز آمریکا همزمان با سالگرد خروج از برجام، نام سپاه پاسداران را در لیست تروریستی قرار داد. همچنین پیرو تحریم نفتی مبنی به صفر رساندن فروش نفت ایران که در آبان ماه ۹۷ اجرایی شد و طی آن شش کشور از این تحریم معاف بودند، پس از اتمام این مهلت معافیت نفتی این کشورها نیز لغو شد. مقامات نظامی و رئیس جمهور کشورمان در پی آن تهدید کردند که تنگه هرمز را خواهند بست. همچنین دکتر ظریف در سفر به نیویورک مساله تبادل زندانیان را مطرح کرد، همه این مسائل سبب شد که بار دیگر فرضیه مذاکره یا جنگ در داخل کشور مطرح شود. همچنین روز شنبه نیز نیروگاه بوشهر در راستای ۱۲ شرط آمریکا تحریم شد و بدین سبب کشورهایی که با ایران همکاری هسته ای در خصوص راکتورهای اب سنگین داشتند دیگر نمی توانند همکاری گذشته را داشته باشند که در این میان تنها روسیه اعلام کرد که به همکاری های خود ادامه می دهد.
در همین رابطه دکتر رضا نصری حقوقدان بین الملل و کارشناس سیاست خارجی در راستای مطرح شدن مجدد مذاکره با آمریکا سیاستگذاری پیشنهادی خود را در مقابله با ۱۲ شرط آمریکا عنوان کرد و گفت: «آمریکا دوازده خواسته خود از ایران را به صورت علنی مطرح کرده است. لازم است ایران نیز خواستههای خود از ایالات متحده - از توقف فروش سلاح به عربستان سعودی گرفته تا اِعمال فشار برای خلع سلاح اتمی اسرائیل و پیوستن آن به معاهده ان.پی.تی - را به صورت شفاف و رسمی منتشر کند. تا کنون مواضع ایران به صورت پراکنده و موردی - عمدتاً در قالب مصاحبههای مطبوعاتی مقامات رسمی کشور یا مقالات تحلیلگران متفرقه - ارائه شده است. ارائهٔ رسمی و مستقیم این مطالبات در قالب یک بسته منسجم، دقیق و واقعبینانه میتواند مزیتهای فراوانی برای ایران در بر داشته باشد.
در واقع، مطالبات ایران میتواند به صورت شفاف دستکم در هشت حوزهٔ اجرایی شود:
۱) حمایت آمریکا از تروریسم تکفیری
۲) تسلیح رژیمها و دولتهای متخاصم منطقه
۳) خلع سلاح اتمی اسرائیل و نظام عدم اشاعه هستهای در منطقه
۴) سپر موشکی و بُرد موشکهای کشورهای منطقه
۵) تأمین امنیت خلیج فارس و کشتیرانی آزاد
۶) پایگاههای نظامی آمریکا در مجاورت ایران
۷) تعیین تکلیف توافقات پیشین میان دو کشور (از عهدنامه ۱۹۸۱ الجزایر گرفته تا برجام) و ۸) سرنوشت زندانیان ایرانی و آمریکایی محصور در دو کشور مطرح شود.»
نصری درباره این نوع سیاستگذاری و انتشار این فهرست و تاثیر آن در پیشبرد راهبرد ایران در مقابل ۱۲ شرط آمریکا بیان داشت:
«اولین مزیت انتشار فهرست مطالبات ایران در حوزههای فوق شکست انحصار گفتمانی دولت ترامپ خواهد بود و از این رو، ظرفیت فراوانی در حوزه «دیپلماسی عمومی» برای ایران ایجاد خواهد کرد. امروز، با طرح یکسویهٔ مطالبات دوازدهگانه خود، دولت ترامپ تلاش میکند این تصور را در افکار عمومی ایجاد کند که خواستههایش «منطقی» و «واقعبینانه» است و صرفاً در برابر رفتارهای «غیرمعمول» و «ماجراجویانه» ایران تدوین و ارائه شده است.
طرح متقابل درخواستها و مطالبات شفاف و منطقی ایران، این فضای یکطرفه و انحصار گفتمانی را به چالش خواهد کشید. به عنوان مثال، اگر ایران در فهرست مطالبات خود مواردی مانند «توقف فروش سلاح به عربستان سعودی» یا «محدودسازی بُٰرد موشکی رژیمها و دولتهای متخاصم» را مطرح کند، روشن خواهد شد که برنامه موشکی ایران نه تنها تهاجمی و ماجراجویانه نیست بلکه متاثر از دغدغههای واقعی کشور و واکنشی به فضای متخاصم امنیتی در منطقه است.
دومین مزیت انتشار این فهرست این است که از این پس توپ در زمین آمریکا خواهد افتاد! به عبارت دیگر - حتی اگر دولت آمریکا (آنطور که محتملتر است) برای حل و فصل موارد مطرح شده وارد مذاکره با ایران نشود - از این پس آقایان پومئو، برایان هوک و دیگران مجبور خواهند شد در پرتوِ این مطالبات مواضع و درخواستهای خود را توجیه کنند. در واقع، فهرست ایران به عنوان شاقول و معیاری برای سنجش اعتبار، حقانیت و موضوعیت درخواستهای آمریکا ایفای نقش خواهد کرد و فضای فعلی را از فضای شعاریِ مورد دلخواه آمریکا به سمت و سوی یک فضای عقلانیتر و منطقیتر سوق خواهد داد. علاوه بر این، همانطور که پیشنهاد اخیر دکتر ظریف مبنی بر تبادل زندانیان دو کشور مقامات دولت ترامپ را در برابر پرسشهای مکرر رسانههای این کشور معذب کرده است، طرح مطالبات مبسوطتر ایران در حوزههای دیگر نیز آنها را در این زمینهها نیز در جایگاه «پاسخگو» خواهد نشاند.
سومین مزیت انتشار این فهرست این است که در روند کنونی افزایش تصاعدی تنش، ابتکار ایجاد یک روزنهٔ دیپلماتیک یا یک «سازوکار کاهش تنش» (De-escalation mechanism) به نام ایران ثبت خواهد شد. ضمن اینکه، اتهام «فعالیت بیثباتکننده» یا اتهام «نقش غیرسازنده ایران» (Destructive role) که مدام ورد زبان مقامات آمریکایی است، با این اقدام عملی و سازندهٔ ایران - که ممکن است مورد حمایت سایر بازیگران صحنهٔ بینالمللی نیز قرار گیرد - بی اعتبارتر خواهد شد.
چهارمین مزیت انتشار این فهرست ایجاد شکاف میان بخش معتدلتر دستگاه حاکمهٔ آمریکا و تندروهای دولت ترامپ (یا گروه موسوم به گروه B) خواهد بود. حتی ممکن است این ابتکار عمل از جانب ایران در وعدهها و برنامههای انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری حزب دموکرات نیز بازتاب داشته باشد. در واقع، فهرست مطالبات رسمی ایران از آمریکا میتواند به عنوان مولفهٔ جدیدی در رابطه میان دو کشور ایفای نقش کرده و بسیاری از جریانهای ایرانستیز را که صرفاً به موضعگیریها واکنشی و تند ایران عادت کردهاند، غافلگیر نماید.
پنجمین مزیت انتشار این فهرست این است که از این پس رسانهها، محافل دانشگاهی، اندیشکدهها و شخصیتهای علمی و سیاسی واشنگتن، موضوعی غیر از آنچه سالهاست از جانب محافل خاص به آنها پمپاژ میشود، برای تحلیل و مباحثه و مناظره و مقالهنویسی در دست خواهند داشت. طبیعتاً تغییر این فضا در فصل انتخاباتی کنونی میتواند به سود ایران تمام شود.»
دکتر رضا نصری حقوقدان بین الملل در نهایت افزود: «ششم اینکه در فضایی که دولت آمریکا اقدامات و سیاست خارجه خود را به خامترین شکل - و گاه صرفاً بر اساس منفعت مالی آنها - توجیه و معرفی میکند، ارائهٔ یک فهرست از مطالبات منطقی و معقول ایران میتواند در خنثیسازی ایرانهراسی و دسیسهچینیهای جریانهای تندرو علیه ایران نقش موثری داشته باشد.»