کد خبر: ۲۶۱۶۶۵
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۳:۰۱
آخرین نمونه آن گفت‌و‌گویی است که رئیس سابق صداوسیما با یک خانم و یکی از دوستان احمدی‌نژاد انجام داده و ویدئوی آن منتشر شده است. جالبی این ماجرا از آنجاست که کل قضیه اساساً اهمیت تاریخی و حتی سیاسی چندانی ندارد، ولی چون در زمان وقوع، رسانه از جمله صداوسیمایی که همان شخص رئیس آن بود، فاقد آزادی مطلوب بود، نتوانسته مسأله را در همان زمان رسیدگی و نهایی کند، لذا مثل زخم ناسور باقی ماند و اکنون که فضای مجازی آمده است، همان آقای رئیس صداوسیما به این فضا پناه برده است و این بار عکس ماجرای گذشته رخ می‌دهد.
روزنامه ایران در یادداشتی به قلم عباس عبدی نوشت:

سوم ماه مه (دیروز جمعه) از سوی یونسکو به‌عنوان روز جهانی آزادی مطبوعات معرفی و از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز تأیید و تصویب شده است. متأسفانه برخی‌ها گمان می‌کنند که این مصوبات و روزها مفاهیمی کم‌مایه و از روی تفنن هستند که چندان دردی را از جوامع درمان نمی‌کنند. به طور قطع در ایران نیز افرادی هستند که چنین برداشتی دارند. بنده در این یادداشت می‌خواهم با ارجاع به وضعیت کنونی ایران در اهمیت آزادی مطبوعات و هزینه‌های ناشی از بی‌توجهی تاریخی به آن بنویسم.

ابتدا بگویم که منظورم از آزادی مطبوعات، همان آزادی رسانه است، که شامل رادیو و تلویزیون و در حال حاضر فضای مجازی نیز می‌شود. همچنین منظور از آزادی، اغتشاش و هرج‌ومرج گفتاری و خبری نیست، بلکه آزادی در چارچوب حاکمیت قانون است، قانونی عادلانه و منصفانه که اجرای آن از سوی مرجع قضایی بی‌طرف تضمین می‌شود. ولی چرا آزادی مطبوعات رکن اصلی آزادی رسانه است؟ یک علت آن نقش و اهمیتی است که مطبوعات در آزادی بیان و اخبار داشته‌اند، نقشی که در ایران کنونی به نسبت ضعیف شده است.

کمتر سیاستمداری است که به قدرت برسد و از صمیم قلب از آزادی رسانه و مطبوعات خشنود باشد. علت نیز روشن است. مطبوعات و رسانه‌ها در عمل مانع از اقتدار و سلطه کامل سیاستمداران بر جامعه می‌شوند. به صراحت باید گفت رسانه‌ها در برخی موارد نیز مانع بدی هستند، چه بسا جوسازی کنند یا دروغ بگویند یا خرابکاری کنند. نمونه دم‌دستی آن همین خبر سهمیه‌ای شدن بنزین است که دیدیم چه عوارضی ایجاد کرد و تازه این کوچک‌ترین و ساده‌ترین نوع اختلال کارکردهای رسانه‌ای است. ولی باز هم به صراحت باید گفت که منافع آزادی مطبوعات و رسانه، آن چنان هست که این عوارض در برابر آن منافع بشدت کم‌رنگ و حاشیه‌ای محسوب می‌شود. یکی از مهم‌ترین این دستاوردهای مطبوعات و رسانه‌های آزاد، مختومه شدن پرونده اتفاقات است.

تمایزها میان جامعه ما با یک جامعه پیشرفته زیاد است ولی به نظر من یکی از مهم‌ترین تمایزات، وجود پرونده‌های مفتوح فراوان در ایران است. پرونده‌هایی که فکر و ذهن مردم و مطبوعات و رسانه را به خود مشغول کرده است و هر روز هم اسناد درست و غلطی به دادگاه افکار عمومی عرضه می‌شود و باز هم در نهایت رسیدگی نمی‌شود و هیچ حکم قطعی و نهایی صادر نمی‌شود.
پرونده‌های یک قرن اخیر از انقلاب مشروطیت گرفته تا روی کار آمدن رضاشاه و عملکرد او و جنگ دوم و کودتای 28 مرداد، ترورهای گوناگون و تا انقلاب و تمامی اتفاقات پس از آن، همه و همه همچنان باز است و هیچ قطعیتی نسبی در افکار عمومی در مورد آنها وجود ندارد و همچنان اسناد جدیدی و ادعاهای جدیدی همراه با متهمین و شاکیان جدیدی ارائه می‌شوند و مهم‌تر از همه اینکه هیأت منصفه (افکار عمومی) و دادستان و قاضی در این پرونده‌ها نیز روز به روز جدید می‌شوند و از زمانی هم که فضای مجازی وارد میدان شده است روز از نو روزی از نو.

آخرین نمونه آن گفت‌و‌گویی است که رئیس سابق صداوسیما با یک خانم و یکی از دوستان احمدی‌نژاد انجام داده و ویدئوی آن منتشر شده است. جالبی این ماجرا از آنجاست که کل قضیه اساساً اهمیت تاریخی و حتی سیاسی چندانی ندارد، ولی چون در زمان وقوع، رسانه از جمله صداوسیمایی که همان شخص رئیس آن بود، فاقد آزادی مطلوب بود، نتوانسته مسأله را در همان زمان رسیدگی و نهایی کند، لذا مثل زخم ناسور باقی ماند و اکنون که فضای مجازی آمده است، همان آقای رئیس صداوسیما به این فضا پناه برده است و این بار عکس ماجرای گذشته رخ می‌دهد. طبیعی است که این پرونده همچنان مفتوح باقی خواهد ماند. چون هیچ پرونده‌ای در نظام رسانه‌ای موجود ایران بسته نمی‌شود، همه پرونده‌ها یک‌سویه و با حضور یک طرف ماجرا رسیدگی خواهد شد.

مردمی که تا این اندازه در بند گذشته و پرونده‌های گذشته هستند، چگونه می‌توانند یا فرصت دارند که به حال و آینده فکر کنند؟ برای قطعی و مختومه شدن پرونده‌های گذشته، باید رسانه و دادگاه‌ها آزاد و بی‌طرف باشند تا هر ادعایی که هست در همان لحظه و در هنگامی که ماجرا در دست رسیدگی است، ارائه شود.  جنجال سال 2000 انتخابات امریکا که درباره اختلاف نسبت به آرای دو نامزد جمهوریخواه و دموکرات بود، هرچه بود مختومه و تمام شد ولی ما هنوز درگیر نتایج سال 1388 و همه اتفاقات پیش از آن هستیم و شنیده‌ایم که برخی نیز نسبت به 1396 اعتراضات جدی داشتند و معلوم است که اگر این اعتراضات آشکار و علنی می‌شد این پرونده نیز به سرنوشت پرونده‌های مفتوح قبلی اضافه می‌شد!تمامی کسانی که در گذشته مانع آزادی مطبوعات و رسانه‌ها بودند، امروز دارند چوب آن ممانعت را می‌خورند. آنان امروز آن قدر مورد تهاجم هستند که نمی‌دانند به کدام پاسخ دهند و دوغ و دوشاب نیز در این حملات علیه آنان قاطی شده است.  متأسفانه هنوز هم به مسأله آزادی مطبوعات و اهمیت آن پی نبرده‌ایم. در مقام صاحبان قدرت توجه نمی‌کنیم که مطبوعات آزاد، هرچند مشکلاتی کوتاه مدت را ایجاد می‌کنند ولی منافع بلند مدت آنها قابل مقایسه با عوارض آنها نیست. پذیرفتن مطبوعات آزاد یک ضرورت است و نه یک انتخاب. باید به الزامات این ضرورت تن داد. برای نمونه نیروی انتظامی و امنیتی حق ندارند افراد دارای کارت خبرنگاری را بواسطه انجام وظیفه خبرنگاری و تهیه خبر دستگیر یا بازداشت کنند.

متأسفانه در روز جهانی کارگر برای چند نفر از همکاران ما این اتفاق رخ داده است.  امیدواریم این همکاران زودتر آزاد شوند، ولی مهم‌تر از آزادی هر یک از این همکاران، پذیرش آزادی مطبوعات و رسانه از سوی صاحبان قدرت است.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین