|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۱
کد خبر: ۲۶۱۶۱
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۸
گروهی از اصولگرایان تندرو دنبال این هستند که چهره‌هایی چون سیدمحمد خاتمی و... را از تاریخ کشور محو کنند. به نظر من با وجود هزینه‌هایی که احمدی‌نژاد و دولتش به کشور و مردم تحمیل کردند، صحیح نیست که ما هم مثل آنها رفتار کنیم.
«بازگشت محمود احمدی‌نژاد به قدرت» از‌‌‌ همان ماه‌هایِ منتهی به انتخابات یازدهمین دوره ریاست‌جمهوری یکی از موارد مورد بحث در فضای سیاسی بود چرا که ‌شناختی که از شخصیت او موجود است این ذهنیت را تقویت می‌کند که «احمدی‌نژاد حاشیه‌نشینی را برنمی‌تابد». حالا در شرایطی که نزدیک به ۱۷ ماه به انتخابات مجلس مانده است و رئیس‌ دولت‌های نهم و دهم حضوری ‌گاه و بیگاه در مجامع نه چندان رسمی دارد، همچنان سیاسیون درباره احتمال یا عدم احتمال شرکت او در انتخابات آتی به بحث و تبادل‌نظر می‌پردازند که گروهی آن را امری محال می‌دانند و عده‌ای هم معتقد به تلاش احمدی‌نژاد برای بازگشت به قدرت هستند و حتی درباره راه‌های کاهش هزینه‌های بازگشت احتمالی‌اش سخن می‌گویند. «محمود احمدی‌نژاد جایگاهی ندارد که بتواند دوباره حرفی در سپهر سیاسی ایران داشته باشند. حتی او در سال ۸۴ هم موقعیتی در بین جریان‌های سیاسی نداشت و فقط بخشی از نهاد‌ها و عناصری از درون قدرت او را انتخاب کردند و البته بعد‌ها هم از چشمشان افتاد. پس باید این‌طور گفت که او رئیس‌جمهور شدنش را مدیون شرایط وقت اصولگرایان و اشتباهات اصلاح‌طلبان بود. جبهه اصولگرایی در شرایطی انتخابات سال ۸۴ را پیش روی خود می‌دید که هیچ چهره قابل بحثی را نداشت تا به عنوان کاندیدای اصلی وارد عرصه انتخاباتی کند. همچنین اصلاح‌طلبان و میانه‌رو‌ها هم نتوانستند درباره کاندیدای واحد به اجماع برسند تا نتیجه این شود که فردی به نام محمود احمدی‌نژاد که پیشینه خاصی هم نداشت، شاهین اقبال را بر شانه‌اش ببیند و به عنوان رئیس‌جمهوری، پاستورنشین شود». احمد شیرزاد همچنین با گفتن اینکه «روال منطقی این است که او با درنظر گرفتن جمیع جهات به حضور در انتخابات فکر هم نکند و حتی درصدد معرفی لیست هم نباشد. اگر غیر از این شد باید گفت که محمود احمدی‌نژاد ‌شناختی از مختصات سیاست و همچنین آنچه در ذهن جامعه می‌گذرد، ندارد» به پرسش‌های «آرمان» پاسخ می‌گوید:

  «احمدی‌ن‍ژاد در انتخابات مجلس دهم لیست می‌دهد»، «احمدی‌نژاد به فکر بازگشت به پاستور است»، «رایزنی احمدی‌نژاد با اصولگرایان برای بازگشت به قدرت» و... هر چند وقت یکبار از تلاش محمود احمدی‌نژاد برای بازگشت به دولت حرف و حدیث‌هایی شنیده می‌شود. سوال این است که رئیس دولت‌های نهم و دهم با توجه به ذهنیتی که در لایه‌های مختلف جامعه از خود برجای گذاشته است، این شانش را دارد که دوباره بر کرسی قدرت تکیه بزند؟

ببینید! احمدی‌نژاد به هر حال هشت سال رئیس دولت بودند و دقیقا به همین دلیل طبیعی است که اقداماتی را انجام بدهد. قرار نیست کسی بعد از پایان دوران ریاست‌جمهوری‌اش از دیده‌ها محو شده و اسمش فقط در تاریخ به ثبت برسد. به همین دلیل امکان دارد تا همه کار‌هایش شائبه انتخاباتی بگیرد. اما نظر من این است که برای مثال دیدار با سیدحسن خمینی یا کارهای دیگر دلیلی خوبی نیست تا این‌طور گفته شود که احمدی‌نژاد فعالیت‌های انتخاباتی‌اش را شروع کرده است.

 اما ‌شناختی که از رئیس‌جمهور سابق وجود دارد، باعث این نتیجه‌گیری می‌شود که احمدی‌نژاد دوست دارد تا همیشه نامش در صحنه‌های سیاسی و غیرسیاسی باشد.

گروهی از اصولگرایان تندرو دنبال این هستند که چهره‌هایی چون سیدمحمد خاتمی و... را از تاریخ کشور محو کنند. به نظر من با وجود هزینه‌هایی که احمدی‌نژاد و دولتش به کشور و مردم تحمیل کردند، صحیح نیست که ما هم مثل آنها رفتار کنیم. به هر حال او به‌عنوان رئیس جمهوری سابق باید در کشور زندگی کند و حتی فعالیت‌هایی هم داشته باشد.

 صرف‌نظر از این مباحث، احمدی‌نژاد در موقعیتی است که بتواند به‌طور جدی بازگشت به قدرت را پیگیری کند؟

 محمود احمدی‌نژاد جایگاهی ندارد که بتواند دوباره در سپهر سیاسی ایران حرفی برای گفتن داشته باشند. او حتی در سال ۸۴ هم موقعیتی در بین جریان‌های سیاسی نداشت و فقط بخشی از نهاد‌ها و عناصری از درون قدرت او را انتخاب کردند و البته بعد‌ها هم از چشمشان افتاد. پس باید این‌طور اذعان داشت که او رئیس‌جمهور شدنش را مدیون شرایط وقتِ‌ اصولگرایان و اشتباهت اصلاح‌طلبان بود. جبهه اصولگرایی در شرایطی انتخابات سال ۸۴ را پیش روی خود می‌دید که هیچ چهره قابل بحثی را نداشت تا به‌عنوان کاندیدای اصلی وارد عرصه انتخاباتی کند. همچنین اصلاح‌طلبان و میانه‌رو‌ها هم نتوانستند درباره کاندیدای واحد به اجماع برسند تا نتیجه این شود که فردی به نام محمود احمدی‌نژاد که پیشینه خاصی هم نداشت، شاهین اقبال را بر شانه‌اش ببیند و به عنوان رئیس‌جمهور، پاستورنشین شود. همچنین باید گفت که ایشان اهل گروه تشکیل دادن و کار سازمانی و جمعی نیست و اگر در این سال‌ها کارهایی هم انجام داده است، بیشتر از موقعیت و امکاناتی که به واسطه حضور در دولت در اختیار خود می‌دید، استفاده می‌کرد و به قول معروف، حرف حرفِ‌ خودش بود. در واقع باید گفت احمدی‌ن‍ژاد طلوعی نابهنگام و غروبی سریع داشت و تاکیدِ‌ موکد هم این است که پتانسیل حضور دوباره در فضای سیاسی و تصمیم‌گیری را ندارد.

 اما این امکان وجود دارد که خطر «حاشیه‌نشینی» باعث شود تا به فکر تغییر رویه بیفتد.

امثال من و آقای احمدی‌نژاد که دهه پنجم یا ششم زندگی خود را سپری می‌کنیم، به سختی می‌توانیم به لحاظ رفتاری و شخصیتی دچار تغییر شویم. به همین دلیل گمان نمی‌کنم که بخواهد یکباره مثلا به کار جمعی توجه نشان بدهد یا حتی به فکر گردهم‌آوری جمعی باشد. وقتی احمدی‌نژاد هشت سال امور اجرایی کشور را با نظر و تشخیص خودش اداره کرد، چطور می‌توان انتظار داشت که یک‌شبه تغییر کند و نظر دیگری درباره کار مشارکتی و دسته‌جمعی داشته باشد. حتی فكرِ‌ اینكه دوباره رئیس‌جمهور شود هم احمدی‌نژاد را به سمت كار گروهی سوق نخواهد داد.
 البته «بازگشت به قدرت» می‌تواند ایجاد انگیزه کند.

خیلی‌ها انگیزه بالایی برای رسیدن به قدرت دارند. احمدی‌نژاد خودش هم به‌خوبی می‌داند که از ابزار و شرایط لازم برای بازگشت به روزهایی كه نفر اول اجرایی كشور بود، محروم است. تکرار می‌کنم که در سال ۸۴ هم به‌دلیل اشتباه آنهایی که کار مشارکتی انجام می‌دادند در انتخابات برنده شد. به همین دلیل بازگشت احمدی‌ن‍ژاد به قدرت کلا منتفی است و حتی نمی‌تواند در عرصه‌های اجتماعی هم حرفی برای گفتن داشته باشد. همان‌طور که مشاهده می‌شود، راه‌اندازی دانشگاه ایرانیان منتفی شده است و نشان داد که احمدی‌نژاد به کارِ بی‌برنامه‌ریزی عادت دارد.

  در فضای سیاسی احمدی‌نژاد فقط «رئیس‌جمهوریی سابق» است یا جایگاهی جدی‌تر دارد؟

محمود احمدی‌نژاد در شرایطی در سال ۸۴ به عنوان رئیس دولت برگزیده شد که هیچ سابقه و پیشینه‌ای نداشت و به همین دلیل بعد از خارج شدن از پاستور به حاشیه رفت. این درحالی است که چهره‌هایی چون ماهاتیر محمد در مالزی و سیدمحمد خاتمی در ایران بعد از پایان روزهای قدرت دقیقا به‌‌ همان مقدار مورد توجه قرار می‌گیرند. شما اگر نگاهی به سابقه آقای خاتمی در پیش از ریاست‌جمهوری‌اش بیندازید، یازده سال مدیریت درخشان در وزارت ارشاد و سرپرستی‌اش در موسسه کیهان را می‌بینید که همین موجب شده تا در جمع روشنفکران جایگاه فاخری داشته باشد، همچنین رهبری او بر جریان اصلاح‌طلبی هم باعث شده تا خاتمی فققط رئیس‌جمهور سابق نباشد. اما کسی مثل احمدی‌نژاد با تعداد انگشت‌شماری افراد مشهور شناخته می‌شود و به همین دلیل فقط و فقط عنوان «رئیس‌جمهوری سابق» یادمی شود و غیر از شرکت در جلسه‌های مجمع تشخیص مصلحت جایی برای فعالیت ندارد. البته احمدی‌نژاد خودش هم می‌داند که دیگر آن چهره معروف و مهم نیست.

 با تمام این تفاصیل احمدی‌نژاد در بین مردم چقدر رای دارد؟

برای رای گرفتن از مردم باید تلاش کرد و فعالیتی جدی داشت که این مسائل مستلزم کار جمعی است که بعید می‌دانم احمدی‌نژاد به لحاظ نفری و حتی بودجه‌ای برای حضوری جدی در انتخابات داشته باشد. به همین دلیل پیش‌بینی صحیح، این است که احمدی‌نژاد در صورت ورود به انتخابات رای هایی ناچیز را در سبد خود خواهد دید.

 اما به هرحال او در دوره‌ای رای داشت.

رای‌هایی که احمدی‌نژاد را در سال‌های هشتاد وچهار و هشتاد وهشت به‌عنوان رئیس در راس دولت قرار داد، محصول فعل و انفعالات شرایطی بوده است که با وضعیت فعلی تفاوت فاحشی دارد. در سال ۸۴ سرگردانی اصولگرایان و اشتباهات انتخاباتی اصلاح‌طلبان او را برنده کرد. اما بعد از این هیچ دلیلی ندارد که مردم به او که کارنامه هزینه‌سازی دارد، رای بدهند.

 احتمال ائتلاف احمدی‌نژاد با گروهی از جبهه اصولگرایی احتمالی محتمل است یا محال؟
صد درصد محال.

 «صد درصد محال.» با این قاطعیت؟

جریان اصولگرایی اگر بخواهد با احمدی‌نژاد همکاری یا ائتلافی انجام بدهد، باید در قبال مشکلاتی که دولتش به‌وجود آورده بود و حتی درباره اختلاس‌های چندهزار میلیاردی پاسخگو باشد و نمی‌تواند از زیر بار آنها شانه خالی کند. دقیقا به همین دلیل است که اصولگرایان تحت هیچ شرایطی حاضر به هم صداییِ انتخاباتی با او نخواهند شد. آنها به‌واسطه حمایت‌هایی که از او داشته‌اند و به خاطر مشکلاتی که دولت‌های نهم و دهم به کشور و مردم تحمیل کردند، ترجیحشان این است که «سال‌های ۸۸ تا ۸۴» از ذهن همه حذف شوند و مردم رابطه آنها با احمدی‌نژاد را فراموش کنند. اصولگرایان شكست در انتخابات و واگذاری قدرت به جناح رقیب را مرهون  مشكل‌زایی‌ دولت‌های نهم و دهم می‌‌دانند و از حالا هم به‌طور جدی نگران نتیجه انتخابات دهمین دوره مجلس هستند، چون خودشان می‌دانند كه با حمایت‌های آنچنانی از احمدی‌نژاد و دولتش به قول معروف «بند را به آب داده‌اند» و به همین خاطر حتی به انكار حمایت‌های آشكار خود می‌پردازند. همچنین باید گفت كه احمدی‌نژاد هم به فاصله‌ای كه با جریان اصولگرایی دارد، اشراف كامل دارد و به همین دلیل به همكاری و همنشینی با آنها حتی فكر هم نمی‌كند، چه برسد به اینكه بخواهد در راستای فعالیت‌های انتخاباتی با آنها نشستی برگزار كند. حتی اگر توجه داشته باشید، در این چند ماهی که او دولت را به آقای روحانی تحویل داده است، اصولگرایان در مناسبت‌های مختلف حتی یکبار هم به او تریبون نداده‌اند تا این پیام را به جامعه بدهند که رئیس‌جمهوری سابق هیچ نسبتی با جریان متبوعشان ندارد. درمجموع باید گفت که اصولگرایان روی خوشی به احمدی‌نژاد نشان نمی‌دهند.

 البته احمدی‌نژاد هم در زمان حضور در دولت روی خوشی به اصولگرایان نشان نمی‌داد.

‌ او تاوان همین کار‌هایش را می‌دهد. اگر احمدی‌نژاد خودش را با جریان اصولگرایی «در» نمی‌انداخت هم دولتش کارنامه بهتری را داشت و هم بعد از دوران ریاست‌جمهوری به‌عنوان یکی از چهره‌های شاخص اصولگرایی شناخته می‌شد. در پایان و با وجود همه تحلیل‌ها و نظرهایی که گفتم و گفتید باید بگویم که احمدی‌نژاد ۹۰ دقیقه‌ای است و امکان دارد با هدف بازگشت به قدرت در انتخابات مجلس یا به عنوان کاندیدا یا با معرفی لیستی منتسب به خودش شرکت کند که باید گفت اگر چنین کرد، یکی از اشتباه‌ترین تصمیم‌های عمرش را خواهد گرفت.

 پس این‌طور نتیجه‌گیری می‌شود که انتخابات آتی منهای احمدی‌نژاد برگزار خواهد شد.

روال منطقی این است که او با درنظر گرفتن جمیع جهات به حضور در انتخابات فکر هم نکند و حتی درصدد معرفی لیست هم نباشد. اگر غیر از این شد باید گفت که محمود احمدی‌نژاد ‌شناختی از مختصات سیاست و همچنین آنچه در ذهن جامعه می‌گذرد، ندارد.

 اگر احمدی‌نژاد دوباره قدرت را در اختیار گرفت، چه خواهد کرد و سایرین چه باید بکنند؟

این «اگر» به‌قدری جدی نیست که بخواهیم درباره‌اش چیزی بگوییم، چراكه احمدی‌نژاد برای همیشه تمام شده است.
منبع: آرمان
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین