|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۸
کد خبر: ۲۵۹۱۴۷
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۳:۴۰
در طول تاریخ، زنان برجسته ای بوده اند که نقشی اساسی در پیشرفت علم داشته اند، اما برخلاف تأثیر چشمگیرشان، هرگز شناخته نشدند. بعضی از آن ها در سایه ی مردان زندگی شان دیده نشدند، تعدادی از آن ها مجبور شدند خود خواسته ، کاری که شروع کرده بودند را رها کنند و بعضی دیگر از آن ها، مرگی تلخ و نابهنگام به زندگی شان پایان داد. اما تعدادی از آن ها هم بودند که موفق شدند در دنیای علم جاپای خود را محکم کنند و به شهرت برسند.
 در طول تاریخ، زنان برجسته ای بوده اند که نقشی اساسی در پیشرفت علم داشته اند، اما برخلاف تأثیر چشمگیرشان، هرگز شناخته نشدند. بعضی از آن ها در سایه ی مردان زندگی شان دیده نشدند، تعدادی از آن ها مجبور شدند خود خواسته ، کاری که شروع کرده بودند را رها کنند و بعضی دیگر از آن ها، مرگی تلخ و نابهنگام به زندگی شان پایان داد. اما تعدادی از آن ها هم بودند که موفق شدند در دنیای علم جاپای خود را محکم کنند و به شهرت برسند.

در این مطلب به تعدادی از زنان تأثیرگذار تاریخ می پردازیم که تحقیقات و فعالیت های آن ها نقش مهمی در پیشرفت علم داشته است.

۱- هایپشا

هایپشا در میانه ی قرن چهارم در شهر اسکندریه به دنیا آمد. او یک فیلسوف و ریاضی دان بود. هایپشا زندگی خود را وقف تدریس و تحقیق درباره ی علوم دقیقه کرده بود. یکی از دستاوردهای متعدد او آن بود که شیوه ی طراحی اسطرلاب ها را بهبود بخشید. اسطرلاب وسیله ای بود که از آن برای تشخیص موقعیت ستارگان استفاده می شد. گرچه هایپشا را اولین زن ریاضیدان تاریخ می دانند، اما حقیقت آن است که در دوره ی او، بعضی گروه ها نظر مساعدی درباره ی فعالیت علمی او نداشتند و هایپشا را کافر می دانستند. اینکه این ادعاها بر چه پایه و اساسی بوده امروزه مشخص نیست، اما تنها مدرکی که وجود دارد و احتمالاً علت این ادعاها را توضیح می دهد این حقیقت است که هایپشا در کار تدریسش روی آثار افلاطون، ارسطو و پلوتینوس تمرکز داشت.

مرگ هایپشا بسیار تأسف انگیز رقم خورد. او زمانی که بین ۴۰ تا ۵۰ سال داشت، بدون محاکمه ی قانونی، به دست عده ای اعدام شد. با این حال، بعد از این واقعه، یکی از فرماندهان امپراتوری روم به نام ارستیز، قتل هایپشا را محکوم کرد و از آن زمان، انجام فعالیت های خشونت آمیز علیه فیلسوفان متوقف شد.

۲- لیز مایتنر

لیز مایتنر در سال ۱۸۷۸ در شهر وینِ اتریش به دنیا آمد. او یک فیزیکدان بود و بر روی موضوع رادیواکتیویته تحقیق می کرد. او از سال ۱۹۲۶ تا ۱۹۳۳، استاد مؤسسه ی تحقیقاتی کایزا ویلهلم و دانشگاه برلین بود. او در سال ۱۹۳۸، به دلیل یهودی بودنش، مجبور به ترک کشور آلمان شد. قوانین نورنبرگ دولت نازی که در آن زمان در آلمان بر سر کار بود، او را مجبور به خروج از این کشور کرد. بعد از آن، او کار در مؤسسه ی تحقیقاتی مانا سیگبان در شهر استکهلمِ سوئد را شروع کرد. لیز مایتنر عضو گروه تحقیقاتی ای بود که فرآیند شکافت هسته ای را کشف کرد، با این حال، فقط دوست او یعنی اتو هان شناخته شد و جایزه ی نوبل شیمی را به خاطر این کشف دریافت کرد. گرچه کشف مایتنر بسیار مهم بود، اما تا سال ها بعد، ارزش و دستاوردهای او توسط جامعه ی علمی نادیده گرفته شد. اما بالاخره نام او به شهرت رسید و فعالیت های علمی او مورد تحسین واقع شد و حتی یک سیارک و دو دهانه در کره ی ماه و ناهید برای یادبود لیز مایتنر، به اسم او نامگذاری شد.

۳- ایدا لاولیس

ایدا لاولیس در سال ۱۸۱۵ در شهر لندنِ بریتانیا به دنیا آمد. او ریاضیدان، دانشمند علوم کامپیوتری، نویسنده و تنها دختر آنا ایزابلا و لرد بایرون، شاعر مشهور بریتانیایی بود. پدر و مادر ایدا زندگی مشترک موفقی نداشتند و وقتی ایدا یک ماهه بود، پدرش، لرد بایرون، او و مادرش را ترک کرد و هرگز بازنگشت. از آنجایی که این مسأله تأثیری منفی در زندگی ایدا و مادرش گذاشت و آن ها را تا ابد مورد انگ و قضاوت دیگران قرار داد، مادر ایدا مطلقاً ممنوع کرده بود که او هم مانند پدرش به دنبال ادبیات برود و زندگی اش را وقف آن کند. با این حال، ایدا بیشتر به دنیای علم علاقمند بود و همیشه ثابت می کرد که بیشتر تحت تأثیر مادرش بود که خود ریاضیدان برجسته ای بود.

ایدا لاولیس در سن ۱۸ سالگی با ریاضیدانی به نام چارلز ببج آشنا شد که او را تشویق و ترغیب کرد به گروه تحقیقاتی او که بر روی ایده ی ساخت یک ماشین محاسبه گر کار می کردند بپیوندد. ایدا نه تنها موفق به این کار شد بلکه دست به ساخت چیزی زد که امروزه آن را اولین الگوریتم طراحی شده برای یک دستگاه در طی تاریخ می دانند. این مسأله باعث شده او را رسماً اولین برنامه نویس کامپیوتری تاریخ بدانند. در حقیقت زبان برنامه نویسی ایدا که توسط وزارت دفاع ایالات متحده ی امریکا ساخته شده و امروزه از آن استفاده می شود، نام خود را از این زن برجسته گرفته است.

۴- جوسلین بل برنل

جوسلین بل برنل در سال ۱۹۴۳ در شهر بلفاستِ ایرلند به دنیا آمد. او یک متخصص فیزیک نجومی بود و اولین سیگنال رادیویی از یک تپ اختر را کشف کرد. تپ اختر به ستاره ای اطلاق می شود که انرژی تابشی بسیار زیادی را در فواصل کوتاه و منظم از خود ساطع می کند. متأسفانه جوسلین هم یکی دیگر از زنانی بود که با وجود موفقیت، شناخته نشد. او استاد راهنمای آنتونی هویش بود که به خاطر این کشف در سال ۱۹۷۴ برنده ی جایزه ی نوبل شد، در حالی که در حقیقت استاد راهنمای او یعنی جوسلین بل برنل بود که این کشف را کرده بود. جامعه ی علمی این حقیقت را نادیده نگرفت و بسیاری از همکاران او این اقدام را محکوم کردند. با این حال، جوسلین خود نظر دیگری در اینباره داشت. او در مصاحبه ای اظهار کرد که این بهترین اتفاقی بود که می توانست برای او بیفتد چون او دستاوردهای دیگری در زندگی اش داشته که بسیار مهم تر از جایزه ی نوبل هستند و جوسلین بل برنل با آن ها شناخته شده. جوسلین یکی از تأثیرگذارترین دانشمندان در بریتانیا و فیزیک نجوم به شمار می رود.

۵- ماری کوری

ماری کوری در سال ۱۸۶۷ در شهر ورشو لهستان به دنیا آمد. او یک دانشمند مشهور بود و در دو رشته ی فیزیک و شیمی، موفق به دریافت جایزه ی نوبل شد. ماری کوری در حوزه ی رادیواکتیویته پیشگام شد و روش های ایزوله کردن ایزوتوپ های پرتوزا را کشف کرد. همچنین دو عنصر شیمیایی پولونیوم و رادیوم، کشف این دانشمند بودند. در جریان این تحقیقات، زندگی کوری به معنای واقعی کلمه، با رادیواکتیویته احاطه شده بود. او این عنصر شیمیایی را با خود به همه جا می برد و توجهی به خطری که در اثر قرار گیری در معرض آن تهدیدش می کرد نداشت. او در فعالیت های علمی اش ابتدا با همسرش، پیر کوری همکاری داشت و بعدها یکی از دختران این زوج یعنی ایرنه ژولیو کوری هم در این تحقیقات به پدر و مادرش پیوست.

سال ها بعد از مرگ پیر کوری، ماری با دانشمندی به نام پل لانگوین رابطه ی عاشقانه ای را شروع کرد اما لانگوین مشکلاتی برای ماری به وجود آورد که او هرگز تصورش را نکرده بود. پل خود متأهل بود، اما دیگر با همسرش زندگی نمی کرد و همین مسأله، رسوایی بزرگی را رقم زد. مطبوعات، ماری کوری را «اجنبی یهودی خانه خراب کن» خطاب می کردند. در همین حین خبر رسید که ماری کوری برای دومین بار برنده ی جایزه ی نوبل شده اما از آنجایی که به نظر می رسید روابط عاشقانه ی او مهم تر از این دستاورد بزرگ بود او باید به نوعی نام خود را از این رسوایی پاک می کرد. با این حال، بسیاری از همکاران ماری از جمله آلبرت انیشتین طرف او را گرفتند و ماری را تشویق کردند که بدون احساس پشیمانی، جایزه اش را بپذیرد.

۶- ولنتینا ترشکوا

ولنتینا ترشکوا در سال ۱۹۳۷ در روسیه به دنیا آمد. او یک فضانورد و سیاستمدار بود. ترشکوا اولین زنی بود که به فضا رفت و در ۱۶ ژوئن سال ۱۹۶۳ با فضاپیمای وستوک ۶ سفر خود را آغاز کرد. گرچه پرواز ولنتینا بسیار خوب آغاز شد، اما در مسیر پرتاب فضاپیما در مدار زمین، به دلیل مشکلی که در سیستم به وجود آمده بود ترشکوا نتوانست فضاپیما را به سمت هدف هدایت کند. با این حال، مدیر برنامه ی فضایی شوروی، سرگئی کورولایوف، ولنتینا را مقصر دانست و به او اجازه نداد که کنترل فضاپیما را به صورت دستی بر عهده بگیرد.

بروز یک خطا در نرم افزار هدایت خودکار فضاپیما باعث شده بود که فضاپیما به جای رفتن به سمت کره ی زمین، از آن دور شود. دانشمندان شوروی مجبور شدند فوراً یک الگوریتم جدید برای فرود فضاپیما طراحی کنند و بعد از آن بود که ولنتینا توانست به زمین بازگردد و پرواز خود را با موفقیت به پایان برساند. در جریان نقصی که رخ داده بود، ترشکوا دچار سرگیجه ی شدیدی شده بود و حال بدی پیدا کرده بود اما توانست زمین را ۴۸ بار دور بزند و همه چیز را از طریق یادداشت ها و عکس هایش ثبت کند. ولنتینا ترشکوا هنوز هم تنها زنی در تاریخ به شمار می رود که یک مأموریت فضایی انفرادی را برعهده داشته است.

۷- ریتا لوی-مونتالچینی

ریتا لوی-مونتالچینی در سال ۱۹۰۹ در شهر تورینِ ایتالیا به دنیا آمد. او یک دانشمند بود که حوزه ی تخصصی اش عصب شناسی بود. لوی-مونتالچینی یک جایزه ی نوبل در حوزه ی فیزیولوژی یا همان پزشکی دریافت کرد. با این وجود، ریتا زندگی راحتی نداشت. او که در دوران جنگ جهانی، در دانشگاه مشغول به تحصیل بود، به خاطر زن بودن و یهودی بودنش با مشکلات زیادی رو به رو شد. به دستور بنیتو موسولینی، نخست وزیر آن زمان ایتالیا، قوانینی بر علیه یهودیان در این کشور وضع شده بود، به همین دلیل، ریتا مجبور شد کارش در دانشگاه را رها کند و آزمایش هایش را در خانه انجام دهد. در آنجا او برای خود یک آزمایشگاه ساخت که تنها تجهیزاتش یک میکروسکوپ و تعدادی ظرف معمولی بود که برای انجام آزمایش تغییراتی در آن ها داده بود.

اما ریتا باز هم از عواقب روزهای سیاه دوران جنگ جهانی در امان نماند. در سال ۱۹۴۱ شهر تورین بمباران شد و ریتا مجبور شد به یک خانه ی روستایی در کوهستان نقل مکان کند و همه ی ابزارهای آزمایشگاهی اش را هم با خود به آنجا برد. در آن فضای روستایی ریتا برای اینکه بتواند تحقیقاتش را ادامه دهد مجبور بود خلاقیت زیادی به خرج دهد، با این حال، او مدت زیادی آنجا نماند. بعد از حمله ی نیروهای ارتش نازی، ریتا مجبور شد به مناطق دورتری در جنوب ایتالیا فرار کند. با پایان جنگ، تلاش ها و تحقیقات چندین ساله ی ریتا و همکارش، استنلی کوهن، که متخصص علم بیوشیمی بود، به بار نشست. ریتا موفق به ایزوله کردن «فاکتور رشد اعصاب» شد، نوعی پروتئین که برای ادامه ی حیات نورون ها ضروری است. این اولین یافته در زمینه ی ارتباط سلول به سلول بود.

۸- مارگاریتا سالاس

مارگاریتا سالاس در سال ۱۹۸۳ در اسپانیا متولد شد. او موفق به دریافت مدرک دکتری تخصصی در رشته ی شیمی از دانشگاه کومپلوتنسی شهر مادرید شد. سالاس در پیشرفت تحقیقات حوزه ی بیوشیمی و زیست شناسی مولکولی در اسپانیا نقش زیادی داشته است. مارگاریتا به دلیل فعالیت های تحقیقاتی اش در زمینه ی خوانش اطلاعات ژنتیکی شهرت یافته است. تحقیقات او بر روی موضوع ویروس باکتریایی Phi29 تمرکز دارد، مسأله ای که باعث شده درک بهتری از مباحث مختلفی از جمله نحوه ی رفتار دی ان ای، به وجود آید.

مارگاریتا چندین جایزه دریافت کرده است و با انتخاب سازمان یونسکو، عنوان محقق اروپایی سال ۱۹۹۹ را دریافت کرد. او به سمت مدیریت مؤسسه ی اسپین منصوب شد (۲۰۰۳-۱۹۹۵) که تمامی آکادمی های سلطنتی اسپانیا را گرد هم می آورد. در سال ۲۰۱۸، نام یکی از دانشگاه های اسپانیا تغییر کرد و اسم مارگاریتا سالاس به ان اضافه شد.

۹- ایرنه ژولیو کوری

ایرنه ژولیو کوری، دختر ماری و پیر کوری، دانشمندان مشهور، در پاریس به دنیا آمد. او در دوران جنگ جهانی اول، در رشته های فیزیک و شیمی در دانشگاه تحصیل کرد. با پایان جنگ، ایرنه کار خود را به عنوان دستیار مادرش در مؤسسه ی پاریس ریدیو شروع کرد که بعدها مؤسسه ی کوری نام گرفت. تحقیقات او در زمینه ی فیزیک هسته ای شامل ساختار اتم، پرتوافکنی هسته ی اتم (که نقشی اساسی در کشف نوترون داشت) و تولید عناصر رادیواکتیویته به صورت تصنعی می شد.

از آنجایی که ایرنه دختر دو دانشمند برجسته و برنده ی جایزه ی نوبل بود، این مسأله، به نوعی به انگیزه ی کاری او تبدیل شده بود. ایرنه هم در سال ۱۹۳۵، به همراه همسرش، موفق به دریافت جایزه ی نوبل در رشته ی شیمی شد. ایرنه ژولیو کوری به دلیل قرارگیری بیش از اندازه در معرض اشعه، به سرطان خون مبتلا شد و در اثر این بیماری از دنیا رفت.

۱۰- هدی لامار

هدی لامار در سال ۱۹۱۴ در شهر وینِ اتریش به دنیا آمد. او یک بازیگر و مخترع آمریکایی الاصل بود. داستان زندگی هدی لامار به ویژه از این نظر جالب توجه است که علیرغم اینکه او بیشتر زندگی اش را به کار بازیگری در سینما مشغول بود، اما یکی از مخترعینی به شمار می رود که در ساخت اولین نمونه از یک زنجیره ی گسترش یافته با یکدیگر همکاری داشتند. این زنجیره ی گسترش یافته، ارتباطات بی سیم از راه دور -که امروزه آن را به عنوان وایفای می شناسیم- را امکان پذیر می ساخت. لامار به همراه جورج آنتایل که یک موزیسین بود، یک روش رمزنگاری به نام «پرش فرکانسی» اختراع کرد. اما قبل از آنکه یافته های آن ها به نتیجه برسد، اتفاق بدی برای هدی رخ داد. همسر او، فردریش ماندل، او را در خانه ی خودش تحت کنترل شدید زندانی کرد و او را مجبور کرد که کار در صنعت سینما را رها کند.

در سال ۱۹۳۷، هدی موفق به فرار شد و به پاریس رفت تا فعالیت هنری اش را در آنجا ادامه دهد. او در آنجا با لویی بی. میر، رئیس استودیوی فیلمسازی مترو گلدوین-میر آشنا شد و با این استودیو یک قرارداد برای کار در هالیوود امضا کرد. در سال ۱۹۴۲، هدی لامار حقوق انحصاری روش ارتباط سری اش را به ثبت رساند تا از آن برای جلوگیری از شناسایی شدن اژدرها توسط نیروهای متفقین در جنگ جهانی استفاده شود. لامار معتقد بود اگر هم فرستنده و هم گیرنده بتوانند به طور همزمان از فرکانسی به فرکانسی دیگر بروند، هر کسی که قصد ایجاد اختلال در آن سیگنال را داشته باشد، موفق به پیدا کردن سیگنال نخواهد شد. اما متأسفانه او هرگز به خاطر این اختراع مورد تحسین و تجلیل واقع نشد./روزیاتو
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین