رضا رسولی - عضو شواری شهر رشت - در پی تخریب خانه مادری این شاعر پیشکسوت در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: خانه زادگاه شاعر معاصر ما هوشنگ ابتهاج در دهه ۳۰ و ۴۰ نوسازی شده است؛ اما به لحاظ مکان رویداد حائز اهمیت بسیار زیادی است. در واقع این خانهای که استاد در آنجا به دنیا آمده، دو پلاک بوده و بعدها نیز یکی از آنها به دو پلاک دیگر تفکیک شده است. یعنی سه پلاک کنار هم بود و هست و کل این سه پلاک یک خانه اعیانی و زادگاه این شاعر است. یکی از این پلاکها نیز در دهه ۳۰-۴۰ بازسازی شده و بنای جدیدی در آن ساخته شده است و یا اینکه بنای قبلی مرمت کلی شده که دقیق نمیدانم. اما چیزی که مهم است، این محل میراث مکانرویداد است. در همه دنیا محلی که شاعر جلیلالقدر و یا هنرمند ملی به دنیا آمده باشد، قابلیت ثبت دارد.
او با بیان اینکه خرید و احیای خانه ابتهاج از چهار سال گذشته مطرح بوده است، افزود: مالک خانه خود گیلانی نیست و شاید عرقی هم نسبت به این موضوع نداشته باشد. او از چهار سال گذشته به دنبال مجوز تخریب خانه بود که ما بهطور اتفاقی متوجه این ماجرا شدیم و جلو آن را گرفتیم. بارها با مدیر میراث آن زمان و مدیر فعلی جلسه گذاشتیم تا خانه را با عنوان مکانرویداد ثبت کنند تا ما بتوانیم خانه را خریداری کنیم.
رسولی در ادامه خاطرنشان کرد: متأسفانه میراث در طول زمان بارها گزارش خلاف واقع داده است، این را با اطمینان خاطر میگویم و متوجه تبعات عمومی آن هستم. میراث بارها گزارش داده که این مکان فاقد ارزش تاریخی است و هیچ اتفاق خاصی در آن نیفتاده است. گزارشهای ضد و نقیضی که متأسفانه شاید بیشتر به دلایل سیاسی توسط میراث داده شد.
او در عین حال بیان کرد: البته ممکن است در کل پشت این ماجرا زد و بندی وجود داشته باشد که من این موضوع را نمیتوانم قضاوت کنم.
او سپس گفت: در آخرین جلسهای که با مدیرکل جدید داشتیم او قول داد مراحل ثبت را شروع کند اما دوباره جواب صددرصد متناقضی با آنچه در جلسه رسمی داشتیم، ارائه داد؛ «همانطور که گفتیم اینجا (خانه مادری ابتهاج) خبری نبوده است». همه اسناد و مدارک و نامههای میراث موجود است که میتوانم آنها را ارائه بدهم.
این عضو شورای شهر سپس درباره خرید این خانه توسط شهرداری توضیح داد: شورای شهر رشت با ۱۱ رای (بدون مخالف) خرید و مرمت این خانه را تصویب کرد و طی دو سال گذشته یکبار دو و نیم میلیارد و یک بار هم چهار میلیارد تومان بودجه برای این موضوع درنظر گرفت. اما ما نمیتوانیم خانه را بخریم مگر اینکه خانه در طرح باشد و یا میراث بر روی آن دست گذاشته باشد که میراث به دلایل سیاسی بر روی آن دست نگذاشت. مالک نیز حقوق مدنی دارد و کسی نمیتواند حقوق مدنی او را نادیده بگیرد. اینکه یک بار بگویی ملکت را میفروشی او هم بگوید نه نمیفروشم، کاملا طبیعی است. تا محدودیت، اصرار و همراهیای از جانب میراث وجود نداشته باشد، نمیتوان مذاکره کرد. ما نمیتوانیم به زور ملک کسی را بخریم. دوستان میراث باید مسیر ثبت را طی میکردند و من اصلا نمیدانم تا کجا رسیدهاند. در آخرین جلسه شهرداری نماینده میراث گفته است این مکان هیچ ارزش تاریخی ندارد و شما ملزم به صدور پروانه هستید.
او سپس با اشاره به مصاحبه شهرود امیر انتخابی - مدیر کل میراث فرهنگی گیلان- درباره چرایی تخریب این خانه، گفت: مدیر کل میراث هم در مصاحبهای که با شما داشته به موارد حاشیهای اشاره کرده که نمیدانم اصلا چقدر مستند است. هیچکس ابتهاج را به عنوان شخصیت سیاسی نمیشناسد و همه او را به عنوان شخصیت فرهنگی و هنری و ادبی میشناسند. درباره این حاشیهها هم هیچ حرفی نمیتوانم بزنم. همین فشارها و نگاههای غیرفنی باعث میشود میراث به وظیفه قانونی خود برای ثبت این بنا عمل نکند. مسئله شش ماه، یک روز و یک هفته نیست که بخواهند فرافکنی کنند. خوب است به مخاطب خود احترام حداقلی بگذارد. اینکه میگویند شهرداری پروانه صادر کرده است و فلان، درست نیست؛ مگر شهرداری ملاک تشخیص است و میتواند پروانه صادر نکند؟ میراث باید از قبل خانه را ثبت میکرد. اینکه ما خواستیم این ملک ثبت شود شاید خارج از وظایف سیستم مدیریت شهری باشد. ما این کار را کردیم و تمام مراحل طی شد و رسیدیم به این نقطه که شهرداری مدعی است که بر مبنای تأیید میراث، این خانه خریداری شود.
رضا رسولی در ادامه تأکید کرد: من چندین نامه از میراث دیدم که گفته بودند خانه زادگاه ابتهاج نیست. ممکن است خانه با همان خشت و آجر نباشد اما اینکه هوشنگ ابتهاج در همان محل به دنیا آمده مشخص است و کسی نمیتواند آن را رد کند. خود استاد این موضوع را تأیید کردند، فایل صوتی دادند و در کتابهایشان نیز به این موضوع اشاره کردهاند. گردش ثبتی خانه هم کاملا واضح است و هیچ ابهامی در آن وجود ندارد. این مسئله صددرصد اهمال میراث فرهنگی استان است. البته ممکن است شهرداری هم در آن نقش داشته باشد، هرچند من تا امروز سندی در این زمینه ندیدهام و احتمال آن را کم میدانم. اما نامههایی را که میراث در رد این بنا نوشته است در اختیار دارم. یک فرافکنی اتفاق افتاده و آن هم به خاطر حاشیههای سیاسی است که وجود داشته است. میراث مدعی است که این بنا، بنایی نیست که استاد ابتهاج در آن به دنیا آمده باشد، من هم این را تأیید میکنم، اما مسئله ما فقط این نیست، مکانرویداد تعریف دیگری دارد و میراث هم بهتر میداند. به نظرم دوستان خواستهاند از زیر بار مسئولیت دربروند و به قول معروف با این قضیه روبهرو نشوند.
او سپس اظهار کرد: دیروز صبح (جمعه، ۲۳ فروردین) متوجه تخریب این خانه شدم و به شهرداری رفتم و دیدم که بر اساس نامههای متعدد میراث، صورتجلسه و اسناد و مدارک، روند قانونی تخریب خانه، بعد از سه سال و خردهای که جلویش را گرفته بودیم، طی شده است. البته مالک به مراجع قضایی مراجعه کرده بود.
این عضو شورای شهر رشت در پایان گفت: من بابت اتفاقی که افتاده متأسف هستم. قطعا پیگیر حقوقی این ماجرا نسبت به میراث و شهرداری هستم، اگرچه دیگر فایدهای ندارد، اما حداقل جلو مسائل بعدی را خواهیم گرفت. واقعیت این است که به این سیستم و به این ساختار امیدی ندارم و از مردم ایران و همشهریانم به خاطر بیکفایتیای که در مجموعه وجود داد، معذرتخواهی میکنم.