|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۸
کد خبر: ۲۵۸۵۸
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۲
در روزهای اخیر اظهارات دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس در رسانه های داخلی بسیار جنجال برانگیزتر از رسانه های خارجی شد و افراطیون که گمان می بردند از آب گل آلود می توانند ماهی بگیرند، با جدیت وارد میدان شدند.
حسن روحانی و دیوید کامرون در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد دیدار کردند و در حالی که خبر دقیقی از محتوای مذاکرات منتشر نشده بود، ساعاتی بعد دیوید کامرون در مجمع عمومی سخنرانی کرد و در بخشی از سخنانش، در حالی که درباره رویکردی جامع به مقابله با تروریسم سخن می‌گوید، عبارت زیر را بیان داشت.

 عبارت انگلیسی دیوید کامرون چنین بود:

Iran should also be givenشت the chance to show it can be part of the solution, not part of the problem. Earlier today I met with President Rouhani. We have severe disagreements. Iran's support for terrorist organisations, its nuclear programme, its treatment of its people. All these need to change.

But Iran's leaders could help in defeating the threat from ISIL. They could help secure a more stable, inclusive Iraq; and a more stable and inclusive Syria. And if they are prepared to do this, then we should welcome their engagement.

ترجمه: «باید به ایران بخت آن داده شود تا بخشی از راه‌حل باشد، نه بخشی از مسأله. امروز با پرزیدنت روحانی دیدار داشتم. ما در زمینه حمایت ایران از گروه‌های تروریستی، برنامه هسته‌ای ایران، و نوع رفتار ایران با اتباعش عدم توافق‌های جدی داریم. لازم است همه این‌ها تغییر کند.

اما رهبران ایران می‌توانند در شکست دادن داعش کمک کنند. آن‌ها می‌توانند در ایجاد عراقی باثبات‌تر و فراگیرتر؛ و سوریه‌ای باثبات‌تر و فراگیرتر کمک کنند. و اگر آن‌ها آماده باشند تا این‌ کار را انجام دهند، ما باید مشارکت ایشان را خوش‌آمد بگوییم.»

                                                                          ***

سخنرانی دیوید کامرون در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 2012 نیز قابل بررسی است. او در آن مقطع نیز درباره بشار اسد و اوضاع سوریه، و  موضوع هسته‌ای ایران ، این عبارات را بیان کرده بود:

Assad has colluded with those in Iran who are set on dragging the region in to wider conflict. The only way out of Syria's nightmare is to move forward towards political transition and not to give up the cause of freedom.The future for Syria is a future without Assad. It has to be based on mutual consent as was clearly agreed in Geneva in June.

Holding Islamists to account must also mean that if they attempt to undermine the stability of other countries or if they encourage terrorism instead of peace and conflict instead of partnership, then we will oppose them. That is why, Iran will continue to face the full force of sanctions and scrutiny from this United Nations until it gives up its ambitions to spread a nuclear shadow over the world.

«اسد با کسانی در ایران ساخت و پاخت کرده است که در حال فرو بردن منطقه در مخاصمات گسترده‌تر هستند. تنها راه به سوی خروج از کابوس سوریه حرکت به سوی گذار سیاسی است نه رها ساختن علت آزادی. آینده سوریه، آینده بدون اسد است. آینده‌ای مبتنی بر توافق متقابل است آن‌چنان که به روشنی در ژنو درباره آن توافق شد.

پاسخ‌گو نگه داشتن اسلام‌گرایان هم‌چنین باید به این معنا باشد که اگر ایشان بکوشند تا ثبات دیگر کشورها را متزلزل سازند، یا اگر به جای صلح مشوق تروریسم باشند و به عوض همکاری مخاصمه برانگیزند، پس ما با آن‌ها مقابله می‌کنیم. به همین دلیل است که ایران کماکان تا زمانی که جاه‌طلبی‌های خود برای گستردن سایه هسته‌ای بر جهان را رها نسازد، با شدت تحت تحریم‌ها و بررسی سازمان ملل متحد قرار خواهد داشت.»

 

مقایسه دو متن

متن سال 2012 به صراحت ایران را به تلاش برای گسترده‌تر کردن مخاصمات متهم کرده، خواهان حذف اسد از قدرت در سوریه - کاملاً برخلاف تمایل ایران -شد ، ایران را در کنار اسلام‌گرایانی قرار داد که خواهان بی‌ثبات کردن کشورهای دیگر هستند، و از واژه سایه هسته‌ای، جاه‌طلبی، و تهدید به تداوم تحریم‌ها استفاده کرد.

متن سال 2014 اشاراتی به برنامه هسته‌ای، بدون متهم کردن ایران به جاه‌طلبی هسته‌ای، و اذعان به نقش سازنده و مهم ایران در ایجاد ثبات در منطقه و بالاخص عراق و سوریه دارد. در ضمن از بخت ایران برای شرکت در ایجاد ثبات در منطقه سخن می‌گوید. صرف‌نظر از این‌که دیدگاه ایران درباره مشارکت در آن‌چه بریتانیا و غرب مد نظر دارند چیست، لحن این سخن در عرف دیپلماتیک مثبت است.

مقایسه دو متن نشان می‌دهد سخن دیوید کامرون نسبت به دو سال پیش بسیار تعدیل‌شده‌تر است.

 

سخنان کامرون از منظری دیگر


ایران و انگلیس در 36 سال گذشته هرگز روابط بی‌تنشی نداشته‌اند، ولی مهم‌تر آن است که در نوامبر 2011 عده‌ای دست به اشغال سفارت این کشور زدند. کشور هزینه این اقدام را با پیش‌قدم شدن بریتانیا در اعمال تحریم‌ها علیه ایران پرداخت و هنوز می‌پردازد. در چنین بستری، به سه عبارت کوتاه کامرون در سخنرانی امسال بنگریم و معنای آن‌ها را تفسیر کنیم.

واقعیت آن است که هر سه عبارت موهن پنداشته شده کامرون همواره در گذشته با لحن تندتری بیان شده‌اند و مقایسه میان سخنرانی 2012 و 2014 وی نیز همین نکته را نشان داد. سال‌هاست که ایران به حمایت از گروه‌هایی که غرب تروریست می‌خواند و ایران آن‌ها را مقاومت می‌نامد متهم می‌شود. ایران در جریان جنگ غزه صریحاً بیان کرد که به حماس کمک کرده و از حزب‌الله لبنان حمایت می‌کند. ایران در ضمن، بارها غرب را به حمایت از تروریست‌ها از جمله داعش متهم ساخته است. بیان این عبارات در عرف دیپلماتیک چیز عجیبی نیست. پرزیدنت روحانی نیز تلویحاً در سخنرانی‌اش غرب را به چنین چیزی متهم ساخت.

بیان عبارت «برنامه هسته‌ای» در سخنرانی کامرون، توهین‌آمیز نیست بلکه فقط بیان مسأله مورد اختلاف است. امروز نیز ایران بر سر این پرونده مذاکره می‌کند. عبارت سوم درخصوص شیوه رفتار ایران با اتباعش، همواره در سال‌های پس از انقلاب بیان شده است. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز گاه و بیگاه از اعتراضات خیابانی در شهرهای انگلستان یا رفتارهای پلیس کشورهای غربی با اتباع‌شان گزارش‌هایی تهیه می‌کند.

در ضمن، کامرون اگر می‌خواست عبارت شدیدتری به‌کار برد، می‌توانست واژه «حقوق بشر» و کل پرونده حقوق بشری ایران در شورای حقوق بشر را مد نظر قرار دهد. اما با چند واژه ساده از کنار آن‌ها گذشته است. اما در کنار عبارات فوق، پاراگراف بعدی بیان شده توسط کامرون، کاملاً لحن مثبتی دارد و قدرت و نفوذ ایران در عراق و سوریه را می‌پذیرد و تلویحاً نوعی دعوت به همکاری است.

سؤال مهم این است که چرا بیان رقیق‌شده سخنانی که همواره با شدت بیشتری در گذشته بیان می‌شده‌اند، چرا برخی را چنین برانگیخته است؟ آیا اتهام غیرواقع‌بینی به حسن روحانی و محمدجواد ظریف وارد است یا به منتقدان آنها؟

 برخلاف ادعای منتقدان، رئیس‌جمهور و وزیر خارجه‌اش بسیار واقع‌بین هستند و انتظار ندارند بعد از مذاکره چنددقیقه‌ای، یخ روابط 35 ساله باز، و خاطره اشغال سفارت بریتانیا به فراموشی سپرده شود. این منتقدان هستند که غیرواقع‌بینانه و شاید متوهمانه انتظار دارند دیوید کامرون در برابر فشار افکار عمومی جامعه سیاسی بریتانیا برای جبران اشغال سفارت، و برخلاف بستر روابط 35 سال گذشته، به یکباره ایران را وارد حیطه مثبت سیاست خارجی بریتانیا سازد.

رئیس‌جمهور خوب می‌داند که باید خود را سپر تیر انتقادات بسازد، تاوان اقدام خودسرانه گروهی در اشغال سفارت انگلیس را بپردازد، و برای تأمین منافع ملی ایرانیان گام بردارد. در ضمن، حسن روحانی باتجربه‌تر از آن است که نداند کشورها می‌توانند در کلام دیپلماتیک اتهامات زیادی به یکدیگر وارد کنند، و در عین حال همکاری صمیمانه‌ای داشته باشند. آمریکا و چین پس از سفر محرمانه هنری کیسنجر به چین، و ملاقات با سران این کشور، در توافقی تلویحی، که حتی یکی از مقامات چینی درباره آن در مذاکرات محرمانه به صراحت سخن می‌گوید، می‌پذیرند که دو طرف هر از گاهی به کمونیسم و کاپیتالیسم طرف مقابل حمله کنند، اما همکاری واقعی را ادامه دهند.

از سویی دیگر به این واقعیت توجه داشته باشیم که دیوید کامرون نیز در کشورش با دلواپسان بسیاری مواجه است. لابی اسرائیل، لابی‌های منتسب به برخی کشورهای عربی، اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور، و تندروهای انگلیسی در لندن به انتظار نقد سخنان دیوید کامرون نشسته‌اند. همان گونه که ایرانی‌ها بعد از مذاکره‌ای چند دقیقه‌ای خاطره 36 سال روابط پرتنش با انگلستان را به فراموشی نمی‌سپارند، دلواپسان انگلیسی نیز نمی‌توانند بپذیرند نخست‌وزیر ساعاتی پس از گفت‌وگویی کوتاه، از تمام مواضع گذشته نسبت به ایران عقب‌نشینی کرده است.

بنابراین بر بستر واقع‌بینی منتج از آگاهی از 35 سال رابطه پرتنش، و شناخت عرف دیپلماتیک می‌توان نتیجه گرفت، منتقدان حسن روحانی و محمدجواد ظریف، سخنرانی دیوید کامرون را ابزاری برای سیاست داخلی قرار داده‌اند. اگر نتیجه نهایی تعامل دولت یازدهم با انگلیس، بهره‌مندی ایرانیان از مواهب تعاملات سازنده، و بهبود روابط میان ایران و بریتانیا باشد، ملامت‌های منتقدان را باید به جان خرید. منتقدان نیز می‌دانند که لحن کامرون بسیار نرم‌تر از گذشته بوده است و اگر مسأله فقط این است که چرا پس از دیدار با رئیس‌جمهور ایران، چنین سخنانی گفته شده است، باید در درک خود از سیاست خارجی شک کرده، و البته به کارنامه همفکران‌شان در اشغال سفارت بریتانیا در تهران با دقت نظاره کنند. هر چند همه این‌ها باعث نمی‌شود ناشایست بودن گفته‌های دیوید کامرون را یادآور نشویم، لیکن اگر نمی‌توان از دیوید کامرون انتظار داشت برای حصول منافع ملی ایرانیان کاری انجام دهد، اما می‌توان منتقدان را به رعایت انصاف برای برای حصول منافع ملی، دعوت کرد.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین