کد خبر: ۲۵۶۵۴
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۳ - ۱۷:۲۰
روحانی آن مبنای ضدیت احمدی نژاد با غرب را ندارد تا نگاه به شرق او از این جهت باشد. تلاش این یک سال و به خصوص دیدارهای اخیرش در سازمان ملل با مقامات ارشد غربی به خوبی دلالت بر سیاست او برای تعامل و بازسازی روابط با غرب دارد و به کلی مخالف آن مبنای احمدی نژادی است

سید نعمت الله عبدالرحیم زاده : چند هفته پیش بود که بیژن زنگنه و الکساندر نوواک از طرف ایران و روسیه چهار تفاهم نامه همکاری تجاری و اقتصادی را امضاء کردند و وعده تشکیل کمیته ای مشترک برای حل و فصل مسائل بین دو کشور را دادند. هر چند که تفاهم نامه در حد و اندازه پیمان و قرارداد نیست و از آن تعهد مشخص حقوقی و اقتصادی به دست نمی آید، اما نفس امضای این حجم قابل توجه از تفاهم نامه خبر از برنامه دولت روحانی برای توسعه روابط با روسیه داشت که خود به خود تحلیل های مختلفی را برمی انگیخت و حتی برخی حرف از چرخش دولت به شرق زدند. حالا و بعد از سفر روحانی به آستاراخان، این تفسیر با انتشار خبرهای تازه جای طرح بیشتر دارد اما شاید بتوان این فرایند و دست آورد روحانی از این سفر را از منظری متفاوت دید.

به گفته اسدالله عسگراولادی، رییس اتاق بازرگانی ایران و روسیه، میلیون بانک روسیه قصد احداث شعبه ای در ایران دارد تا همراه بانک ملی مسئول مراودات تجاری بین دو کشور شوند و همچنین، قرار است تا مبادلات دو طرف با ریال و روبل انجام شود. مجتبی خسروتاج، قائم مقام وزیر صنعت معدن، جزییات بیشتری از نحوه توسعه روابط را بیان کرده که معلوم می شود برنامه در نظر گرفته شده زمینه های صنعتی و معدن را نیز در برمی گیرد. به این ترتیب، توسعه روابط از نگاه عسگراولادی بیشتر مربوط به مبادلات تجاری است و در حالی که خسروتاج خبر از سرمایه گذاری و فعالیت مستقیم شرکت های دو طرف می دهد.

این نحو توسعه گسترده آن تفسیر نگاه به شرق را توجیه می کند به این معنا که دولت روحانی بعد از یک سال تلاش برای بهبود روابط با غرب، دوباره به پروژه نگاه به شرق برگشته است. این پروژه ای است که از اوایل دوره احمدی نژاد کلید خورد که هم در مقوله ضدیت دولت او با غرب توجیه می شد و هم آن که راه و چاره ای بود برای مقابله با تحریم های اروپا و آمریکا. آیا روحانی هم به این دو دلیل است که این پروژه را دست گرفته و حتی بیشتر از احمدی نژاد، برنامه عملی برای اجرایی کردن آن در نظر دارد یا آن که مسئله چیز دیگری است؟

قبل از هر چیز باید گفت که روحانی آن مبنای ضدیت احمدی نژاد با غرب را ندارد تا نگاه به شرق او از این جهت باشد. تلاش این یک سال و به خصوص دیدارهای اخیرش در سازمان ملل با مقامات ارشد غربی به خوبی دلالت بر سیاست او برای تعامل و بازسازی روابط با غرب دارد و به کلی مخالف آن مبنای احمدی نژادی است. بنا بر این، روحانی به خاطر ضدیت با غرب لبخند به مسکو نمی زند اما انگیزه هسته ای هنوز هم می تواند دلیلی بر این توسعه روابط با روسیه باشد. هنوز معلوم نیست که سرنوشت مذاکرات چه خواهد شد و طبیعی است که با این شرایط، روحانی باید فکری بعد از مهلت مقرر بکند و به قول معروف؛ تمام تخم مرغ هایش را در سبد توافق هسته ای نگذارد.

این انگیزه به خصوص با توجه به رژیم فعلی تحریم علیه روسیه اهمیت خاصی پیدا می کند. غرب با وضع رژیم تحریم علیه ایران و روسیه انگیزه مشترکی به این دو کشور برای همکاری های بیشتر داده و روحانی هم با به نتیجه نرسیدن مذاکرات، می تواند روی همکاری روسیه به دلیل تحریم ها حساب کند. چه بهتر این که از روسیه ای استفاده بشود که خودش درگیر تحریم ها است و برای مقابله به آن نیاز به شریکی دارد. به بیان دیگر، تلاش یک ساله او چندان عاقبت قابل قبولی نداشته و احتمال به نتیجه نرسیدن مذاکرات تا چند هفته دیگر باعث شده تا پروژه نگاه به شرق دوباره اهمیت پیدا کند و روحانی جدی تر از سلف خود این پروژه را دنبال کند.

اگر تمام این فرایند در حکم نواختن زنگ خطر برای غرب باشد چه؟ این یک سوی دیگر قضیه است به این معنا که روحانی این پروژه را در پیش گرفته تا آن که به نحو جدی زنگ خطر را برای غرب به صدا در آورد و مقام های غربی را متوجه سیاست هایشان در پرونده هسته ای کند. او با دنبال کردن این پروژه به غرب نشان می دهد که ایران با عقیم ماندن مذاکرات دست بسته نیست و گزینه هایی دارد و البته توسعه گسترده روابط با روسیه گزینه ای قابل توجه است. غرب می داند که روسیه به دلیل فشارهای فعلی تا چه میزان آماده استقبال از این پروژه است و از این جهت، زنگ خطر روحانی را نباید یک لاف سیاسی بلکه باید به عنوان واقعیت در پیش رو تلقی کند.

در واقع، خبرهای اخیر از توسعه روابط با روسیه را نمی توان نمایشی دانست و نشان دهنده عزم جدی دولت در این زمینه است اما روحانی می تواند به این نحو مقام های اروپا و آمریکا را متقاعد به بازنگری یا حداقل یک نحو نرمش در موضع شان بر سر پرونده هسته ای کند تا به دست خود ایران را به طور کامل به سوی روسیه و پیمانی استراتژیک با آن سوق ندهند. این سیاست اصولی است که روحانی از کارت توسعه روابط با روسیه در برابر غرب استفاده کند در عین این که صرف کارت نیست و برنامه ای برای عملی کردن آن دارد و البته اگر به نقش چین در پررنگ شدن این کارت توجه کنیم، کاربرد این کارت در مذاکرات بیشتر به چشم می آید.

به نظر می رسد که روحانی بعد از حضورش در سازمان ملل و دیدار با مقام های ارشد غرب به آستاراخان روسیه آمد و این کارتش را رو کرد. به همین جهت بود که خبر گشایش میلیون بانک روسیه در ایران، مبادلات ایران و روسیه با ریال و روبل و دیگر مسائل بعد سفر آستاراخان و دیدار او با پوتین منتشر شد. بنا بر این، انتشار این اخبار نمی تواند فقط در قالب بازگشت روحانی به سیاست گذشته تفسیر شود بلکه می توان آن را بر مبنای استفاده از کارت شرق دانست و باید توجه داشت که استفاده از این کارت، سیاست اصولی و ریشه دار ایران در برابر غرب از سال های دور بوده و حالا باید دید برای روحانی چه نتیجه هسته ای در پی خواهد داشت.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین