در حالی که به پایان مهلت نزدیک می شویم، طرفین با ارائه پیشنهادهایی و تهدید مذاکرات در صورتی که طرف مقابل به آنها پاسخ مثبتی ندهد، به دنبال افزایش اهرم چانه زنی خود در مذاکرات هستند.
اوایل این ماه من سخنرانی ای در موسسه بین المللی برای مطالعات
استراتژیک در اسلو داشتم که در آن بر وضعیت مذاکرات گروه 1+5 با ایران، به
ویژه چشم انداز توافق جامع تا مهلت 24 نوامبر تمرکز کرده بودم. از آن زمان
من چند روز را در نیویورک و در مجمع عمومی سازمان ملل سپری کردم. استدلال
های من که تا حدودی بدبینانه بود، درست از آب درآمد. از زمان تمدید مهلت
توافق جامع به مدت چهار ماه از 24 جولای، مذاکره کنندگان، فرآیندی معقول تر
را پایه گذاری کردند. با کم تر شدن مذاکرات چندجانبه گروه 1+5 با ایران،
مذاکرات دو جانبه افزایش یافتند. این مذاکرات شامل دو جلسه دیدار میان تیم
ایران و تیم ایالات متحده در ژنو در ماه های آگوست و سپتامبر بود که که در
نیویورک هم ادامه یافت.
این تغییر رویه مفید است چون چارچوب مذاکرات 1+5 برای مذاکرات واقعی، بیش از اندازه دست و پا گیر است. هرگونه توافقی که به طور مستقیم توسط ایران و ایالات متحده به دست بیاید باید به تایید دیگر اعضای1+5 هم برسد سپس در نهایت شورای امنیت سازمان ملل هم باید آن را تایید کند. متاسفانه دو طرف همچنان بر سر موضوعات مهم با هم اختلاف دارند. این مسئله مهم، موقعیت ایران به عنوان دولتی است که در آستانه رسیدن به سلاح های هسته ای قرار دارد. این وضعیت مربوط به ظرفیت فیزیکی ایران برای تولید اورانیوم در سطح تسلیحات هسته ای است که جزئیات فنی برنامه ی غنی سازی ایران را تعیین می کند. مسائلی از قبیل تعداد و نوع ماشین های سانتریفیوژ، میزان ذخیره ی اورانیوم غنی شده، محدودیت بر ظرفیت غنی سازی، محدودیت در تحقیق و توسعه و دیگر موارد، اختلافات در مذاکرات را نشان می دهد.
ایالات متحده خواستار این است که ایران به طور محسوسی ظرفیت غنی سازی فعلی اش (حدود 10 هزار سانتریفیوژ IR-1) را کاهش دهد و این محدودیت را تا 20 سال حفظ کند. در سمت مقابل، ایران هرگونه کاهش ظرفیت فعلی خود را رد می کند و بر ایجاد ظرفیت صنعتی تا چند سال دیگر اصرار می کند. من می توانم تصور کنم که یک توافق نیازمند اعطای امتیازات سخت و دردناک برای طرفین است. اما هیچ کدام از طرفین به دنبال دادن این امتیازات سخت نیستند.
مقامات ایران معتقدند که بحران اوکراین و ظهور داعش موجب تضعیف و پرت شدن حواس ایالات متحده شده است و این مسئله منجر به کاهش فشارهای آمریکا به ایران در مذاکرات می شود. آنها همچنین اعتقاد دارند که اقتصاد ایران تحت مدیریت خوب رئیس جمهور روحانی، در صورتی هم که تحریم ها پس از مهلت 24 نوامبر از سر گرفته شوند، وضعیت خوبی خواهد داشت. براساس همان علائم، من هیچ نشانه ای از این که رئیس جمهور اوباما با یک توافق بد که به ایران اجازه دهد ظرفیت غنی سازی اش را در بازه ی زمانی کوتاه مدت افزایش دهد، ندیده ام. چنین توافقی خسارت بدی به منافع استراتژیک ایالات متحده وارد می سازد و متحدین آمریکا در منطقه را به شدت ناراحت می کند. همچنین منجر به مخالفت کنگره می شود، کنگره ای که رئیس جمهور به همکاری با آن بر سر کمپین مبارزه با داعش نیازمند است.
بنابراین دولت ایالات متحده معتقد است در صورت شکست مذاکرات، می تواند به صادرات نفت ایران فشار وارد کند، چرا که با افزایش ذخیره نفت و کاهش وابستگی به نفت، بازاری بین المللی ایجاد می شود که اعمال محدودیت های بیشتر بر صادرات نفت ایران مانع از افزایش قیمت نفت شود. در مقطع کنونی رسیدن به توافق تا مهلت آخر نوامبر کار دشواری است. در حالی که به پایان مهلت نزدیک می شویم، طرفین با ارائه پیشنهادهایی و تهدید مذاکرات در صورتی که طرف مقابل به آنها پاسخ مثبتی ندهد، به دنبال افزایش اهرم چانه زنی خود در مذاکرات هستند.
با این حال، هم واشینگتن و هم تهران ترجیح می دهند تا مذاکران به شکست کشیده نشود. وضع موجود عالی نیست، اما قابل تحمل است. برنامه اقدام مشترک موجب شد تا تحریم های اقتصادی متوقف شوند و ایران بتواند اقتصادش را به ثبات برساند بدون این که برنامه هسته ای اش را قربانی کند. ایالات متحده هم توانست بدون این که ساختار کلی رژیم تحریم ها را قربانی کند، برنامه هسته ای ایران را محدود کند. علاوه بر این دو طرف نشان دادند که خواهان جلوگیری از افزایش تنش ها در زمینه ی مسئله هسته ای هستند و به دنبال مقابله با دشمن مشترک خود، داعش هستند.
منبع: مرکز بین المللی برای مطالعات استراتژیک/ ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی
این تغییر رویه مفید است چون چارچوب مذاکرات 1+5 برای مذاکرات واقعی، بیش از اندازه دست و پا گیر است. هرگونه توافقی که به طور مستقیم توسط ایران و ایالات متحده به دست بیاید باید به تایید دیگر اعضای1+5 هم برسد سپس در نهایت شورای امنیت سازمان ملل هم باید آن را تایید کند. متاسفانه دو طرف همچنان بر سر موضوعات مهم با هم اختلاف دارند. این مسئله مهم، موقعیت ایران به عنوان دولتی است که در آستانه رسیدن به سلاح های هسته ای قرار دارد. این وضعیت مربوط به ظرفیت فیزیکی ایران برای تولید اورانیوم در سطح تسلیحات هسته ای است که جزئیات فنی برنامه ی غنی سازی ایران را تعیین می کند. مسائلی از قبیل تعداد و نوع ماشین های سانتریفیوژ، میزان ذخیره ی اورانیوم غنی شده، محدودیت بر ظرفیت غنی سازی، محدودیت در تحقیق و توسعه و دیگر موارد، اختلافات در مذاکرات را نشان می دهد.
ایالات متحده خواستار این است که ایران به طور محسوسی ظرفیت غنی سازی فعلی اش (حدود 10 هزار سانتریفیوژ IR-1) را کاهش دهد و این محدودیت را تا 20 سال حفظ کند. در سمت مقابل، ایران هرگونه کاهش ظرفیت فعلی خود را رد می کند و بر ایجاد ظرفیت صنعتی تا چند سال دیگر اصرار می کند. من می توانم تصور کنم که یک توافق نیازمند اعطای امتیازات سخت و دردناک برای طرفین است. اما هیچ کدام از طرفین به دنبال دادن این امتیازات سخت نیستند.
مقامات ایران معتقدند که بحران اوکراین و ظهور داعش موجب تضعیف و پرت شدن حواس ایالات متحده شده است و این مسئله منجر به کاهش فشارهای آمریکا به ایران در مذاکرات می شود. آنها همچنین اعتقاد دارند که اقتصاد ایران تحت مدیریت خوب رئیس جمهور روحانی، در صورتی هم که تحریم ها پس از مهلت 24 نوامبر از سر گرفته شوند، وضعیت خوبی خواهد داشت. براساس همان علائم، من هیچ نشانه ای از این که رئیس جمهور اوباما با یک توافق بد که به ایران اجازه دهد ظرفیت غنی سازی اش را در بازه ی زمانی کوتاه مدت افزایش دهد، ندیده ام. چنین توافقی خسارت بدی به منافع استراتژیک ایالات متحده وارد می سازد و متحدین آمریکا در منطقه را به شدت ناراحت می کند. همچنین منجر به مخالفت کنگره می شود، کنگره ای که رئیس جمهور به همکاری با آن بر سر کمپین مبارزه با داعش نیازمند است.
بنابراین دولت ایالات متحده معتقد است در صورت شکست مذاکرات، می تواند به صادرات نفت ایران فشار وارد کند، چرا که با افزایش ذخیره نفت و کاهش وابستگی به نفت، بازاری بین المللی ایجاد می شود که اعمال محدودیت های بیشتر بر صادرات نفت ایران مانع از افزایش قیمت نفت شود. در مقطع کنونی رسیدن به توافق تا مهلت آخر نوامبر کار دشواری است. در حالی که به پایان مهلت نزدیک می شویم، طرفین با ارائه پیشنهادهایی و تهدید مذاکرات در صورتی که طرف مقابل به آنها پاسخ مثبتی ندهد، به دنبال افزایش اهرم چانه زنی خود در مذاکرات هستند.
با این حال، هم واشینگتن و هم تهران ترجیح می دهند تا مذاکران به شکست کشیده نشود. وضع موجود عالی نیست، اما قابل تحمل است. برنامه اقدام مشترک موجب شد تا تحریم های اقتصادی متوقف شوند و ایران بتواند اقتصادش را به ثبات برساند بدون این که برنامه هسته ای اش را قربانی کند. ایالات متحده هم توانست بدون این که ساختار کلی رژیم تحریم ها را قربانی کند، برنامه هسته ای ایران را محدود کند. علاوه بر این دو طرف نشان دادند که خواهان جلوگیری از افزایش تنش ها در زمینه ی مسئله هسته ای هستند و به دنبال مقابله با دشمن مشترک خود، داعش هستند.
منبع: مرکز بین المللی برای مطالعات استراتژیک/ ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی
ارسال نظر