|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۶
کد خبر: ۲۵۰۳۳۲
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۵
اما (امام) خمینی خطاب به او اعلام کرد که اول عراق را آزاد می‌کند سپس سراغ کشورهای حاشیه خلیج (فارس) می‌رود. در آن زمان حکومت عربستان میان گزینه‌های بد و بدتر گزینه بد را انتخاب کرد.
 رئیس پیشین سازمان اطلاعات عربستان مدعی شد که عربستان برای ارتباط با ایران تمام پل‌های ارتباطی را ایجاد کرده است!

به گزارش شبکه اطلاع رسانی تدبیر و امید، بندر بن سلطان، رئیس پیشین سازمان اطلاعات عربستان در بخشی از گفت‌وگوی ۱۴ ساعته خود با روزنامه ایندیپندنت عربی چاپ لندن به روابط میان ایران و عربستان پرداخت و گفت: روابط میان ایران و عربستان در زمان شاه تنها در حد روابط سیاسی نبود بلکه جنبه‌ای مثبت و در حد دوستی و رد و بدل پیام‌ها و نصیحت‌ها بود. قبل از اینکه به روابط میان ایران و عربستان بپردازم به داستانی که میان ملک فیصل، پادشاه پیشین عربستان و شاه ایران اتفاق افتاد اشاره می‌کنم؛ شاه ایران در سال ۱۹۶۳ برای ایجاد تغییر در تفکرات جامعه ایران انقلاب سفید به راه انداخت و یکی از تفکرات این انقلاب منع حجاب بود و میان ممنوع کردن و اختیاری کردن حجاب تفاوت زیادی وجود دارد. در آن زمان شاه ایران به عنوان دوست عربستان پیامی به ملک فیصل فرستاد و از او خواست که برای حفظ حکومت خود، ایران را در انقلاب سفید همراهی کند و الگوهای غربی را در عربستان پیاده کند. ملک فیصل در پاسخ ضمن تشکر از شاه به خاطر این نصیحت که عربستان را به عنوان دوست می‌دانست نوشت که می‌خواهم یادآوری کنم که شما شاه ایران هستید نه شاه فرانسه یا انگلیس و اغلب مردم ایران مسلمان هستند، بنابراین میزبانی از مهمانان خارجی در ضیافت ناهار رمضان غیرقابل توجیه است و از شما می‌خواهم که از ایران محافظت کنید.

وی در ادامه به پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت و گفت: ما منتظرم بودیم تا ببینیم در ایران چه تحولاتی رخ می‌دهد، عربستان اولین کشوری بود که برای (امام) خمینی پیام تبریک فرستاد و در آن زمان ملک خالد بن عبدالعزیز فرستاده خود را به تهران فرستاد تا پیروزی انقلاب را به دولت و نظام جدید ایران تبریک بگوید.

وی با بیان این‌که «بعد از آن تصفیه فرهنگیان، سیاستمدارن و فرماندهان ارتش ایران شروع و ولایت فقیه به‌وجود آمد» منکر تأثیر انتخابات در ایران و مدعی اداره کشور تنها توسط یک نفر شد.

به نوشته ایسنا،سفیر پیشین عربستان در واشنگتن در پاسخ به این سوال که دلیل دشمنی میان ایران و عربستان چیست؟ ادعا کرد: در زمان ریاست احمد حسن البکر، (امام) خمینی در اقامت اجباری در عراق بود، شاه در آن زمان از صدام که درو اقع تمام امور دست او بود خواست که او را از کشورش بیرون کند و گفت که در غیر این صورت شط‌العرب را از عراق می‌گیرد و دلیل خواسته شاه این بود که (امام) خمینی کاست‌هایی را منتشر می‌کرد که شیعیان ایران را تحریک می‌کرد. صدام از این خواسته شاه خوشش نیامد و گفت که او می‌تواند جلوی انتشار این نوارهای کاست را بگیرد اما شاه نپذیرفت که بعد از آن صدام قانع شد تا خمینی را اخراج کند و به فرانسه بفرستد- (شاه ایران در خاطرات خود در رابطه با دیدارش با صدام در سال ۱۹۷۵ در نشست اوپک در کشور الجزایر و گفت‌وگو در رابطه با امور متعلق به شط‌العرب یاد کرده است.)

وی افزود: بعد از آن (امام) خمینی دروازه رسانه‌ای خود با غربی‌ها و دیدار با مستشرقین غربی و احزاب و گروه‌های مختلف ایرانی مانند حزب کمونیست و حزب لیبرالیست را آغاز کرد و همه آنها با شاه مخالفت کردند. آن‌جا بود که دشمنی میان ایران و عربستان آغاز و در حد لفظی به هم هجوم می‌آورند.

بندر بن سلطان در ادامه با بیان این‌که «همه می‌دانیم که صدام حاکمی جنایتکار و خونریز است» مدعی شد: اما (امام) خمینی خطاب به او اعلام کرد که اول عراق را آزاد می‌کند سپس سراغ کشورهای حاشیه خلیج (فارس) می‌رود. در آن زمان حکومت عربستان میان گزینه‌های بد و بدتر گزینه بد را انتخاب کرد.

وی در ادامه به مساله میانجیگری ریاض میان تهران و بغداد پرداخت و گفت: زمانی که به طور پنهانی میان ایران و عراق میانجی‌گری کردیم نشست‌هایمان را در نیویورک برگزار می‌کردیم و در آن علی اکبر ولایتی، وزیر خارجه وقت ایران و طارق عزیز، وزیر خارجه وقت عراق و خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل حضور می‌یافتند. در آن زمان به من خبر رسید که خبرنگاران و اصحاب رسانه آمریکایی از این دیدارها مطلع شدند بنابراین تصمیم گرفتیم تا نشست‌ها را در سوئیس برگزار کنیم و ادامه مذاکرات توقف جنگ را در خانه سلطان بن عبدالعزیز در ژنو برگزار کردیم. در آن زمان ۷ سال از جنگ می‌گذشت، هر دو طرف خسته شده بودند و خواستار صلح بودند اما هیچکدام کنار نمی‌آمدند، (امام) خمینی در آن زمان صلح را به نوشیدن زهر توصیف کرد اما او معتقد بود که این زهر را باید خارج کرد و آن را با صادر کردن انقلاب خارج کرد.

مشاور پیشین امنیت ملی عربستان در ادامه به نقش ایران در منطقه پرداخت و افزود: برای مثال در سال ۲۰۰۷ در لبنان درگیری‌های خشونت آمیزی میان حزب الله و دیگر احزاب رخ داد، ملک عبدالله به من دستور داد تا به تهران بروم و از آنها بخواهم که حزب الله دست از جنگ بردارد و در مقابل ما نیز احزاب مسیحی و سنی را تضمین می‌کنیم که بالاخره قانع شدند. شرط ما این بود که سفیران ایران و عربستان به محل درگیری‌ها بروند و هردو نیز رفتند، حزب الله نیم ساعت و یا یک ساعت بعد جنگ را متوقف کرد. بسیار خنده آور است که حزب الله لبنان می‌گوید ایران به آنها دستور نمی‌دهد.

وی در ادامه به ماجرای دیدار عبدالعزیز خوجه، سفیر پیشین عربستان در بیروت با سید حسن نصرالله پرداخت و گفت: عبدالعزیز خوجه دو بار با سید حسن نصرالله دیدار کرد و از او پرسید چه چیزی باعث شده است که با سوری‌ها اتفاق نظر داشته باشید به خصوص اینکه حافظ اسد هرگاه با کسی دیدار می‌کرد دو ساعت در رابطه با بنی امیه و بزرگی‌های آنان سخن می‌گفت و می‌گفت که شما دشمنان آنها هستید؟ سید حسن نصرالله جواب داد که تنها یک چیز ما را با هم متحد کرده است و آن این است که در شرق ما دریا است و در جنوب ما اسرائیل و از غرب سوریه بنابراین تمام حمایت‌های ایران به ما از طریق سوریه انجام می‌شود به همین دلیل ما تلاش می‌کنیم که با سوری‌ها روابط خوبی داشته باشیم.

بندر بن سلطان افزود: بعد از اینکه وارد شورای امنیت ملی شدم ملک عبدالله با علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهور پیشین ایران در ارتباط بود، او اوضاع جهان را درک می‌کرد. رفسنجانی بارها تلاش کرد که روابط میان ایران و عربستان را بهبود بخشد و بعد از آن نیز محمد خاتمی تلاش کرد تا روابط این دو کشور را بهبود بخشد و میان خاتمی و ملک عبدالله تماس‌هایی برقرار شد و ما نیز گفتیم که فرصت خوبی است تا حسن نیت خود را ثابت کنیم. در آن زمان نایف بن عبدالعزیز، وزیر وقت کشور عربستان مکلف به همکاری با حسن روحانی، رئیس جمهور کنونی ایران شد. روحانی در آن زمان مسئول پرونده‌های امنیتی و تبادل اطلاعات در رابطه با هر شخصی خواه ایرانی باشد یا عربستانی که علیه دو کشور فعالیت می‌کند، بود. در آن زمان نایف بن عبدالعزیز پرونده‌ای در رابطه با ۱۰ شخص سعودی که مشکل امنیتی داشتند و در ایران بودند به ایران تحویل داد، در آن پرونده تمام جزئیات آنها و حتی عکس‌های آنها و عکس‌های خانه‌های‌شان وجود داشت و تنها کاری که ایران باید می‌کرد این بود که پلیس محلی را مطلع کند تا آن‌ها را دستگیر کند، اما همکاری نشد.

بن سلطان در ادامه با اشاره به سفرش به ایران در سمت دبیری شورای امنیت ملی عربستان روند دیدارش با رئیس جمهور وقت کشورمان را یادآور و مدعی اختلاف نظرهایی بین علی لاریجانی به عنوان دبیر شورای امنیت ملی و محمود احمدی نژاد رئیس‌جمهور شده است.

وی با اشاره به سفر دوم خود به ایران و درخواست دیدار با رهبری اظهار کرد: او (رهبر ایران) به خوبی به زبان عربی صحبت و حتی به زبان فصیح اشکالات مترجم را اصلاح می‌کند. من زمانی که از دیدار او برگشتم حس مثبتی داشتم، او فردی روشن فکر و اهل مطالعه است. سعود الفیصل، وزیر خارجه فقید عربستان نیز با رهبرکنونی ایران که در آن زمان رئیس جمهور بود در پاکستان دیدار کرد.

رئیس پیشین سازمان اطلاعات عربستان در ادامه در پاسخ به این سوال که چرا با ایرانی‌ها مذاکره نمی‌کنید با بیان اینکه باید پاسخ آن را ایرانی‌ها بدهند، مدعی شد: ما تمام پل‌های ارتباطی را ایجاد کردیم و تلاش‌های زیادی برای ایجاد روابط با ایران کردیم.

وی با بیان اینکه «قبل از سفر اخیرم به ایران به ملک عبدالله گفتم که اگر مرا بار دیگر به سفر به ایران دستور دهی من اطاعت می‌کنم، کسانی که با آنها دیدار می‌کنیم افرادی بسیار مهربان و خوب هستند «» در ادامه مدعی شد: اما تصمیم‌گیری دست آن‌ها نیست و کسانی که راه حل دست آن‌هاست نمی‌خواهند با ما دیدار کنند.

بندر بن سلطان هم‌چنین مدعی شد که در سفری به ایران (در زمان ریاست سازمان اطلاعات عربستان) و دیدارش با علی لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی قاسم سلیمانی را از نزدیک دیده و برای اولین بار او را شناخته‌اند.

بندر بن سلطان در پایان گفت که هرکس بتواند ایرانیان را به میز مذاکره بیاورد خواهد دید که سعودی‌ها هیچ مشکلی ندارند اما مساله این است که افرادی باید به مذاکره بیایند که قدرت تصمیم‌گیری دارند و بتوانند وعده‌هایشان را عملی کنند، این خلاصه روابط ایران و عربستان است.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین