کد خبر: ۲۴۶۲۳۸
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۵
در این نشست که عصر روز یکشنبه شانزدهم دی از سوی بنیاد فرهنگی روایت فتح در سالن اسوه برگزار شد، ابتدا مستند 100 دقیقه‌ای «هاشمی زنده است» به نمایش درآمد و پس از آن، با طرح این سؤال از سوی احسان رستگار مجری برنامه که «رسالت یک مستند چیست؟»، میزگرد نقد و بررسی این مستند آغاز شد.
نشست نقد و بررسی مستند «هاشمی زنده است» با حضور علی طالبی طادی کارگردان، عباس سلیمی‌نمین پژوهشگر تاریخ و فؤاد صادقی نویسنده و روزنامه‌نگار برگزار شد.

 در این نشست که عصر روز یکشنبه شانزدهم دی از سوی بنیاد فرهنگی روایت فتح در سالن اسوه برگزار شد، ابتدا مستند 100 دقیقه‌ای «هاشمی زنده است» به نمایش درآمد و پس از آن، با طرح این سؤال از سوی احسان رستگار مجری برنامه که «رسالت یک مستند چیست؟»، میزگرد نقد و بررسی این مستند آغاز شد.

ابتدا فؤاد صادقی در پاسخ به پرسش مجری اظهار کرد: آنچه امروز در این سالن به نمایش گذاشته شد، به سادگی نمی‌تواند عنوان مستند را دریافت کند. مستند همانطور که از نامش پیداست باید دارای سند و استناد باشد. مستندها دارای یک طرح تحقیق و مفهوم‌افزایی هستند حال آنکه این فیلم بیشتر به یک کلاژ یا ترکیبی از تصاویر آرشیوی شبیه بود که با یک دیدگاه خاص سیاسی گزینش شده‌اند.

صادقی با بیان اینکه «این فیلم از ارزش هنری خاصی برخوردار نیست»، گفت: از این جهت بیشتر باید از زاویه مفهومی به این فیلم پرداخت. اهمیت این فیلم در نگاه سازندگان آن است؛ سازندگانی که با وجودی که دانشجو معرفی شده‌اند ولی در واقع یک تشکل شبه‌دانشجویی هستند که بناست بلندگوی یک جریان خاص قدرتمند در کشور باشند؛ جریانی که در حوادث دهه‌های اخیر رد پای محسوسی دارد.

وی ادامه داد: تولیدات اینچنینی را به فراوانی می‌توان این سال‌ها از شبکه‌های مختلف تلویزیون دید؛ اتفاقا با صدای گوینده همین مستند یعنی آقای ناصر طهماسب که یکی از گران‌ترین گویندگان کشور است.

صادقی افزود: نگاه حاکم بر این جریان را باید در جملات پایانی این مستند دید که معتقد است انقلاب و ریل اقتصاد کشور از سال 68 به بعد به انحراف رفت و با همه تفاوت‌های دولت‌ها و مجالس شورای اسلامی که در این 30 سال روی کار آمدند، همچنان بر این انحراف پیش می‌رود تا وقتی کسی بیاید و این را به مسیر اصلی خودش برگرداند.

وی این نگاه به کشور و انقلاب را نگاهی بسیار خطرناک دانست و گفت: این نگاه برای رأی مردم هیچ ارزشی قائل نیست. اینکه ما حاصل انتخاب‌های گوناگون مردم در این 30 سال را یکسره انحراف بخوانیم، نشان می‌دهد که برای رأی مردم و همچنین برای رهبری انقلاب ارزشی قائل نیستیم. بهرحال از سال 68 سکاندار اصلی اداره کشور مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هستند و بیشترین تأثیرگذاری و اختیارات را در کشور داشته‌اند. هیچ شخص دیگری را غیر از رهبر معظم انقلاب نمی‌توان نفر اول کشور در این 30 سال دانست. از این رو، نگاه حاکم بر این فیلم، جفا به فردی است که بالاترین مسئولیت را در این 30 سال در کشور داشته است.

این نویسنده و روزنامه‌نگار، نگاه توهم‌آمیز به مجموعه اتفاقات کشور را ویژگی این مستند خواند و گفت: بر اساس ادعای فیلم، باید بررسی کرد و دید قبل از سال 68 قطار کشور بر کدام ریل بوده که آقای هاشمی از سال 68 آن را منحرف کرده است. تا پیش از پیروزی انقلاب که قطار کشور بر ریل شاهنشاهی بوده است. بعد از پیروزی انقلاب هم که دولت موقت و مهندس مهدی بازرگان اداره کشور را بدست گرفت که قطعا از نگاه سازندگان فیلم منحرف است. پس از او نیز، بنی صدر و بعد از آن نیز دولت مهندس میرحسین موسوی سکان اداره کشور را به دست گرفتند که قطعا به نظر سازندگان فیلم همگی منحرف هستند. به این ترتیب، ما ملتی هستیم که نه از سال 68 که از ابتدای انقلاب، اشتباه کرده‌ایم و طبق این نگاه، امام نیز از ابتدا اشتباه عمل کرده است.

صادقی افزود: روایت فیلم این است که امام در جنگ به یک فرد انحرافی اعتماد کرد و رهبر انقلاب هم در سال 76، درباره یک فرد انحرافی گفتند که هیچکس برای من هاشمی نمی‌شود.

وی با طرح این پرسش که اگر همه انحرافی بودند، چه کسی می‌تواند قطار کشور و انقلاب را روی ریل درست بازگرداند؟ گفت: پاسخ این مستند به این پرسش روشن است؛ تنها یک جریان خاص است که می‌تواند کشور را اداره کند؛ یک جریان امنیتی که در برهه‌های حساس کشور را نجات داده و اکنون هم اگر به او میدان بدهند می‌تواند کشور را نجات دهد.

صادقی با انتقاد از نام مستند گفت: فیلم با عنوان «هاشمی زنده است» به تمسخر جمله حضرت امام درباره آقای هاشمی می‌پردازد تا بگوید انحراف هنوز هم زنده است. حال آنکه واقعیت این است که آقای هاشمی دو سال است که دیگر زنده نیست و ما باید برای آینده خود تصمیم بگیریم؛ آیا می‌خواهیم به نسخه‌هایی بازگردیم که همه را انحرافی می‌دانند؟ در 30 سال گذشته، 5 مجلس اصولگرا و دو مجلس اصلاح‌طلب بر کشور حاکم شده‌اند، برنامه‌های توسعه‌ای و بودجه‌های کشور عمدتا در مجالس اصولگرا بسته شده است، آیا می‌خواهیم بگوییم که همه را باید کنار گذاشت و به سوی یک نسخه جدید رفت که همه را اهل انحراف می‌داند؟

این نویسنده و روزنامه‌نگار تأکید کرد: اگر بخواهیم در این فضا حرکت کنیم، بهترین مسیر را برای کسانی باز کرده‌ایم که اصل انقلاب اسلامی را اشتباه می‌دانند. در واقع نگاهی از جنس نگاه حاکم بر این فیلم، بهترین پاس گل به ضد انقلاب است؛ اینکه ما همه مسئولان این کشور از ابتدا تا امروز را دزد، خائن، منحرف ، جاسوس یا نادان خطاب کنیم.

وی با اشاره به تعابیری که فیلم بر آن تأکید دارد، گفت: شاهکارها و نقطه عطف‌های فیلم آنجاست که از میان مناظره آقای احمدی‌نژاد و مهندس موسوی در سال 88، بخشی را به نمایش می‌گذارد که دقیقا رهبر انقلاب در خطبه معروف خود در 29 خرداد 88، شدیدترین واکنش را به آن نشان دادند و بخاطر همین جملات، برای نخستین بار، رئیس‌جمهوری کشور را با نام در خطبه‌های نمازجمعه مورد انتقاد قرار دادند. همچنین در فیلم، بخشی از اعترافات زندانیان سال 88 پخش می‌شودکه اتفاقا رهبر انقلاب در واکنش به پخش این اعترافات از تلویزیون در عیدفطر 88 فرمودند اعترافات افراد فقط علیه خودشان دارای صحت است و درباره دیگران بی‌اعتبار است.

صادقی با تأکید بر اینکه «نگاه حاکم بر این فیلم، هدیه و پاس گل به ضدانقلاب است»، گفت: این نگاه به دلیل تأثیری که در همه رسانه‌های حاکمیتی دارد، حائز اهمیت است و متأسفانه دانشجویان و جوانانی از جنس سازندگان این فیلم نیز که می‌خواهند انقلابی باشند، نادانسته تحت تأثیر همان نگاه هستند؛ نگاهی که از سن آنها بیشتر است و نمی‌دانند که تیشه به ریشه انقلاب می‌زند.

وی با بیان اینکه «این نگاه به دنبال حذف همه برای گرفتن عنان مطلق قدرت در دست است»، این فیلم را دارای اشتباهات و دروغ‌های فراوانی دانست و گفت: در بخش‌های پایانی فیلم عنوان می‌شود که آقای هاشمی در استخر فرح پهلوی از دنیا رفته‌اند در حالیکه این یک دروغ آشکار است آن هم نه درباره زمان و مکانی که ما و سازندگان فیلم به آن دسترسی نداریم. مکانی هست در تهران متعلق به نهاد ریاست جمهوری که اصلا درون کاخ سعدآباد نیست. باغ کشاورزی بوده به نام ارکیده که بعد از انقلاب به یک ساختمان دولتی جهت برخی ملاقات‌های رؤسای‌جمهور تبدیل می‌شود و آب‌انبار این مجموعه، تبدیل به یک استخر کوچک سرپوشیده شده است. این استخر اکنون هم در اختیار سپاه حفاظت است. متأسفانه کسانی که این فیلم را ساختند هرگز به خود زحمت نداده‌اند بروند ببینند این استخر کجاست. از این رو، من مخاطبان این فیلم را به قضاوت درباره دروغ‌های فاش این فیلم دعوت می‌کنم.

این نشست با اظهارات علی طالبی‌طادی کارگردان این مستند ادامه یافت که در واکنش به فؤاد صادقی سخن گفت و جاهایی دیالوگ‌های پینگ پنگی بین او و صادقی، محل اعتراض سلیمی‌نمین شد.

ادامه این نشست مناظره را بخوانید:
طادی: نکته اول اینکه، خانواده آقای هاشمی به ما اتهاماتی زدند. آقای یاسر هاشمی گفتند مقدار زیادی از تصاویر مستند دروغ است حال آنکه ما اسرار مگویی نگفتیم. همه قبلا گفته شده است. حتی برخی اهل فن به ما خرده می‌گیرند که موارد بدیهی را دوباره طرح کرده‌ایم. ما به آقای یاسر هاشمی نامه هم زدیم و گفتیم بیایید با هم مناظره کنیم اما از سمت ایشان جوابی دریافت نکردیم. الان هم باز اعلام می‌کنیم حاضریم با ایشان مناظره کنیم. البته قابل پیش‌بینی بود، نگاه این بزرگواران نگاه بالا به پایین است و همیشه یکطرفه صحبت کردند. یک مصاحبه می‌کنند نزدیک 12 روزنامه در روزهای یکم و دوم دی ماه تیتر یک می‌کنند. برای هیچ فیلم سینمایی‌ای چنین هجمه‌ای نبوده است. انگار یک دکمه‌ای وجود دارد که اگر یک خانواده خاص بزند می‌تواند به صورت کثیرالانتشار و زنجیره‌وار روزنامه‌ها آن را چاپ کنند. این ما را یاد روزنامه زنجیره‌ای انداخت.
نکاتی را آقای صادقی درباره هویت ما گفتند. ما یک مجموعه دانشجویی هستیم به نام سفیرفیلم. چرخش مالی ما مشخص است. هزینه مستند هم مشخص است. آقای محمد هاشمی گفتند این مستند سه میلیارد خرج داشته است. این برای کسانی که در این حوزه هستند، بیشتر شوخی است. یک مستند آرشیوی، حدود 60 میلیون خرج دارد. ما اکران‌های دانشجویی داریم. سفیر جزو اولین مؤسسه‌هایی است که از سال 89، اکران‌های دانشجویی دارد. البته درباره این مستند به لطف فشارهایی که خانواده آقای هاشمی آوردند خیلی از اکران‌های دانشجویی ما کنسل شد ولی 60 اکران دانشجویی داشتیم. در دانشگاه امیرکبیر مجوز اکران از دانشگاه گرفته بودیم اما با فشاری که نمی‌خواهم از آن سخن بگویم، کار را کنسل کردند. تا بحال نزدیک به شش هزار نسخه به صورت اینترنتی فروختیم. بعضی پروژه‌هایمان را به اوج می‌فروشیم. بعضی پروژه‌ها را به جاهای دیگر می‌فروشیم ولی این جنس پروژه‌هایمان را به علت جنجالی بودن کسی نمی‌خرد. می‌خواهم بگویم ما از جای خاص و مخوفی تغذیه نمی‌شویم ولی باید روشن شود که این اعداد را خانواده آقای هاشمی از کجا به ما نسبت می‌دهند. روزنامه همشهری زده است 20 میلیارد تومان.

صادقی: من صحبت از میلیارد نکردم. گفتم شما یک گروه دانشجویی هستید چطور گران‌ترین گوینده ایران یعنی آقای ناصر طهماسب را می‌آورید؟ اگر دانشجویی هستید چرا یک دانشجو را نیاوردید، پس کار دانشجویی نیست.
طادی: گفتن ارقام، حرفه‌ای نیست ولی آقای ناصر طهماسب رقم‌هایشان متفاوت است؛ از یک و نیم میلیون می‌گیرند تا شش یا هفت میلیون. درست است اگر بخواهد برای شما بخواند قطعا عدد متفاوتی می‌گوید. من ترجیح دادم مدیوم استاندارد رعایت شود. چهار پنج میلیون تومان هم برای یک گوینده حرفه‌ای عدد خاصی نیست.
آقای صادقی یک مستند جدیدی را ترسیم کردند که حرف‌های خاصی می‌زند. ما نگفتیم انحراف ایجاد شده. از اقتصاد گفتیم که یک واقعیت است. کیست بگوید اقتصاد امروز ما انقلابی و اسلامی است. امام خمینی می‌فرمایند کشور را بعد از من دست لیبرال‌ها می‌دهید. آقای روغنی زنجانی می‌گویند که هاشمی یک بیزینسمن بود و کشور را به سمت لیبرالیسم برد ما هم نمی‌دانستیم کجاست و فقط همراهی کردیم. حتی به احمدی‌نژاد هم انتقاد کردیم که در اقتصاد کلان، کشور را لیبرالی مدیریت کرد، شاید در شئونات رفتاری ساده‌زیست بود.
در مورد اینکه ما مدیریت رهبری را زیر سؤال برده‌ایم، به نظرم پشت سر رهبری مخفی نشویم. آقای صادقی می‌گویند این فیلم به امام توهین کرده است. چه کسی گفته که نقد هاشمی، نقد امام و انقلاب و رهبری است؟
رهبر انقلاب گفتند من نه شرعا نه عرفا نه قانونا اجازه ندارم در شقوق ریز کشور دخالت کنم. سر قضیه برجام گفتند بنده خوش‌بین نیستم ولی اجازه دادند بروند و مذاکره کنند. هنوز دو سال نگذشته همه چیز را گردن رهبری می‌اندازند. دولت به چه شکل سمت مذاکرات رفت؟ رهبری گفتند اگر آنها برجام را پاره کنند ما آتش می‌زنیم. آقای روحانی بلافاصله گفت برجام چیزی نیست که بعضی فکر ‌کنند بیندازند در منقل آتش بزنند. اینها حافظه تاریخی است. حالا که خورده زمین می‌گویند رهبری پشت این کار بوده است.
صادقی: شما می‌گویید از سال 68 آقای هاشمی قطار را از ریل خارج کرده است. قبل از 68 آقای موسوی بوده، شما نظرتان درباره قبل از 68 چیست؟
طادی: درباره موضع ما نسبت به دولت میرحسین موسوی هم، ما نگفتیم آقای موسوی منحرف بوده یا نه.

**کارگردان: هاشمی فقط دو ماه فرمانده جنگ بود که جام زهر را به امام داد/ صادقی: این هم از دروغ‌هاست

اما شما استخر فرح را اشاره کردید. یا نمی‌دانید یا می‌دانید و نمی‌خواهید بگویید. استخر فرح نبود، استخر کی بود؟ شاید آقای یاسر هاشمی هم نمی‌داند. دو جا داشتند یکی در سعدآباد بود که آقای احمدی‌نژاد که آمد نگذاشتند سعدآباد بروند. یک استخری آقای هاشمی ساخته بودند. آقای یاسر هاشمی گفتند 77، ولی ما تاجایی که یادمان است در دوران ریاست جمهوری‌شان بوده است زمانی که تورم بالا بود و مردم مشکل اقتصادی داشتند. یک شخصی است به نام لیلا امامی که زن هویداست باغ ارکیده‌ای داشته که در آن گل می‌کاشته. آن زیر هم آب انبار نبوده، این حرف شبیه شوخی است. سونا بوده که با گسترش تبدیل به استخر می‌شود. خانواده آقای هاشمی دو سال است چیزی نگفته، حالا به یکباره بعد از این مستند گفتند. ما حالت احمدی‌نژادی نداریم که بیاییم رو کنیم. لیلا امامی با فرح فرقی ندارد. مشکل ما فرح نیست. مشکل این است که چرا مسئولان کشور کاخ‌نشین هستند. اگر بناست روحانیون کاخ‌نشینی کنند همسر هویدا همانجا می‌نشست. مسأله این است که روحانیون قرار نبود بروند شمال تهران زندگی کنند. این همه مسئولان از استخرهای مختلف استفاده می‌کنند چرا یک نفر باید استخر خاص برای خودش درست کند؟

صادقی: پس پذیرفتید که استخر فرح نبوده است که مدت‌هاست روی این موضوع مانور داده می‌شود. من توضیح دادم این استخر جریانش چه بوده است. باغ گل بوده و ابتدای انقلاب توسط بنیاد مستضعفان تملک می‌شود. دولت آن را می‌خرد و تبدیل به ساختمان می‌شود. بنا براین قبل از انقلاب نه کاخی وجود داشته نه استخری. اما درباره زندگی در شمال تهران، امام مگر کجا زندگی کردند؟
طادی: امام جایی که داشتند لوکس نبود. نصف خانه آقای هاشمی که الان موزه شده، 500 متر است.امام در یک جای چند وجبی زندگی می‌کرد یک حسینیه هم داشت که برای دیدارهای مردمی بود. اینکه بعد از فوت آقای هاشمی آمدند یک مبل پاره گذاشتند و همه را به آن ارجاع دهند که شوخی است. خواهشا از سد لتیان که آقای هاشمی می‌رفت و برای مرحوم شاه بود، چیزی بگویید.
صادقی: شما قبل از فوت رفته‌اید که می‌گویید بعد از فوت آن را آنجا گذاشته‌اند؟
طادی: آقای صادقی می‌گوید ما در فیلم دروغ‌های بسیار گفتیم. این را شما از کجا آوردید؟ ما روایت محسن رضایی را آوردیم که چطور قول تأمین می‌‎دهد و بعد نامه را به امام می‌دهد. انقدر که می‌گویند آقای هاشمی فرمانده جنگ بوده، کمتر از دو سه ماه در جنگ به عنوان جانشین فرمانده کل قوا مسئولیت داشتند، در هشتمین سال جنگ و در همین مدت کوتاه، جام زهر را به امام دادند.
صادقی: این هم دروغ است. از سال 62 تا 67 ایشان فرمانده جنگ بودند. شما اینها را نمی‌دانید.

**سلیمی‌نمین: نسبت تحمیل به امام تحقیر امام است نه نقد هاشمی
با عنوان این مستند مخالفم
سلیمی‌نمین: بله آقای هاشمی فرمانده جنگ بودند. من هم با عنوان این مستند مخالفم. ابتدا باید تشکر کنم از نیروهای جوانی که شجاعانه وارد این عرصه‌ها می‌شوند تا هم‌نسلی‌هایشان که پیوندشان با تاریخ قطع شده، با تاریخ پیوند بخورند. امروز ما به دلیل گسست از تاریخ ضربه‌های جدی می‌خوریم و تجربیات سنگین تاریخی را دوباره تکرار می‌کنیم. پیوند نسل جدید با تاریخ بسیار ارزشمند است اما این جوانان را به بردباری و پذیرش نقد دعوت می‌کنم. این ایراد آخر آقای صادقی به مستند قطعا درست بود. آقای هاشمی مدتی فرمانده جنگ بودند و مدت کوتاهی جانشین فرمانده کل قوا بودند. دوران جانشینی‌شان کوتاه بود اما دوران طولانی‌ای فرمانده جنگ بودند. از سال 62. اما نکته‌ای خطاب به آقای صادقی دارم. اگر شما به جوانان ایراد می‌گیرید که چرا سیاه‌نمایی می‌کنید ابتدا باید به آقای هاشمی در این باره ایراد گرفت. بله این ایراد به این مستند هست که به جای انتقاد، تندروی دارد و کلیه دستاوردها را بعضا زیر سؤال می‌برند. اما من از شما سؤال می‌کنم مگر آقای هاشمی بنیانگذار این شیوه نبود؟ بر اساس خاطرات خود آقای هاشمی، ایشان در دولت مهندس موسوی نقش تعیین کننده دارد. خودش نوشته که فلان وزیر را احضار کردم گفتم اینگونه عمل کنید. اما بلافاصله بعد از اینکه ریاست جمهوری را می‌گیرد چه شیوه‌ای با آقای موسوی دارد؟ عنوان مصیبت‌کده را چه کسی روی دولت میرحسین موسوی می‌گذارد؟ ایشان خطبه‌های متعددی را به تشریح مصیبت‌کده دولت آقای میرحسین موسوی اختصاص می‌دهد. در حالی که نقش تعیین کننده‌ای در دولت آقای موسوی دارد؛ هم در اداره امور هم در حوزه تعیین خط مشی. چون این آقای هاشمی است که بحث عدالت اجتماعی را ابتدا مطرح می‌کند و بحث دولتی شدن امور را به صورت جدی پیگیری می‌کند، اما جوری موضع می‌گیرد گویی دولت آقای موسوی هیچ دستاوردی نداشته و همه آنچه که در دوران جنگ صورت گرفته، انحراف و فاجعه‌آفرین برای کشور بود. بعدها وقتی که احمدی‌نژاد به عنوان یک نیروی جوان پیدا شد و به خطا همه عملکردهای انقلاب را زیر سؤال برد، آقای هاشمی تأسف خورد که این چه کاری است.
سؤال من این است آیا واقعا اداره دولت در دوران جنگ کار سختی بود یا نه؟ عدالت را رعایت کردن در آن ایام کار سختی بود. آقایان ایرادهایی هم در دولتی کردن اقتصاد و قطع دست بخش خصوصی داشتند اما دستاوردهای این دولت هم کم نبود.

*هشت اشکال سلیمی نمین به مستند «هاشمی زنده است»
اما من لیستی از ایرادها به این مستند دارم؛ 1- اینکه در سال 58، آقای هاشمی با مقام معظم رهبری به سفر حج رفتند حذف کرده است و می‌گوید آقای هاشمی با افراد بالا پشت بام رفتند. نمی‌گوید اقای هاشمی با آقای خامنه‌ای آن شب در پشت بام بودند که خبر تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را شنیدند.
2- اینکه بگوییم آقای هاشمی، امام را مجبور کردند، تحقیر امام است نه نقد هاشمی. امام اگر صلح را پذیرفت براساس واقعیاتی بود که بخشی از آن را آقای هاشمی برایش تشریح کرد. امام معتقد بود صلح پایدار از مسیر پیروزی در نبرد نظامی اتفاق می‌افتد ولی واقعیت تلخ شرایط آن روز باعث شد امام صلح را بپذیرد. آقای هاشمی تنها بازیگر این ایام نیست. امام براساس واقعیت موجود به این نتیجه می‌رسد که امروز پذیرش صلح به نفع جامعه است.
3- مستند به موضوع مک فارلین وارد نشده است.
4- برخی مونتاژها در فیلم خطاست آنجا که بنحوی تلاش می‌شود این تلقی را ایجاد کند که آقای هاشمی دارد برای بوش پدر کف می‌زند.
5- موسیقی‌ای که روی تصاویر سفر حج آقای هاشمی کار شده، موسیقی در شأن حج نیست. آقای هاشمی در آن تصاویر در حال عبادت حج است ولی موسیقی برای استقبال از اشراف عرب و طاغوت است. به کار گرفتن این موسیقی درباره آقای هاشمی خطاست.
6- مستند می‌توانست به بحث استقراض در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی بخوبی وارد شود که اصلا به آن نپرداخته است. یکی از ایرادات اساسی که به دولت آقای هاشمی وارد است، بحث استقراض نه برای سرمایه‌گذاری کلان بلکه گاهی برای مصرف است. آقای هاشمی خودشان هم به این ایراد پی بردند. ابتدا در نمازجمعه گفتند خیلی از کسانی که می‌گویند ما 35 میلیارد مقروض هستیم، دروغگو هستند و دارند تهمت می‌زنند. اما بعد از این خطبه، به آقای هاشمی گفته می‌شود که اطلاعاتش ناقص است. بعد ایشان مسئولیت تحقیق را به دفتر بازرسی‌اش یعنی آقای محسن هاشمی دادند و دفتر گزارش داد که بله چنین قرضی را برای شما ایجاد کردند و شما الان 35 میلیارد مقروض هستید. درواقع، افرادی از بی‌اطلاعی آقای هاشمی استفاده کردند. من اطلاع دقیق دارم بعد که آقای محسن هاشمی گزارش داد، تازه آقای هاشمی مطلع شد که برخی او را در چه وادی قرار دادند. یکی از تجربیاتی که از آن غفلت می‌کنیم این است که شخصیت‌ها وقتی در جایگاه حساس قرار می‌گیرند بلافاصله توسط افرادی احاطه می‌شوند که آن شخصیت را در مسیری قرار می‌دهد که بعضا خودش هم تمایلی ندارد. این موضوعات لازم است به یک تجربه تاریخی برای ما تبدیل شود. من وقتی مدیرمسئول کیهان هوایی بودم نامه‌ای خدمت آقای هاشمی نوشتم که بنده اطلاع موثق دارم برخی استقراض‌ها برای اموری است که ما براحتی با ریال می‌توانیم آنها را انجام دهیم. مثلا دانشگاه آزاد برای میز و صندلی استقراض خارجی کرده یا در مورد مراتع استقراض خارجی صورت گرفته بود. آقای هاشمی نامه من را به مهدی نواب معاون بین‌الملل وزارت اقتصاد و دارایی ارجاع دادند. آنجا به عنوان یک روزنامه‌نگار تلاش کردم از آقای نواب لیست استقراض را بگیرم ولی هرگز حاضر نشد لیست را به من بدهد. حال آنکه آقای هاشمی خودش قبلا در یک نمازجمعه گفته بود استقراض پدیده بسیار بدی است؛ اما این کار به نام آقای هاشمی و در بی‌اطلاعی او انجام دادند.
7- نکته مهم این است که معتقدان به اقتصاد باز، به سیاست باز اعتقادی نداشتند. اقتصاد باز برای قشر خاصی دستاوردهایی داشت که نباید اجازه می‌دادند مردم بر آنها نظارت کنند برای همین فضای سیاسی را به شدت بستند. اینها چه کسانی بود و چگونه توانستند آقای هاشمی را در این وادی قرار دهند که بعد آقای خاتمی که فضای باز سیاسی را طرح کرد، آن همه با اقبال مواجه شد؟ این هم از تجربیات مهم ماست که دیدیم شورش‌هایی در شیراز، کرمان، اراک، مشهد، اسلامشهر و خیلی شهرها صورت گرفت در حالیکه اگر مقداری فضا باز بود و مسائل جامعه مطرح می‌شئ، شاید آن شورش‌ها صورت نمی‌گرفت. اینها نکاتی است که مستند از آن غفلت کرده است.
8- درباره کنار رفتن آقای عارف، مستند به لحاظ تاریخی دچار اشتباه است. آقای عارف تحت فشار اصلاح‌طلبان و با دلخوری شدید کنار رفت. ولی مستند می‌خواهد بگوید که این کناره‌گیری طبق برنامه‌ریزی بوده است.
مجری: آقای طادی، چرا موسیقی فیلم، موسیقی «فهرست شیندلر» انتخاب شده؟ می‌دانید که این موسیقی خاستگاه ایدئولوژیکی دارد و درباره رژیم صهیونیستی و هولوکاست است؟
طادی: ابتدا، درباره عنوان «هاشمی زنده است» توضیح دهم. عقیده ما این است که هاشمی زنده است. روزنامه آرمان که متعلق به خانواده آقای هاشمی است، قبلا عکس آقای روحانی و هاشمی را کنار هم زد و گفت روحانی همان هاشمی است. از این رو به نظر ما هاشمی زنده است نه از نظر فیزیکی بلکه از نظر ایدئولوژیکی.

درباره موسیقی فیلم هم باید بگویم، فیلم 100 دقیقه‌ای است و انتخاب موسیقی‌های متفاوت برای آن خیلی سخت است. هر موسیقی دیگری هم انتخاب می‌کردیم، باز ممکن بود از نظر ایدئولوژیکی خاستگاهی داشته باشد.
مجری: با وجودی که اسم فیلم از جمله امام است ولی در فیلم به جمله کامل امام اشاره‌ای نشده است. از طرفی وقتی به انتخابات ریاست جمهوری 68 اشاره می‌کنید، به رقیب آقای هاشمی اشاره نشده و انگار آقای هاشمی خودش تنها کاندیدا بوده است.
درباره جمله امام، مخاطب ما متولدین دهه 70 هستند و من فیلم را برای متولدین دهه 70 به بعد ساخته‌ام. من برای دهه خودم فیلم ساختم؛ نسلی که آقای هاشمی برای آن نسخه فرزند کمتر زندگی بهتر را پیچید و من که بچه چهارم خانواده بودم، کوپن نداشتم.
درباره انتخابات ریاست جمهوری 68 هم باز می‌گویم من فیلم را برای دهه هفتاد به بعد ساخته‌ام. در آن انتخابات واقعا رقیبی برای آقای هاشمی وجود نداشت و عباس شیبانی مشخص بود که بنا نیست رأی بیاورد و بناست چه کسی رئیس‌جمهور بشود.
صادقی: شما به فشار خانواده آقای هاشمی به دانشگاه امیرکبیر اشاره کردید. فیلم شما مجوز ندارد. در کشوری که هرکس بخواهد هر کاری انجام دهد باید مجوز داشته باشد، عجیب است که شما بدون مجوز ساخت و اکران، براحتی مستندتان را اکران می کنید. به دانشگاه هم اعلام کرده بودند که مستند مجوز دارد، دانشگاه از وزارت ارشاد استعلام کرد دید مجوز ندارد. چون فکر نمی‌کنم کسی در این کشور بتواند بگوید بعد از این همه تخریب آقای هاشمی و اینکه دو فرزندش را به زندان بردند، آقای هاشمی قدرت حاکمیت در اختیارش هست در شرایطی که خودش هم در قید حیات نیست.
طادی: مستندها نیاز به مجوز ندارند ولی خانواده آقای هاشمی فشار آوردند و وزارت ارشاد هم به دانشگاه پالس داد و دانشگاه مانع از اکران شد.
سلیمی‌نمین: اینکه دوستانی که دنبال حذف مجوز ساخت از داستانی‌ها هستند، حالا پیگیر مجوز ساخت مستندها هم باشند جای سؤال است.
صادقی: نه من پیگیر مجوز ساخت مستند نیستم. اتفاقا بنظرم خیلی هم خوب است که همه مثل آقای طادی بتوانند مستند بسازند و کسی مانع‌شان نشود نه اینکه فقط یک نگاه خاص توان ساخت مستند بدون مجوز و اکران داشته باشد.
اما، نکته دیگری که می‌خواستم بگویم این است که همانطور خود آقای طادی می‌گوید زمینه اصلی نقدهای ایشان بنا بوده اقتصادی باشد ولی هم مستند و هم سخنانشان نشان می‌دهد نه تنها شناختی ندارند بلکه مطالعه‌ای هم در این باره صورت نگرفته است. همه می‌دانند درصد بالایی از اقتصاد کشور حکومتی یا دولتی است؛ چطور می‌توان چنین اقتصادی را لیبرالی خواند؟
قطعا انتقاداتی به عملکرد اقتصادی مسئولان کشور در دوره‌های مختلف وارد است، ولی اینکه بگوییم همه این سال‌ها انحرافی بوده و یک مدل و تئوری اقتصادی هم ارائه ندهیم، غیرعلمی است. فیلم در بخش اقتصاد خطا می‌رود من فقط یک اشاره می‌کنم؛ طبق سامانه‌ بانک اطلاعات سری‌های زمانی اقتصادی که تحت کنترل بانک مرکزی و تنها مرجع آمار رسمی اقتصادی است، تنها سالی که کشور بعد از انقلاب، رشد دورقمی و تورم تک‌رقمی را تجربه کرده، دوره آقای هاشمی و سال 69 است؛ رشد 12 درصدی و تورم 9 درصدی.
در فیلم بارها گفته می‌شود در دوره سازندگی تورم باعث شد مردم خیلی بدبخت شوند. شاخص حداقل حقوق در دوره آقای هاشمی از سال 68 تا 76، 10 برابر شده است یعنی از عدد حدود 2500 تومان به 25 هزار تومان رسیده است. تورمی که در این دوره بوده نسبتش 5 برابر است. یعنی رشد حقوق نسبت به رشد تورم 2 برابر است. یعنی سفره مردم در این هشت سال بزرگ شده است. البته ما در حاشیه شهرها اعتراضاتی داشتیم چراکه سیستم کشور هنوز درباره مستمری‌بگیران ساماندهی نشده بود. اما بیکاری در این دوره نسبت به دیگر دوره‌ها کاهش داشته است. همین عدد برای دوره‌ای که آقای طادی در فیلمشان به عنوان دوره ورود مدیران جوان از آن یاد می‌کند، یعنی دوره آقای احمدی‌نژاد 1.2 است یعنی نسبت افزایش حقوق به تورم 1.2 است. یعنی کاهش پیدا می‌کند.
موضوع بدهی‌ها که آقای سلیمی‌نمین گفتند درست است؛ ولی باید بپذیریم بخش عمده بدهی‌های ما برای چه بوده است. فولاد و سیمان و پتروشیمی همگی در دوره سازندگی کلید خورد. آقای سلیمی‌نمین گفتند که آقای هاشمی دوره جنگ را دوره مصیبت خوانده است. بله آن دوران، دوره مصیب بود، برگ برنده‌ای در اختیار ما نبود و ما تحریم بودیم. با اینحال ببینید، زیرساخت‌های کشور ما بسیار مناسب است که همه در دوران انقلاب ساخته شده؛ چرا موفقیت‌های خود را زیر سؤال می‌بریم. اینها در دوره سازندگی پایه‌گذاری شده به‌رغم اشتباهاتی که در هر دوره‌ای وجود داشته است.
اما درباره خطبه‌های نمازجمعه آقای هاشمی هم، می‌توانم کتاب خطبه‌های آقای هاشمی را برای آقای سلیمی‌نمین بفرستم.
نکته بعدی تقطیعی است که در سخنان آقای هاشمی صورت گرفته و این مستند را بی‌ارزش کرده است. آقای هاشمی در همایشی دارد درباره تکنولوژی از اهمیت علم صحبت می‌کند، مستند آن سخنان را جوری تقطیع کرده که گویی آقای هاشمی ضد پیشرفت‌ها و صنایع دفاعی بوده است. کلید صنعت موشکی را آقای هاشمی زده، چطور ممکن است مخالف صنایع دفاعی و موشکی باشد؟ در دوره سازندگی با همین دلارها که معتقدیم بدهی بالا آورده، بخش عمده تزریق مالی صنایع دفاعی‌مان صورت گرفته است. قرض کردیم ولی الان به آن افتخار می‌کنیم. یا صحبت‌های آقای هاشمی درباره استفاده ابزاری از زن را تقطیع کردند تا این تلقی را ایجاد کنند که هاشمی گفته بروید در تهران و بی‌حجاب‌ها را آتش بزنید. حال آنکه این سخنان بصورت کامل در اینترنت هست.
نکته آخر من این است که ما در این کشور زندگی می‌کنیم. آنچه این مستند گفته، چیز جدیدی نیست و سخنانی است که بارها از صداوسیما در قالب‌های مختلف گفته شده است. اگر قرار بود مردم ما این حرف‌ها را بشنوند و تحت تأثیر قرار بگیرند که به تعبیر ایشان انقدر اشتباه نمی‌کردند. چرا در همه این سال‌ها گول آقای هاشمی را خوردند؟ می‌خواهم بگویم اتفاقا عمده محبوبیت آقای هاشمی ناشی از همین تخریب‌ها بوده است. آقای هاشمی برخلاف بقیه آقایان یک ریال خرج روزنامه نکرده است و روزنامه‌ای نداشته است. صداوسیما هم که ندارد.
نمی‌خواهم بگویم این مستند و همفکران ایشان دروغگو هستند، بین دروغگو و دروغ تفاوت است. آقایان فکر می‌کنند راست است، فکر می‌کنند انقلابی‌گری این است و امام این است. فکر می‌کنند دارند به وظیفه‌شان عمل می‌کنند.
طادی: وقتی آقای صادقی می‌گویند تقطیع شده، یاد صحبت‌های نماینده سراوان می‌افتم.
درباره بحث موشکی هم، چه کسی موشک‌ها را آورد برای ما هم سؤال است که آقای هاشمی چرا بعدا می گوید دنیای آینده دنیای گفتمان‌هاست نه دنیای موشک‌ها.
صادقی: این جمله را آقای هاشمی نگفته است.
طادی: توییت کردند و بعد که رهبری سخنرانی کردند، آن صفحه را تکذیب کردند.
صادقی: اصلا آقای هاشمی صفحه‌ای در توییتر نداشته است.
سلیمی‌نمین: بله، آقای هاشمی در زمینه موشکی، نقش مبدع را داشته است. اما بعد به سمت غربگرایان رفته است. درباره داعش چقدر مواضع ایشان اصولی بود؟ اگر نگاه ایشان اجرا می‌شد امروز چه وضعیتی داشتیم؟ نگاه آقای هاشمی به داعش، یک نگاه تک‌بعدی بود. ایشان بحث‌هایی را در مجمع در این باره مطرح کرد که کاملا خلاف واقع بود. حتی استفاده از سلاح شیمیایی را به دولت سوریه نسبت داد. آقای هاشمی مبدع توان موشکی کشور است چون خودش فرمانده جنگ بوده و قدر موشک را در جنگ می‌داند اما مواضع ایشان بعدها درباره برجام و موشک و صنایع دفاعی، مواضع معناداری است بنوعی که گویا ایشان توان نظامی را کم ارزش می داند.
معتقدم هاشمی را باید به عنوان مجموعه‌ای از نقاط قوت و ضعف بدانیم، او در کنار اینکه مدیر توانمند و قدرتمندی بود در عین حال نگاه ویژه ای به مدیریت داشت و معتقد بود مدیر در جمهوری اسلامی باید زندگی حداکثری داشته باشد. سبک زندگی ایشان هم روشن است که با نگاه امام در تعارض بود.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین