سخنان دبیر شورای عالی امنیت، بیان واقعیاتی هستند که در سالهای اخیر و بخصوص در اوج بحرانهای اکنون خاورمیانه پیش چشم همه ناظران معقولی، معقول جلوه میکند. بر کسی پوشیده نیست کالبد خاورمیانه در تب جانسوز بحرانها میسوزد. خاورمیانه در میانهای از فرسایش و بحران بیپایان گرفتار آمده است. بحرانهایی که به گفته شمخانی «مزمن سازی بیثباتی در جهان اسلام» میباشند. بیشک ظهور بحران در خاورمیانه ریشه در آشوبسازی قدرتهای فرامنطقهای دارد، اما بایست عنوان داشت که بخش مهمی ازین بحرانها زمینه داخلی دارند.
ساختار اجتماعی کشورهای بحرانزده در کنار ساخت سیاسی حکومتهای منطقه سببساز فراگیر شدن دامنه آتش شده است. مجموعهای از «فقدان»ها این بحرنها را تشدید میکنند؛ فقدان انسجام ملی، فقدان سازکارهای انتقال قدرت و چرخش نخبگان با فرم مدنی، فقدان روحیه مسالمت گرا و فقدان رهبران سیاسی مصالحهگرا، فقدان فرهنگ سیاسی مدنی مشارکت جو در کنار ناکارآمدی حکومتها از عواملی هستند که شکنندگی امنیت ملی را باعث میشوند. در این فقدانها آنچه تاثر برانگیزتر مینماید، آنست که مجال زندگی از انبوه مردمان این سرزمینها دریغ داشته میشود. بی شک بازنده اصلی این نامنی مداوم، فرسایش جان و زندگی انسانهایی است که در قهر تاریخ و گروههای معارض زندگی خود را بر خونابهای از عصبیت بی پایان رو به فنا میبینند.
امید ملت ایران؛ در این میانه اما ایران اسلامی آشکارا الگو و مسیر متفاوتی از سایر کشورها به نمایش گذارد. در زمانهای که همه خاورمیانه در هیمه جنگ و بیثباتی میسوزد، ایرانیان بیمناک از آینده این تحولات از روزگار همسایگان درس آموخته و با هوشمندی جلوهای متفاوت در زندگی خویش آفرینند. آفرینندگی ایرانیان در باورشان به مردمسالاری دینی است. سال 1392 ایرانیان با سازو کاری مدنی دولت تدبیر و امید را منتخب ساختند. ایران با گزینش دولت تدبیر و امید راه خود از مسیر همسایگان جدا کرد؛ انقلاب اسلامی میراثی برای ملت ایران برجا گذارده که با آن میتوان آینده ای برساخت بر فراز فرسایش و ستیزش.
دولت تدبیر امید در حکم فرصتی تاریخی برای ایران اسلامی؛ اهمیت برآمدن این دولت، زمانی بیشتر آشکار میشود که نگاهی به احوال سایر ملت های خاورمیانه بیفکنیم. در میانه روزگاری که احوال خاورمیانه به تب تند ستیزش و میرایی مبتلاست، دولت تدبیر و امید از دل فرصت شناسی،هوشمندی و تجارب تاریخی ملت ایران برآمد.
اینک با سپری شدن یکسال از استقرار دولت یازدهم، میتوان فارغ از نگاه سیاسی یا تعلقات جناحی، از زاویه منافع ملی مروری بر سرمایه و دست آوردهای انتخابات و دولتمداری حسن روحانی داشت.
مروری کنیم بر سرمایه ملی ایرانیان؛ در سال 1392 ملت ایران به سیاستمدارن و بزرگان خویش اعتماد میکند، رهبران اصلاحگر خویش را ارج مینهد، چشم امید به میانجیگری و مصالحهگری بزرگان خویش دارد. امید به کشتیبانی «اصلاح گر» میدهد تا کشور از تلاطم آسیبهای گسیختآور به آرامش و انسجام برساند.
مردمانی که نیک درنگ کردند و رای اعتماد به الگوی اصلاح و اعتدال دادند؛ این ملت ، دولتی برپا داشت بر فراز ستیزش و جنگ و میرایی.
ملت ایران به سیاست و قانون اعتماد کرد، صبوری پیشه کرد و اصلاح بر انقلاب برگزید است، راه به قهر نزد و رای به اصلاحات را، راه نجات از گسیخت میداند. اعتدال را مایه آرامش ملی و امنیت را مقدمه توسعه میداند.
دولت تدبیر و امید با مدعای «کارآمدی» و «تدبیر» نقشی مهم در آینده ایران دارد؛ دولتی که مسیر سیاست به مصالحه و تفاهم بازگرداند؛ امید ملی ملت را تقویت و انسجام ملی را افزون کرد؛ از آشتی فراگیر ملی میگوید، سخن به طعن و طرد نمیگوید؛ دست به تدبیر میگشاید و چشم به همافزایی ملی دارد؛ دولتی که منطق گفتوگوی عادلانه با جهانیان اتخاذ کرده است، با دنیا سر جنگ ندارد و سودای چرخاندن همزمان سانتیریفوژ و اقتصاد ملت دارد. دولت اعتدال، سعی دارد با اصلاح روندهای آسیب زا، توسعه و رفاه نصیب شهروندان ایران کند. تولید قدرت تنها از راه مشروعیت میگذرد؛ اکنون دولت ایران مشروعیتی حداکثری دارد و دولت- ملت ایران تنها جزیره ثبات خاورمیانه است به یمن انسجام ملی و اعتماد متقابل دولت-ملت.
فرصت تاریخی دولت تدبیر و امید ملت را باید همگان قدر نهیم؛ این درسی مهم برای همه اصحاب سیاست است تا منافع ملی را از منظر دولت یازدهم بنگرند نه منفعت های خرد و حقیر جناحی و محفلی. از وضعیت خاورمیانه بسیار درسها میتوان آموخت. فصل اولویت ملت و منافع ملی است، تا ایران اسلامی همچنان با قوت جزیره ثبات و توسعه بماند.