|
|
امروز: چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۲:۲۸
کد خبر: ۲۳۷۹۸۲
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۷ - ۱۷:۳۱
روایت یکی از حاضران در این ورزشگاه که قصد داشت تا به هر قیمتی خود را به آزادی برساند، شور و شوقی وصف نشدنی از میل به تماشای یک مسابقه فوتبال را دارد. هوادار 28 ساله قرمزها، فارغ التحصیل رشته طراحی صنعتی است و آنگونه که می گوید از کودکی هوادار تیم قرمز پوش پایتخت است.
خاطره رسیدن به هدفی که سال ها آن را آرزو کرده باشی آن هم در دیداری به یاد ماندنی می تواند بخش جذاب و کمتر مرور شده فینال عصر شنبه آزادی باشد.

 بیش از 300 هوادار بدون کارت دعوت پرینت شده و با کارت دعوتی از جنس علاقه و سماجت خود را به آزادی رساندند تا تماشاگر دیدار فینال لیگ قهرمانان آسیا باشند و نام خود را به این شکل در تاریخ آزادی ثبت کردند تا روایت آنها از این حضور، روایتی جذاب و شیرینی از سماجتی برای رسیدن به یک هدف بزرگ باشد.

روایت یکی از حاضران در این ورزشگاه که قصد داشت تا به هر قیمتی خود را به آزادی برساند، شور و شوقی وصف نشدنی از میل به تماشای یک مسابقه فوتبال را دارد. هوادار 28 ساله قرمزها، فارغ التحصیل رشته طراحی صنعتی است و آنگونه که می گوید از کودکی هوادار تیم قرمز پوش پایتخت است.

راوی داستان گزارش حضور در آزادی، پیش از این یک دیدار را در آزادی از روی پرده نمایش دیده بود و برای تماشای دسته جمعی فوتبال به سینما نیز مراجعه کرده بود اما تجربه فضای ورزشگاه، برای او متفاوت بوده و این تفاوت به اندازه ای است که حتی حاضر به انجام یک ریسک بزرگ بوده است؛ گریم مردانه. "این دیدار برای من بسیار مهم بود و می خواستم با گریم مردانه به ورزشگاه بروم. با چند مرد نیز هماهنگ کرده بودم که در کنار آن ها باشم اما موضوع کارت ملی و بلیت کارم را سخت کرده بود و در نهایت از گریم مردانه برای رفتن به ورزشگاه صرف نظر کردم."

داستان رفتن به ورزشگاه اما از ظهر روز مسابقه آغاز می شود؛ وقتی که تقریبا بخش اعظم ورزشگاه پر شده بود و بانوان کارت دعوت به دست در ورودی های هتل المپیک حضور داشتند: "هیچکدام از دوستانم با من به ورزشگاه نیامدند و تنها به سمت آزادی رفتم. به دلیل ترافیک ماشین را قبل از ورودی مجموعه پارک کردم و با یک دستگاه موتور خودم را به آزادی رساندم که آنجا متوجه شدم باید به درب هتل المپیک بروم."

حالا فاصله با آزادی و یک هدف جذاب، کمتر از همیشه است اما مسیر سختی پیش روی راوی داستان ما است: پشت در ورزشگاه شرایط واقعا سخت بود. در کنار یکدیگر شعر می خواندیم و گاهی شعار می دادیم و همه امیدوار به حضور در مجموعه بودند. برخی از مسئولین در ورزشگاه گله می کردند که نگاه آنها به افراد درست نیست. در جمع ما نیز بودند افرادی که کارت دعوت داشتند اما اجازه نمی دادند آنها وارد ورزشگاه شوند. بعد از دقایقی اعلام کردند که امکان حضور در ورزشگاه نیست و به سالن والیبال بیاید تا بازی را تماشا کنیم که برخی رفتند و اتفاقات عجیبی رخ داد. به همه می گفتیم که این کار را نکنند اما برخی رفتند و دیگران ماندند.
با گذشت دقایقی و با نزدیک شدن به شروع مسابقه، دختران موفق شدند خود را به نزدیکی در ورودی  ورزشگاه برسانند."به اندازه ای به درها فشار می آوردیم که درها در حال شکستن بودند. یگان ویژه برای مقابله با این اتفاق حاضر شد و سپس با اتوبوس به در ورزشگاه رفتیم. واقعا باور نمی کردیم در حال ورود به ورزشگاه هستیم و به شدت همه یکدیگر را هل می دادند تا داخل شوند. نزدیک به 15 دقیقه از شروع بازی گذشته بود و در حال ورود به ورزشگاه بودیم. واقعا باور نمی کردیم این اتفاق رخ داده است.
این ورود تاریخی اما جزییات دیگری نیز دارد: "خیلی سختی کشیدیم اما می خواستیم به ورزشگاه برویم. افرادی که حضور داشتند خیلی شعار دادند و فکر کنم از راه ندادن بانوان ترسیده بودند. در جمع ما نیز یک دختر که با لباس پسرانه می خواست به ورزشگاه برود ولی دستگیر شده بود نیز حضور داشت."
ادامه داستان این دختر پرسپولیس اما به تماشای یک مسابقه فوتبال در ورزشگاه اختصاص دارد. وقتی که حتی تیم برانکو هم نتوانست انتظارات را برآورده کند اما همه چیز تحت الشعاع حضور در ورزشگاه آزادی قرار دارد و فینال آسیا، بازی پرسپولیس و همه مباحث فوتبالی به حاشیه می رود "در داخل ورزشگاه تمام تلخی ها برای ما رفت. فکر می کنم پرسپولیس خیلی خوب بازی نکرد و اگر این نتیجه در خانه رخ می داد، مطمئنا گریه می کردیم اما در پایان بازی تیم را تشویق کردیم. از بازی بد تیم عصبانی بودیم اما به اندازه تیم را تشویق کردم که دستانم قرمز شده بود. البته فکر می کنم تشویق های خانم ها خیلی هماهنگ نبود و نمی توانستیم با یکدیگر شعر بخوانیم و شعار بدهیم که مطمئنا بعدا هماهنگ تر و بهتر می شود."

این حضور در شرایطی به پایان رسید که آینده و شرایط تکرار آن، خیلی مشخص نیست. حضور در یک ورزشگاه مردانه تجربه بسیار شیرینی است اما سختی های مسیر می تواند هر فردی را نا امید کند. سوال پایانی ما از این هوادار پرسپولیس ساده بود؛ بازهم به ورزشگاه می روی؟ جواب این دختر هوادار پرسپولیس اما خیلی ساده و به دور از هیاهو بود. "وقتی در ورزشگاه بودم و سختی ها را تحمل می کردیم، فکر می کردم دیگر به ورزشگاه نمی آیم اما مطمئن و امیدوارم که باز هم بتوانم در ورزشگاه برای حمایت از پرسپولیس حاضر شوم."

منبع:ورزش 3


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین