کد خبر: ۲۳۵۸۱۷
تاریخ انتشار: ۰۶ آبان ۱۳۹۷ - ۱۳:۱۲
هنوز در جامعه ما زنان مسئول پیامد‌های روابط جنسی در نظر گرفته می‌شوند حتی هما نطور که در فیلم می‌بینیم پسر و عروس خانواده که عقد شرعی هستند و صاحب بچه شده‌اند این ماجرا را پنهان می‌کنند و تصمیم به سقط قبل از مراسم عروسی می‌گیرند یعنی به نظر می‌رسد هر نوع رابطه جنسی در ایران فشارش روی زن است چه مشروع باشد و چه غیرمشروع.
از پیشرفت فعالان اجتماعی در حوزه‌های مختلف که بحث می‌شود به نمونه‌های سینمایی تأثیرگذار در این حوزه استناد می‌کنند. معتقدند که سینمای اجتماعی که به تعبیر منیژه حکمت همیشه گل سر سبد سینمای ایران بوده است اگر چه این روزها با فرازها و فرودهای فراوان همراه است اما همچنان اثرگذار است حتی اگر موضوع مورد بحث آن زخم ناسور تجاوزات جنسی باشد. لیلا ارشد (مددکار اجتماعی و مؤسس مرکز خانه خورشید) و شهلا اعزازی (جامعه شناس) به دفتر کار منیژه حکمت آمده‌اند تا به بهانه اکران «جاده قدیم» از همیاری فعالان و فیلمسازان اجتماعی در این باره بگویند. از نگاه آنها قدم اول در این مسیر همان پیام فیلم یعنی نه به پنهان‌‌کاری و فرهنگ‌سازی برای صحبت کردن درباره این اتفاق است. گام اولی که اگر چه به موانع بسیار فرهنگی و عرفی و اجتماعی بندخورده است اما گره‌‍‌گشایی از آن ممکن است اگر: «هرکسی احساس مسئولیت کند و حرف بزند آن وقت صدایی بلند می‌شود و مسئولان اجتماعی و قانونگذار به فکر چاره می‌افتند.» اگر چه از فاصله ایجاد شده بین گروه‌های مرجع و فعالان اجتماعی و سینماگران نگران هستند و می‌گویند به جزایر جدا افتاده‌ای می‌مانند که در حال غرق شدن است اما همچنان امیدوارند کنار هم که باشند دیگر این جاده یکطرفه نمی‌ماند و می‌توان امید داشت که قربانیان تجاوزات جنسی به زندگی باز‌گردند.

همانطور که از عنوان فیلم جاده قدیم برمی‌آِید زنان در مسیری قربانی می‌شوند که اتفاق تازه‌ای نیست و در خفا ادامه دارد. سکوت و پنهان‌کاری درباره خشونت‌های جنسی لابد در کشور ما ریشه تاریخی اجتماعی دارد که دائم با هشدار سکوت مواجه هستیم.

شهلا اعزازی (جامعه شناس): در سه چهار سال اخیر برای تماشای فیلم‌های اجتماعی زیادی دعوت شده‌ام اما آنچه روی پرده سینما دیده‌ام اغلب متفاوت از موضوع و خط داستانی بوده که برایم تعریف کرده‌ بودند و در نهایت مشخص نشد که به علت سانسور موضوع تغییر یافت یا از ابتدا هدف چیز دیگری بود. در مورد فیلم جاده قدیم اما باید گفت که به موضوعی پرداخته‌ که در ایران صحبت در مورد آن تابو است، اما با توجه به اخبار رسانه‌ها موارد متعددی از آن وجود دارد و باید گفت که طبق آمار ارائه شده از سال 89 شاهد سیر صعودی تجاوز جنسی و افزایش 200 تا 300 موردی آن در هر سال هستیم به‌طوری که در سال 93، 1313 مورد تجاوز به قوه قضائیه گزارش شده.البته باید این نکته را هم در نظر گرفت که عموماً تجاوزهایی گزارش می‌شود که گروهی بوده یا مورد جنایی و قتل در پی داشته که در نیروی انتظامی، نظام پزشکی و قضایی ثبت شده‌ است. پس به عبارت دیگر درصد بالایی از تجاوزات جنسی ثبت نمی‌شود و رسانه‌ای هم نمی‌شود. هم چنین در یک پژوهش بیان شده است که 80 درصد موارد ثبت شده مربوط به مواردی است که شناختی از فرد متجاوز وجود ندارد، تجاوزهایی که در خانواده اتفاق می‌افتد کمتر گزارش و ثبت می‌شود. نکته مهم دیگر این که بیشتر تجاوزات گزارش شده مربوط به شهر تهران است. البته تهران یک کلان شهر است و با توجه به شرایط آن امکان وقوع جرم در آن بیشتر نیز می‌باشد اما می‌توان این نکته را نیز در نظر گرفت که شاید تهرانی‌ها در گزارش دادن و پیگیری مصر‌تر باشند. نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که اما وجود آمار بالای تعرضات جنسی تا به حال چند اثر سینمایی به این موضوع پرداخته اند؟ در اکثر مواردی که سعی در علت‌یابی تجاوزات جنسی می‌کنند از برخی عوامل مانند فقر و عدم امکان فرد برای ازدواج نام می‌برند و نگاه متوجه عواملی است که باعث بروز چنین رفتاری شده است و حتی برخی به عنوان راهکار از ترویج ازدواج موقت نام می‌برند. اما کمتر به حق زنان برای داشتن امنیت در شهر و همچنین نگاهی که زنان را تنها به صورت موجودی جنسی در نظر می‌گیرند توجه می‌شود. وجود چنین نگاهی که زنان را تنها برای رفع نیاز جنسی در نظر می‌گیرد به متجاوز در کنار سایر عوامل اجازه تعرض به زنان را می‌دهد. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که برای عده قابل توجهی از شهروندانش، زنان جنس دوم و فرودست و وسیله‌ای برای ارضای نیاز جنسی در نظر گرفته می‌شوند ومعمولاً اگر شکایت و اعتراضی از آزار خیابانی مطرح شود این قربانی است که مورد سرزنش قرار می‌گیرد که چرا درساعت نامناسب بیرون ازخانه بوده‌ یا به نوع پوشش و آرایش او ایراد گرفته می‌شود و معمولاً برای مراقبت از زن محدودیت‌هایی برای او ایجاد می‌کنند و بدین ترتیب فرد مجرم یا مزاحم در انجام رفتار خود مشکلی نخواهد داشت و قربانی دچار محدودیت می‌شود. در مورد تجاوزات جنسی نکته دیگری که وجود دارد پنهانکاری و ناراحتی‌های روانی برای قربانی است که بر زندگی او تأثیر دارد.

منیژه حکمت (فیلمساز): پیامد دیگر آن تجاوزهای اجتماعی است که در فیلم شاهد هستیم یعنی خواهرشوهر و پدرشوهر و... هر چند از سر عطوفت وارد حیطه فردی می‌شوند و برای مینو تصمیم می‌گیرند. به همین خاطر فرد تصمیم می‌گیرد این اتفاق را به لایه‌های پنهان پس بزند.

اعزازی: جالب است که در فیلم شکایت از متجاوز مهم‌تر از رسیدگی به شرایط روانی مینو بود و هیچ کس، نه مادر و نه دختر او سعی در برقراری رابطه عاطفی با او نکردند.

خب چون راجع به این مسائل صحبت نشده لزوم آموزش چگونگی برخورد با این افراد هم احساس نشده است. در حالی که طبق صحبت‌های خانم اعزازی حتی چنین پرونده‌هایی هم در کشور ما نیاز به آموزش دارد.

اعزازی: بله آموزش این که چگونه با فرد قربانی رفتار کنیم ضروری است. البته خانواده‌ها چنین آموزشی ندیده‌اند و در این مرحله مراجعه به فرد متخصص ضرورت دارد.اما سایر گروه‌هایی که با چنین مواردی برخورد می‌کنند از نیروی انتظامی تا مقامات بالاتر نیز باید در این زمینه آموزش ببینند.

حکمت: اگر هرکسی احساس مسئولیت کند و حرف بزند آن وقت صدایی بلند می‌شود و مسئولان اجتماعی و قانونگذار به فکر چاره می‌افتند. تا صدایی بلند نشود اتفاقی نمی‌افتد. از نهاد خانواده تا نهاد حکومتی عادت کرده‌ایم به پنهان‌کاری و این که آَشغال‌ها را زیر فرش پنهان کنیم تا در نهایت ماجرای اصفهان و قزوین و ایرانشهر به وجود بیاید. باز هم هشدار می‌دهند که نگویید، ننویسید، برخورد می‌کنیم. اگر چه به قول خانم اعزازی ما 150 سال از فرهنگی که در غرب باعث شکل گیری جریان‌هایی علیه خشونت زنان ایجاد شده  عقب هستیم اما با فرصت‌های ایجاد شده در دنیای مجازی این وظیفه تک تک ماست که به زبان ساده راجع به این اتفاق صحبت کنیم. در «جاده قدیم» هم تلاش کردم با زبان ساده و البته با زبان درام این ماجرا را مطرح کنم تا زنان و مردان جامعه با آن ارتباط برقرار کنند. در مدت اکران بیش از 50مورد پیام خصوصی داشتم که راجع به این تجربه صحبت کردند و کمک خواستند. با صدای بلند راجع به این اتفاق صحبت کنیم و آموزش بدهیم تا از پیله پنهانکاری و قضاوت بیرون بیاییم. فرد قربانی نباید به تنهایی این بار را تحمل کند و اتهام فرد متجاوز و سرزنش آن را هم به گردن بگیرد. چندی پیش یک مرد متجاوز به 40 مورد تجاوز اقرار کرد، در رسانه‌ها از افرادی که مورد تعرض قرار گرفته بودند درخواست شد که اگر شکایتی دارند مطرح کنند اما تنها سه نفر شکایت کردند. آنقدر این پروسه بار روانی دارد که آن سه نفر هم با وجود گرفتن وکیل منصرف شدند.

اعزازی: هنوز در جامعه ما زنان مسئول پیامد‌های روابط جنسی در نظر گرفته می‌شوند حتی هما نطور که در فیلم می‌بینیم پسر و عروس خانواده که عقد شرعی هستند و صاحب بچه شده‌اند این ماجرا را پنهان می‌کنند و تصمیم به سقط قبل از مراسم عروسی می‌گیرند یعنی به نظر می‌رسد هر نوع رابطه جنسی در ایران فشارش روی زن است چه مشروع باشد و چه غیرمشروع. در رابطه با تجاوزات اگر قربانی متأهل باشد گناه متوجه اوست و امکان طلاق وجود دارد، اگر دختر خانواده باشد به عنوان فردی که آبروی خانواده را از بین برده در نظر گرفته می‌شود. در چنین شرایطی که قربانی مقصر است سکوت بهترین راه چاره در نظر گرفته می‌شود. باید تلاش کرد تا تقصیر متوجه فرد متجاوز و نه قربانی گردد.

لیلا ارشد(مددکار اجتماعی و مؤسس مرکز خانه خورشید): در کشور ما به که پناه می‌بری به جای برخورد با متجاوز می‌گویند کرم از خود درخت است، می‌خواستی این موقع شب بیرون نیای یا فلان پوشش را نداشته باشی و... ، خانواده، همه باید آموزش ببینند. 

خانم ارشد با توجه به تجربه‌ای که از برخورد با قربانیان این اتفاق داشتید به اعتقاد شما جنس  بازی مهتاب کرامتی و واکنش مینو چقدر برای درک جراحت و تألمات درونی یک زن در مواجهه با چنین اتفاقی همدلی برانگیز بود؟

ارشد: انتخاب مهتاب کرامتی برای این نقش و همین طور شخصیت‌پردازی مینو و نوع واکنش او به درستی شکل گرفته است. نشان دادن اثرات مخرب این اتفاق بر یک زن قدرتمند که محور خانواده است و در تمام نقش‌هایش چه به عنوان مادر و همسر و چه به عنوان دختر و عروس خانواده و همین طور شغلش موفق است، انتخاب درستی است. خانواده هم از نظر اجتماعی و اقتصادی وضعیت خوبی دارد اما می‌بینیم که در مواجهه با این اتفاق تا چه میزان دچار سردرگمی و ناآگاهی است. رفتار هیچ‌کدام از اعضای خانواده نه از سر بدخواهی بلکه به دلیل عدم آگاهی، رفتار درست و مناسب شرایط مینو نیست، در واقع نمی‌دانند که چه کار باید بکنند. شما به مقاله گاردین اشاره کردید و من هم می‌خواهم بگویم مردم باید نسبت به این مسائل آگاهی پیدا کنند. خانواده‌ها این آگاهی را ندارند. تجاوز از بدترین نوع آزارها است که اثر آن بسیار دیر کمرنگ می‌شود و تا آخر عمرهمراه فرد است. این اتفاق شبیه داستان سوگ است یعنی اولش انکار است و فرد قبول نمی‌کند که چنین اتفاقی برای او افتاده است. خطرات زیادی چنین فردی را تهدید می‌کند، در دو سکانسی که ارتفاع را نشان می‌دهد تصمیم خودکشی به ذهن مینو خطور می‌کند چرا که تمام وضعیت فکری، اجتماعی و فیزیکی‌اش به هم ریخته است؛ از نظر جسمی آسیب دیده، از نظر عاطفی و روانی شکسته شده و از نظر اجتماعی موقعیتش را از دست داده است و این ضربه‌ای سنگین برای کسی است که تا به حال محور بوده است. چنین فردی به ارتباط عاطفی نیاز دارد اما یک زن ایرانی مسلمان سنتی با طرح این مسأله بار سنگین انگ و قضاوت را برای خودش می‌خرد.
حکمت: بله و هر بار که مینو می‌خواهد خودش را بسازد یک تماس تلفنی یک برخورد غلط اگرچه با نیت خیرخواهانه او را از پا در می‌آورد. حتی یک زن قدرتمند هم نمی‌تواند به راحتی خود را بازسازی کند.

ارشد: همان‌طور که خانم اعزازی گفتند تعداد زیادی از این تعرض‌ها در خانواده اتفاق می‌افتد و فرد متعرض آشناست اما این موارد گزارش نمی‌شود. وقتی تعداد قربانیان زیاد می‌شود و مورد تجاوز ارتباط گسترده و پیچیده‌ای با شهر می‌یابد رسانه‌ای می‌شود. یکی از کاستی‌های بزرگ در کشور ما این است که هیچ بانک اطلاعاتی برای آزارگران جنسی نداریم تا این که آزارگر جنسی دیگر حق ارتباط با کودکان و زنان را نداشته باشد. در حالی که اغلب آزارهای گروهی صورت گرفته در مدارس نشان می‌دهد که فرد سابقه چنین رفتارهایی را داشته است. همان‌طور که در فیلم هم می‌بینیم کسی که چنین تجربه‌ای را از سر گذرانده همه ارکان زندگی‌اش به هم می‌ریزد و دیگر هیچ چیز سرجایش نیست پس این از وظایف دولت‌هاست که فکری برای سلامت جامعه بکنند. ما نیازمند داشتن مشاوره‌های رایگان و باکیفیت هستیم. خانواده مینو این توان مالی و شعور را دارد که او نیاز به روانشناس و مشاور دارد اما خیلی از خانواده‌ها واقعاً نمی‌دانند که چه کار باید بکنند و به کجا باید پناه ببرند و یا این که پولش را ندارند. فردی که به او تعرض شده حداقل به دو سال مشاوره نیاز دارد تا کمی اثرات آن کمتر شود و مشاوره کار پرهزینه‌ای است. نوع واکنش مینو و این وسواس در شست‌وشو از احساس گناه است این که سعی می‌کند یکجورهایی ذهن و روح و عواطفش را شست و شو دهد.

هم پیام فیلم و هم مباحث مطرح شده در این نشست تأکید بر پرهیز از پنهانکاری است، در عین حال که معتقدید صحبت کردن راجع به این ماجرا همچنان تابو است و هم برای خانواده سنتی و هم مدرن عواقبی در بر دارد. خانم حکمت از کدام بخش از جامعه ایرانی می‌توان انتظار این تابوشکنی را داشت.

حکمت: من فیلمساز برای طرح این ماجرا و ساخت «جاده قدیم» سال‌ها تحقیق کردم و اگر چه به لحاظ مالی دست و بالم خیلی باز نبود، فیلم را در بخش خصوصی و بدون هیچ حمایت دولتی ساختم. فضای گفت‌وگوی این فیلم می‌توانست به درون خانواده‌ها کشیده شود اما رسانه‌ها و گروه‌های مرجع مرتبط با زنان هیچ‌کس به حمایت این فیلم نیامد، هشتگ نه به خشونت و تجاوز جنسی را راه‌اندازی کردم و کسی آن را تبلیغ نکرد. هیچ‌کدام از آدم‌های فرهنگی هم صنف خودم از این فیلم حمایت نکردند و بدترین نوع اکران را به فیلم من دادند. به نظر می‌رسد ساختار سینمایی‌ ما طوری بنا شده است که سینمای اجتماعی قربانی شود و من این خطر را با دو نامه اعلام کردم. امروز منِ فیلمساز اجتماعی تنها مانده‌ام. چه کسی حامی و پشتیبان من است که بتوانم جریان‌سازی کنم؟ من چقدر صدایم را بلند کنم و معترض شوم. برخی فکر می‌کنند دغدغه من فقط مسائل مادی است. من که بلدم فیلم کمدی بسازم و جبران خسارت کنم، می‌توانم در مقام تهیه‌کننده، «شهر موش‌ها» و «ورود آقایان ممنوع» را بسازم و جذب مخاطب کنم. اما وقتی بعد از 10 سال در کسوت کارگردان اجتماعی به سینما برگشته‌ام خودم را تنها می‌بینم که بهترین راهکار برای سرکوب هر جریان و صدایی در کشورمان نابودی گروه مرجع است. این گروه‌ها که تعطیل شوند نه بحثی صورت می‌گیرد و نه چنین میزگردهایی برگزار می‌شود و نه جریانی برای حمایت از سینمای اجتماعی به وجود می‌آید. تمام این‌ها حلقه‌هایی است متصل به هم برای پنهانکاری و چشم بستن و ندیدن خشونتی که به شکل عریان وارد جامعه شده است. دودش هم به چشم خودمان می‌رود و باز هم تک تک ما شهروندان هستیم که در قبال آن احساس مسئولیت می‌کنیم. اما آیا من می‌توانم فیلم بعدی‌ام را بسازم؟ من که دیگر از پس‌اش بر نمی‌آیم. یک زمان اگر «زندان زنان» را می‌ساختم کلی گروه‌های مرجع بود که از فیلم حمایت کند، بحث ایجاد کند تا اتفاق خوبی رقم بخورد و حداقل مرکزی شکل بگیرد برای مشاوره دادن به آسیب‌دیدگان این اتفاق. اما الآن هیچ کس نیست و فیلمساز اجتماعی تنهای تنهاست.

منیژه حکمت، لیلا ارشد و شهلا اعزازی در میزگرد «ایران» به بهانه اکران «جاده قدیم» از پدیده تجاوز و تعدی میگویند مسافران تنها در جاده مسدود خشونت

اعزازی: یکی از پژوهش‌هایی که انجام دادم در مورد خشونت خانگی و کتک خوردن زنان بود که در سال 76 به صورت کتاب به چاپ رسید. فیلم «دو زن»نیز در مورد خشونت همسر نسبت به زن بود و البته دیگران نیز در این زمینه فعالیت کرده بودند و نتیجه فعالیت‌های افراد مختلف ،به تحقیقات متعدد در مورد خشونت خانوادگی در دانشگاه‌ها و سایر مؤسسات پژوهشی انجامید. هر چند که نتیجه پژوهش‌های متعدد نتوانستند تغییری در قوانین بوجود آورند اما می‌توان گفت که اگر زنان در دو دهه قبل خشونت خانگی را به عنوان جزئی از رفتار خانوادگی در نظر می‌گرفتند امروزه تغییر زیادی مشاهده می‌شود و دیگر کتک خوردن مورد قبول بسیاری از زنان قرار نمی‌گیرد. ایجاد چنین آگاهی نتیجه سال‌ها فعالیت دانشگاه‌ها، فعالان اجتماعی و زنان، رسانه‌ها بخصوص خبرنگاران و بهترین رسانه یعنی فیلم بود. بنابراین نباید تأثیر فیلم در دادن آگاهی را دست کم بگیریم.

ارشد: به اعتقاد من هم سینما بیشترین برد و تأثیرگذاری را برای طرح این گونه آسیب‌ها دارد و این خیلی ارزشمند است. این نهایت ناآگاهی و بی‌سلیقگی و عناد است که چنین فیلمی در مناسبات اکران با بی‌مهری مواجه شود.

حکمت: فساد سیستماتیک وارد سینما شده است. پول‌های عجیب وغریبی وارد سینما شده و این صاحبان آن هستند که برای ما تصمیم می‌گیرند. سانس‌ها را کسانی تعیین می کنند که با پولشویی وارد سینما شده‌اند، پول دارند و همه را با خود همراه می‌کنند از صاحب سینما و مدیر سینما گرفته تا مطبوعات. قلدرانه هم می‌گویند که پول داریم و همه را می‌خریم، این را با گوش خودم شنیده‌ام.

خشونت تنها معطوف به آزار جنسی نمی‌شود و آثار سینمایی زیادی داریم که به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم به خشونت علیه زنان پرداخته‌اند. آنچه در این آثار می‌بینیم فراوانی این اتفاق در طبقه متوسط جامعه است.

ارشد: شاید یکی از دلایلش جذابیت‌های درام باشد و این که چنین اتفاقی در طبقه متوسط جامعه هم می‌افتد در حالی که به نظر می‌رسد این رفتارها در خانواده‌هایی با آگاهی کمتر بیشتر بروز دارد.

اعزازی: معمولاً جرایم را با طبقه پایین تداعی می‌کنند و فراموش می‌شود که در میان طبقات دیگر نیز جرایم وجود دارد ولی احتمالاً پوشیده نگاه داشته می‌شود. در مورد خشونت خانگی هم باید گفت که در میان تمام طبقات اجتماعی وجود دارد، هر چند که تفاوت‌هایی نیز مشاهده می‌شود. در بروز خشونت خانگی کمتر می‌توان به عوامل مختلف اجتماعی مانند فرضاً اعتیاد یا فقر تأکید کرد بلکه بیشتر باید بر روی ساختار اجتماعی و نگرش منفی که نسبت به زنان وجود دارد تأکید کرد.
ارشد: شما نقش اخلاق و آگاهی را نادیده می‌گیرید؟ مقصود من اخلاق مبتنی بر نگاه انسان‌گرایانه یعنی همان اتفاقی است که در خانواده‌های امثال ما وجود داشت. این نگاه اخلاقی می‌تواند برخی آسیب‌ها را کاهش بدهد. در نهایت از هر کدام که علت سکوت را جویا می‌شویم به یک استیصال و درماندگی می‌رسیم. به همین خاطر می‌گویم انتخاب یک زن قدرتمند برای پرداختن به موضوع تجاوز در «جاده قدیم» انتخاب هوشمندانه‌ای است.

حکمت: در تحقیقاتی که از شهرستان‌ها داشتیم شاهد مواردی بودم که روان‌ام را به هم می‌ریخت، من که کلی ادعا دارم که وسط جامعه هستم و آدم کافه‌نشین و دفترنشینی نیستم باورم نمی‌شد چه اتفاقاتی دارد در جامعه می‌افتد. شب‌های عید سری به بیمارستان لقمان بزنید و ببینید چند زن برای خودکشی به خاطر تجاوز به آنجا مراجعه می‌کنند. این لایه‌های پنهان خیلی وحشتناک است.

خانم حکمت شما به عنوان فیلمسازی که به قول خودتان در دل جامعه حضور دارد اعلام می‌کنید که در مواجهه با چنین مواردی دچار استیصال می‌شوید پس برای اصلاح این فرهنگ چطور می‌توان به این مسائل در قالب‌های مختلف رسانه‌ای اعم از سینما تا مطبوعات پرداخت که این استیصال و ناامیدی به جامعه منتقل نشود.

ارشد: نقش شما رسانه‌ها در اطلاع‌رسانی خیلی مهم است. تلویزیون در این موارد به وظایف خطیر خود عمل نمی‌کند، در حالی که نقش مهمی دارد. این مسائل در آموزش و پرورش باید آموزش داده شود اما به محض این که راجع به تربیت جنسی صحبت می‌کنیم گارد می‌گیرند که می‌خواهید مسائل جنسی را به کودکان آموزش دهید! در حالی که اصلاً داستان آموزش مسائل جنسی نیست بلکه مراقبت از خود است. دختربچه‌ها و پسربچه‌ها باید یاد بگیرند که از خود مراقبت کنند. خانواده‌ها در مناطق پایین شهر و شهرستان‌ها در یک اتاق می‌خوابند و هوشیاری جنسی بچه‌ها خیلی سریع است و پسر یا دختر بچه 8 یا 9 ساله همه چیز را می‌داند چرا که خیلی‌ چیزها را دیده و شنیده است.

حکمت: در برخی شهرستان‌ها به دخترانشان آموزش می‌دهند که به عنوان یک کالای جنسی چگونه برخورد کند. در برخی خانواده‌ها قبول کرده‌اند که این کالای جنسی که می‌خواهند تقدیم کنند باید تربیت شده تقدیم کنند. هر منطقه و هر طبقه نوع برخوردش متفاوت است. با وجود احترامی که برای آقای فرهادی قائلم، «جاده قدیم» را که ساختم به من می‌گفتند که از «فروشنده» کپی برداشته‌ام در حالی که من از حدود 10سال پیش تحقیق در این باره را شروع کردم و همه چیز هم ثبت شده است. ضمن این که راجع به این اتفاق باید صدها فیلم ساخته شود. چرا که خشونت مدام بازتولید می‌شود و به شکل‌های مختلف و عریان‌تر در جامعه ظهور می‌کند. اگر چه در مناسبات اکران و گیشه به این فیلم بی‌مهری شد اما من خوشحالم که این بحث را باز می‌کنم. اگرچه به شکل کاملاً سیستماتیک تلاش می‌کنند که از پا درت بیاورند و پشیمانت کنند. نقش شما اهالی رسانه مهم است و من فیلمساز از برگزاری چنین نشستی دلگرم می‌شوم. طوری با فیلم من برخورد شد که اعتماد به نفسم را بگیرد و این تصور برایم ایجاد شود که شاید اشتباه کرده‌ام که وارد این مسیر شده‌ام. وقتی آدم قوی مثل من به این تفکر برسد بقی
ه چطور می‌توانند در این مسیر بمانند. دردناک است وقتی می‌بینم هیچ‌کس همراه نیست.

ارشد: البته این دردی است که امروز تقریباً فراگیر شده است، وضعیت امروز را که با دهه 50 مقایسه می‌کنم می‌بینم آن زمان هم اینقدر بی‌تفاوتی نبود.

حکمت: دهه 60 و 70 همه ما دور شماها بودیم. اما امروز تبدیل به جزایر پراکنده‌ای شده‌ایم که آب اطراف آن را گرفته است و داریم غرق می‌شویم. در حالی که شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی امروز کشور به گونه‌ای است که باید این جزایر بهم بپیوندند. یک زمانی می‌توانستیم حرکت کنیم ولی امروز دیگر به تنهایی نمی‌توانیم. کنشگرها و گروه‌های مرجع کجا هستند؟

اعزازی: در شرایط امروزی ایران مشکلات مربوط به زنان بسیار زیاد است؛ از شرایطی که برای ازدواج مجدد در حال حاضر وجود دارد تا مشکل ازدواج کودکان که کلیه فعالیت‌ها برای محافظت از این کودکان به جایی نرسیده است. مشکلات اجتماعی به حدی زیاد است که برای فعالان اجتماعی نامشخص است در مورد کدام مشکل فعالیت کنند و فراموش نکنیم که اکثر گروه‌ها فعالیت داوطلبانه دارند و با توجه به شرایط اقتصادی و زمان انجام فعالیت داوطلبانه تا چه مدت می‌توان فعال بود.

مشکلات موجود در برابر فعالان بسیار زیاد است و دلگرمی برای آنان ناچیز.

حکمت: دغدغه‌ها خیلی کمرنگ شده، نسل ما نسل خسته‌ای شده، امثال من با 55 سال، هزار سال تجربه و عمر کرده است. واقعاً خسته‌ایم. کجای دنیا یک نسل این همه تغییرات را باید تجربه کند و خودش را از ورطه ویران‌کننده آن بیرون بکشد و سر پا شود و باز ببیند که به عقب برگشته است؟ اینها درد است. نمی‌دانم چه باید کرد؟ سینمایی که حدود 20 سال پیش فیلم اجتماعی‌ گل سرسبدش بود امروز به جایگاهی رسیده است که ما فیلمسازان اجتماعی باید در صنف‌مان شرمنده باشیم و سرمان پایین باشد و اعتراض هم نکنیم.

اعزازی: در این شرایط باز هم نباید ناامید شد ساختن چنین فیلم‌هایی قابل تحسین است و با وجود گستردگی شبکه‌های اجتماعی در ایجاد آگاهی حتماً تأثیرگذار خواهد شد. اگر چه برای رفع این معضل تنها راه چاره همکاری نهادهای دولتی است اما اطمینان داشته باشید که زنان در این باره صحبت و درک خواهند کرد که شکایت از فرد متجاوز حق آنهاست.

با این شرایط این نگرانی ایجاد نمی‌شود که شناخت مردم از شرایط موجود و احساس ناامنی فضا، دختران را در خانواده با محدودیت بیشتری مواجه کند یعنی شبیه همین اتفاقی که در فیلم «جاده قدیم» برای شیدا دختر خانواده می‌افتد؟

اعزازی: شرایط اجتماعی ما برای دختران احتمالاً بسیار خطرناک‌تر از پسران است و حتی قبل از دیدن این فیلم هم باید مطرح کنیم که حتی در خانواده‌هایی که به برابری دو جنس معتقد هستند نیز نظارت روی دختران به علت عدم امنیت اجتماعی بیشتر از پسران می‌باشد. تنها به آزار خیابانی یا آزار در محیط کار توجه داشته باشید که باز هم طبق شرایط موجود بیان مزاحمت‌ها و شکایت از مجرم بسیار مشکل است.

بخش زیادی از مشکلاتی که مطرح شد ریشه قانونی دارد اما در فیلم‌های اجتماعی نمی‌شود به شکل مستقیم از قانون ایراد گرفت.

حکمت: صدها فیلم باید ساخته شود. برخی بحث آسیب‌های خانوادگی و آواری را که بر سر اجتماع و خانواده ویران می‌شود مطرح کنند و بخش دیگر ضعف‌های قانونی را. همان‌طور که خشونت بازتولید می‌شود از هر زاویه نگاه، مدام باید فیلم ساخته شود تا شاید تأثیری کوچک در سلامت جامعه داشته باشد. من دلم می‌خواهد راجع به خشونت علیه زنان در شهرستان‌ها فیلم بسازم با خود مردم بومی؛ اما چه کسی از آن حمایت می‌کند، چنین فیلم‌هایی باید بروند به پستو. به نظر من این آخرین فیلم‎های سینمای اجتماعی است که ساخته می‌شود.

با این شرایط اگر امروز تصمیم داشتید «زندان زنان» را بسازید چقدر احتمال ساخته شدن آن بود؟
حکمت: الآن که اعدامم می‌کردند.  (به شوخی) آن زمان هم یکی دو روزنامه گفتند که کارگردان این فیلم باید اعدام شود. من یک سال‌و‌نیم پای فیلم ایستادم. زیر بار قیمت‌هایی که پیشنهاد می‌شد تا فیلم را بخرند و نابودش کنند نرفتم و برای آن جنگیدم. یک سال و نیم هر روز به وزارت ارشاد رفتم و در هر جا که لازم بود حاضر شدم و از فیلم دفاع کردم. اگر چه سانسور هم شد اما تأثیر داشت. همین که بچه‌های کوچک را از زندان خارج کردند یک اتفاق خوب برای آن زمان بود. سینمای اجتماعی چه با نگاه شاعرانه یا آسیب‌شناسانه همیشه گل سرسبد سینمای ایران بود اما الآن دیگر نیست. کسی جرأت ساخت این فیلم‌ها را ندارد. هیچ کس حامی نیست حتی خودمان! یک زمان اگر رخشان بنی‌اعتماد فیلم می‌ساخت همه پشتش بودیم اما الآن تنها شده‌ایم. حتی فیلمسازان زن که دغدغه اجتماعی هم دارند از هم حمایت نمی‌کنند و این برای جامعه امروز و سینمای اجتماعی خطرناک است. ما دیگر توان ایستادن نداریم. مگر چند فیلم اجتماعی می‌شود ساخت وقتی مدیران و متولیان یکی‌یکی آنها را زمین می‌زنند. فیلمسازان اجتماعی که نه جزو دار و دسته پولشویی هستیم و نه مافیای اکران و نه وابسته به فلان ارگان، تنهای تنها هستیم و توان ایستادن نداریم.

نتیجه این که فیلمسازی مثل حسین قناعت که در حوزه کودک فعال است «لازانیا» می‌سازد و ابوالحسن داودی که جزو فیلمسازان مطرح اجتماعی است «هزارپا» و یا رخشان بنی‌اعتماد خسته از مناسبات اکران به سینمای مستند پناه می‌برد.

حکمت: خیلی درد دارد. این سینما دارد مدام محدودتر می‌شود.

ارشد: خب این آگاهی دادن برای گروه‌های صاحب قدرت احساس خطر ایجاد می‌کند.

حکمت: به نظر من کاملاً فکر شده است، اصلاً قائل به این نیستم که پای منافع مادی سینمادار در میان است و تصادفی است. می‌خواستند سر فیلمسازان جریان‌ساز اجتماعی بلایی بیاورند تا سرشان برگریبان خود باشد. در حوزه تئاتر هم همین اتفاق می‌افتد. حوزه تئاتر محدودتر است و ارتباط با آن کمتر است اما سینما مدیای فراگیرتری است و چنان لهت می‌کنند که دیگر نتوانی روی پا بایستی. تو می‌مانی و بدهی‌های یک فیلم. چاره‌ای نداری جز این که به ساخت فیلمی پناه ببری که بخشی از آن را جبران کند. اگر چه آنقدر پول بی‌محابا و شائبه‌دار به سینما ریخته‌اند که هزینه دستمزدها بالا رفته و دیگر نمی‌توانی فیلم بسازی. من برای «جاده قدیم» دو میلیارد هزینه کردم اما اگر الآن بخواهم آن را بسازم حداقل باید 4 میلیارد برای آن خرج کنم. خیلی حساب شده عمل کردند.

ارشد: به عنوان مثال شرایط ضمن عقد کاملاً قانونی و قابل رؤیت است اما افرادی که در حوزه تربیت جنسی و آموزش شرایط ضمن عقد فعالیت می‌کردند دچار مشکلاتی شدند. در حالی که آگاه کردن جوانان نسبت به شرایط و وظایف خودشان می‌تواند کمک کننده باشد.

حکمت: «برخورد می‌شود» با هر پیشرفتی در این مسیر برخورد می‌شود، 40 سال است با این کلمه «برخورد می‌شود» تهدید می‌شویم.

ارشد: ما یک خرده فرهنگ داریم که تصور این است که اگر آنها از شرایط موجود آگاه شوند آسیب‌زاست اما این نگاه با توجه به گستردگی فضای مجازی کاملاً خطاست. از این فرصت برای آگاهی دادن به جامعه استفاده کنیم، این آگاهی‌ها باعث می‌شود که زنان توانایی‌هایشان را بشناسند و زندگی سالمی بسازند و در نهایت اگر این جریان شکل بگیرد شرایط اجتماعی بهتر می‌شود و ثمره‌اش به کل جامعه می‌رسد. با ناآگاه نگه داشتن و تصویب قوانین برخلاف خواسته مردم دنبال چه هدفی هستیم؟ تصویب قانون مجوز ازدواج دختر و پدرخوانده مورد تمسخر جامعه قرار گرفته در حالی که قانون باید چند قدم از جامعه جلوتر باشد و مردم تلاش کنند تا خود را با قانون هماهنگ کنند. قوانین عقب‌مانده مورد پذیرش جامعه نیست. هر چقدر در مسیر آگاهی جامعه قدم برداریم شرایط بهتر می‌شود.

اعزازی: در مورد قوانینی که از شرایط اجتماعی عقب‌تر هستند شاید بد نیست اشاره‌ای شود به مردم در شرایط کنونی که قوانین به جای کمک به آنان مشکلاتی را باعث می‌شوند، راه حل‌هایی شخصی برای خود انتخاب می‌کنند.

اما دادن آگاهی به افراد جامعه برای داشتن یک زندگی خانوادگی سالم، رفتار مناسب جامعه مدنی از طریق ارائه نشست‌های مختلف و بیان شرایط و همچنین تهیه فیلم‌های اجتماعی باعث شده است که در میان قشر جوان تحصیلکرده رفتار‌هایی مناسب زندگی در بین دختران و پسران جوان می‌بینیم و دیگر شرایط مردسالاری قدیمی در خانواده‌ها وجود ندارد. مردها تغییرعقیده داده‌اند و زنان آگاه‌تر شده‌اند و اعتماد به خود پیدا کرده‌اند و از خود در برابر نابرابری‌ها دفاع می‌کنند. ارائه واقعیات اجتماعی و آگاه‌سازی افراد از مضرات رفتار‌های نامناسب به بهبود روابط میان افراد جامعه کمک خواهد کرد و امیدوارم فیلم‌های اجتماعی که باز تأکید می‌کنم از همه رسانه‌ها برد بیشتری دارد، بیشتر و بیشتر ساخته شود.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین