کد خبر: ۲۳۴۰۱۳
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۷ - ۰۷:۴۰
این روزها صفحه شخصی عبدالله اسکندری گریمور پیشکسوت سینما و تلویزیون صفحه نوستالژیک و خاطره‌انگیزی شده. صفحه‌ای که هر چند وقت یک‌بار با عکس گریم‌های خاطره‌ساز استاد به روز شده و مخاطبان را به روزهای طلایی سینمای دهه ٦٠ می‌برد.
این روزها صفحه شخصی عبدالله اسکندری گریمور پیشکسوت سینما و تلویزیون صفحه نوستالژیک و خاطره‌انگیزی شده. صفحه‌ای که هر چند وقت یک‌بار با عکس گریم‌های خاطره‌ساز استاد به روز شده و مخاطبان را به روزهای طلایی سینمای دهه ٦٠ می‌برد.

بعد از عکس‌هایی از محمود بصیری در دستفروش و البته اکبر عبدی در آدم‌برفی، روز گذشته عبدالله اسکندری عکسی از گریم فریماه فرجامی برای فیلم نرگس را که مربوط به ۲۷ سال پیش است، منتشر کرد. فیلمی از رخشان بنی‌اعتماد که یک‌بار دیگر حسرت و دریغ سینمادوستان را موجب می‌شود که سینمای ایران چه آسان و زود بازیگری مثل فریماه فرجامی را از دست داد.

فریماه فرجامی را بیماری از سینمای ایران دور کرد. آخرین بار که او را در قاب تلویزیون در برنامه هفت فریدون جیرانی دیدیم، وضع جسمی این بازیگر چنان بد بود که خیلی‌ها فریدون‌خان را مورد انتقاد قرار دادند که چرا با نشان دادن فریماه فرجامی در آن وضع بیمار خاطرات چند نسل از سینمادوستان را خراب کرده. فرجامی البته این روزها حال بهتری دارد و می‌گوید که آماده است دور جدیدی از فعالیت‌هایش را آغاز کند، البته به شرطی که فیلمسازان و تهیه‌کنندگان نیز به او اعتماد کرده و حال بد او را در سال‌های اخیر فراموش کنند.

فریماه فرجامی وقتی از روزهای دوری از سینما حرف می‌زند، صدایش حسرت آشکاری دارد. به‌هرحال همان‌گونه که خودش هم می‌گوید «عمری را در سینما گذرانده». البته به تاکید می‌گوید که تنها دلیل دور ماندنش از سینما بیماری و مشکل جسمی نبوده و کیفیت فیلم‌ها هم دخیل بودند: اتفاقا دور از فضا هم نبودم و پیشنهادات زیادی می‌شد، اما برای من که مادر را بازی کرده بودم یا سرب و خط قرمز و نرگس را چنان پیشنهادهایی جذاب نبودند.

فریماه فرجامی در صحبت از سال‌های دوری غم آشکاری دارد: به‌هرحال سال‌های سال در سینما کار کرده بودم، اما در روزهایی که نبودم کسی بهم سر نزد، حتی بازیگران نسل خودمان هم فراموشم کردند. در این بین فقط چند نفر بودند که لطف داشتند، مثلا لیلا حاتمی عزیزم که حتی سیمرغ بلورینش را هم بهم هدیه داد.

فریماه فرجامی البته تنها بازیگری نیست که در سینمای ایران به‌یک‌باره محو شد. آنهایی که سینمای اوایل دهه هفتاد را یادشان است بی‌شک مهشید افشارزاده را به‌یاد دارند که در آن سال‌های بی‌ستاره تنها رقیب افسانه بایگان بود. بازیگری که در همان نخستین کارش بایسیکل‌ران کاندیدای سیمرغ بلورین شد و بعدتر با بچه‌های طلاق، افسانه آه، یاران، بلوف و بی‌شمار فیلم دیگر خود را جزو معدود ستارگان زن سینمای ایران تثبیت کرد. او نیز از ابتدای دهه ٨٠به‌یک‌باره ناپدید شد و در ٢٠سال اخیر تنها در نقش کوتاهی در عیار ١٤ پرویز شهبازی او را دیده‌ایم. افشارزاده دوری خود از سینما را به‌دلیل تغییر سینما می‌داند: در دوره‌ای که به‌عنوان بازیگر کار می‌کردم، بیشتر فیلم‌های خانوادگی تولید می‌شد، ولی ناگهان از دهه ٧٠ فیلم‌ها جوانانه شدند. البته این تنها دلیل نبود و شرایط ناسالم حرفه‌ای هم دخیل بود، مثل حسادت‌ها و زیرآب‌زنی‌ها و رقابت‌های ناسالم. بالاخره این مسائل دامن‌گیر شد و وضعیت را دشوار کرد.

دهه ٦٠ و ٧٠ پر است از بازیگران شناخته‌شده و مستعدی که ناگهان ناپدید شده و به کنجی می‌روند. نمونه زیاد است. مرجانه گلچین را که یادتان نرفته؟ بازیگر محبوب فیلم‌هایی چون بی‌قرار، عروسی خون، مجازات، ضربه طوفان یا چشمهایم برای تو؛ که بعد از بازی در متهم برای ١٥ سال از جلوی چشم‌ها دور شد و در بازگشت نیز نشانی از آن بازیگر سابق نداشت و در ژانری دیگر و با نقش‌هایی دیگر آمده بود. مهناز اسلامی را چه؟ بازیگر دشمن، ویرانگر، سربلند، مرضیه، آخرین خون، گل‌ها و گلوله‌ها و اتوبوس که همسر شعبان‌علی اسلامی تهیه‌کننده بود و ناگهان از سینما محو شد. مهناز افضلی نیز چنین سرنوشتی داشت و بعد از فیلم‌هایی چون بازی، عشق شیشه‌ای، آن سوی آینه، طوفان شن، اشک و لبخند و سوءظن از سال ٨٤ به این‌سو دیده نشد.

گلچهره سجادیه اگرچه حکایتی دیگر دارد و هیچ‌گاه مثل نمونه‌های گذشته ناپدید نشده و کج‌دارومریز در سینما فعالیت کرده، اما او نیز هیچ‌گاه دوران اوجش در دهه٦٠ و ٧٠ را تکرار نکرده. سال‌هایی که با گروهبان، دندان مار، ردپای گرگ، ایستگاه و... در سینما برای خود ابهتی داشت، اما بعد نشانی از این جایگاه نماند، با این‌حال سجادیه هنوز هم در سینما و تلویزیون فعالیت می‌کند.

پردیس افکاری هم نمونه دیگری است. بازیگر ضربه آخر، پرواز را به خاطر بسپار، برخورد، دخترک کنار مرداب و گزل که از سال ٧٤ تا ٨٨ ناپدید شد، بعد در همان سال در قلاده‌های طلا بازی کرد و بعد هم که ایران را به مقصد ترکیه ترک کرد.
زیبا نادری بازیگر می‌خواهم زنده بمانم، عشق طاهر و سفر به‌خیر، لیلا بوشهری بازیگر شاهرگ و جهنم سبز، و البته خیلی‌های دیگر که به‌نظر می‌آمد حضوری طولانی در سینما خواهند داشت، اما این اتفاق نیفتاد، می‌توانند فهرست بی‌رحمی‌های سینما را ادامه دهند./روزنامه شهروند
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین