کد خبر: ۲۳۰۹۵۳
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۳۹۷ - ۱۵:۲۷
ساعاتی پس از انتشار اخبار تکمیلی در مورد عملیات اهواز، « عبد الخالق عبدالله» مشاور ولیعهد ابوظبی با انتشار چند رشته توئیت اظهاراتی را در فضای رسانه‌ای منتشر کرده که بسیار قابل تامل بود.
ردپای امارات و عربستان نه تنها در عملیات اهواز به وضوح دیده می‌شود بلکه اسناد رسانه‌ای می‌تواند راه را برای اقدام‌های حقوقی ایران علیه الاحوازیه و حامیانش، هموار کند.

بررسی و تحلیل وقایع و عملیات‌های تروریستی در وضعیت فعلی یکی از موضوعاتی است که نه تنها در ابعاد رسانه‌ای برای روشنگری و اطلاع افکار عمومی مورد استفاده قرار می‌گیرد بلکه برای راز زدایی از نیت مجرمانه، هدف عملیات و تهیه گزارش تکمیلی و نهایی توسط نهادهای قضایی و اطلاعاتی سراسر جهان مورد نظر بوده و خواهد بود. در این بین گذر زمان و برجسته شدن رگه‌های نظم نوین جهانی موضوعیست که بدون شک اقدامات تروریستی و افراطی را دستخوش تغییر کرده و در امتداد آن شاهد تغییر راهبردهای امنیتی و سیاسی دولت‌ها برای مقابله با این پدیده خشن و چند ضلعی هستیم.

در اینجاست که بازه زمانی عملیات‌ها و زمین وقوع حادثه باعث می‌شود تا مدل خلق و اجرای یک واقعه تروریستی یا یک اقدام افراط‌گرایان به صورت‌های مختلف نمایان شود. به عنوان مثال سازمان تروریستی القاعده از زمان شروع فعالیت خود در اواسط دهه ۸۰ میلادی تاکنون یا فرزند ناخلفش مدل‌های متفاوتی از اجرای عملیات‌ها را به تصویر کشیده است. به گونه‌ای که پلان عملیاتی در افغانستان که شامل بخش شهری و کوهستانی بود هرکدام بر اساس تاکتیک خاص اجرایی می‌شد اما پس از مدت زمانی که بحث عملیات‌های خارج از گستره افغانستان مطرح شد، شاهد تغییر مدل و حتی تسلیحات به کار گرفته شده در آنها بودیم. به عنوان مثال در عملیات مادرید که سال ۲۰۰۴ در پایتخت اسپانیا صورت گرفت و بیش از ۱۵۰ نفر کشته شدند و حدود پنج واگن قطار شهری بمب‌گذاری شده و در شلوغ‌ترین ساعات تردد شهروندان این کشور منفجر شدند که در بررسی‌ها مشخص شد ردپای «القاعده» در این عملیات وجود دارد.

از این جهت ما در سایر عملیات‌های مشابه ساختار کاملاً متفاوت‌تر از زمین‌های درگیری در گستره‌های جفرافیایی باز را شاهد هستیم. در مورد داعش هم این موضوع به همین صورت است؛ عملیات‌هایی که در خاک عراق و سوریه توسط عناصر یا هسته‌های چند نفره صورت می‌گیرد به دلیل ضعیف بودن لایه‌های امنیتی و قرار داشتن کشور در وضعیت امنیتی شکننده، باعث می‌شود که جغرافیا و زمین عملیات بسیار گسترده‌تر بوده و موانع کمتر شود. اما همین عناصر داعش زمانی که در اروپا‌، آمریکا یا سایر مناطق دیگر بخواهند دست به اقدامی بزنند میدان عمل کمتری در مقابل خود می‌بینند که همین محدودیت‌ها باعث تغییر سوژه عملیات و مدل اقدام خواهد شد. با این پیش فرض زمانی که به تحلیل عملیات‌ها از حیث شکلی و ساختاری می‌پردازیم، به این مفهوم تا حد زیادی دست پیدا می‌کنیم که مجری عملیات و یا اقدام تروریستی و خرابکارانه به چه جریان یا تیمی تعلق دارد.

پرده اول: اهواز – بلوار قدس

اقدامات مسلحانه هدفمند یکی از اولین موضوعاتی است که باید برای بررسی تروریسم سیاسی (غیرمذهبی) مورد نظر قرار بگیرد. این سلسله اقدام‌ها غالباً به ترور یا ضربات چریکی انفرادی، عملیات‌های هسته‌ای چند نفره و یا بمب‌گذاری منتج می‌شود. اگرچه در عملیات اهواز شاهد به خاک و خون کشیده شدن کودکان، زنان و حتی نیروهای نظامی کشورمان بودیم اما بحث بر سر این است که آیا «جریان الاحوازیه» را باید یک طیف از تروریست‌های بومی و برآمده از یک تفکر غیر مذهبی بدانیم یا اینکه اساساً این گروه همانند داعش، جندالله، انصار الفرقان، جیش العدل و بسیاری از گروه‌های تروریستی ساکن در کشورهای همسایه ایران یک تشکیلات ایدئولوژیک مذهبی است؟ شاید عده‌ای بگویند هر شخص یا جریانی که دست به سلاح شد یا حتی با چاقو یا خودرو به سوی شخص یا اشخاصی حمله‌ور شد مصداق تروریسم را دارد که تا حد زیادی هم درست است اما دلیل واکاوی و بررسی این موضوع تنها تروریسم بودند یا نبودن جریان الاحوازیه نیست بلکه خط و ربط سیاسی این جریان است که می‌تواند سر نخ‌های اصلی و مهم را برجسته کند.

اینکه دیده می‎شود یکی از عمل‌کننده‌های حاضر در این عملیات تروریستی لباس فرم سرباز سپاه پاسداران را به تن دارد و دیگری با لباس شخصی و همانند عموم شرکت کنندگان در مراسم رژه ۳۱ خرداد، محاسن به صورت دارد نشان از طرحِ عملیات مذکور در ماه‌ها و یا حداقل هفته‌های گذشته دارد. آنها به صورت کاملاً واضح می‌دانستند که جایگاه رژه (دیدگاه) در کجا بنا خواهد شد و بر اطراف آن کاملاً اشراف داشته‌اند که احتمال می‌رود طبق سنوات هر سال این مکان (بلوار قدس) برای رژه هفته دفاع مقدس محیا شده است. نکته دیگر این است که آنها به خوبی میدانستند تسلیحاتی که در روز رژه در دستان نیروهای حاضر در میدان قرار دارد، فاقد امکان جنگی شدن است و اساساً نمایشی است. این موضوع دقیقاً زمان هجوم عملیات را به نفع تروریست‌ها رقم می‌زند و از همین جهت تعداد کشته‌سازی را افزایش دادند. انتقال سلاح و مهمات نکته دیگر این سناریوی سیاه بود؛ این مقوله در استان‌های جنوبی و شرقی و در برخی از نقاط نوار غربی یکی از موضوعاتی است که اگرچه مرزبانی آن را به شدت تحت کنترل دارد اما طبیعی است که خرید آن به صورت بومی و محلی کار دشواری نخواهد بود.

از این منظر، مولفه‌هایی که از حیث میدانی وجود دارد بعلاوه مشی مسلحانه و سیاسی الاحوازیه که خود را «آزاد کننده و یاری دهنده خلق عرب» به حساب می‌آورند نشان می‌دهد که قصد مجرمانه‌ای که باعث شده تا عملیات روز گذشته را شکل دهند یک تفکر جدایی طلبی و تجزیه طلبی است تا یک ایدئولوژی مذهبی. به گونه‌ای که آنها از سالیان گذشته (از سال ۱۳۷۶) تاکنون به دنبال استقلال بوده و جالب این است که در بریتانیا اعلام موجودیت کردند. مشابه این گروه‌ها در دهه ۷۰ تا ۸۰ میلادی در اروپا دیده شده است؛ به عنوان مثال ارتش جمهوریخواه ایرلند، بریگارد سرخ و بادرماینهوف از جریان‌های مارکسیستی بودند که دست به خرابکاری و ترور می‌زدند اما نیت آنها بر اساس ارزش‌های کمونیستی مبارزه با امپریالیسم بود ولی الاحوازیه به دنبال جدا شدن اهواز از خاک ایران و الحاق آن به کشورهای عربی منطقه است که نه تنها تهران بلکه هیچ حاکمیتی اجازه تقلیل خاکش را به هیچ جریانی نخواهد داد.

پرده دوم: ریاض – ابوظبی

ساعاتی پس از انتشار اخبار تکمیلی در مورد عملیات اهواز، « عبد الخالق عبدالله» مشاور ولیعهد ابوظبی با انتشار چند رشته توئیت اظهاراتی را در فضای رسانه‌ای منتشر کرده که بسیار قابل تامل بود. او در توئیت اول خود عملیات تروریستی اهواز را تروریستی نخواند و مدعی شد که حمله نظامی به افراد و استحکام‌های نظامی اقدام تروریستی قلمداد نمی‌شود. اما توئیت بعدی وی دقیقاً نشان می‌دهد که الاحوازیه و تمامی منتصبان به آن در پی خلق یک بحران مسلحانه و تروریستی در نواحی جنوبی کشور هستند؛ چراکه مشاور ولیعهد ابوظبی اظهار کرد که: "انتقال نبرد به عمق ایران گزینه‌ای از پیش اعلام شده است که حجم آن در مراحل آینده بیشتر خواهد شد".

این بدان معناست که امارات و حتی مقامات امنیتی عربستان هم از نحوه و مدل این عملیات کاملاً خبر داشته‌اند و رسانه‌های آنها هم در راستای همین سیاست دست به انتشار اخبار و تحلیل‌های خود زدند. این مصادیق دقیقاً نشان می‌دهد که برخی از اعراب منطقه به دنبال خلق و توزیع بحران در داخل ایران هستند و در راستای آن انعقاد پیمان با ایالات متحده و اسرائیل برای بحران سازی در خارج از مرزها همچنان ادامه دارد و به نوعی این دو عنصر را باید مکمل یکدیگر بدانیم. به عنوان مثال شبکه العربیه عربستان که اتفاقاً در فضای مجازی و خصوصاً تلگرام کانالی به زبان فارسی دارد، از ماه‌ها قبل در اخبار مکتوب خود منبع برخی از اخبارش را از درون «احواز» ذکر می‌کند که نشان از تخصیص بودجه‌ نه چندان هنگفت برای استخدام منابع در مناطق کمتر توسعه یافته کشور دارد که بدون تردید بحث قومیتی هم چاشنی این همکاری خواهد شد.

پرده سوم: لزوم کنشگری حقوقی ایران در بازتعریف و محکومیت تروریسم       

از زمانی که ملل متحد به مثابه یک سازمان بین‌المللی و ذی نفوذ که دارای شان و جایگاه حقوقی و سیاسی منحصر به فرد است، زمام بسیاری از پرونده‌های امنیتی، حقوق بشری، سیاسی و حتی حمایت‌های غذایی در چارچوب برنامه‌های چند لایه و بلند مدت را به عهده گرفت؛ تا به امروز هیچ تعریف متقن و ثابتی از «تروریسم» ارائه نکرده و تنها مصادیق آنرا به رشته تحریر درآورده است. به عنوان مثال داعش به عنوان یک گروه تروریستی در مقیاس جهانی تنها با صدور چند قطعنامه از سوی شورای امنیت به عنوان یک جریان ضد بشری به رسمیت شناخته شده است و مصادیق اعمال آنرا مطابق با اساسنامه دیوان کیفری بین‌المللی، جزئی از جنایات خشن و علیه بشریت به حساب آمده است؛ اما هیچ کنشگری حقوقی در پرتو عدالت کیفری بین‌المللی علیه آن صورت نگرفته است.

نه تنها داعش، بلکه گروه تروریستی الاحوازیه هم دستش به خون شهروندان کشورمان آلوده است. به عنوان مثال بمب‌گذاری در مجموعه‌ای از ساختمان‌های دولتی از جمله ساختمان اداره منابع طبیعی، ساختمان فرمانداری و ساختمان سازمان برنامه و بودجه، بمب‌گذاری در خیابان‌های اهواز و زنجیره بمب‌گذاری‌ها در چاه نفت شماره ۱۷۹ اهواز، از جمله عملیات‌های این الاحوازیه در سال ۱۳۸۴ است که نشان می‌دهد این گروه در طی حیات ۲۱ ساله خود همچنان به دنبال خرابکاری بوده که اساساً نشان می‌دهد این جریان به ابزار اعمال فشار مرتجعین منطقه و برخی از دولت‌های اروپایی و آمریکا تبدیل شده است. کما اینکه در گذشته «عبدالمالک ریگی» که به عنوان یک طلبه رادیکال و طرد شده از سوی جامعه علمی – مذهبی سیستان و بلوچستان مطرح بود، با تزریق سلاح و مهمات و ارائه اطلاعات و سناریوهای سعودی‌ها و برخی از سرشبکه‌های سازمان سیا در پاکستان سناریویی خشن را به نمایش گذاشت که نهایتاً به هلاکت رسید. از این منظر و در مقطع فعلی، تهران باید نسبت به کنشگری حقوقی در خصوص دو پرونده «حمله داعش به مجلس شورای اسلامی» و «حملیه تروریستی الاحوازیه در اهواز» اقدام عاجل نماید.

از این منظر و به عنوان فرجام سخن باید متوجه بود که سناریوهایی که از سوی دولت‌هایی که جمهوری اسلامی را هدف خود می‌دانند، تنها دارای ابعاد سیاسی و اقتصادی نیست؛ بلکه این پروژه‌ها را باید به عنوان «سناریوهای چند ضلعی و مرکب» مورد تحلیل و اشاره قرار داد که تنها سعودی‌ها یا شیوخ امارات (به خصوص محمد بن زاید، ولیعهد شیخ نشین ابوظبی) در آن دخیل نیستند؛ بلکه بخشی از این پلان کلی را ایالات متحده و رژیم صهیونیستی و اضلاع دیگر را بریتانیا پیش خواهد برد که در انتظار می‌رود در ماه‌های آینده جنبه‌های دیگری از آن در محورهای سیاسی، اقتصادی و بعضاً امنیتی رخ عیان کند.
منبع: ایلنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین