1- هزاران آمریکایی تحت عنوان بخش خصوصی و شرکتهای سرمایه گذاری دولتی در اربیل چه میکنند؟
2- استقرار کارشناسان آمریکایی در کنار صدها تن از نیروهای پنتاگون و سیا در اربیل و کردستان عراق سوء ظنهای بسیاری هم زمان با سقوط موصل ایجاد کرد تا جایی که نوری مالکی در نطقی رسمی مقامات کرد کردستان عراق را به همکاری با برخی گروههای تروریستی متهم کرد اما سیر تحولات بعدی نشان داد هدف اصلی مالکی اتهام مقامات آمریکایی در کردستان عراق بوده است نه مقامات اقلیم کردستان.
3- حضور وسیع نیروهای آمریکایی در کردستان عراق نشان میدهد تقسیم و تجزیه احتمالی عراق با اعلام استقلال کردستان آغاز میشود نه تشکیل دولت داعش چه آن که این امر به شکل اتوماتیک راه را برای تشکیل یک دولت افراطی سنی با گرایشات تکفیری در خاورمیانه هموار میکند.
4- کردستان عراق اسرائیل نیست اما آمریکاییها با تعمیق پیوندهای نظامی، امنیتی و اقتصادی با این اقلیم به آن به چشم هم پیمانی استراتژیک نگاه میکنند که میتواند موازنههای منطقهای را به نفع آمریکا تغییر دهد.
5- سرمایه گذاریهای نظامی، امنیتی و اقتصادی آمریکا در کردستان عراق بر خلاف سیاست اعلام شده آمریکا مبنی بر حفظ وحدت اراضی و وحدت ملی عراق نیست زیرا همه این اقدامات آمریکا بدون هماهنگی با دولت مرکزی عراق صورت گرفته و میگیرد.
6- آمریکا با اقدامات جدیدش عملا روند استقلال کردستان عراق را تسریع کرده است. پس از آمریکا اتحادیه اروپا نیز راه و روش آمریکا را تکرار و اقدام به مسلح ساختن نیروهای نظامی کرد در این اقلیم کرده است که براساس برنامههای اعلام شده شامل نیروهای هلیکوپتری و هوایی و سلاحهای سنگین زمینی خواهد شد. با آن که این اقدام میتواند توجیه لازم را در شرایط کنونی داشته باشد اما نگاه اصلی آمریکایی را نمیتواند کتمان کند زیرا از نگاه واشنگتن این فرصتی است تا کردهای عراق راه استقلال نظامی و امنیتی از دولت مرکزی عراق را بپیمایند. به بیانی دیگر آمریکا با هدف توسعه تشنج در منطقه درصدد ایجاد ارتشی دوم با همه امکانات در عراق است.
7- دولت آمریکا به خوبی میداند اقدامات جدید و قدیمش در کردستان عراق توسعه دامنه ناامنی و عدم استقرار در غرب ایران و جنوب ترکیه را به همراه دارد؛ بنابراین در همه زمانها میتواند با اهرم کردستان عراق ناپایداریهای مرزی را در این منطقه گسترش دهد.
8- آمریکاییها بر این باورند با تکیه بر دولت نوظهور کردستان عراق دیگر نیازی استراتژیک به نقش ایران و ترکیه در منطقه ندارند. اگر بپذیریم که آمریکاییها با صبری طولانی راه و برنامههای خود را در خاورمیانه طی میکنند میتوان اذعان نمود که اجرای چنین طرحی هرگونه تفاهم احتمالی ایران با آمریکا در منطقه را دور کرده به گونهای که به عقیده برخی از کارشناسان سیاسی منطقه، تشکیل احتمالی دولت کردستان عراق جایگزینی برای رویاروییهای آتی آمریکا با ایران تلقی میشود. به بیانی دیگر آمریکا تلاش میکند از هم اکنون موضوع بافتهای قومی خاورمیانه را به سوی رویارویی و کشمکش سوق دهد.
9- نیروی هوایی آمریکا برای دفاع از عراق و حفظ وحدت ملی و سرزمینی آن علیه داعش اقدام به بمبارانهای هوایی نکرد بلکه زمانی این طرح را عملیاتی کرد که داعش اربیل را تهدید کرد. این امر نشان میدهد دولت آمریکا نگاهی متمایز به اقلیم کردستان دارد.
10- دخالت نظامی آمریکا در تحولات سنجار، اربیل و سد موصل نشان میدهد ارتش آمریکا در حال آغاز تجربه جدیدی از دخالت نظامی در منطقه و این بار از دریچه کردستان عراق است.
11- با اوج گیری بحران در اوکراین روند استقرار و حضور آمریکاییها در کردستان عراق شدت بیشتری گرفته است. این در حالی است که دولت آمریکا در تلاش است تا با نزدیکی به کردهای عراق فاصله مسکو با این منطقه را بیشتر کند.
12- شکست احتمالی مذاکرات ایران و آمریکا چه در عرصه مذاکرات بالقوه دو جانبه و چه در سطح مذاکرات هستهای، روند استقرار و توسعه حضور نظامی و امنیتی آمریکا در کردستان عراق را وسیع تر، عملیاتی تر و سریعتر میکند و تاثیر غیر قابل کتمانی بر هرگونه تشکیل احتمالی دولت کردها در عراق خواهد داشت.
13- آمریکا با جدا سازی کردستان عراق از صحنه درگیریهای داعش با دولت عراق، این درگیریها را به مناطق سنی نشین و شیعه نشین عراق گسیل خواهد داشت تا روند بحران در خاورمیانه جدید بدون هرگونه توقفی همچنان ادامه یابد.
14- پس از تحولات اخیر غزه و شکست نظامی اسرائیل در آن، آمریکاییها تشکیل دولتهای قومی در منطقه را به مثابه پایگاه انتقام از ایران و دیگر کشورها و دولتهای ضد اسرائیلی مینگرند. رویکرد دولت آمریکا به موضوعات قومی، طایفی و مذهبی عراق جدای از این نگاه عام نیست.
15- آمریکا در محاسبات خود بر این فرضیه حساب باز کرده است که در صورت موفقیت انتقال بحران از کردستان عراق و جلوگیری از آسیب رسانی به اقلیم، توجه نیروهای داعش به سوی استان دیالی عراق و رسیدن داعش به مرزهای ایران معطوف خواهد شد. نبردهای چند روزه اخیر در جلولاء در دیالی این نظریه را بیشتر تقویت کرده است.
16- موضوع خروج نیروهای نظامی ارتش آمریکا از افغانستان همچنان به عنوان یک گره کور در تحولات خاورمیانه به شمار میرود؛ چه آن که یکی از آثار خروج این نیروها تضعیف دولت مرکزی افغانستان و قدرت یافتن طالبان و القاعده در آن خواهد بود (هم چون خروج ارتش آمریکا از عراق و تقویت گروههای تروریستی). به اعتقاد بسیاری از استراتژیستهای منطقه خاورمیانه، هرگونه اقدامی از سوی ارتش آمریکا در افغانستان همگام با نوع سیاستهای آمریکا در خاورمیانه و به خصوص در جهت رویارویی با ایران تنظیم میشود. از سویی دیگر ممکن است پس از خروج ارتش آمریکا از افغانستان شاهد تحولاتی نظیر سقوط موصل، در افغانستان نیز باشیم و اگر این اقدام با وصول داعش به دیالی و سیطره بر آن هم زمان باشد معنایش این است که آمریکا با تکیه بر اقدامات داعش و دیگر گروههای تروریستی منطقه، سیاست مهار دوگانه یا دو سویه ایران از غرب و شرق را به شکل نیابتی اجرایی و تکمیل کرده است.
این خاورمیانه همان خاورمیانه جدید آمریکاست. با داستان حمله به برجهای تجاری نیویورک طرح خاورمیانه جدید آمریکا نیز عملیاتی شد. با حمله با افغانستان و عراق طرح، اجرایی و تاکنون در حال اجراء است. تغییر شرایط و برخی ناکامیها باعث نشد تا آمریکا در اجرایی شدن طرحش تجدید نظر کند. آمریکا دریایی از تضادها و تناقضها در خاورمیانه ایجاد کرده است تا ضمن حفظ مصالحش، امنیت اسرائیل را تضمین کند. داعش نتیجه طبیعی سیاستهای 10 ساله اخیر آمریکا در خاورمیانه است که نشانهها حاکی از آن است که به زودی پروندهاش بسته نخواهد شد و سالهای 2015 و 2016 میتواند سالهایی بسیار حیاتی برای طرحهای خاورمیانه جدید آمریکا باشد. آمریکا نتایجی را که در فضای آرام خاورمیانه نتوانست به دست بیاورد اکنون درصدد است تا در فضای جنگ و آشوب خاورمیانه آن را به دست آورد، از همین رو هرگز نباید تصور کرد که برنامههای آمریکا در منطقه پایان پذیرفته است. از همه مهمتر این است که از نگاه آمریکاییها همه امور خاورمیانه جدید از مذاکرات هستهای تا توان نظامی ایران تا تحولات عراق، سوریه، لبنان و افغانستان همه به هم متصل هستند به همین دلیل هیچ توجیهی وجود ندارد که برنامههای بلند مدتش پایانی زود هنگام داشته باشند.