|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۸:۴۴
کد خبر: ۲۳۰۰۰
تاریخ انتشار: ۰۲ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۲
در حالی که اعضای گروه داعش در حال قصابی هزاران فردی هستند که از دید انها کافر هستند و زنان و کودکان را به بردگی می‌برند، ممکن است بسیاری چنین اقداماتی را به ایدئولوژی خاص این گروه مربوط بدانند ولی نمی‌توان فراموش کرد که در جریان تسلط صرب‌ها بر شهر سربرنیتسا در بوسنی در یازده جولای 1995، با خونسردی هشت هزار مسلمان را سلاخی کردند، کشتار دسته جمعی توتسی‌های رواندا توسط هوتوهای این کشور، کشتارهای دسته جمعی شهرنشینان توسط خمرهای سرخ در کامبوج و کشتارهای انجام شده توسط نازی‌ها در جریان جنگ دوم نیز از همین جنس هستند.

روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف در مطلبی در این باره به بررسی نظرات پروفسور یان رابرتسون استاد کالج ترینیتی در دوبلین در باره ریشه‌های چنین توحش‌هایی پرداخته، توحشی که نمی‌توان آن را به یک مذهب یا ایدئولوژی خاص ربط داد

1- توحش مادر توحش است

اولین جوابی که به نظر می‌رسد یک جواب ساده و وحشتناک است. توحش مادر توحش است. بی تفاوتی به رنج دیگران، حالت تهاجمی و بی احساسی نسبت به دیگران، پاسخ معمول افرادی است که احتمالا پیش از این با آنها برخورد مشابهی شده است. برای مثال در اردوگاه‌های نازی‌ها، بخشی از بی‌رحم‌ترین نگهبانان را خود زندانی‌ها تشکیل می‌دادند که به آنها کاپو گفته می‌شد. کودکانی که مورد آزار جنسی قرار می‌گیرند، با احتمال بیشتری در بزرگسالی مرتکب این جرم می‌شوند. به عبارت دیگر، برخی از قربانیان خشونت بعدا دیگران را قربانی خشونت خود می‌کنند.


2- غرق شدن در گروه

ولی تبدیل شدن قربانیان به جانیان تنها عامل توضیح دهنده توحش نیست. وقتی که دولتها فرو می‌پاشند و قانون و نظم و جامعه مدنی از بین می‌رود، عضویت در گروه تنها مسیر بقا است. گروه چه بر اساس مذهب، نژاد، سیاست، مسائل قومی و قبیله‌ای و یا حتی به خاطر قدرت گرفتن رئیس خشن یک دار و دسته به وجود امده باشد، مبنای بقا و ادامه حیات متقابل افراد عضو گروه می‌شود.

جنگ باعث منسجم شدن گروه‌هایی می‌شود و این پیوند برخی از بدترین ترس و نگرانی‌های اعضای گروه را در سرزمین بدون حکومت پاسخ می‌دهد. گروه به افرادی که پیش از این تحقیر شده‌اند، عزت نفس می‌دهد و هر چه این مساله شدیدتر باشد، غرق شدن فرد در گروه بیشتر می‌شود و رفتار فرد به نحو بیشتری متاثر از گروه خواهد شد. در این وضعیت، فرد می‌تواند مرتکب کارهای وحشتناکی شود که در حالات دیگر انجام آن قابل تصور نیست. در این حالت جای چندانی برای وجدان فردی باقی نمی‌ماند. واقعیت این است که امکان توحش گروه بیشتر از امکان توحش افراد است.

این واقعیت را می‌توان در چهره جوانان عضو داعش دید. آنها دسته جمعی و سوار بر خودروهای خود، پرچم داعش را می‌گردانند، شادی می‌کنند و با مشت‌های گره کرده از کشتن کسانی که کافر می‌دانند، ابراز رضایت می‌کنند. سطح بالای هرمون اکسی‌توسین اعتماد آنها به یکدیگر را بالا می‌برد و تستسترون بالا، تمایل انها برای غلبه و تسلط بر دیگران را افزایش می‌دهد


افزایش وابستگی به گروه احتمال تمایل فرد به قربانی کردن خود در نبردها به نفع گروه را نیز افزایش می‌دهد. در چنین حالتی فردی به آسانی به عملیات انتحاری دست می‌زند زیرا فکر می‌کند، حتی اگر خود او کشته شود زندگی او در قالب گروه ادامه می‌یابد.

وقتی که سطح اکسی‌توسین در افراد وابسته به هم در یک گروه بالا می‌رود، تمایل آنها به دیو نشان دادن افراد خارج از گروه و آدم فرض نکردن انها افزایش می‌یابد. به عبارت دیگر در عین این که فرد خودش را برای گروه خود قربانی می‌کند، هیچ احساسی به افراد خارج از گروه ندارد و انها را هدف خشونت خود قرار می‌دهد و انجام اقدامات وحشتناک در قبال این «اشیای» خارج از گروه راحت می‌شود زیرا آنها انسان حساب نمی‌شوند.

3- آدم فرض نکردن افراد خارج از گروه

درگیری‌های داخلی در عراق و سوریه یک وجه وحشتناک دارد، قبیله‌گرایی افزایش یافته و دشمنی با افراد خارج از گروه نیز زیاد شده است. نقش‌آفرینی مسائل مذهبی باعث شده است که گروه‌ها گاهی دست به اقداماتی بزنند که برای خود انها نیز مضر است.


4- انتقام

انتقام که در فرهنگ عربی عامل قدرتمندی است، ممکن است در حوادث اخیر منطقه تاثیر داشته باشد و این انتقام‌ها وارد یک چرخه بی‌پایان می‌شود ولی نکته جالب این است که اگر چه انتقام می‌تواند انگیزه‌ای برای اقدامات وحشیانه باشد ولی در عین حال اثری مخرب نیز دارد. شواهد نشان می‌دهد که انتقام گرفتن به جای خاموش کردن آتش عصبانیت و اضطراب، آن را تشدید هم می‌کند.


5- رهبران گروه‌ها

سرانجام این که افراد در صورت مجاز دانستن اقدامات وحشیانه از جانب رهبران خود، با احتمال بیشتری دست به این اقدامات می‌زنند به ویژه در شرایطی که وابستگی فرد به گروه زیاد باشد. نسل‌کشی در رواندا توسط فرستنده‌های رادیویی کلید زده شد که در اختیار گروه کوچکی از رهبرانی بود که با دستورات خود، مردم عادی را به قاتلین خونخوار دوستان و همسایگان سابق خود تبدیل کرد.

سربازان ارتش سرخ در سال 1945 مرتکب تجاوز گسترده به زنان آلمانی شدند زیرا فرماندهان آنها چنین کاری را تشویق می‌کردند. داعشی‌ها پیروان مذاهب دیگر را قتل عام می‌کنند زیرا فرماندهان آنها، چنین کاری را درست می‌دانند.

رهبران و فرماندهانی از سطح ملی تا قبیله‌ای در خشونت‌های داعش مسئولند و مانند رواندا، نقش این رهبران در توقف خشونت‌ها قابل توجه خواهد بود. در رواندا، فرماندهان تحت فشارهای بین‌المللی زیر بار این امر رفتند ولی مساله مهم این است که وقتی فرماندهان داعش نیروهای خود را به توحش تشویق می‌کنند، جایی وجود ندارد که انها را به توقف این کار تشویق کند.

منبع: تابناک


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین