|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۰۶:۵۳
کد خبر: ۲۲۹۸۱۴
تاریخ انتشار: ۲۳ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۸:۱۵
او در این سفرها می‌بیند که نیاکانش نه‌تنها به اسلام به‌مثابه قدرتی سیاسی نظر داشتند، بلکه در نگاه آنان، اسلام به‌منزله هماوردی پرقدرت در عرصه‌های فلسفه و فرهنگ و هنر نیز بوده است. چنان که هنوز بعد از گذشت قرن‌ها، آثار تمدن اندلس - از مسجد قرطبه گرفته تا مدرسه طلیطله - در گوشه و کنار سرزمین اسپانیا اعجاب مسافران دور و نزدیک را برمی‌انگیزد.
 انبوه مردمان از زن و مرد، پیر و جوان، بزرگ و کوچک، با مهربانی و همدلی در کنار هم سوگواری می‌کنند. آنها در این دو سه روز با یکدیگر از زمان‌های دیگر مهربان‌ترند و همدل‌تر.

 خووان گویتیسولو، در کتاب خود که دربرگیرنده چند جُستار و گزارش طولانی است، پاره‌ای از پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی در سرزمین‌های اسلامی را از منظری به ‌تماشا نشسته که تاکنون کم‌تر مورد توجه نویسندگان اروپایی قرار داشته است. مطالب کتاب، حاصل تأملات نویسنده است در سیر و سیاحت‌هایش به گوشه و کنار جهان پهناور اسلام؛ از بندر طنجه تا شهر سمرقند؛ از صنعا با خانه‌های هشت طبقه‌اش که چند سده قدمت دارند تا تکایا و خانقاه‌های فرقة بکتاشی؛ از زورخانه‌های تهران تا سینماهای مراکش؛ از قبرستان‌های استانبول تا جای پای ابن‌بطوطه در غرناطه و از چگونگی مراسم حج تا خلسة آوازخوانان رباط.

او در سفرهایش به کشورهایی چون ترکیه، ایران، یمن، عربستان، مراکش، سنگال، مالی، نیجریه و نیز به برخی جمهوری‌های آسیای مرکزی مثل ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان کوشیده است تا با کنار زدن پوسته‌ای که نگاه عمیق به پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی این سرزمین‌ها را مانع می‌شود، تصویری نزدیک به واقعیت از جهان اسلام به دست دهد. خووان گویتیسولو مسافری است که همواره میان شرق و غرب در گشت و گذار بوده است. اسپانیایی است و زادة شهر بارسلون (برشلونه)، ولی خانه‌ای در شهر پاریس دارد و منزلی در شهر مراکش. نگاهی از غرب به شرق مسلمان دارد، اما نگاهش عمیق است و خالی از پیشداوری‌های معمول. نگاه گزارشگری است که از پیشینه تاریخی و فرهنگی سرزمین‌های اسلامی شناخت کافی دارد؛ زیرا پیشینه تمدنی اسلام، بخشی از هویت فرهنگی او را نیز تشکیل می‌دهد و از این منظر، سفرش به سرزمین‌های اسلامی، سفری است برای یافتن جای پای نیاکانش و بازشناسی آنچه به واقع میراث مشترک بشریت است. او در این سفرها می‌بیند که نیاکانش نه‌تنها به اسلام به‌مثابه قدرتی سیاسی نظر داشتند، بلکه در نگاه آنان، اسلام به‌منزله هماوردی پرقدرت در عرصه‌های فلسفه و فرهنگ و هنر نیز بوده است. چنان که هنوز بعد از گذشت قرن‌ها، آثار تمدن اندلس - از مسجد قرطبه گرفته تا مدرسه طلیطله - در گوشه و کنار سرزمین اسپانیا اعجاب مسافران دور و نزدیک را برمی‌انگیزد.

ایام سوگواری در ایران امروز

«ایام سوگواری در تهران»، عنوان فصلی از کتاب «قبله؛ سیر و سیاحت در جهان اسلام» است که خووان گویتیسولو در آن به وصف مراسم عزاداری شیعیان ایران در ایام ماه محرم پرداخته است. این فصل از کتاب گزارشی است جالب از حضور این نویسنده اسپانیایی پس از انقلاب اسلامی در ایران که مصادف بوده است با روزهای عاشورا و تاسوعای حسینی و ایام عزاداری در ماه محرم. گزارش با نقل جملاتی از نامه علی‌بن ابی‏ طالب به فرزندش، حسن ابن‏ علی (در کتاب اشتباهاً حسین ابن‌علی آمده است) آغاز می ‏شود؛ به این مضمون: «پسَرَکَم! مبادا فریفته شوی که ببینی دنیاداران به ‏دنیا دل می‏ نهند، و بر سر دنیا بر یکدیگر می‏ جهند. همانا دنیاپرستان سگانند عوعوکنان، و درندگانند در پی صید روان. برخی را برخی بد آید، و نیرومندانشان ناتوان را طعمه خویش نماید، و بزرگانشان بر خُرددست چیرگی گشاید. دنیا را پروردگار خود گرفته ‏اند و دنیا با آنان به بازی پرداخته و آنان سرگرم بازی دنیا، و آنچه را پس از آن است فراموش ساخته».

گویتیسولو که بارها به ایران سفر کرده است، می‌نویسد که در ایام عزاداری ماه محرم، چهره شهرهای بزرگ و کوچک و روستاهای دور و نزدیک ایران به‌گونه‌ای چشمگیر دگرگون می‌شود. همه چیز و همه جا سیاه‌پوش می‌شود. بیرق‌ها و علم‌های سیاه و گاه سبزرنگ بر در و بام خانه‌ها و معابر و مؤسسات افراشته می‌شود. زن و مرد و پیر و جوان سیاه می‌پوشند و برخی چهره‌ها و موهایشان را گِل‌آلود می‌کنند. مردان و به‌خصوص جوانان در مساجد و معابر و تکایا جمع می‌شوند و به سر و سینه خود می‌کوبند تا از این طریق با کشته‌شدگان نبرد نابرابری ابراز همدری ‌کنند که در چهارده قرن پیش از این در صحرای کربلا به وقوع پیوست.

سوگوارانی مهربان‌ و همدل / تعزیه خوانی در تهران

برای نویسنده بیش از همه این نکته جالب است که عزاداران در این ایام به هیچ‌وجه به لعن و نفرین مسببین واقعه کربلا نمی‌پردازند، بلکه تنها با سوگواری و سینه‌زنی و نوحه‌خوانی و گریه و زاری‌های خود، از شهیدان این واقعه یاد می‌کنند. با آنکه شهر ظاهری پُرآشوب دارد و مملو از مردانی است که با زنجیر و دست به سر و سینه خود می‌کوبند. اما آنچه گویتیسولو را به شگفت می‌آورد، مشاهده انبوه مردمانی است که از زن و مرد، پیر و جوان، بزرگ و کوچک، با مهربانی و همدلی در کنار هم سوگواری می‌کنند. او می‌نویسد مردمان در این دو سه روز با یکدیگر از زمان‌های دیگر مهربان‌ترند و همدل‌تر. نویسنده سپس به تفصیل به ‏شرح وقایعی می ‏پردازد که پس از رحلت پیامبر اسلام برای تعیین جانشین وی به‏ وقوع پیوست و سرانجام واقعه کربلا و شهادت امام حسین و یارانش را موجب شد. جالب آنکه او در شرح این وقایع تاریخی همه‏‌جا به روایات شیعیان استناد می‏ کند. برای مثال از کتاب "آثارالباقیة عن‌القرون‌الخالیة" ابوریحان بیرونی، دانشمند ایرانی و مسلمانی که مذهبش مایل به تشیع بود، سخنانی نقل می‌کند که در شرح مصائب واقعة کربلا و روز عاشورا آمده است. بیرونی در این کتاب به ذکر تفصیلی واقعه عاشورا و مراسم غدیر خم پرداخته است.

نویسنده که به‏‌گونه‌ای محسوس متأثر از مراسم عزاداری ماه محرم و به‏ خصوص علم و کتل و دسته‏‌های سینه‏‌زنی و زنجیرزنی قرار گرفته است، می ‏گوید که کمتر مسافر غربی می تواند این مراسم را ببیند و تحت تأثیر قرار نگیرد. جالب آن که گویتیسولو در یکی از سفرهایش به ایران که مصادف با ماه محرم بوده است، چند بار نیز به ‏تماشای یکی از مجالس تعزیه ‏خوانی در تهران که هر سال در چادری در تقاطع خیابان امام خمینی - ولی ‏عصر پرپا می ‏شود، می ‏رود و به ‏طرزی بسیار جالب مشاهدات خود را شرح می ‏دهد. او اشاره می ‏کند که در سفرهایش به ‏کشورهایی چون ایران، معمولاً قیافه شرقی ‏اش باعث می ‏شود که کمتر توجه افراد بومی را به‏ خود جلب کند، ولی در ایام ماه محرم و به ‏خصوص در دفعاتی که در مجلس تعزیه‏ خوانی در تهران حضور داشته است، نگاه‏ های تماشاچیان، به ‏ویژه نگاه زنان کنجکاو را متوجه خود می ‏بیند و بعد از مدتی درمی‏ یابد که نپوشیدن لباس سیاه که نشانه عزاداری است و همچنین اصلاح هر روزه صورت علت آن نگاه ‏های کنجکاوانه بوده است.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین