بسیار دور از ذهن خواهد بود که بر این باور باشیم با مذاکره و رودررو نشستن و صحبت کردن در نشستی مثل شورای امنیت ، آمریکای ترامپ ذرهای از استراتزی تشدید فشار اقتصادی به منظور ایجاد آشوب و ناآرامی در ایران عقب بنشیند.
این روزها در فضای مجازی و رسانهها بحثهای زیادی درباره نحوه حضور رییس جمهوری و وزیر امور خارجه ایران در نشست سالانه مجمع عمومی ملل متحد مطرح میشود.
مازیار آقازاده با این مقدمه در «عصرایران» نوشت: این بحث از آنجایی آغاز شد که دولت آمریکا اعلام کرد به عنوان رییس دورهای شورای امنیت در حاشیه نشست سالانه مجمع عمومی ملل متحد نشستی را با موضوع ایران به ریاست ترامپ برگزار خواهد کرد. در این نشست نتانیاهو نخست وزیر اسراییل نیز حاضر خواهد بود.
از علایم و شواهد پیداست که آمریکای ترامپ همان طور که پیشتر بارها انتقاد کرده می خواهد موضوعات مطرح در شورای امنیت را از مساله بحران فلسطین - اسراییل منحرف کرده و به سمت موضوعات و مسایل دیگر از جمله مساله ایران بکشاند. نیکی هیلی در نشستهای پیشین شورای امنیت درباره فلسطین بارها این انتقاد را مطرح کرده که سازمان ملل علیه اسراییل موضع دارد و چرا درباره مسایل و مشکلات اصلی خاورمیانه از جمله به گفته او "نفوذ مخرب ایران در منطقه" به عنوان ریشه مشکلات، نشست برگزار نمیشود. حالا آمریکای ترامپ با فرصت ریاست دورهای شورای امنیت میخواهد این خواسته خود را عملی کرده و موضوع ایران را از زاویه مطلوب خود، در محور بحثهای شورای امنیت قرار دهد.
پس از اعلام تشکیل این نشست از سوی آمریکا، بحثها در ایران درباره رفتن یا نرفتن حسن روحانی به نیویورک آغاز شد. عدهای همچون مدیر مسئول روزنامه کیهان به روحانی پیشنهاد دادهاند برای تحقیر آمریکا امسال به نیویورک نرود.
عدهای دیگر که البته پرشمارتر هستند این پیشنهاد کیهان را رد کرده و میگویند روحانی اتفاقا باید امسال به نیویورک برود تا بتواند حقانیت دیپلماسی ایران را در شرایط کنونی که دولت ایالات متحده آمریکا و برخی کشورهای عربی و اسراییل در تدارک تشدید بیشترین فشار اقتصادی و سیاسی به ایران هستند، اثبات کند.
برخی نیز میگویند روحانی به نیویورک برود اما در نشست شورای امنیت شرکت نکند و زحمت این کار را محمد جواد ظریف بکشد.
واقعیت این است که در شرایط کنونی گره اصلی مشکلی که بین آمریکای ترامپ و ایران پدید آمده از نشستهای سازمان ملل نمیگذرد.
بسیار دور از ذهن خواهد بود که بر این باور باشیم با مذاکره و رودررو نشستن و صحبت کردن در نشستی مثل شورای امنیت ، آمریکای ترامپ ذرهای از استراتزی تشدید فشار اقتصادی به منظور ایجاد آشوب و ناآرامی در ایران عقب بنشیند.
اتفاقا در هفتهها و ماههای گذشته جنگ "منطق سیاسی و دیپلماسی" را جمهوری اسلامی ایران برده است و اکثریت دنیا در این نزاع سیاسی حق را به ایران دادهاند و در کنار آمریکای ترامپ نایستاده اند و حتی از زاویه سیاسی آمریکای ترامپ را به خاطر نقض برجام به عنوان یک دستاورد دیپلماسی چند جانبه بینالمللی سرزنش کردهاند. اما آیا این مخالفتها و اعلام مواضع سیاسی کشورها توانسته ذرهای از تنگنای اقتصادی ایران بکاهد؟
شاید اگر بخش بزرگی از دنیا در کنار واشنگتن ایستاده بودند و حق را به آمریکا میدادند در آن شرایط رفتن به نیویورک و تبیین مواضع کشور برای شکافتن جو روانی و سیاسی بینالمللی علیه ایران، مفید فایده بود اما مساله اصلی امروز کشور زورگویی یکجانبه آمریکا از طریق ابزار اقتصادی است و به نظر نمیرسد مادامی که ترامپ در کاخ سفید باشد جز از طریق رسیدن به یک توافق جامع با او، این فشارها کاهش یافته و یا از بین برود.
بنابراین در جمع بندی موضوع باید گفت در شرایط کنونی رفتن یا نرفتن به سازمان ملل و شورای امنیت فایده و یا ضررعملی چندانی برای ایران نخواهد داشت، چون سازمان ملل یک گردهمایی سیاسی بینالمللی است. دنیا چه این حق را به ایران بدهد و چه به آمریکا در اصل قضیه تغییری ایجاد نخواهد شد. فشارهای اقتصادی آمریکا قلب اقتصاد و جامعه ایران را هدف گرفته و بسیاری از شرکتهای اروپایی و غیراروپایی هم نه به خاطر مسایل و ملاحظات سیاسی بلکه از بیم جریمههای دلاری آمریکا از ایران رفتهاند، فارغ از این که آیا مدیران این شرکت ها حق را با ایران می دادهاند یا به آمریکا و یا حتی در ته دلشان به آمریکای ترامپ بدوبیراه میگفته اند.
گره اصلی کنونی بین آمریکای ترامپ و ایران است. دولت ترامپ بر این گمان است که از طریق اقتصادی خواهد توانست ایران را تسلیم و به فروپاشی بکشاند؛ یگانه راه برای عبور از این شرایط مذاکره مستقیم با دولت ترامپ برای رسیدن به یک راه میانه در عین حفظ شیرازه اقتصاد کشور است. اگر جمهوری اسلامی ایران بتواند به طور شایسته و با کمترین هزینه ممکن، اقتصاد ایران را طی ماههای آینده – دستکم در یک سال اینده – اداره کرده و سرپا نگهدارد؛ و اروپا و روسیه و چین را ترغیب به ارایه پیشنهادهای عملی برای حفظ برجام و خرید نفت ایران و معاملات بانکی با ایران کند، این امر میسر ومیسور خواهد بود و در غیر این صورت کار ایران بسیار سخت خواهد بود.
نکته پایانی اینکه حضور در سازمان ملل و نشستهای آن هر چند برای دیپلماسی کشور مغتنم است اما نباید انتظار خارق العاده ای از نشست های نیویورک داست چون در شرایط کنونی در گام نخست این تنها یک اقتصاد قوی و بدور از فساد است که یاریگر ایران خواهد بود و در گام مکمل مجاب کردن اروپا، روسیه و چین به ادامه خرید نفت از ایران و پرداخت پول آن از طریق کانال های مالی مطمئن و در نهایت باز نگه داشتن درهای گفتگو با دولت ترامپ است که چارهگر مشکل ایران خواهد بود.
اگر ایران بتواند طرفهای جهانی را به خرید نفت از خود مجاب کرده و راهی برای انتقال دلارها و یوروهای نفتی به داخل کشور بیابد در ماههای آینده میتواند از موضع مناسب، آمریکای ترامپ را به گفتگو دعوت کند.
مازیار آقازاده با این مقدمه در «عصرایران» نوشت: این بحث از آنجایی آغاز شد که دولت آمریکا اعلام کرد به عنوان رییس دورهای شورای امنیت در حاشیه نشست سالانه مجمع عمومی ملل متحد نشستی را با موضوع ایران به ریاست ترامپ برگزار خواهد کرد. در این نشست نتانیاهو نخست وزیر اسراییل نیز حاضر خواهد بود.
از علایم و شواهد پیداست که آمریکای ترامپ همان طور که پیشتر بارها انتقاد کرده می خواهد موضوعات مطرح در شورای امنیت را از مساله بحران فلسطین - اسراییل منحرف کرده و به سمت موضوعات و مسایل دیگر از جمله مساله ایران بکشاند. نیکی هیلی در نشستهای پیشین شورای امنیت درباره فلسطین بارها این انتقاد را مطرح کرده که سازمان ملل علیه اسراییل موضع دارد و چرا درباره مسایل و مشکلات اصلی خاورمیانه از جمله به گفته او "نفوذ مخرب ایران در منطقه" به عنوان ریشه مشکلات، نشست برگزار نمیشود. حالا آمریکای ترامپ با فرصت ریاست دورهای شورای امنیت میخواهد این خواسته خود را عملی کرده و موضوع ایران را از زاویه مطلوب خود، در محور بحثهای شورای امنیت قرار دهد.
پس از اعلام تشکیل این نشست از سوی آمریکا، بحثها در ایران درباره رفتن یا نرفتن حسن روحانی به نیویورک آغاز شد. عدهای همچون مدیر مسئول روزنامه کیهان به روحانی پیشنهاد دادهاند برای تحقیر آمریکا امسال به نیویورک نرود.
عدهای دیگر که البته پرشمارتر هستند این پیشنهاد کیهان را رد کرده و میگویند روحانی اتفاقا باید امسال به نیویورک برود تا بتواند حقانیت دیپلماسی ایران را در شرایط کنونی که دولت ایالات متحده آمریکا و برخی کشورهای عربی و اسراییل در تدارک تشدید بیشترین فشار اقتصادی و سیاسی به ایران هستند، اثبات کند.
برخی نیز میگویند روحانی به نیویورک برود اما در نشست شورای امنیت شرکت نکند و زحمت این کار را محمد جواد ظریف بکشد.
واقعیت این است که در شرایط کنونی گره اصلی مشکلی که بین آمریکای ترامپ و ایران پدید آمده از نشستهای سازمان ملل نمیگذرد.
بسیار دور از ذهن خواهد بود که بر این باور باشیم با مذاکره و رودررو نشستن و صحبت کردن در نشستی مثل شورای امنیت ، آمریکای ترامپ ذرهای از استراتزی تشدید فشار اقتصادی به منظور ایجاد آشوب و ناآرامی در ایران عقب بنشیند.
اتفاقا در هفتهها و ماههای گذشته جنگ "منطق سیاسی و دیپلماسی" را جمهوری اسلامی ایران برده است و اکثریت دنیا در این نزاع سیاسی حق را به ایران دادهاند و در کنار آمریکای ترامپ نایستاده اند و حتی از زاویه سیاسی آمریکای ترامپ را به خاطر نقض برجام به عنوان یک دستاورد دیپلماسی چند جانبه بینالمللی سرزنش کردهاند. اما آیا این مخالفتها و اعلام مواضع سیاسی کشورها توانسته ذرهای از تنگنای اقتصادی ایران بکاهد؟
شاید اگر بخش بزرگی از دنیا در کنار واشنگتن ایستاده بودند و حق را به آمریکا میدادند در آن شرایط رفتن به نیویورک و تبیین مواضع کشور برای شکافتن جو روانی و سیاسی بینالمللی علیه ایران، مفید فایده بود اما مساله اصلی امروز کشور زورگویی یکجانبه آمریکا از طریق ابزار اقتصادی است و به نظر نمیرسد مادامی که ترامپ در کاخ سفید باشد جز از طریق رسیدن به یک توافق جامع با او، این فشارها کاهش یافته و یا از بین برود.
بنابراین در جمع بندی موضوع باید گفت در شرایط کنونی رفتن یا نرفتن به سازمان ملل و شورای امنیت فایده و یا ضررعملی چندانی برای ایران نخواهد داشت، چون سازمان ملل یک گردهمایی سیاسی بینالمللی است. دنیا چه این حق را به ایران بدهد و چه به آمریکا در اصل قضیه تغییری ایجاد نخواهد شد. فشارهای اقتصادی آمریکا قلب اقتصاد و جامعه ایران را هدف گرفته و بسیاری از شرکتهای اروپایی و غیراروپایی هم نه به خاطر مسایل و ملاحظات سیاسی بلکه از بیم جریمههای دلاری آمریکا از ایران رفتهاند، فارغ از این که آیا مدیران این شرکت ها حق را با ایران می دادهاند یا به آمریکا و یا حتی در ته دلشان به آمریکای ترامپ بدوبیراه میگفته اند.
گره اصلی کنونی بین آمریکای ترامپ و ایران است. دولت ترامپ بر این گمان است که از طریق اقتصادی خواهد توانست ایران را تسلیم و به فروپاشی بکشاند؛ یگانه راه برای عبور از این شرایط مذاکره مستقیم با دولت ترامپ برای رسیدن به یک راه میانه در عین حفظ شیرازه اقتصاد کشور است. اگر جمهوری اسلامی ایران بتواند به طور شایسته و با کمترین هزینه ممکن، اقتصاد ایران را طی ماههای آینده – دستکم در یک سال اینده – اداره کرده و سرپا نگهدارد؛ و اروپا و روسیه و چین را ترغیب به ارایه پیشنهادهای عملی برای حفظ برجام و خرید نفت ایران و معاملات بانکی با ایران کند، این امر میسر ومیسور خواهد بود و در غیر این صورت کار ایران بسیار سخت خواهد بود.
نکته پایانی اینکه حضور در سازمان ملل و نشستهای آن هر چند برای دیپلماسی کشور مغتنم است اما نباید انتظار خارق العاده ای از نشست های نیویورک داست چون در شرایط کنونی در گام نخست این تنها یک اقتصاد قوی و بدور از فساد است که یاریگر ایران خواهد بود و در گام مکمل مجاب کردن اروپا، روسیه و چین به ادامه خرید نفت از ایران و پرداخت پول آن از طریق کانال های مالی مطمئن و در نهایت باز نگه داشتن درهای گفتگو با دولت ترامپ است که چارهگر مشکل ایران خواهد بود.
اگر ایران بتواند طرفهای جهانی را به خرید نفت از خود مجاب کرده و راهی برای انتقال دلارها و یوروهای نفتی به داخل کشور بیابد در ماههای آینده میتواند از موضع مناسب، آمریکای ترامپ را به گفتگو دعوت کند.
ارسال نظر