کد خبر: ۲۲۳۳۸۵
تاریخ انتشار: ۰۷ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۳
تاریخ آغاز شوی تلویزیونی خندوانه به ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ برمی‌گردد. برنامه‌ای با مضمون خنده که حتی به‌رغم آغاز محکم و کوبنده‌اش نیز همواره با خطر یا ریسک تکراری‌شدن مواجه بوده؛ اما سازندگان خندوانه با ایجاد نقطه عطف‌های متوالی هوای تازه‌ای در حال‌وهوای برنامه جاری ساخته‌اند.

 حالا بیراه نیست اگر بگوییم رامبد جوان با خندوانه‌اش کاری کرده که تصور تلویزیون بی‌خندوانه دشوار به ‌نظر می‌رسد. برنامه‌ای که بی‌کمترین تردیدی بیش از مجموع تمام بیست‌وچند شبکه دیگر بیننده دارد. درواقع بعد از روزگاری که همه‌مان می‌نالیدیم که چرا مثل تلویزیون‌های خارجی برنامه‌ای نداریم که یقه تماشاگر را گرفته و ول نکند، برگ برنده تلویزیون در تمام چند ‌سال اخیر همین خندوانه بوده و هنوز هم هست. یادم می‌آید زمانی نوشته بودم: یک زمانی تلویزیون جز نود برنامه جذابی نداشت. برنامه‌ای که تماشاگران بالقوه جعبه جادو را جذب کند و اجازه بلندشدن ندهد. این چیزها را درباره تلویزیون‌های خارجی شنیده بودیم که تماشاگر را ول نمی‌کنند و گاه تا ١٠، ٢٠ ‌‌سال محبوبیت‌شان کم نمی‌شود. بعد هم که به قول محمد مایلی‌کهن از ماهواره همسایه دیدیمشان، فهمیدیم کار چندان شاقی هم نکرده‌اند؛ یعنی کاری نبود از ما برنیاید. یک مجری کاربلد می‌خواست و چند میهمان آشنا و البته دستی باز برای حرف‌زدن.

خندوانه چه کرده؟

تا اینکه خندوانه روی آنتن رفت؛ خندوانه آغاز یک دوران جدید در تلویزیون ایران بود. با این برنامه مدیران فهمیدند ترس از شادی ترس عاقلانه‌ای نیست. اگر خندوانه فقط همین یک کار را کرده و این تابوی خودساخته را شکسته باشد، وظیفه تاریخی‌اش را ایفا کرده است؛ با اینکه می‌دانیم دستاوردهای خندوانه منحصر به این تابوشکنی نبوده و بهترین و خاطره‌سازترین لحظات یک نسل از تلویزیون‌بین‌ها مدیون این برنامه است. حالا دیگر می‌توان مطمئن بود اگر سال‌ها بعد جایی صحبتی از تلویزیون امروز وسط آید، با حسرت از خندوانه یاد خواهد شد که یادش بخیر؛ آن روزها یک خندوانه‌ای بود که....

ماجرا چیست؟

تاریخ آغاز شوی تلویزیونی خندوانه به ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ برمی‌گردد. برنامه‌ای با مضمون خنده که حتی به‌رغم آغاز محکم و کوبنده‌اش نیز همواره با خطر یا ریسک تکراری‌شدن مواجه بوده؛ اما سازندگان خندوانه با ایجاد نقطه عطف‌های متوالی هوای تازه‌ای در حال‌وهوای برنامه جاری ساخته‌اند. یکی از این نقاط عطف استندآپ کمدی است که در قالب مسابقه یا لیگ کمدی، ابتدا توسط کمدین‌ها و چهره‌های شناخته‌شده بنا گذاشته شد و در ادامه با سری اول و دوم مسابقه خنداننده‌شو هر زمان خندوانه دچار چالش‌هایی جدی شده، عکس‌العمل امیدوارکننده‌ای نشان داده است. مثل همین روزهای اخیر که خندوانه با خنداننده‌شو دوباره رنگ‌وبوی خندوانه می‌دهد و اتفاقا مثل هر برنامه موفق دیگری ظاهرا مشکل هم   همین‌جاست.

تاوان محبوبیت

می‌گویند محبوبیت تاوان دارد، به‌خصوص در تلویزیون و سینمای ایران. مثال‌ها زیادند: همین خندوانه، همین خنداننده‌شو و البته ده‌ها مثال دیگر. درواقع همیشه وقتی برنامه‌ای موفق شده،  تیر‌ها به سمتش هدف گرفته‌ شده‌اند.

این روزها فضای مجازی پر شده از مطالبی تند درباره اینکه خندوانه برای خنداندن مردم به خطوط قرمز اخلاقی و عرفی و حتی شرعی تجاوز کرده است. حتی بعضی سایت‌های خاص با نمایش بریده استندآپ‌های اجراشده خنداننده‌شو را بشدت زیر سوال برده‌اند. این حال‌وهوا خیلی‌ها را یاد انتقادات ‌سال گذشته، بعد از اجرای دختری می‌اندازد که جسورانه به خطوط قرمز خودساخته تاخته بود؛ این یعنی اثبات همان مثال که محبوبیت تاوان دارد.

انتقادات اخیر که بازتاب فراوانی نیز در رسانه‌ها و فضای مجازی یافته، البته تنها انتقادات مطرح‌شده درباره این برنامه نیست. روزنامه‌ای که پارسال درباره این برنامه تیتر زده بود: حیا‌زدایی؛ این اعتراض را امسال نیز ادامه داده است. منتقدی که چند سالی می‌شود مدام به این برنامه تاخته، دوباره گفته‌هایش را تکرار می‌کند. کاربری با اشاره به اینکه اسلام تعریفی متفاوت از شادی دارد، روزه یا اطعام فقرا و یا صله ارحام را شادی‌های مد نظر اسلام معرفی می‌کند. دیگری نیز  انتقادش را به مسیر دیگری هدایت می‌کند که اثبات اهداف دیگری است: خوب پول در میارن. همین برای مقامات صداوسیما کفایت می‌کنه. کاربر دیگری هم نوشته: رامبد از دهه شاید ٧٠ مشغول ترویج اخلاق و منش و خانواده‌داری به سبک و تفکرات غربی- روشنفکری بوده و حالا نوبت ابتذال و خنده‌های ماشینی و الکی است.

شاید تنها نظر متفاوت در رسانه‌هایی خاص نظر این کاربر باشد که نوشته: همه دنیا این‌جور برنامه‌هایی دارند. سنگ‌اندازی تو راه کسانی که شادی را می‌آفرینند، باعث بحران و ایجاد هزینه برای کشور خواهد شد.

ساطورها و قلم‌ها

با این انتقادات به یک‌باره فضا برای خندوانه‌ای‌ها سنگین شده؛ به‌خصوص اینکه بعضی از انتقادات مطرح‌شده این برنامه را از بیخ‌وبن زده‌اند و کمترین توجهی به نکات مثبتش نداشته‌اند. انتقاداتی با تاکید بر مسائل اخلاقی؛ مثل این نمونه که به ‌خدا وقت تماشای خنداننده‌شو از خانواده‌ام خجالت کشیدم!

به نظر می‌رسد یک‌بار دیگر اشتیاق جمعی ما ایرانی‌ها در تخریب آدم‌ها و برنامه‌های موفق قربانی جدیدی می‌جوید. آن‌ هم در حالی ‌که می‌دانیم خندوانه در این چند وقت اخیر تنها برنامه‌ای بوده که تا حدی توانسته‌ در دورکردن مردم از پای برنامه‌های ماهواره‌ای موفق عمل کند؛ با اینکه می‌دانیم این برنامه از عوامل موثر در برندشدن یک شبکه کوچک و حاشیه‌ای و به قولی فرعی بوده و با اینکه درباره تاثیرگذاری این برنامه‌ها خیلی چیزها می‌دانیم و می‌دانند؛ اما با تمام این چیزها باز چنان قلم‌ها را ساطور می‌کنیم که در باور نمی‌گنجد.

خندوانه، رامبد یا هر انسان دیگری می‌تواند اشتباه کند اما اینکه با نخستین خطا یا تصور خطا چنین فضایی برای برنامه‌ای بسازیم که دوست و دشمن به موفقیتش اذعان دارند، نمی‌تواند چندان دلگرم‌کننده باشد.


منبع:روزنامه شهروند

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین