مقابله با سازمان داعش آنهم تنها به صورت نظامی کار ساز نخواهد بود و توسل صرف به این راه جز عمیق تر و طولانی کردن جنگ نتیجه ای به دنبال نخواهد داشت. نه الزاما به دلیل قدرت نظامی این تشکیلات ، بلکه بیشتر به این علت که سازمان مذکور از پشتوانه ای سیاسی و مذهبی در داخل و خارج عراق برخوردار است که راه مقابله با آن را بسیار مشکل کرده است.

درست يا غلط،اشتباه محاسباتي يا هر چيز ديگر، تجربه تا به امروز نشان داده كوچك انگاشتن یا بي تحرك و خاصيت فرض كردن اين سازمان استقراري در عراق، كمكي به يافتن راه حلي براي برخورد ،مقابله ويا كنترل آن نكرده و اطلاق عبارت "گروه" به سازماني خطرناك اگر با اين تصور صورت گرفته و مي گيرد تا كوچك و با تاريخ مصرف معين نشان داده شود،حداقل از جنبه نظامي تصوري بسيار اشتباه و مخاطره آميز است.اين سازمان خطرناك (وموارد مشابه)تنها براي نبرد به ميدان نمي آيند بلكه هدف اصلي آنها استقرار سياسي با تكيه بر استاندردهاي حاكميتي وتبديل خود به عادت منطقه اي ست كه شروط اوليه آن ايجاد فضاي مناسب سياسي ودوم داشتن ارتشي مجهزوثروتمند است. مجهز براي عمليات و ثروتمند براي تهيه تجهيزات و جذب نيرو.من اين نكته را در مطالب قبلي هم ياد آور شده بودم كه از شروع بحران فعلي و سقوط موصل در 6 ژوئن از جنبه موقعیت و موضع سياسي ، نحوه برخور دولت اقلیم کرد ،تركيه،مواضع قطر و عربستان و از همه مهمتر نحوه مقابله دولت مركزي بغداد با بحران داخلی و مواضع بارزاني ، بسيار عجيب و غير قابل ارزيابي ست.آيا بارزاني فكر مي كرد با آزاد گذاشتن عوامل داعش و تضعيف دولت عراق به هدف نهايي اعلام استقلال كردستان دست خواهد يافت؟آيا دولت هاي تركيه و قطر و عربستان تصور ميكردند دولت مالكي را با بحران روبرو و وادار به كناره گيري خواهند كرد؟يا شايد مالكي تصور ميكرد با بهره گيري از بحران وترساندن نيرو هاي سياسي قادر خواهد بود اولا دولت سوم خود را تشكيل دهد،ثانيا با اعلام حالت فوق العاده نه تنها داعش، بلكه مخالفان را از صحنه سياسي بيرون خواهد انداخت؟( اتهامي كه مخالفان خصوصا هوشيار زيباري متوجه مالكي كرده اند).مي تواند تک نک یا همه اين موارد باشد، شايد هم نه!نميدانم!پاسخ به اين سوالات مستلزم گذشت زمان است.
به هرحال تصور ميكنم مشكل اصلي در عدم توانائي كنترل سازمان داعش ،به 2 عامل مهم باز ميگردد .اول، محاسبات به شدت اشتباه از ساختار حرفه اي و توانائي نظامي و امكاناتي اين سازمان. دوم به محاسبه پر اشتباه ديگر از توانائي سياسي و مذهبي اين نيرو براي باز سازي خود. محاسبات اشتباهي كه از همان ابتدا موجب شد نه دولت مركزي عراق و نه همسايگان اين كشور منجمله ايران به اهميت خطر تازه متولد شده پي نبرند يا حداقل خطر را آنگونه كه واقعا بود نديدند. برنامه ريزي ها و اهداف نظامي داعش نشان ميدهد ساختارنظامي و امنيتي آن کاملا متفاوت و از الگوي هاي مرسوم حاکم بر سازمان هاي چريكي تبعيت نميكند.نيروي چريكي و ميليتسيائي تحت هيچ شرايطي خود را اسير،محدود و گرفتار موقعيت نبرد براي تسخير شهر ويا مراكز غير نظامي نميكند مگرآنكه از قبل محاسبات سياسي و جمعيتي مكان هدف را براي استقرار دائمي انجام داده باشد. استقرار، ويژگي يك ارتش رسمي ست تا يك گروه شبه نظامی .پس بايد يك جاي تحليل هاي اوليه وقبلي اشتباه بوده باشد كه براي مقابله آينده، لازم است اين محل آسيب را شناسائي و اشتباه رفع شود. شايد چندان خوشايند نباشد اما آنچه مسلم به نظر مي رسد و به آن معتقدم آنستكه مقابله با اين سازمان خطرناك يا دولت خود خوانده اسلامي تنها به صورت نظامي كار ساز نخواهد بود و توسل صرف به اين راه جز عميق تر،طولاني تر و فرسايش كردن جنگ نتيجه اي به دنبال نخواهد داشت.به مانند 2 ماه گذشته. نه الزاما به دليل قدرت نظامي اين تشكيلات ، بلكه بيشتر به اين علت كه سازمان مذكور از پشتوانه اي سياسي و مذهبي در داخل و خارج عراق برخوردار است كه راه مقابله با آن را بسيار مشكل كرده است.يافتن راه حلي جامع ،فراگير و توافقي منطقه اي و بين المللي براي مقابله با داعش حداقل براي تهران امري فوري و ضروريست. پيش از آنكه اين سازمان رسما به عنوان يك نيروي سياسي و استقراري به بخشي از عادت منطقه تبديل شود.
منبع: متین مسلم
ارسال نظر