|
|
امروز: چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۴:۳۲
کد خبر: ۲۱۵۸۰۶
تاریخ انتشار: ۰۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۳:۵۹
جمعه گوسفندان را برای چرا به کوه برده بودم، من شب را همراه گله در کوه می‌مانم. داشتم آماده می‌شدم چایی بخورم که یک تگرگ شدید شروع شد. دانه‌هایش خیلی درشت بودند، حیوانات خیلی ترسیده بودند و فرار می‌کردند. من چوپان مردم هستم و احساس وظیفه می‎کردم که اتفاقی برای حیوانات نیفتد اما یک لحظه متوجه شدم که داستان خیلی جدی است و رودخانه طغیان کرده است.
شغلش چوپانی است. گوسفندان روستا را برای چَرا به بالای کوه برده بود که تگرگ شدید شروع شد و متوجه شد این تگرگ و باران انگار با همیشه فرق دارد. از بالای کوه رودخانه را دید که دارد طغیان می‌کند و به این فکر کرد که باید جان اهالی روستایش را نجات دهد و موفق هم شد. حالا خانه ندارد، خانه‌ و زندگی‌اش را سیلاب برده و با این حال دایم زبانش به تشکر از نهادها و جمعیت هلال‌احمر می‌چرخد. «کامل قربانی» در ادامه با «شهروند» همراه شده و از نحوه نجات اهالی روستا گفته.

موقع سیل کجا بودید؟ اصلا از کجا متوجه شدید که چنین اتفاقی در راه است؟

جمعه گوسفندان را برای چرا به کوه برده بودم، من شب را همراه گله در کوه می‌مانم. داشتم آماده می‌شدم چایی بخورم که یک تگرگ شدید شروع شد. دانه‌هایش خیلی درشت بودند، حیوانات خیلی ترسیده بودند و فرار می‌کردند. من چوپان مردم هستم و احساس وظیفه می‎کردم که اتفاقی برای حیوانات نیفتد اما یک لحظه متوجه شدم که داستان خیلی جدی است و رودخانه طغیان کرده است.

وقتی متوجه خطرناک بودن سیل شدید، چطور به اهالی روستا اطلاع دادید؟

تنها راهی که برای خبر دادن داشتم تلفن همراهم بود اما جایی که بودم آنتن نداشت، بی‌خیال گله شدم و فکر کردم باید جان آدم‌ها را نجات دهم. از کوه بالا رفتم تا جایی که توانستم با برادرانم تماس بگیرم و خواستم همه مردم را باخبر کنند.

حرف‌تان را باور کردند؟

خودشان هم شک کرده بودند اما آنها دیدی که من داشتم را نداشتند. گفتم بی‌خیال همه وسایل و خانه شوند و فقط دست زن و بچه‌ها را بگیرند و فرار کنند. خوشبختانه حرفم را باور کردند و جز یک بچه دو ماهه کسی از بین نرفت.

خودتان چه زمانی به روستا رسیدید؟

ساعت ٢:٣٠ نیمه‌شب تلفنم خاموش شد. برادر و یکی از عموهایم ساعت ٤ به من رسیدند و خبرها را دادند. صبح که به روستا رسیدیم دیدم خانه‌ام کاملا ویران شده است.

تا‌به‌حال چنین سیلی داشتید؟ فکر می‌کردید تا این حد خرابی به بار بیاورد؟

١٣‌سال است که در این منطقه چوپان هستم، باران و سیل داشتیم اما هیچ وقت به این شدت نبود. هیچ‌کس چین سیلابی ندیده بود. فقط ٤٥دقیقه تگرگ شدید می‌آمد. سیلاب را که دیدم فکر کردم حتی یک نفر هم نمی‌تواند جان سالم به در ببرد. اما خدا خواست که همه نجات پیدا کنند.
گوسفندان گله چطور؟ آنها هم نجات پیدا کردند؟

گوسفندان گله را نجات دادم. اما در روستا همه چیز از بین رفت. مادرم ١٣ رأس گوسفند داشت که همه در طویله بودند و مردند.

حالا شرایط زندگی‌تان چطور است؟

٤٠خانه روستا کامل تخریب شده‌اند و ١٠٠خانه هم آسیب خیلی جدی دیده‌اند. حتی تمام مدارک‌مان را آب برده است. خیلی از مسئولان از من تقدیر کردند و الان هم در چادری که جمعیت هلال‌احمر به ما داده زندگی می‌کنیم؛ منتظرم زندگی‌مان کمی سامان بگیرد تا به کارم برگردم.

پیام تقدیر رئیس جمعیت هلال‌احمر

 از اقدام به موقع چوپان پیرانشهری برای نجات هموطنان از سیل
اطلاع‌رسانی به موقع جان ده‌ها تن از هموطنان را در سیل پیرانشهر نجات داد
دکتر پیوندی در پیامی از اقدام به موقع و هوشیارانه چوپان پیرانشهری برای نجات هموطنان از سیل اخیر تقدیر و تشکر کرد. دکتر علی اصغر پیوندی؛ رئیس جمعیت هلال‌احمر در پیام تقدیر از کامل قربانی؛ چوپان هوشیار در نجات هموطنان از سیل اخیر در پیرانشهر آورده است: «اقدام خداپسندانه جنابعالی که با احساس مسئولیت و اطلاع‌رسانی به موقع جان دهها تن از هموطنان را در سانحه سیل شهرستان پیرانشهر نجات دادید بی‌تردید صفحه‌ای زرین در تاریخ بشردوستی کشور و امدادونجات گشوده است. حمایت از زندگی و سلامت انسان‌ها ازجمله اهداف عالیه جمعیت هلال‌احمر است که شما برادر فداکار با خلق حماسه‌ای بزرگ در اجرای این اصل انسانی سربلند بودید و قطعا نظیر باقیات صالحاتی ارزشمند اجر عظیم آن نزد خداوند محفوظ است. سلامت و توفیق روزافزون جنابعالی و خانواده محترم را از پروردگار متعال مسالت دارم. ان‌شاءالله تحت توجهات حضرت حق پایدار و پیروز باشید.»

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین