|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۰۶:۲۲
کد خبر: ۲۱۵۵۱۷
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۸
داستان همان مرگ قهرمان نقش‌بسته از فیلم‌ها در ذهن مردم است. قهرمانی که جوانمردی و نوعی «لوطی‌گری» را میان مردم رواج می‌داد. قهرمانانی که به قول «ایوان کلیما» در کتاب «روح پراگ» حالا دیگر تغییر کرده‌اند و دیگر مظهر جوانمردی و راستی نیستند.
  داستان دوباره و دوباره داستان رفتن است. از دو روز پیش انگار دوباره این رفتن آن هم با این مختصات، حرف‌وحدیث میان مردم شده بود. داستان رفتن یک قهرمان. دست کم قهرمانی در قامت فیلم‌های سینمایی و داستان‌های کوچه و بازار مردمی که هنوز در یاد مردم مانده است. داستان، داستان رفتن مردی است که مردم از او خاطره و تصاویری را در ذهن دارند که نقش لوطی‌ها و جوانمردهای کلاه‌مخملی دهه چهل را بازی می‌کرد. مردمی که در «کاکو» می‌گفت: «من توی رفاقت تا ته خط می‌رم....»

همهمه در شهر

«ناصر ملک‌مطیعی» دو روزی هست که دوباره در صدر اخبار قرار گرفته و در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر هم درباره او صحبت می‌شود اما این‌بار نه به خاطر ممنوع‌التصویری بود نه به خاطر حذف برنامه‌ دورهمی‌اش یا آن دیگر. این‌بار گفتند: ناصرخان رفت، برای همیشه رفت و دیگر برنمی‌گردد! حسرتش شاید برای آن مختصاتی باقی مانده باشد که در دقیقه نود از روی آنتن‌رفتن برنامه دورهمی جلوگیری کرد و به قول عبدالله اسکندری پیشکسوت گریم ایران: با این شیوه حذف، او رستگار شد! حسرتی که بغض «ناصرخان» را به دنبال داشت و وقتی از او درباره این موضوع پرسیدند، گفت: «نکته جالب ماجرا این است که هیچ گله و شکایتی ندارد!»

ناصر ملک‌مطیعی جمعه‌شب از میان ما رفت و از همان لحظه که خبر رفتنش برای چندمین‌بار میان مردم منتشر شد و همه فهمیدند که این‌بار ماجرا واقعیت دارد؛ نوعی حزن برای اهل سینما ایجاد کرد. تا جایی که نویسنده فیلمنامه آخرین فیلم او و تنها فیلم بعد از انقلابش به «شهروند» گفت: مرگ ناصر ملک‌مطیعی عزیز، برای من یک دنیا حسرت به دنبال داشت. مرگ او پایان عصری است که در آینده با حسرت به آن نگاه خواهیم کرد.

داستان همان مرگ قهرمان نقش‌بسته از فیلم‌ها در ذهن مردم است. قهرمانی که جوانمردی و نوعی «لوطی‌گری» را میان مردم رواج می‌داد. قهرمانانی که به قول «ایوان کلیما» در کتاب «روح پراگ» حالا دیگر تغییر کرده‌اند و دیگر مظهر جوانمردی و راستی نیستند. مهران کاشانی می‌گفت: کلیما مثالی درباره این موضوع می‌آورد که خیلی عجیب است. او می‌نویسد وقتی مارادونا با دست به انگلیس گل زد، همه برخاستند، فریاد زنند و او را تشویق کردند. قبلا قهرمانان مظهر درستی بودند اما حالا کسی با ناراستی کاری می‌کند و میلیاردها نفر او را تشویق می‌کنند» و این یعنی پایان دوره‌ای که بعدها باید با حسرت به آن بنگریم.

پرده آخر «داش فرمون»

یادتان هست چطور در فیلم قیصر فریاد می‌زد: «قیصر! کجایی که داش فرمونتو کشتن.» حالا دیگر پیرمرد نه داد می‌زند و نه فریاد. از سال‌ها پیش هم نه نای داد‌زدن و فریاد‌زدن داشت و نه اهل داد‌زدن بود. حالا هم فقط یک یاد از او مانده و مقداری تصویر! ملک‌مطیعی را دیروز مردم بدرقه کردند. بدرقه کردند تا خانه ابدی. خیابان‌های پایتخت شلوغ شده بود. روز شنبه اعلام شد که مطابق برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده، قرار است ساعت ٩ و نیم صبح مراسم از محل خانه شماره دو سینما آغاز شود. در فضای مجازی همهمه‌ای به پا بود و گروه‌های علاقه‌مند به سینما (اگر بشود نامشان را مردم نامید!) با هم قرار گذاشتند در مراسم او شرکت کنند. از ساعتی قبل از شروع مراسم هم انبوه جمعیت گروه گروه، به خیل تشییع‌کنندگان پیوستند و یک‌بار دیگر تشییعی به یادماندنی، رقم زدند. مراسمی که به تأیید حاضران یکی از پرجمعیت‌ترین مراسم‌های سال‌های اخیر بود. ناصر ملک‌مطیعی بر دوش مردم تا آرامگاه ابدی‌اش همراهی شد تا یادی از او بماند که در سپهر بنویسند!

حواشی یک مراسم

مراسم تشییع پیکر ناصر ملک‌مطیعی حواشی زیادی داشت. مهمترینش شاید همان تصاویری باشد که همه دیده‌اند. شعارهایی بر ضد صداوسیما که مردم گمان می‌کنند در حق ملک‌مطیعی ظلم شده است. حاضران در مراسم او هم زیاد بودند. از مسعود کیمیایی و فریدون جیرانی تا پرویز پرستویی و بهروز وثوقی! که صدایش پخش شد. فرامرز قریبیان و پوری‌ بنایی هم در این مراسم بودند و سعید راد. تقریبا همه اهل سینما و بخشی از دوستداران ناصرخان ملک‌مطیعی آمده بودند و هرکدام هم سعی کردند با سخنانی یاد او را گرامی بدارند.

مسعود کیمیایی: من حال خوشی ندارم ولی باید می‌آمدم و وداع آخرم را با جسم ملک‌مطیعی می‌کردم. روح او در قلب‌های ما زنده است. فیلمسازی این‌جا سخت است ولی ما مانده‌ایم. درود بر همه شما که هنرمندان خود را تشویق می‌کنید. آن‌کسی که این‌جا مانده، بسیار سختی می‌کشد و به همین دلیل من به ناصر ملک‌مطیعی تعظیم می‌کنم. من با او قیصر را کار کردم و دیگر بخت یارم نبود که همراهش باشم. با پرویز پرستویی هم کار کردم، او بی‌پروا حرف می‌زند، درود بر کسی که نمی‌ترسد. بدانید ترس دشمن جسارت است. از آدم‌های ترسو بترسید، آنها دروغ می‌گویند. درود بر همه شما.

امیریوسفی کارگردان سینما گفت که بر سر جنازه فرمون سینمای ایران باید یادی کنیم از قیصر سینمای ایران. چند ساعت پیش با بهروزخان صحبت کردم و یک پیام داشت. صدای بهروز وثوقی را ضبط کردم که برای شما پخش می‌کنم، در این صوت بهروز وثوقی گفت: سلام می‌کنم به مردم عزیزم، سلام ایران. من بهروز هستم. بهروز وثوقی شما. ٤٠‌سال است که دور از وطن و دور از مردم هستم و بعد از ۴۰‌سال صدایم در بین مردمم پخش می‌شود. آن‌هم در خاک وطنم ولی ناراحتم که باید با غم و اندوه با مردمم صحبت کنم. در اندوه از دست‌دادن یک بزرگ، یک برادر، یک پیشکسوت، یک استاد، یک ناصر ماندگار، یک ناصر ملک‌مطیعی که او هم مثل من ٤٠‌سال منتظر ماند. من امروز داغدار از دست‌دادن برادری هستم که به آرامش رسید. ناصر عزیز در وادی تجرد دل غربت‌زده‌ام در مسیر زندگانی جسمانی با تو دلخوش بودم. اینک ‌ای استاد و پیشکسوت هنری‌ام که سال‌های گذشته در کنار هم مثل دو برادر کار کردیم، من در غم از دست‌دادنت در این غربت غریب دور از وطن مرثیه‌گویت شده‌ام. ناصر عزیز ۳۰‌سال بر پرده سینما محبوب دل مردم بود و ٤٠‌سال بیرون از پرده باز هم محبوب مردم ماند و حالا ناصر پیش ما نیست. ناصر رفت پیش فردین عزیز، رفت پیش شاعر سینما، پیش علی حاتمی، رفت پیش بزرگانی که سینمای ایران را ساختند و تحویل جوانان امروز دادند. در آخر ناصر و فردین این نازنین‌ها؛ ستون‌های محکم سینمای ایران خواهند ماند. روحشان شاد.

پرویز پرستویی (با اشاره به شعارهای مردم درباره صداوسیما): در ساعات گذشته صداوسیما به خاطر آورد که از ناصرخان بگوید؛ درست بعد از مرگ وی. صداوسیما برای همه است و از پول بیت‌المال تأمین می‌شود، پس باید منصفانه‌تر رفتار کند. چرا بعد از ۴۰‌سال از ملک‌مطیعی خواستید به تلویزیون بیاید و با او این‌گونه رفتار کردید؟ آقای مهران مدیری عزیز شما مگر نمی‌دانستید ناصر عاشق مردم بود، چرا از این قسمت از برنامه دفاع نکردید. ۴۰‌سال نام این هنرمند را نیاوردیم، مگر دزدی و اختلاس کرده بود. از اهالی سینما می‌خواهم هوای هم را داشته باشیم. ما بسیار قدرتمند هستیم و نباید یاران خود را از دست بدهیم. بیاییم به خاطر خدا قدر پیشکسوتان خود را بدانیم. دیشب همه شبکه‌ها از ناصر ملک‌مطیعی فیلم نشان می‌داد اما انگار که فقط یک فیلم بازی کرده است، انگار قیصر و امیرکبیر را بازی نکرده است. اگر ناصر می‌توانست دیشب از تلویزیون پخش شود، در این سال‌ها نیز می‌توانست تصویر وی پخش شود. ناصر ملک‌مطیعی به عشق شما مردم به تلویزیون آمد تا با شما صحبت کند ولی این‌گونه با او رفتار شد.

امیرعلی فرزند ناصر ملک‌مطیعی: کاش پدرم این جمعیت را می‌دید. من آرزویم بود که پدرم را روی پرده ببینم. آقای عطشانی بازی در فیلم «نقش نگار» را پیشنهاد داد و من می‌خواستم به آرزویم برسم، چراکه او دوست داشت روی پرده باشد و یادگاری برای مردم بگذارد. در دورانی که فیلم توقیف شد، پرویز پرستویی بسیار کمک کرد و مردانه پشت پدرم ایستاد. حجت‌الله ایوبی رئیس سابق سازمان سینمایی هم بسیار به ما کمک کرد و من به آرزویم رسیدم. یک‌بار پدرم را بردم و عکس او را در سردر سینما نشان دادم و او از شادی بغض کرد و به آرزویش رسید. صداوسیما نگذاشت تصویر پدر من هنگام حیاتش پخش شود، حال سوال من این است که چرا تصویر پدر من همراه با خبر مرگ او در شبکه‌های تلویزیون پخش می‌شود؟ چگونه است که یک هنرمند پس از مرگش می‌تواند تصویرش پخش شود ولی پیش از فوتش و درحالی ‌که دوست داشت تصویرش پخش شود، این اتفاق نمی‌افتد.

نماز میت توسط حجت‌الاسلام آهنگران برای وی خوانده و اعلام شد مراسم ختم وی سه‌شنبه در باشگاه پیام برگزار می‌شود.

تشییع‌جنازه‌های ماندگار

  تشییع پیکر نامداران بارها و بارها اتفاق افتاده که تعداد زیادی هنوز در یاد و خاطر مردم مانده است. از سیاسیون گرفته که نمونه‌هایش زیاد است و اهل هنر که نمونه آخرش تشییع پیکر ناصر ملک‌مطیعی است. در میان اهل هنر مراسم تشییع پیکر محمدعلی فردین، حبیب و مرتضی پاشایی، در یک طرف و مراسم تشییع‌جنازه احمد شاملو، علی حاتمی، عباس کیارستمی هنوز در ذهن مانده است. مراسمی که علاقه‌مندان به این هنرمندان در آن حضور پیدا کردند و گاهی هم حاشیه‌هایی به وجود آوردند که نمونه پاشایی با حرف‌های تند دکتر یوسف اباذری از این جمله است. تصاویر این مراسم شاید یاد آنها را در ذهن بیاورد.

منبع:شهروند
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین