|
|
امروز: يکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۰
کد خبر: ۲۱۵۵۰۶
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۳
واقعه ارزی که از نیمه دوم سال گذشته شروع شد و تا فروردین امسال ادامه داشت نتیجه جنگ اقتصاد ویژه‌خواران با شبکه پولی کشور بود. جنگی که از ابتدای دولت یازدهم یک طرف آن بانک مرکزی و تیم اقتصادی دولت قرار داشتند و در طرف دیگر اقتصاد زیرزمینی و دلالان ارز مقابل آنها ایستادند.
کنترل بازار ارز دغدغه‌ای است که تمام روسای جمهوری ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آن دست و پنجه نرم کرده‌اند. در حالی که تثبیت نرخ دلار یکی از دستاوردهای اصلی دولت اول حسن روحانی به شمار می‌آمد، اما حدود شش ماه پس از آغازبه‌کار دولت دوازدهم، نوسانات ارزی گریبان‌ دولت تحت ریاست او را هم گرفت. در حالی که بسیاری از کارشناسان این اتفاق را طبیعی می‌دانستند، اما روند رو به افزایش قیمت دلار تا حدی پیش رفت که در ابتدای سال جاری از مرز 6000 تومان هم عبور کرد. در این بین ستاد اقتصادی دولت تصمیم بر تک‌نرخی‌کردن دلار با قیمت 4200 تومان گرفت که این تصمیم موافقان و مخالفان خاص خود را دارد. در این زمینه «آرمان» گفت‌وگویی با عباس هُشی، اقتصاددان، انجام داده است که در ادامه می‌خوانید:

دلیل نوسانات ارزی طی چند ماه گذشته چیست؟

واقعه ارزی که از نیمه دوم سال گذشته شروع شد و تا فروردین امسال ادامه داشت نتیجه جنگ اقتصاد ویژه‌خواران با شبکه پولی کشور بود. جنگی که از ابتدای دولت یازدهم یک طرف آن بانک مرکزی و تیم اقتصادی دولت قرار داشتند و در طرف دیگر اقتصاد زیرزمینی و دلالان ارز مقابل آنها ایستادند. این دشمنان منافع ملی، در واقع خواستار افزایش نرخ دلار و به‌دنبال آن کاهش ارزش پول ملی هستند و متاسفانه به‌دلیل نفوذ خوبی که بین ارکان قدرت پیدا کرده‌اند در برهه‌ای توانستند پیروز این جنگ باشند. شاخه‌ای از این افراد که همواره منافع دشمنان را تامین می‌کنند به‌عنوان دلواپسان شناخته می‌شوند و آنها نیز در آشفتگی بازار توانستند نقش‌آفرینی کنند. به عبارت بهتر نمی‌توان از نقش دشمنان خارجی ایران در بالارفتن نرخ دلار غافل شد که دلواپسان با رفتارهایی نظیر بالارفتن از دیوار سفارتخانه‌ها همواره بر دشمنی‌ها دامن می‌زنند. با این حال، اجرای برجام یک فضای امنی را ایجاد کرد و باعث شد بانک مرکزی در این چهار سال کنترل بازار ارز را به دست بگیرد. از سال اجرای برجام نقل و انتقالات ارزی به بازار ثانویه منتقل شد و دولت می‌توانست با کنترل بازار و برخورد با دلالان ارز را به موقع به این بازار تزریق کند. پیش از این در دو مقطع، یعنی بین سال‌های 68 تا 72 و سال‌های 78 تا 80 شاهد این اتفاق بودیم. در آن سال‌ها دولت‌ به این روش و مابه‌التفاوت ارزش ریال و دلار، کسری بودجه را جبران می‌کرد. عبور از شفافیت و اطمینان از مورد حسابرسی قرارنگرفتن پشتوانه کار آنها بود. اما در چند سال اخیر، دولت با شفافیت بیشتری امور را اجرا می‌کند و تزریق ارز به بازار با مدیریت بهتری صورت می‌گیرد.

به‌نظر شما چرا بانک مرکزی در مقطعی توان مقابله با دلالان ارزی را از دست داد؟

این موضوع نشان می‌دهد که اقتصاد زیرزمینی امروز به چنان قدرتی دست یافته است که می‌تواند بازار را تکان بدهد. حتی به جرأت می‌توان گفت که 60‌درصد اقتصاد ایران به‌صورت زیرزمینی اداره می‌شود. درنهایت از نیمه دوم سال گذشته بانک مرکزی مجبور شد در جنگ با اقتصاد زیرزمینی تسلیم شود، زیرا هرچه ارز وارد بازار می‌شد، این عده دلار را می‌مکیدند. اینکه گفته می‌شود مردم در خانه‌های خود 30‌میلیارد دلار ذخیره کرده‌اند، پشتوانه علمی ندارد و نمی‌توان آن را ثابت کرد. وجود این مقدار ارز خانگی غیرقابل‌باور است. باید پذیرفت که بازار ارز در این مدت دست عده‌ای خاص افتاد. حال اینکه این افراد چه کسانی هستند، نشانه آن را می‌توان در صحبت‌های رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس جُست که اخیرا اعلام کرد آن 30‌میلیارد دلار اشاره‌شده، از کشور خارج شده است.

خروج آمریکا از برجام چه تاثیری بر بازار ارز ایران می‌گذارد؟

رفتارهای آمریکا نسبت به اقتصاد ایران در التهاب بازار ارز بی‌تاثیر نیست. اما باید اشاره کرد که همواره سایه تحریم بر سر ایران وجود داشته و این رفتار آمریکا اتفاق جدیدی نیست که نتوان آن را پیش‌بینی کرد. ما از سال 1359 تا امروز در تحریم آمریکا بوده و هستیم، فقط شدت آن در سال‌های مختلف تغییر کرده است. در نتیجه می‌توان دلیل اصلی را بی‌برنامگی اقتصادی عنوان کرد و نباید تنها یک نهاد همچون بانک مرکزی را مقصر دانست. مجموعه سه قوه و سازمان‌ها و نهادهای مربوط به آنها در نبود برنامه‌ای دقیق مقصر هستند.

نظر شما درباره سیاست جدید ارزی دولت چیست؟

اینکه ارز تک‌نرخی ارائه شود اتفاق مناسبی است، اما طی سال‌های بعد از انقلاب وجود چند نرخ برای ارز خود عاملی برای افزایش فساد شده است. در چند برهه،‌ دولت‌ها با دستکاری بازار و سیاست دستوری ارز را تک‌نرخی کردند. در شرایط کنونی با اینکه دولت برای آرامش بازار تصمیم درستی اتخاذ کرد، اما زودتر می‌توانست کنترل بازار را در دست بگیرد. زمانی که بانک مرکزی استقلال نداشته باشد و قدرت وزرا به برخی نهادهای خصولتی که وارد بازار شده‌اند نچربد، نمی‌توان از آنها انتظاری بیش از این داشت. هرگاه آنها می‌خواهند در راستای شفافیت و بهبود اقتصاد گام بردارند، مشکلات روی دیگر خود را نشان می‌دهند و حرکت به سمت شفاف‌سازی در نطفه خفه می‌شود. اکنون دشمنان خارجی به معضلی بزرگ تبدیل شده‌اند، اما متاسفانه دولت چندبرابر آنها در داخل دشمن دارد. اینکه برخی یک‌شبه نرخ دلار را 1000 تومان افزایش دادند یک خیانت است و به معنای جنگ داخلی در نظام پولی تلقی می‌شود. دشمنان خارجی هم سوار این موج می‌شوند و از آن سوء‌استفاده می‌کنند. گاهی برخی واحدهای اقتصادی نیز از این وضعیت استقبال می‌کنند، اما لازم به یادآوری است که در هر حال دولت برنده نهایی این هیاهو می‌شود.

آیا دولت می‌توانست سیاست دیگری را اجرا کند؟

دولت در شرایط کنونی چاره‌ دیگری برای کنترل بازار نداشت، زیرا عده‌ای به بازار نفوذ کرده بودند و هر ارزی که وارد بازار می‌شد می‌خریدند و درنهایت تصمیم داشتند دلارهایی را که 4000 تومان یا کمتر خریده بودند 7000 تومان بفروشند. اما همچنان مشکلی وجود دارد و آن این است که دولت نمی‌تواند به برخی متقاضیان واقعی ارز نظیر بیماران، مسافران، دانشجویان، فعالان اقتصادی و ... پاسخ دهد. از سوی دیگر، دلار در اقتصاد ایران به یک کالای سرمایه‌ای تبدیل شده است و طبق قانون هیچ‌نهادی نمی‌تواند مردم را مجبور کند که سرمایه‌شان را ارزان بفروشند یا آن را حتما به نهادهای دولتی بسپارند. از سوی دیگر بسیاری از تولیدکنندگان و واردکنندگان هر روز با دلار و یورو سروکار دارند، این تصمیم که به هر شخصی بیش از ارزش 1000 یورو تخصیص نمی‌یابد، تولید و تجارت را هم تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و آنها را بیش از پیش به سمت رکود برده است. در واقع آنها دیگر انگیزه‌ای برای فعالیت ندارند و امیدشان را برای بهبود شرایط اقتصادی از دست داده‌اند.

استفاده از سامانه نیما تا چه حد در کنترل بازار تاثیرگذار بوده است؟

امروز سامانه نیما پاسخگوی نیاز مردم نیست. متاسفانه طی فعالیت دولت‌های نهم و دهم اقتصاد در مسیری قرار گرفت که ترمیم آن کار بسیار مشکلی است. اکنون برنامه‌ریزان به‌درستی نمی‌‌دانند که نرخ تورم را کنترل کنند یا در برابر رکود بایستند. به تولیدکنندگان و تجار تسهیلات بدهند یا مطالبات بانکی را بپردازند. ارزش پول ملی را حفظ کنند یا ارتباط خود را با خارج گسترش دهند. متاسفانه مشکلات چنان ریشه دوانده‌اند که دولت گاهی چاره‌ای جز اجرای سیاست‌های سلبی و دستوری ندارد. ریشه تمام این مشکلات به از بین‌رفتن شفافیت بازمی‌گردد و تا زمانی که شفافیت به اقتصاد ایران بازنگردد نمی‌توان به بهبود شرایط امید داشت.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین