کد خبر: ۲۱۴۷۱۳
تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۲:۲۲
پس از خروج آمریکا از برجام، گمانه‌زنی‌ها دربارۀ افزایش تنش در خاورمیانه بیش از پیش در سطح بین المللی نمایان شد.
پس از خروج آمریکا از برجام، گمانه‌زنی‌ها دربارۀ افزایش تنش در خاورمیانه بیش از پیش در سطح بین المللی نمایان شد.

برخی ناظران می‌گویند با اقدام آمریکا علیه توافق هسته ای، تنش در منطقه افزایش پیدا خواهد کرد، کما اینکه، همزمان، انتقال سفارت آمریکا به قدس، سرزمین‌های اشغالی را درگیر تنشی خونین کرد و چشم‌انداز صلح خاورمیانه را در هاله ای از ابهام فرو برد.

خبرآنلاین در گفت‌وگو با صابر گل‌عنبری، کارشناس‌ارشد مسائل غرب آسیا و خاورمیانه، چشم‌انداز بحران‌های خاورمیانه، برجامِ پس از آمریکا و موشک پراکنی‌های اخیر رژیم صهیونیستی علیه حزب‌الله و مقاومت در سوریه را مورد بررسی قرار داده است که از نظر می‌گذرانید:

خروج آمریکا از برجام چه تاثیری بر منطقه دارد؟ با توجه به ائتلاف کشورهای خلیج فارس با اسرائیل و آمریکا، در کنار آن انتقال پایتخت به قدس...
اساساً خروج آمریکا از برجام هیچ ارتباطی به خود این توافق و برنامه هسته‌ای ایران ندارد. ایران به تعهدات برجامی خود پایبند بود و از این حیث، هیچ دلیلی برای خروج آمریکا نبود و اتهاماتی که دونالد ترامپ در شب اعلان تصمیمش مطرح کرد، پایه و اساسی منطقی نداشت. خصومت دونالد ترامپ با برجام از همان روز اول، جدا از دشمنی‌ شخصی‌اش با هر چیز مرتبط با میراث باراک اوباما، به علت همین تحولات منطقه‌ در هفت سال اخیر بود. از یک طرف، آمریکا و برخی همپیمانان آن در منطقه و در رأس آنها اسرائیل می‌دیدند که نقش و نفوذ منطقه‌ای ایران به ویژه پس از امضای این توافق در سال 2015 در حال گسترش و به جایی رسیده است که می‌تواند تهدیدی جدی برای منافع آن باشد، و از طرف دیگر، همین آمریکای ترامپ می‌دید که برجام مانعی جدی بر سر مقابله با این نفوذ و توقف آن است.

واشنگن گزینه‌ای جدی برای مقابله با نفوذ اقلیمی ایران و به اصطلاح خودشان بازگرداندن ایران به داخل مرزهای خودش نداشت؛ یا این که مستقیما می‌بایست وارد یک تقابل نظامی در تیول‌های ایران می‌شدند که این هم با توجه به تجارب گذشته، سرنوشت نامشخصی دارد و مطمئن نبودند به کاهش این نفوذ بیانجامد و می‌توانست به یک جنگ منطقه‌ای گسترده منجر شود که خطرات آن بر منافعش می‌چربید.

اما آمریکا امروز می‌خواهد این هدف را از طریق نابودی برجام دنبال کند. به این شکل که اولا آن گشایش دیپلماسی محدود پسابرجامی را از بین ببرد و هزینه ادامه آن را برای کشورهای دیگر بالا ببرد، ثانیاً یک جنگ اقتصادی تمام عیاری را از طریق بازگرداندن تحریم‌های پیشابرجامی و به نحوی بسیار سنگین‌تر از قبل علیه ایران راه بیاندازد و با فلج کردن اقتصاد کشور، امنیت و ثبات داخلی را دستخوش تغییر کند.

همزمان با این جنگ اقتصادی، در سطح منطقه نیز تنش با ایران را بالا خواهند برد، چه در سوریه، چه در عراق و بقیه مناطق.
فعلا هدف آمریکا از این فشارها اجبار تهران به یک توافق جامع البته تحمیلی است که سه پرونده مهم را در برگیرد، هسته‌ای، نفوذ منطقه‌ای و برنامه موشکی. در این میان، مهم‌ترین پرونده همان نقش منطقه‌‌ای و به تبع آن تغییر ریشه‌ای سیاسی خارجی جمهوری اسلامی ایران است. دو پرونده دیگر یعنی هسته‌ای و برنامه موشکی اساساٌ فرعی بر آن پرونده اصلی هستند و طرح آنها بدان علت است.

با توجه به این سه پرونده پیش بینی شما از درخواست و هدف آمریکا چیست؟
توافقی که آمریکا می‌خواهد فعلا در نتیجه این فشارها به دست بیاورد، بر اساس معادله برد-برد یا حتی برد حداکثری برای خود آنها و برد حداقلی برای تهران نیست، بلکه برد حداکثری آنها و باخت حداکثری تهران است.

این گمان که می‌شود با دادن امتیازاتی درباره حضور منطقه‌ای ما چه در سوریه چه یمن و بقیه مناطق و یا در بحث موشکی و برجام می‌توان به توافقی با آمریکا رسید و خطر را برطرف کرد، گمانه نادرستی است. آمریکا شاید فعلا کفی را برای خواسته‌های خود و ائتلافش از ایران مطرح می‌کند، اما به اینها بسنده نخواهد کرد. همچنان که عرض شد، تَهِ مطالبات آمریکا تغییر ریشه‌ای سیاست خارجی ایران است و اینجا هم بحث اسرائیل مهم‌ترین متغیر و فاکتور است. اگر این روند امتیازدهی شروع شود، آنها کار را تا جایی پیش خواهند برد که در آینده باز ایران را بین به رسمیت شناختن اسرائیل و یا ادامه همان روند قبلی (جنگ اقتصادی و فشارهای سیاسی و نظامی منطقه‌ای) مخیر کنند.

در پیشبرد اهداف آمریکا علیه ایران عربستان چه نقشی دارد؟برخی تحلیلگران معتقدند خروج از برجام به معنای جنگ منطقه ای است با توجه به سه فاکتور مهم امریکا علیه ایران، آیا قرار است شاهد یک جنگ تمام عیار باشیم؟
درست است که نزاع با عربستان نقش مخربی بازی می‌کند و ریاض دولت آمریکا را تحریک می‌کند، اما این فشارهای آمریکا به خاطر عربستان نیست. اسرائیل و منافع آمریکا دو عامل عمده این تقابل است. آمریکا امنیت اسرائیل را بخش لاینفکی از امنیت خود می‌داند. برای اروپا هم چنین است.

در صورتی که این هدف آنها یعنی شیفت پارادایمی در سیاست خارجی ایران در میان مدت اتفاق نیافتد که نخواهد افتاد، این روند به شکل تصاعدی پیش خواهد رفت و تلاش خواهند کرد این هدف را در تغییر نظام دنبال کنند.

در طول این مسیر هم هر اتفاقی ممکن است بیافتد. بنده فعلا گزینه نظامی را مطرح نمی‌دانم و تصمیمی برای ورود به این فاز نمی‌بینم، اما نبود تصمیم تنها مانع وقوع جنگ نیست، چه جنگ‌هایی در طول تاریخ که بدون تصمیم قبلی و فقط در نتیجه تحولات میدانی سریع اتفاق می‌افتد. از این رو، اوضاع منطقه به ویژه در مناطق اصطکاک استعداد این را دارد که یک حادثه میدانی و لو کوچک به جنگی در مقیاسی بزرگ تبدیل شود.

ناگفته نماند که عامل مهم دیگری نیز در تشدید تنش با ایران در این اوضاع منطقه‌ای دخیل است. در حقیقت این تشدید تنش یک سرپوش و عامل انحرافی هم هست برای قضیه‌ای برزگ‌تر در منطقه که دارد اتفاق می‌افتد و آن هم تلاش دونالد ترامپ برای حل یک طرفه منازعه هفتاد ساله فلسطین است. این حل ناعادلانه در این شرایط و نگرانی از تبعات آن می‌طلبد که آنها با تشدید بحران در نقطه‌ای دیگر از تبعات خطرناک آن بکاهند. اینجا باید عرض کنم که انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس فاز اول طرح معامله قرن است که قرار است به زودی اعلام کند.

با توجه به تحلیل شما از اوضاع منطقه ای و برجام بدون آمریکا، آیا راهبردی را پیشنهاد می کنید؟ ارزیابی شما برای برون رفت از بحران چیست؟
به دو نکته مهم اشاره کنم. نخست این که شرایط منطقه و جهت آنها کلا راه‌حل‌های میانی بر اساس قاعده برد برد را از گردونه خارج کرده است. از این رو، در مقابل این هجمه آمریکا و ائتلافش دو راه بیشتر نداریم، یا کل خواسته‌های فعلی و پسینی آنها را بپذیریم که این یعنی تسلیم کامل و محال است اتفاق بیافتد و با حقوق حاکمیتی کشورها در تضاد آشکار است.

یا این که بایستیم و راه مقابله و مقاومت را در پیش گیریم که این هم فاکتورهای خاص خود را دارد. آنها بر روی اقتصاد به عنوان یک پاشنه آشیل جدی دست گذاشتند. اما با اقدامات منتج به تقویت جبهه داخلی و اتحاد عملی همه جریان های سیاسی و کم کردن فاصله‌ها می‌توان نقش این پاشنه آشیل را بسیار کم رنگ کرد.

فکر می‌کنم که کلا تحولات به سمتی خواهد رفت که دیگر معادله "نه جنگ نه صلح" با آمریکا و اسرائیل کاملا رنگ خود را خواهد باخت و محلی از اعراب نخواهد داشت.

اشاره کردید ته مطالبات آمریکا از ایران تغییر سیاست خارجی ایران است، با این اوصاف سفر برجامی وزیر خارجه کشومان را چه طور ارزیابی می کنید؟
این سفر لازم و ضروری است، بالاخره اروپایی‌ها به ظاهر هم که شده اعلام کردند می‌خواهند به برجام پایبند بمانند، اینجا ایران نمی‌تواند اعلام کند شما دروغ می‌گویید و مثل آمریکا هستید و السلام. این یک فرصت و ظرفیت است که دیپلماسی ما به خوبی در پی استفاده از آن است. باید دید اروپا دقیقا چه می‌خواهد. آنها هم به نوعی همان مطالبات آمریکا را مطرح کردند. دنبال متمم یا توافقی تکمیلی برای برجام هستند. باید دید در قضایای مطرح آنها هم همان سقف مورد نظر آمریکا را دنبال می‌کنند یا می‌توان با آنها کار کرد و به نوعی کنار آمد؟

حقیقتا امروز ما یک تیم دیپلماتیک کاملا حرفه‌ای و موفق داریم، اما توانایی ذاتی و حرفه‌ای بودن آنها و دکتر ظریف شرط کافی برای موفقیت آمیز بودن تلاش‌های خستگی ناپذیرشان نیست. بالاخره یک دیپلمات که به مذاکره با طرف‌ یا طرف‌های دیگر می‌رود جدا از توانمندی‌هایش و قدرت چانه‌زنی‌اش فاکتورهای بسیاری در موفقیتش دخیل هستند که ارتباطی با ایشان ندارد.

این سفر در راستای همان سناریوی "ادامه توافق هسته‌ای بدون آمریکا" است. اما این که این سناریو چه اندازه امکان موفقیت و اجرایی شدن برای حفظ برجام را دارد، باید دید که اروپا چه اندازه‌ای از خود مقاومت نشان خواهد داد. این یک مساله است، مساله دیگر این است که بالاخره اروپا هم با وجود اعلام پایبندی‌اش به برجام خواسته‌هایی دارد. بعید است بدون برآورد شدن این خواسته‌ها از جانب ایران در آینده نیز اروپا رغبتی به ادامه برجام داشته باشد.

پیش بینی می کنید اروپا کدام مسیر را برگزیند؟
اروپا امروز بر سر یک دو راهی قرار گرفته است، از یک طرف به دلایل متعددی می‌خواهد برجام را حفظ کند، چون به گفته خود آنها جایگزینی مناسب برای برجام وجود ندارد. همچنین مرگ برجام مرگ دیپماسی و راه‌های سیاسی برای مشکلات جهانی و منطقه‌ای و فاجعه‌ای بزرگ برای حقوق بین‌‌الملل است. کما این که نوعی تسلیم محض در برابر یکجانبه‌گرایی آمریکا است و اگر اروپا این معادله را بپذیرد، دیگر نمی‌تواند خود را به عنوان یک قدرت منطقه‌ای و جهانی ببنید. آمریکای ترامپ امروز یک طرفه به دنبال تحمیل راه‌ حل‌های خود است. یک طرفه از معاهدات بین‌المللی چه معاهده TTP چه معاهده آب و هوایی پاریس چه برجام خارج می‌شود و در همین منازعه فلسطین نیز می‌بینیم که یک طرفه قدس را به اسرائیل می‌دهد و راه حل خود را تحمیل می‌کند.

اما در آن سوی قضیه نیز اروپا منافع اقتصادی و سیاسی درهم تنیده‌ای با آمریکا دارد. در نهایت برای اروپا سخت است که این منافع را دور بزند و به دلایل پیشگفته برجام را حفظ کند. اکنون آنچه تروئیکای اروپایی به دنبالش است یافتن یک راه حل میانی است که هم منافعش با آمریکا را حفظ کند هم برجام را. راه بسیار سختی است.

شخصا معتقدم که اروپا پس از اجرایی شدن تحریم‌ها در بازه سه تا شش ماه آینده نخواهد توانست به موضع کلامی خود مبنی بر ماندن در برجام پس از خروج آمریکا از آن پایبند بماند و در نهایت به فشارهای آمریکا تن خواهد داد و همچنان که قبل از خروج آمریکا از توافق‌ هسته‌ای هم خیلی از بانک‌ها و شرکت‌های اروپایی تسلیم فشارهای روانی واشنگتن شدند، بعید است پس از آن و اعمال مجدد تحریم‌ها و تشدید فشارهای آمریکا نیز اروپا مقاومت کند و منافع تجاری بیش از هزار میلیارد یورویی (کالا و خدمات) خود را فدای مبادلات تجاری حدود ۱۵ میلیارد یوریی با ایران کند.

به همین علت این احتمال وجود دارد که اروپا نیز عملا از برجام خارج خواهد شد، اما به آن تصریح نخواهد کرد و رسما این خروج را اعلام نمی‌کند، بلکه مدام نیز از ایران خواهد خواست به تعهدات برجامی خود عمل کند. اینجاست که توافق هسته‌ای شکلی کاملا یکجانبه و تحمیلی پیدا خواهد کرد.

ارزیابی شما از تحرکات اخیر اتحادیه اروپا درباره برجام چیست؟
اروپا اعلام کرده است که می‌خواهد قانون Blocking Regulation را فعال کند و مانع پیروی شرکت‌های اروپایی از تحریم‌های آمریکا شود. متاسفانه اروپا خیلی دیر دارد این کار را می‌کند. دلیلی برای این تاخیر نبود، باید قبل از اعلام تصمیم ترامپ لااقل این مساله را به عنوان یک تهدید مطرح می‌کرد، اما این کار را نکرد. اروپا تا بخواهد این قانون را فعال کند و به اجرا بگذارد که کمپانی‌های بزرگ چون توتال و غیره از ایران خواهند رفت و در آن سو هم دیگر کسی ریسک نخواهد کرد و برای سرمایه‌گذاری اقدام نمی‌کند.

از لحاظ حقوقی و سیاسی دست اروپا باز است و می‌تواند خیلی‌ کارها در مقابله با آمریکا برای حفظ برجام انجام دهد، اما عملا همین منافع و در هم‌تنیدگی اقتصادی تا حدود زیادی دستش را می‌بندد. فعلا اروپا می‌خواهد با حداقل‌ها برجام را نگه دارد.

در ادامه این سناریو در آینده، احتمالا آمریکا مستقیما و اروپا غیر مستقیم بخواهند که با تهدید به کاربرد "گزینه‌های روی میز" (نظامی) ایران را به ادامه ماندن در برجام مجبور کنند. در حقیقت این احتمال جدی است که در میان مدت آنها بخواهند "تهدید به گزینه نظامی" را جایگزین "رفع تحریم‌ها" برای تداوم یک طرفه برجام کنند که تهران به چنین معادله‌ای تن نخواهد داد.

همچنین بقیه شرکای این توافق (روسیه و چین) با وجود مخالفت‌ها و تنش‌هایی که با آمریکا دارند، نخواهند توانست و یا رغبتی از خود برای مقاومت در برابر آمریکا و اروپا از خود نشان نخواهند داد.

در نهایت، ایران‌ چاره‌ای جز اعلام پایان برجام نخواهد داشت، اما بهتر است گام‌های پسابرجامی خود را بسیار حساب شده و به دور از انفعال مدیریت کند و گزینه‌های خود را تدریجا و نه یکباره به کار گیرد.

سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان، رسما اعلام کرد: 58 موشک به جولان اشغالی (مواضع اسرائیل) شلیک کردیم، برخی تحلیلگران می گویند راه نجات برجام در سوریه است. آیا شما این طور فکر می کنید؟ آیا اصولا خروج آمریکا از برجام، مساله حضور ایران در سوریه است؟ ممکن است در نهایت ایران از سوریه خارج شود انهم با بهانه برجام؟!
خیر، این گونه نیست. حمله موشکی از سوریه واکنشی کاملا طبیعی به حملات اسرائیل و اعلام مخالفت عملی و جدی با هدفی است که آمریکا در پسابرجام به دنبال تحقق آن است. یعنی خروج ایران از سوریه. در پاسخ به سوال اول بیان شد که عامل منطقه‌ای مهم‌ترین دلیل خروج آمریکا از برجام بود. اسرائیل حضور ایران در سوریه و رسیدن نیروهای ایرانی به آب‌های مدیترانه و مرزهای فلسطین اشغالی را یک تهدید و خطر جدی برای خود می‌داند.

ما با اسرائیل در یک تقابل ایدئولوژیک و ژئوپولیتیک قرار داریم. در راستای همین تقابل سالهاست که تل‌آویو در کشورهای همسایه از جمله جمهوری‌های استقلال یافته شوروی سابق خود را به مرزهای ما نزدیک کرده است، در مقابل چنین وضعیتی تهران نمی‌تواند بیکار بنشیند و مقابله به مثل نکند. حضور دو طرف در مرزهای یکدیگر بازتابی از آن تقابل است. حضور ما هم در سوریه در چارچوب همین مواجهه تعریف شده است.

خروج ایران از سوریه غایتی است که اسرائیل، آمریکا و عربستان دنبال می‌کنند. قبلا خط قرمز اسرائیلی‌ها در سوریه عدم نزدیکی به مرزهای فلسطین اشغالی بود، اما اکنون این خط قرمز خود را به کل سوریه تعمیم دادند. حملات رژیم اسرائیلی نیز در این راستاست. این حملات هوایی یک چالش است، اما نمی‌تواند تغییری در معادلات زمینی ایجاد کند و این تل‌آویو را به شدت عصبانی کرده است.
در بحث حضور ما در سوریه، جهت روابط کشور با روسیه در آینده مهم است. ماهیت حضور ما در سوریه با حضور روسها خیلی متفاوت است. هر چند دو طرف در یک جبهه قرار دارند، اما نمی‌توان گفت که حتما در آینده نیز در یک جبهه سیاسی کنار هم خواهیم بود.

از وقتی که تحولات زمینی و میدانی به نفع نظام سوریه پیش می‌رود، پالس‌های خوبی از روسیه دریافت نکردیم. به احتمال زیاد روسیه در درازمدت حضور ایران در سوریه را چالشی برای خود می‌داند. مسکو می‌خواهد خود تنها قدرت تاثیرگذار بر روند حوادث سوریه به ویژه در فاز مذاکرات و بعد از آن باشد. امروز تلاش‌های متعددی در راستای شکل‌گیری یک معادله جدید در سوریه در حال انجام است که ته آن خروج ایران از این کشور باشد، طرح حضور نیروهای نظامی عربی در سوریه هم در این راستاست، اما ایران به این معادله تن نخواهد داد و نباید هم بپذیرد. بالاخره ایران یک قدرت منطقه‌ای است و آنها می‌خواهند به یک کشور حاشیه‌ای کم تاثیر مثل بحرین تبدیل شود. این پذیرفتنی نیست و باید با آن مقابله کرد.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین