کد خبر: ۲۱۴۲۲۲
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۰
در پی تصمیم کاملا ناخوشایند ترامپ برای زیرپا گذاشتن توافق هسته ای با ایران، دو کشور روی صندلی داغ مذاکره نشسته اند: روسیه و آلمان. سوال بزرگ حالا این است که آیا نارضایتی مشترک آنها به یافت دلیل و هدفی مشترک منجر خواهد شد؟
 در پی تصمیم کاملا ناخوشایند ترامپ برای زیرپا گذاشتن توافق هسته ای با ایران، دو کشور روی صندلی داغ مذاکره نشسته اند: روسیه و آلمان. سوال بزرگ حالا این است که آیا نارضایتی مشترک آنها به یافت دلیل و هدفی مشترک منجر خواهد شد؟

مشکل آنگلا مرکل بزرگ است. نه تنها پیوندهای تجاری آلمان با ایران با تصمیم ترامپ در معرض خطر قرار دارد بلکه با اعمال مجدد تحریم ها به نظر می رسد که پیش بینی های آلمان درباره آینده با سیاست نادرست آمریکا در خاورمیانه غلط از آب در خواهد آمد. در لیبی، وزیر امور خارجه وقت، هیلاری کلینتون، در طول بهار عربی در سال 2011 با متقاعد کردن قطر و پیوستن این کشور به ائتلاف ضد قذافی، به جای تماشای اوضاع به عنوان کشور امیرنشین سرشار از نفت، توانست در حدود 400 میلیون دلار برای شورشیان فراهم کند. نتیجه این کار، ایجاد دولتی شکست خورده و هجوم صدها هزار پناهنده ناامید به آلمان و سایر بخش های اتحادیه اروپا بود.

به شکلی قابل توجه، کلینتون همین سیاست را سوریه پیش گرفت و با ایجاد اتحادی میان عربستان سعودی، قطر و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس آنها را تامین مالی برای هجوم داعش به سوریه تشویق کرد. نتیجه این ماجرا کشته شدن تعداد زیادی انسان بی گناه، پناهندگان بیشتر و گسترش گروه تروریستی داعش بود که دامنه کارهایش را به پاریس، بروکسل، نیس، منجستر، بارسلونا و برلین گسترش داد. اگر همه اینها برای اینکه آلمان را علیه واشنگتن بشوراند کافی نیست باید به مخالفت آمریکا با خط لوله گاز طبیعی نورد استریم 2 اشاره کرد. پروژه ای روسی ـ آلمانی تحت مدیریت گرهارد شرودر، صدراعظم سابق. به این ماجرا، موافقتنامه آب و هوایی پاریس را هم اضافه کنید که ترامپ کشورش را از آن خارج کرد.

حالا تصمیم ترامپ برای خروج از برجام، توافق هسته ای ایران، به طور رسمی اعلام شده است. مساله ای بسیار مهم که اوضاع را بدتر کرده است. ابتدا، اسرائیل از این حرکت استفاده کرد تا حمله ای بزرگ به سوریه را ترتیب بدهد تا این حمله آشوب و بحران را در خاورمیانه بیشتر و بیشتر کند. ریچارد گرنل، سفیر آمریکا نظر واقعی ترامپ در این رابطه را این طور توییت کرد: «همانطور که ترامپ گفته است تحریم های آمریکا بخش های حیاتی اقتصاد ایران را هدف خواهد گرفت. شرکت های آلمانی که با ایران تجارت می کنند باید هر چه سریع تر فعالیت های خود را متوقف کنند.»

اما این تنها آلمان نیست که این مشکلات را تحمل می کند. روسیه هم دچار مشکل است. آنها در حمایت از رئیس جمهور سوریه، بشار اسد با ایران متحد هستند اما به نوعی سعی دارند تا رابطه خوب خود با اسرائیل را هم حفظ کنند. به همین دلیل بود که پوتین بنیامین نتانیاهو را به عنوان مهمان شخصی خود به مسکو دعوت کرد. اما این روند نمی تواند ادامه پیدا کند. به ویژه پس از اینکه اسرائیل دخالت های خود را بیشتر می کند و شورشیان القاعده بیشتر و بیشتر با همکاری مشترک ایران، روسیه و سوریه شکست می خورند. هرچقدر این کشمکش عمیق تر شود حفظ موقیعت کنونی برای پوتین سخت تر خواهد شد.

پوتین نیاز به پشتیبانی دارد اما از سمت چه کسی؟ پاسخ در بین نام کسانی یافت می شود که زیر برجام را امضا کرده اند: چین، بریتانیا، فرانسه و آلمان. اولی اما در شرق دور قرار دارد، دومی درگیر فاجعه سیاست داخلی خود است و سومی با حضور امانوئل مکرون و روابط او با ترامپ دچار جوک سیاسی شده است. پس تنها آلمان باقی می ماند. اگر آلمان بخواهد تغییری عمده در جهت گیری حمایت های خود ایجاد کند آنگاه مسیر راهی که به جنگ در خاورمیانه ختم می شود، عوض خواهد شد.

آلمان رابطه ای قوی با دولت یهودی دارد. آنها بزرگ ترین شریک تجاری اسرائیل در اروپا هستند و پس از ایالات متحده آمریکا بزرگ ترین شریک تجاری اسرائیل محسوب می شوند. برخلاف کنایه تاریخی موجود، برلین همکار بزرگ فرهنکی و علمی اسرائیل است. همچنین آلمان خانه بزرگی برای جامعه اسرائیلی است و حدود 15 هزار یهودی و عرب اسرائیلی آزادانه در آلمان زندگی می کنند، به زبان عبری تحصیل می کنند و جامعه یهودی خود را تشکیل داده اند.

همین وضعیت هم میان آلمان و ایران حکم فرماست. شرکت های آلمانی تجارت بزرگی را با ایران در زمینه ماشین آلات، فلزات، مواد شیمیایی و محصولات کشاورزی ایجاد کرده اند. نرخ تورم، بحران ارز و موج بیکاری ایران، حتی برای تجارت های آلمانی سود بیشتری به همراه داشته است. بنابراین آنها به حرف آلمانی ها توجه می کنند. به این ترتیب اتحاد دیپلماتیک میان روسیه و آلمان و اشتراک اهداف می تواند بنای واقعی ایجاد اصلاحات را فراهم کند.

نیازی به گفتن نیست که هزار و یک دلیل وجود دارد که چرا این اتفاق نمی افتد. آلمان زمانی که موضوع اسرائیل در میان باشد به دلایل تاریخی بسیار محتاط عمل می کند تا دولت یهودی را خشمگین نکند. روشنفکران آلمانی نظیر یورگن هابرماس معتقدند که آینده آلمان در ادغام هرچه عمیق تر با غرب و ارزش های لیبرال گره خورده است. درحالی که ناتو و اتحادیه اروپا سمبل های این ادغام هستند، آلمان نمی تواند در آغوش روسیه قرار بگیرد.

منبع : دیپلماسی ایرانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین