|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۰
کد خبر: ۲۱۱۷۶۱
تاریخ انتشار: ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۹:۳۱
درسال های پيش ازانقلاب،پرداختن به مسائل سياسی درسينمايی که فيلمفارسي تاسال های مديد درآن حرف اول را مي زد،کمی دوراز ذهن وواقعيت به نظرمی‌رسيد.اما باورود موج نووآغازدوران جديد سينما،فيلمسازانی مانند مسعودکيميايی وابراهيم گلستان،اين فرصت رايافتند که سياست راواردسينما کنندودست به تجربه های جديدی بزنند.
برگ هاي تاريخ،حرف هاي زيادي درسينه دارند؛هرچند بعضي ازآن هاطعمه موريانه هاي تحريف شده انداماهنوزميان ورق‌زدن‌هاي‌مان،صداهايي رامي شنويم كه حتي بي مهري زمان هم نتوانسته آن هارادرگلوخفه كند.تحولات ناگهاني و تصميمات آني،درگلاويزي هميشگي باجامعه مابوده وتاثيرات شگرفي برجاي نهاده است.اين دگرگوني‌هاكه بيشتردرزمينه‌هاي سياسي،اجتماعي وفرهنگي رخ داده، هميشه يك منشأ بنيادين داشته وسرآغاز جريان تازه‌اي شده است.جرياني كه عده اي ازپس سازگاري باآن برآمدندوعده اي ازاين جريان بازماندند.

درريشه يابي اين تحولات، بيشتراوقات به تغييري كلي و اساسي دريك ساختار مي رسيم اما گاهي ورود ابزاروصنعتي تازه هم مي‌تواندتحولي فراگيرراسبب شودكه عده اي آن راپذيرفته وعده اي به مقابله با آن مي‌پردازند.اگر در تاريخ پادشاهان ايراني جست‌وجو كنيم،ردپاي هرآنچه نو و تازه بود را دراسارت كاخ هاي سلطنتي آن ها مي بينيم.حدود 100 سال پيش،مظفر الدين شاه قاجاراز سفرش به فرانسه،چيزي را به سوغات مي آورد كه هنوزهم برق نقره اي چشمانش جادومي كند،سينما! سياست از ابتداي توليد سينماي اين ديار برآن سنگيني مي کرد.نخستين تماشاخانه ايراني،توسط ميرزا ابراهيم خان صحاف باشي تهراني ودرخيابان چراغ گاز براي نمايش فيلم هاي كوتاه شروع به كاركرد اماديري نپاييد كه با اتهام شيطاني بودن بر پيشاني‌اش ودست ازپا درازتربه خانه نداشته خود بازگشت.يك سال بعد،فردي غيرايراني به نام روسي خان،تماشاخانه ديگري در تهران باز كرد كه با نمايش فيلم«زنده بادروسيه» وبا هجوم معيارهاي فرهنگي،نشان داد كه علاوه بر اداي دين به كشورش، اهداف ديگري نيز دارد.در بيستم مهر 1309،لايحه اي به تصويب دولت رسيد كه مفاد آن،ازورود و درادامه تثبيت مقوله تازه اي به سينما از همان بدو ورود خبر مي‌داد.سانسور! حتی دردوره ای مانندسال های ابتدايی بعد ازانتخابات دوم خرداد که فضای باز ایجاد شد،سينماگران تا حدودی مجال برای ابراز عقيده در فيلم هاي‌شان داشتند؛البته بيشترآثاری که با موضوعات يا ارجاعات سياسی ساخته شدند نيزعمق چندانی نداشته و به زبان ساده تر، جسورانه نبوده اند. به طور كلي آنچه در سينماي سياسي سطح جهان مطرح است رامي توان از دونظر بررسی كرد؛ نظراول، روايت تاريخی رويدادهای سياسی از جانب فيلمسازباکمترين دخل و تصرف و ابراز عقيده است.دراين شکل از فيلم‌های سياسی می توان به انقلاب ها،انتخابات، کودتاها يا ترورها پرداخت وآن هارابه تصويركشيد.اما دردومين نظر،فيلمساز پا را فراترازروايت بي طرف گذاشته و به تاييد يا نفي يک مکتب،جريان يا ايدئولوژی سياسی می پردازد اما در ایران این دو نظربسته به سلیقه ونظرعده ای می تواند شکل دیگری به خود گرفته و تعریف تازه ای از سینمای سیاسی بسازد. اين گزارش، چهار دوره مهم سیاسی ایران را درفیلم های سینمایی ایران جست‌وجو و آن ها را بررسی كرده است.

دوره اول:پيش ازانقلاب

درسال های پيش ازانقلاب،پرداختن به مسائل سياسی درسينمايی که فيلمفارسي تاسال های مديد درآن حرف اول را مي زد،کمی دوراز ذهن وواقعيت به نظرمی‌رسيد.اما باورود موج نووآغازدوران جديد سينما،فيلمسازانی مانند مسعودکيميايی وابراهيم گلستان،اين فرصت رايافتند که سياست راواردسينما کنندودست به تجربه های جديدی بزنند.كيميايي در بيشترآثارش، به وضوح وارد حيطه سياست شده وحتی به پيشگويی تاريخی نيز پرداخته است.او پس از تجربه نه چندان موفق«بلوچ»به سراغ قصه اي ازمحمود دولت آبادي رفت وبارديگر دست به اقتباس ادبي زدونگرش سياسي خود را ازوضع موجود جامعه وارد قصه«آوسنه بابا سبحان»دولت آبادي كرده است.بااينکه«خاک» موردانتقادبرخي اهالي ادبيات قرارگرفت اما منتقدان سينمايي وهمچنين مردم از فيلم جديد کيميايي استقبال كردند.بهروزوثوقي، بازيگرثابت فيلم‌هاي كيميايي و فرامرز قريبيان، دوست و رفيق مسعود کيميايي پس ازتجربه ناکام براي بازي در«بيگانه بيا»،يکي ازنقش هاي اصلي «خاک»راايفاكردند.با اکران«قیصر»، سینمای ایران پس از یک عمر دعوت تماشاگربه مصالحه،گامی نو برداشت.بهانه های ناشی از انقلاب سفید،قانون اصلاحات ارضی وافزایش درآمد نفت موضوعاتی بودند که در عین جذابیت دیگر تازگی نداشتند و این درحالی بود که سینما در آن دوران به نگاهی تازه نیاز جدی داشت.«قیصر»،جرقه یك جریان جدید شد و درامتداد آن سینمای ایران قصه هایی سرودکه خشم وخشونت در آن ها موج می زد اما به فاصله ای کوتاه و پس از توفیق مالی «قیصر»،تحول مضمونی همه گیری در فیلم های ایرانی ایجاد شد اما جریان تازه که نیمه‌جان به نیمه راه رسیده بود،سرانجام متوقف شد.نمایش تلخی، سیاهی و انتقام جان مایه آثاری بود که شمارش معکوس برای انقلاب ۵۷ محسوب می‌شدند.«طوقي»علی‌حاتمی، رقابت عشقی جوان عصیانگر امروزي با قهرمان دیروز را به نمایش می گذاشت. «داش آكل» مسعود کیمیایی نیز مانند «طوقی» به زمینه های سنتی تاکید داشت و ناامیدی و یأس را از دل زندگی شهری فریاد می زد. به طور کلی دهه50 شباهت جالبی با حال و هوای این سال ها دارد وآن هم تقابل دو جریان است،یکی اصراروالقای حکومت بر جمله قصار«همه چیز آرام است» و دیگری ریشخندی است که در دل آثار سینمایی به این آرامش زده می شود.کيميايی در 1353 هفتمين فيلمش را روانه سينماها كرد.همان نام «گوزن‌ها» برای سیاسی قلمداد شدن این اثر کافی بود.فيلم با نگاه عميق و موفقي در شعارزده نشدن كه در آن زمان به دليل موضوع جنجال برانگيزش،به مدت يك سال توسط ساواك به بايگاني رفته بود،روايتي از قيام سیاهکل بود که به نوعی اولین حرکت مسلحانه با اهداف سياسي در رژیم سابق محسوب مي‌شد و نزدیکی زیادی با نام فيلم داشت.همچنين حادثه هولناک سینما رکس آبادان که در حال اکران همین فیلم در آتش سوخت نیزجایگاه اين اثر را در سینمای سیاسی محکم تر كرد.صداي معترض فرهاد و موسیقی تاثیرگذاراسفندیار منفرد‌زاده در ترانه«گنجشکک اشی مشی»حال وهوای فیلم را سیاسی تر و گمانه ها را پر رنگ تر كرد.با اوج گرفتن مبارزات انقلابی در نیمه1350،سینمای ایران که از قبل نیز به دلیل ورشکستگی تجاری ناتوان شده بود،به نفس نفس افتاد. در واقع آخرين فیلم‌های قبل از انقلاب اسلامی بلندترین فریاد سیاسی سینمای ایران محسوب می‌شدند.«سفرسنگ»مسعودکيميايی راباپيشی گرفتن مضمون بر كيفيت فيلم مي توان يکی ازآثارمهم سينمای ايران دانست.ماجراي فيلم درباره ارباب يك روستاست كه سال‌هاست مالک تنها آسیاب بادی است ومردم را استثمارمی کند تااینکه یک کولی به روستامی آیدوباعث تحریک مردم برعلیه ارباب می شود. با زحمت بسیار سنگی که مردم مدت ها آن را آماده کرده بودند به روستا می آورندوهمان سنگ، خانه ارباب را ویران می‌کند.روستا در واقع كوچك شده ونماد جامعه در آن سال ها بود كه فیلم با زبان و لحن استعاره ای و کنایه ای خود، آن هم در اوج مبارزات علیه رژیم سابق،حواشي ايجاد كرد كه بعدها وجه سیاسی فیلم را پررنگ تر كرد؛ چرا كه به گمان بسياري، کيميايی در اين فيلم خبر از انقلابی مردمی می‌دهد و به نوعی استعارگونه، حوادث سال ۵۷ را پيش بينی می کند.«اسرار گنج دره جنّی»به کارگردانی ابراهيم گلستان که در سال ۵۳ ساخته شدنيزهجويه‌ای انتقادی بر اوضاع واحوال مردم ايران دراوج اقتدار حکومت شاه محسوب مي‌شدکه يکی از مضامين اصلی‌اش،ولخرجی هاواسراف های درباردرخلال جشن های ۲۵00ساله بود.

دوره دوم:سال‌های آغازین انقلاب

اما سینمای بعد از انقلاب در سال های نخست آبستن حوادث بسیار بود.شاید سخت ترین بخش آن یافتن خط فکری ميانه ومعياري استانداردوخالي ازافراط و تفريط بود.يك طرف فيلمسازان مذهبي و انقلابي بودندكه بايد اين گونه از سينما راميان مردم رشد می دادند و طرف ديگر موج نو بود؛ جرياني كه تازه داشت به درخشان ترين قسمت خود مي‌رسيد و طرفداران خود را نيز پيدا كرده بود.سرانجام با جدل هاي بسيار ودرچارچوبي مشخص واز پيش تعيين شده،سینمای عصرپس ازانقلاب شکل گرفت که درآغاز به سینمای سیاسی انقلاب،شاه ملعون وارزش های غربی واعتراض صرف،محدود بود.همه چیز در فاصله سال های ۶۲ ـ ۵۷ در بلاتکلیفی رقم خورد وفیلم های بسیاری توقیف شدند؛ به دلایلی ناروشن.دردوران وزارت رييس دولت اصلاحات در سال ۶٢ و با آغاز به كار بنياد سينمايي فارابي،به دليل سياست هايي كه اين مجموعه اتخاذ كرد،تعداد فیلم های بلاتکلیف تا حدودي کاهش یافت اما محدوديت ها همچنان برقوت خود باقي بود.تااواسط دهه ۶۰،همچنان بازارتوليد فيلم هايی باحال و هوای سياسی ومرتبط با مبارزات مردم انقلابی با عوامل رژيم شاهنشاهی داغ بود و فيلم‌های مختلفی ساخته واکران شدنداما بيشتراين آثار،فيلم هاي سطحی بودند که بيشترحالت يک بيانيه تصويری سياسی ومملو ازشعاررا داشتند تا يک اثرعميق سينمايي. يك سال پس ازانقلاب، فيلم«جنگ اطهر»به كارگرداني محمد علي نجفي ساخته شد.روايت آموزگاري مذهبي به نام اطهر كه مي كوشيد با شاگردان رابطه اي فراتر ازرابطه معلم و شاگردي داشته باشد و درتلاش بود كه آن ها را با مسائل سياسي و اجتماعي دوران پهلوي آشنا كند. درهمان سال، فيلم«فريادمجاهد»به كارگرداني مهدي معدنيان ساخته شد.اين فيلم تركيبي از مذهب به همراه مبارزات مسلحانه را روايت مي كرد.در سال ۵9،«خونبارش» به كارگرداني اميرقویدل ساخته شد كه فرار سه سرباز از پادگان و پیوستن آن ها به مردم در ۱۷ شهریور را به تصویرمي‌كشيد. سياست نمایی همچنان خصیصه اين دوران بود. «پنجمين سوار سرنوشت» به كارگرداني سعيدمطلبي،«عفریت» به كارگرداني فرشيد ملک نازی و«ميلاد» به كارگرداني ابوالفضل جلیلی،نمونه‌هاي ديگر ازاين دست هستند. دراين ميان چند فيلم مهم ديگر نيزبه چشم می خورد که يکی ازآن ها توسط يک کارگردان نسل قبل ازانقلاب و دوتای ديگر توسط دو جوان نسل بعد ازانقلاب ساخته شدند. «خط قرمز» اولين فيلم سينمايی مسعود کيميايی بعد ازانقلاب که با محوريت زندگی يک مامورساواک با بازی سعيد راد بود و در سال ۶۰ جلوی دوربين رفت.اين فيلم که بر اساس فيلمنامه «شب سمور» نوشته بهرام بيضايی ساخته شد،داستان زندگی يکی از ماموران عالی رتبه ساواک به نام امانی را روايت می کند که قصد ازدواج با زنی به اسم لاله را دارد. لاله که فارغ‌التحصيل رشته پزشکی است،در طول روزبه مداوای مجروحان تظاهرات خيابانی مشغول است.«خط قرمز»تنها دردوسانس دراولين جشنواره فيلم فجر نمايش داده شد وبعد از آن هرگزرنگ پرده را به خود نديد وبرای هميشه توقيف شد.اصلی ترين مساله اين فيلم،نوع پوشش وحجاب بازيگران زن آن بيان شد.«توجيه» ساخته منوچهرحقاني‌پرست،دومين محصول سياسي سال 60 بود.اين فيلم نيز داستاني را در دوران پهلوي روايت مي كرد. درحالي كه عده اي دريك اداره دولتي به نشانه مخالفت با آمدن يك سياست مدار خارجي به ايران،در تلاشند بمبي رامنفجر كنند،يك جوان آرمانگراي مسلمان ازاين اتفاق جلوگيري مي كند.درسال ۶۱ فيلمي ساخته شد كه با ميزان فروش هشت ميليون تومان،ركورد فروش فيلم در ايران را شكست.«برزخي‌ها» به کارگرداني ايرج قادري که به نوعی دعوت به مصالحه بود،هیاهوی بزرگی به پا کرد و به موضوع سیاسی حادی بدل شد؛ به طوري كه بعد از مدت كوتاهي توقيف شد و بازيگران اصلي آن از جمله محمد علي فردین و ناصر ملک مطیعي ودر ادامه ساير بازيگران پيش ازانقلاب براي هميشه ازحضوردرفيلم هاي سينمايي كنار گذاشته شده وادامه فعاليت‌شان ممنوع اعلام شد.«نقطه ضعف» ساخته محمدرضا اعلامی نيزازفيلم‌های سياسی آن زمان سينمای ايران است که در سال ۶۲ و براساس داستانی با همين نام از «آنتونيوس ساراماکيس» ساخته شد. اعلامی به اين دليل داستان ساراماکيس را انتخاب کرد که فضايش به شدت سينمايی بود و موضوع انقلابی‌اش با سال‌های اوليه انقلاب ايران همخوانی داشت.دربخشی ازکتاب خاطرات هاشمی‌رفسنجانی می‌خوانیم:«شب درخانه دو فیلم خط قرمز و خانه عنکبوت را دیدم که علیه ضد انقلاب ساخته شده بودند.اولی را چپی‌ها ساخته بودند ودومی هم بدنبود».«لانه عنکبوت» محصول سال 62وساخته علیرضا داوود نژاداست.فيلمي که آن قدرازاکران دورماند واززمان ساختش گذشت که انگارخود داوودنژاد نيز فراموش کرده روزی چنین فیلمی ساخته بود؛دراین فیلم عده‌ای از ضد انقلاب‌هایی که منتظرکودتا و دخالت آمریکایی‌ها بودند، بعد از حادثه طبس به جان هم می‌افتند و یکدیگر را از پا در مي آورند.هر چند این فیلم تا ترک ایران توسط یکی از بازیگرانش بارها در صداوسیما نمایش داده شد. يك سال بعد، مهدي فخيم زاده به سراغ «تشريفات» رفت.اين فيلم تحول روحي و معنوي يك لمپن را به دليل معاشرت با يك جوان انقلابي در زندان روايت مي كند. با نگاه به آثار سينمايي اين دهه،يك حفره عميق به خوبي حس مي شود وآن هم جايگاه نامعلوم زن در اين فيلم هاست.غيبت زن و نادیده گرفتن او در سینمای دهه 60 چنان راه افراط پیمود که اعطای جایزه به بازیگر زن در جشنواره فیلم فجربه معضل تبديل شد. بيضايي در سال ۶۴و با ساختن فيلم « باشو ، غريبه اي كوچك» تلاش كرد كه براي زنان در سينماي تازه شكل گرفته،جايگاه تازه اي ايجاد كند؛ جایگاهی که درسال های بعد روشن و گسترده شد.يکی ديگر از فيلم های سياسی اواسط دهه 60 که آن هم داستانی مرتبط با مبارزات مخالفان رژيم شاه داشت،«بايکوت» چالش صریح مخملباف، فيلمساز جنجالی آن دوران و البته بعدتر با ایدئولوژی چپ بود. ماجرای دستگيری، زندانی شدن و در انتها اعدام يکی از اعضای گروهکی چپگرا که در زمان خودش با استقبال فوق‌العاده تماشاگران نيز مواجه شد و به گمان بسياري ازسياسي‌ترين آثار دهه ۶۰ محسوب مي شود. «توهم»سعيد حاجي ميري، جزو اولين فيلم‌هايي بود كه به موضوع منافقين در ايران پرداخت. روايت دو عضو سازمان مجاهدين كه پس از فرار از اين سازمان، اسير توهمات خود مي شوند.در همان سال محمد علي نجفي،دردومين تجربه ساخت فيلم سياسي خود،به «گزارش يك قتل» پرداخت.اين فيلم ماجراي انتقام يك عضو سابق حزب توده از يكي از همرزمانش است.کيميايي که در سال هاي بعد از انقلاب کم کار شده بود،پس از تجربه ناموفق «تيغ و ابريشم» يکي از بهترين فيلم هاي سال هاي پس از انقلابش را که البته کمي مهجورماند، ساخت.«سرب» همان حال وهواي موردعلاقه کيميايي و همان آدم هاي زخم خورده و تنهاي هميشگي سينماي او را دارد. با همه اين ها «سرب» يکي از کامل ترين قصه ها را در بين فيلم هاي بعد از انقلاب کيميايي داراست. فيلم موضوع جديدي در سينماي ايران دارد و به مساله مهاجرت يهوديان به فلسطين و روش هاي خاص صهيونيست ها براي انتقال يهوديان به سرزمين موعود مي پردازد.کيميايي يک سال پس از «سرب» در سال 68، بهترين فيلم کارنامه سينماي پس از انقلابش را ساخت.«دندان مار»کامل ترين فيلم کيميايي در سال هاي پس از انقلاب تا امروز است.اين فيلم باز هم همان قهرمان خسته و زخم خورده مورد علاقه کيميايي را دارد و اين بارقهرمان فيلم در دنيايي بسيار تيره و عاري ازاميد به زندگي ادامه مي دهد و براي آرمانش دست به عصيان مي زند. مهم‌ترين ويژگي «دندان مار» که درفيلم هاي بعدي کيميايي کمتر ديده مي‌شود، نشان دادن تصويري واقعگرايانه از جامعه زمان خودش است. کيميايي درفيلمش با آگاهي از اوضاع روز، قهرمانش را در دنيايي واقعي به مبارزه مي فرستد و اين، يکي ازدلايل موفقيت «دندان مار» است.با سپری شدن چند سال ازجنگ ايران و عراق، مضمون و سوژه بسياري از فيلم ها ازمبارزه مخالفان برعليه عوامل رژيم گذشته به رشادت‌های رزمندگان جنگ ايران و عراق تغييركرد؛جنگ تحمیلی هشت ساله‌اي كه می توانست یگانه ژانر واقعی سینمای ایران قلمداد شود.دراوايل دهه 70،رسول ملاقلي‌پورنيزدست به تجربه ساخت فيلم سياسي زد.«پناهنده» قصه بازگشت است.درحالي كه دو عضو گروه هاي ضد انقلابي،سرخورده ازاعمال خود به كشور باز مي گردند،با فشارازسوي مافوق خودوهمچنين تعقيب ازسوي ماموران اطلاعاتي مواجه مي شوند.دراين ميان وتادوران اصلاحات، به ندرت فيلم هايی با مضامين سياسی ساخته شدند؛ تا اينكه کيميايي پس از چند تجربه ناموفق، در اواسط دهه 70، دست به جوانگرايي زده و با ايجاد موقعيت مناسبي براي جهش فريبرز عرب نيا، هديه تهراني را نيزبه سينما معرفي مي‌کند.«سلطان»ازجمله فيلم هايي بود كه مورد توجه نسبي منتقدان قرار گرفت و مردم نيز از آن استقبال خوبي كردند.به طور كلي سینمای دهه60 واوايل 70 ایران نمایشگر مباحث بنیادین سال های اولیه انقلاب،عصر جنگ وحواشی پس ازآن بود.

دوره سوم:پس از انتخابات دوم خرداد

رویداد بزرگ دوم خرداد سال ٧۶ نه تنها سیاست داخلی و خارجی ايران، بلکه تمام جنبه ها از جمله سينما را نيز متاثر ساخت.سينما با اميد به روی کار آمدن اندیشه های نو، خود را آماده ورود به دوران تازه اي مي كرد، دوراني كه با افزايش مضامين جديد و كاهش پديده منفور سانسورهمراه بود و می‌توانست راه های نرفته را برای اولين بار تجربه كند.ازجمله این راه‌ها،به وجود آمدن فرصتی بود تا سينماگران بتوانند برای اولين بار،فضای سیاست‌زده آن دوران و بازتاب اجتماعی آن را در آثارشان به تصویر بکشند و حتی به صورت صريح از جناح ها و سياستمداران انتقاد کننداما به این فرصت تازه،آن‌گونه که باید اعتماد نشد و بسیاری از فیلمسازان ترجیح دادند ریسک نکنند و این فرصت در نهایت،به تکه پراکنی ها و متلک‌گويی‌های سياسی در فیلم ها ختم شد.یکی از فیلمسازانی که از این فرصت استفاده کرد،ابراهیم‌حاتمی کیا بود.او در«آژانس شیشه‌ای»،جامعه مدنی را مورد انتقاد قرارمی دهد که بسیاری این فیلم را جمع بندی درگیری‌های سیاسی بین دولت اصلاحات و اصولگرایانی می دانند که از ابتدا با آن مشکل داشتند.در«آژانس شیشه ای» با طغیان یک رزمنده مواجه‌ایم که هم قطاران موقعیت طلبش را خطاب قرار می دهد،فیلم به تقابل و دسته بندی بین رزمندگان و موقعیت متفاوت آن ها در سال های پس از جنگ می پردازد.در سال 78،احمد رضا احمدي با ساخت فيلم «متولدماه‌مهر»،تب و تاب سياسي اواخر دهه 70 را در دانشگاه هاي كشور به تصوير كشيد وهمچنين گريزي به تقابل دو جريان اصلاح طلب و اصولگرا زد.«پارتی»،ساخته سامان مقدم از دیگر فيلم های معروف سياسی آن دوران بود.ماجراي روزنامه نگاری  که قصد داشت وصيتنامه برادر شهيدش را به چاپ برساند و مثل همیشه که یک سری از مسائل به مذاق بعضی افراد خوش نمی‌آید، نوشته های اوهم باعث عصبانیت گروهی شده واعتراضاتی را نسبت به او درپی داشته و به همين دليل کارش به دادگاه و زندان می کشد و درست یک ماه بعد ازآزادی اش ترور می شود.از جمله وقایعی که در سیاسی شدن فیلم تاثیر بسیاري داشتند،نمایش فیلم در سال های اصلاحات و فراخواندن بسیاری روزنامه‌نگاران به دادگاه بود،همچنین اصلاحیه ای که پس از دو هفته اکران به فیلم تحمیل شده بود.مقدم چند سال بعداز«پارتی» نيز دوباره به سمت سياست رفت اما این بار ترجیح داد به جای موضع گیری مستقیم،در فيلم تازه اش«مکس»، با جريان ها و عقايد مختلف کمی شوخی کند.در همین دوران«اعتراض»مسعود کیمیایی،درست در کشمکش های سياسی سال ۷۸ ساخته شد و طبق روال معمول،واکنش های بسیاري ازطرف موافقان و مخالفان فيلم های کيميايی در پی داشت.عده ای سکانس های سياسی فيلم را وصله ناجوری می دانند که به زور و تنها برای جنجالی شدن به فیلم سنجاق شده است و در مقابل عده ای ديگرهم آن‌ها را شجاعانه، نتيجه باهوشی فيلمسازوآگاهی او از شرايط زمانه بيان کردند.در این میان تهمینه‌میلانی از زنان فیلمسازی بود که سیاست را جسورانه در فیلم تازه‌اش بازتاب داد و نمایش آن در سال ۸۰، موجب بازداشت چند روزه وی نیز شد.«نيمه پنهان»،به مساله آسیب پذیری زنان و جوانان که برای کسب هویت به یک ایدئولوژی پناه می برندودراین راه زندگی خودشان راتباه می‌کنند،می پردازد.روايتي زنانه ازجوانانی که در فضای جو زده سال‌های اولیه انقلاب،به گروه های حزبی می پیوستندوبه دنبال اهدافی واهی،زندگی خود رابه قهقرا می‌بردند.رسول ملاقلي پور در سال 81 و با ساخت فيلم«قارچ سمي»،دومين تجربه خود را در سينماي سياسي رقم زد. اين فيلم بازگوکننده حال وهوای آدم‌هایی است که ازدل سال‌های جنگ می‌آیند اما در فضای سال ۸۰ تنفس می‌کنند.وقتي يك رزمنده سابق قهرمان قصه شده و براي مقابله با مسئول فاسد پس از سال ها دوباره دست به اسلحه مي‌برد،مي‌توان گفت كه تنها نام حاتمی کیا،کافی است که فیلم برچسب سیاسی بخورد؛به‌خصوص اگر فیلم دردوران اصلاحات توقیف ودردوران افتضاحات اکران شود! «به رنگ ارغوان»،ضمن پرداخت به گروه‌های چپ، لایه هایی کمتر دیده شده از وزارت اطلاعات و تلاش یک مامور با استفاده ازابزار مدرن، برای پیشبرد اهداف امنیتی در کشوررا با زبانی صریح مطرح می‌كند.اين فیلم در دوران رييس دولت اصلاحات چهار سال توقیف بود و دردولت بعد با دخالت های شمقدری اجازه اکران یافت.

دوره چهارم:پس ازانتخابات ۸۸

ناآرامی‌های انتخابات سال ۸۸ بهانه ای بود که مسئولان فرهنگی دولت دهم به فکرتوليد فيلم هايی درمحکوميت این جریان بيفتند.اولين کسی که دست به کار شد،حامد کلاهداری بود.«پايان‌نامه»دومين فيلم بلند او محسوب می شود که در زمان پيش توليد،با انتشار اخباری مبنی بر بازی ليلا اوتادی درنقش ندا آقا سلطان، بسيار حاشيه ساز شد.به فاصله چند روزازانتشار اين خبرها و موضوع گيری های مختلف عليه اين حرکت،اوتادی انصراف داد و فيلم سمت و سوی ديگری پيدا کرد.«پايان‌نامه»،پكيجي شعارزده وسرشارازايدئولوژی جريانی خاص به لحاظ درون مایه بود وحتی دراکران عمومی نيز با وجود ترفند های مختلف تبليغاتی، موردتوجه واقع نشد و پروژه ای شکست خورده نام گرفت.از سوي ديگر مسعود ده نمکی نيز میدان راخالی نگذاشت و ماجراهای انتخابات سال ۸۸ را بهانه تکميل سه گانه«اخراجی ها» قرار داد.ده نمکی در فيلمش با همه جريان‌ها شوخی کرد و آن‌ها را به صورتی عامه پسند و سطحی به نقد کشيد که گاه با شعارزدگی و لودگی نیزهمراه بود. واكنش ابراهيم حاتمي‌كيا به حوادث سال 88«گزارش يك جشن» است كه هرگزرنگ پرده را به خود ندید و به گمان بسياري ازجمله شمقدري، اكران نشدن آن به نفع خود حاتمي‌كيا بود.اين فیلم که درجشنواره فجرنيز به نمایش درآمد ،به موضوع یک مرکزازدواج می‌پرداخت والبته وابستگي موضوعي آن به حوادث بعد از انتخابات سال 88 باعث شدتندروها باحمله به موضوع فیلم در مقابل اکران فیلم بایستندوتاکنون نیزموفق شده اند ازاکران آن جلوگیری کنند.موضوع مهم این بود که تهیه کننده خاص فیلم که مالک مادی اثر است ، هیچ تمایلی برای اکران فیلم نداشت وفیلم را به بایگانی سپرده است.تندروها بعدازاین فیلم به حاتمی‌کیا می‌گفتنددیگر حق ندارد ازدفاع مقدس بگوید وباید دنبال مضامینی مثل رحم اجاره‌ای باشد كه اشاره به فيلم«دعوت»داشت اماآقای کارگردان ضمن تاكيد بر اينكه عضوهيچ حزبي نيست، بيان كرد:«وقتی می‌خواهم فیلم بسازم، فکر می‌کنم چیزی که می‌خواهم بگویم در‌اندازه تحمل این دم و دستگاه هست». اما حاتمی‌کیا در برنامه راز شبکه چهارسیما و درمقابل مجری تندروی این برنامه، نظر محتاطانه‌تری دادوگفت:«این‌هاتنها نظرات من به عنوان یک فیلمساز طرفدار نظام است وهدفم این است که با فیلم‌هایم، فاصله مردم و مسئولان را کم کنم و به برخی مدیران تلنگر بزنم». اما این حرف‌ها نيز راه را برای اکران فیلم پرحاشیه‌اش باز نکرد.دراین میان«نفوذی»به کارگردانی احمدکاوری ومهدی فیوضی،جزو اولین فیلم هایی بود که خلاف جهت فیلم سازی های بعد ازانتخابات با نگاهی تازه به جنگ،حضورفرقه رجوی،فضای داخلی این گروهک وهمچنین خیانت هایی را که توسط نیروهای خودی درجنگ می شدتصویرسازی کرد.اماانتخابات همچنان برای برخی فیلمسازان، موضوعی جالب و جنجالی بود که جای پرداختن داشت.مي توانست جریان به وجود آورد ومیان مردم،اهالی سینما و فضای مجازی با واکنش مواجه شود و همین بهانه ای برای دیده شدن فیلم باشد.درحالی که عده ای در تلاش بودند که ثابت کنند فیلم‌شان سیاسی نیست واجتماعی است،برخی اصرار داشتند که عنوان سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران در پوستر فیلم شان قید شود!

«خیابان های آرام» کمال تبریزی،داستان خبرنگاری است که در یک روز کاری، درگیر بعضی حوادث می شود.فيلم پرداخت طنزگونه‌ای به اتفاقات بعدازانتخابات سال ٨٨ نیزدارد.درحالی که تهیه‌کننده خیابان‌های‌آرام درخصوص موضع‌گیری‌های اولیه درباره فیلمش می‌گفت که این اثر به‌هيچ‌وجه سیاسی نیست و یک فیلم اجتماعی به حساب می‌آید که به ناهنجاری‌های اخلاقی در سطح جامعه می‌پردازد،مخالفان اجازه ندادندعوامل این فیلم به اکرانش امیدوار شوند.اين فیلم هنوز در زمره بلاتکلیف هاست.ازسوی دیگر فیلم«قلاده های طلا»،با شعار سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران ساخته شد.مي خواستند فيلم آغازگرادبيات سياسي تازه‌اي در سينماي كشور باشداماعلاوه براينكه اين اتفاق نيفتاد ،«قلاده‌های طلا»،تنهاشمايل فيلم هاي سفارشي ابتداي انقلاب را به خود گرفت و نداشتن فيلمنامه و داستان منسجم،نتوانست مخاطب را با خود همراه كند.البته تابو شكني ابوالقاسم طالبی و نفوذ وي به محیط سازمان اطلاعات و دست گذاشتن روی مسائلی که پیشتر خط قرمزمحسوب می‌شدوپرداختن به مسائل ۸۸ وتصویرسازی فضای اعتراضات سال ۸۸ فیلم راسیاسی کرد،این اثرباحاشیه هایی چون تحریم گسترده درفضای سیاسی مواجه بود.پرداختن به جریانات سال ۸۸، اززاویه نگاهی نه چندان همسو باحکومت،باعث شد فیلم«پل چوبی»به کارگردانی مهدی کرم پورازسمت حوزه هنری تحریم شودوبه صورت محدودترنمایش داده شود؛البته همین نمایش نيز با ۳۰مورداصلاحیه و ۹دقیقه کمترشدن زمان فیلم همراه بود، فیلم دردیالوگ هایش به دفعات ازآرزوهای عقیم مانده وشرایط نامناسب داخلی و فضیلت مهاجرت می گوید وبه نوعی فضای کسالت‌بارسیاست زده داخلی را نقد می کند.حسین فرح بخش درفیلم«زندگی خصوصی»،محتوایی سرشارازمسائل مناقشه برانگیزسیاسی رابه تصویرمی كشد.فيلم آشکارا در نقد یک اصلاح طلب ساخته شده،گرچه انتقاداتی نيز به کیهان و جریان راست افراطی دارد اما نشانه های اين فیلم یادآوراکبر گنجی،روزنامه نگار است.«زندگی‌خصوصی»، پس از۶ روزاکران به دلیل مخالفت و دخالت انصارحزب ا... توقیف شد. در همان سال، سعيد سهيلي، فيلمي ساخت كه براي او عواقب بسياري به همراه داشت.

سال های پسا انتخابات 88

«گشت ارشاد» نيزمانند«زندگی خصوصی»،پس از6 روزاكران به دليل مخالفت هاي انصار حزب ا... توقيف شد.در«گشت ارشاد» سه فرد از سه نسل متفاوت، گروهی را تشکیل داده اند که به سراغ قشر مرفه جامعه می روند و با اشکال مامور قلابی از مردم اخاذی می کنند.این سه فرد که هر کدام به نوعی مشکلات عدیده ای در جامعه دارند، حق خود می دانندکه به همه چیز و همه کس معترض باشند تا وضعیت خود را بهبود بخشند.البته همین سه خرابکار درانتهای فیلم در نقش قهرمان نیز ظاهر می شوند تا پریسا (نیوشا‌ضیغمی) راکه در چنگال مرد مذهبي و ظالمی به نام فراتی(جمشید‌هاشم پور) گیر افتاده را نجات دهد.«تلفن همراه رييس جمهور»ازديگر آثار سينمايي سال 90است كه علی عطشانی، سینماگر باهوش و نکته سنج ايراني آن را كارگرداني كرده است. اين فيلم، فیلمنامه قابل قبول و ایده اولیه درخشانی دارداماپاره ای ملاحظات،به ویژه درزمینه ممیزی ودریافت پروانه ساخت،ناخواسته آن را به فیلمنامه ای محافظه کار تبدیل کرده است.قصه‌ای که می توانست به پدیده ای پر سر و صدادرسینمای رخوت زده آن سال‌هابدل شود،گرفتارچنبره محافظه کاری‌هاوقابل پیش بینی عمل کردن‌ها شده است. حتی هوشمندی، تهیه کننده و کارگردان درنگه داشتن فیلم به مدت دوسال واکران آن درهیاهوی انتخابات ریاست جمهوری ونقدهایی که ازهمه سونسبت به عملکرد دولت دهم صورت می گیرد هم نتوانسته آن را از سکونی که دچارش شده نجات دهد و مخاطب دلزده سینمای ایران را به سوی خود جلب کند. بدون شك عنوان پربحث ترین فیلم سیاسی را باید به«عصبانی نیستم» رضادرمیشیان اختصاص داد.این فیلم،اولین‌بار درجشنواره سی و دوم اکران شد که با ۱۷ دقیقه سانسوروحذف پایان فیلم همراه بود وبا واکنش بعضی نمایندگان مجلس و نهادهای نزدیک به اصولگرایان مواجه شد.اين فیلم که پس از چهار سال توقیف قرار بود در تاریخ ۲۹آذر1396اکران شود،پس ازبیانیه تهدیدآمیزبسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) که در آن ذکر شده بود:«درصورت پخش فیلم حامی فتنه عصبانی نیستم،وزیرارشادازجنبش دانشجویی وسایراقشار سیلی خواهد خورد»،از اکران دوباره جا ماند تا حالا به عنوان گل سرسبد فیلم های نوبت دوم اکران نوروز،آماده نمایش شود.بعد از فیلم «نفوذی»،دو فیلم دیگر نیز بامضمون مجاهدين خلق ساخته شد.«سیانور» به کارگردانی بهروز شعیبی،روایت جوانان روشنفکر و دانشگاهی است که متاثر ازمشکلات و دردهای جامعه،می‌خواهند کاری کنند و با الگو گرفتن ازجنبش‌های آمریکای لاتین دست به مبارزه مسلحانه می‌زنند. این فیلم بازگو کننده اختلافات میان دو دسته در سازمان مجاهدین خلق و درگیری میان چهره‌های کلیدی آن مانند تقی شهرام، مرتضی صمدیه لباف و مجید شریف واقفی در متن یک داستان عاشقانه نافرجام است.محمد حسین مهدویان،کارگردان جوان ایرانی نیزدرفیلم«ماجرای نیمروز»،به ترورهای دهه ۶۰ به دست مجاهدین خلق اشاره می کندودربطن آن کشمکش وتضاد،نه دو فرد بلکه دوعقیده دربرابرهم رابه تصویر کشیده وهمین معادلات را به‌ هم مي زند.نيمه اول فیلم کمی پرحرف است. مهدویان باید همزمان با پیش رفتن فیلم روی اتفاقات سیاسی و حوادث تروریستی نيز تمرکز می‌کرده است ودراین مقطع هشت‌ماهه از۳۰ خرداد۶۰ تابهمن‌ همان سال اتفاقات بسياری افتاده است که یک اشاره کوچک به هرکدام كافي بود تا فيلم را پرحرف کند.مي توان گفت که سینمای ایران سال‌هاست که سیاست‌زده است امادر پرداختن و خلق آثار سیاسی درهمین سینما،همیشه یک جای کارمی‌لنگد؛چراکه ساخت فیلم با تم سیاسی و نه حتی پرداختن به یک موضوع سیاسی، محکوم به فناست. به‌فيلم مجوزداده نمی شود،از اکران پایین کشیده وتوقیف می شود چون اعتماد به سینما یعنی اعتماد به آینه‌ای که کنار زیبایی ها،زشتی هارا نيز نشان می دهد و این برای عده‌ای هشداردهنده است.در پايان،شاید بتوان شرح حال سینمای ایران را در این سال ها،در جمله نهایی سوته دلان مرحوم حاتمی جست که :«همه عمردیررسیدیم...».

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین