کد خبر: ۲۱۰۶۴۹
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۵:۳۴
جامعه‌اي كه فقط خبرهاي بد و نگران كننده مي‌شنود و حتي گاه از زبان مسئولان و نخبگان و از رسانه‌ها هم، در ميان خبرهاي بد و نگران كننده محاصره مي‌شود و در عين حال اراده و راهكاري را از زبان متوليان و مسئولان براي حل اين بحران‌ها در نمي‌يابد، به طرز آشكاري بيقرار و ناآرام و از آن بدتر نااميد مي‌شود.
روزنامه اطلاعات نوشت:درباره چرايي ميل به مهاجرت بخش قابل توجهي از ايرانيان، مقالات متعددي چاپ شده و اظهار نظرهاي متفاوتي نيز بيان شده است.

در همين هفته‌هاي اخير خبرهايي شنيده‌ايم از تقاضاي مهاجرت بيش از يك و نيم ميليون نفر براي اقامت در كانادا و استراليا همين‌طور خبرهايي شنيده‌ايم از خروج سرمايه 34 ميليارد دلاري از كشور. كه البته در شرايطي كه هر مقام و هر مسئول و هر كارشناسي آمار و ارقامي را منتشر مي‌كند. خيلي‌ها از جمله نگارنده نمي‌داند كداميك از آنها منطقي و علمي و دقيق است و كدام نيست ـ‌ به عنوان يك نمونه و براي شاهد مثال هرچند اندكي بي‌ارتباط با بحث اصلي ما، اخيراً وزير كشاورزي دولت احمدي‌نژاد با صراحت اعلام كرده كه ايران مي‌تواند به راحتي نيازهاي غذايي 300 ميليون نفر را تأمين كند آن‌هم در شرايطي كه از طرف ديگر شاهد بحران آب و تعطيلي كشاورزي در بخش قابل توجهي از فلات مركزي ايران هستيم و برخي كارشناسان حتي از ضرورت خداحافظي با كاشت برخي محصولات آب بر و لزوم واردات برخي محصولات كشاورزي دم مي‌زنند كه از اين بحث درگذريم.

گذشته از درستي يا نادرستي بسياري از آمارهايي كه به مهاجرت نخبگان يا ميل به مهاجرت گسترده جوانان اشاره دارد، آنچه كه بدون اشاره يا نياز به استناد به آمار هم عيان است و شاهد مثال نمي‌خواهد، افزايش ميل به مهاجرت نزد بسياري از جوانان است كه از جمله آنها بسياري از نخبگان را هم شامل مي‌شود. اما علت آن چيست؟

بي‌ترديد اوضاع ايرانيان و سطح زندگي و معيشت آنان نه مصيبت‌بار است و نه فاجعه، نه كسي از گرسنگي مي‌ميرد و نه شاخص‌هاي رفاه و برخورداري از مواهب مادي زندگي پايين است. مصرف و نوع مصرف در كشور هم نشان مي‌دهد كه از بسياري از كشورها نه فقط مطلوبتر بلكه از متوسط جهاني هم بالاتر است؛ از جمله اميد به زندگي افزايش چشمگيري داشته و برخورداري از امكاناتي نظير بهداشت، درمان، تحصيلات مقدماتي و دانشگاهي، آب، برق، گاز، تلفن، اينترنت، متوسط فضاي مسكوني و امكانات زندگي در سطح مطلوبي است و از بسياري از مردم دنيا بهتر نباشد، كمتر نيست. در آمد ناخالص ملي ما هم رقم نگران كننده‌اي نيست. براساس آمار سطح زندگي ايرانيان و ميزان مصرف آنها هم به گونه‌اي نيست كه نگران‌كننده باشد تا مردم را به مهاجرت تشويق كند، پس علت آن چيست؟ البته بيكاري جوانان، نداشتن فرصت شغلي مناسب، مشكلات اقتصادي و مواردي از اين دست وجود دارند، چنانكه در بسياري از جوامع هم وجود دارند، اما مهمترين نكته‌اي كه بايد بدان اشاره كرد، نگراني نسبت به آينده و بي‌قراري اجتماعي است كه شايد يكي از مهمترين دلايل آن را بايد در ناديده انگاشتن مطالبات اصلي مردم و فاصله دغدغه‌هاي توده مردم با دغدغه‌هاي مسئولان و دولتمردان و همچنين ابهام و نگراني نسبت به حل مشكلات با وضع موجود توسط مسئولان در آينده دانست و نكته ديگر مسئوليت ناپذيري و معلوم نبودن علت عدم رفع مشكلات موجود است. نگراني نسبت به آينده هم معلول نبود اراده كافي براي حل ريشه‌اي مشكلات اساسي كشور و گرفتار كردن جامعه با التهابات و نوسانات گوناگون اجتماعي و اقتصادي است كه مسئول پيدايي آن مشخص نيست. به عنوان مثال هرگاه درباره مشكلات اقتصادي و علت ايجاد آن صحبت مي‌شود، مي‌گويند فقط30درصد اقتصاد كشور در دست دولت است، لذا دولت نمي‌تواند پاسخگوي مشكلات اقتصادي جامعه باشد و 70درصد اختيار دست ديگران است. ديگران مورد اشاره هم دولت را متهم به فرافكني مي‌كنند و آن‌را بهانه مي‌خوانند و در اين ميان كسي، فردي، جرياني، جناحي و... حاضر نيست مسئوليت وضع موجود را به عهده بگيرد. در حالي كه حتي اگر اين حرف درست باشد كه اختيار دولت محدود است كه در مواردي چنين است، همه آنها كه بخش ديگر اختيار را در دست دارند، بايد مسئوليت خويش را بپذيرند و پاسخگو باشند.
مشكل همين است كه مسئول وضع موجود مشخص نيست و همين موجب نوميدي نسبت به آينده هم مي‌شود كه سپس با اين وضع هيچگاه چيزي حل نمي‌شود. نكته ديگر بيقراري اجتماعي است. جامعه نيازمند آرامش، ثبات نشاط و سلامت رواني است. در كشور اما متاسفانه انگار همه و از جمله رسانه‌ها به‌ويژه رسانه ملي‌ در ايجاد و انتقال مشكل و مسأله و توليد خبرهاي نگران كننده و تيره و تار نشان دادن آينده مسابقه گذارده‌اند! حتي مقامات و مسئولان كشور هم گاه در مقام اپوزيسيون ظاهر مي‌شوند و از بحران‌هاي بزرگ صحبت مي‌كنند. مثلاً از بحران آب صحبت مي‌كنيم كه درست هم هست و بسيار هم مسأله مهمي است ـ اما كاري برايش نمي‌كنيم. از كمبود بودجه صحبت مي‌كنيم اما قدمي براي كاهش هزينه‌ها برنمي‌داريم. از تورم گلايه مي‌كنيم و از بيكاري اما آغاز اصلاحات ساختاري در اقتصاد را كليد نمي‌زنيم. از ترافيك، محيط زيست، توليد ملي و... سخن مي‌گوييم و از وجود بحران فرياد برمي‌آوريم، اما فقط همين كار را مي‌كنيم، ولي راهكاري برايش جستجو نمي‌كنيم و انگار منتظريم تا از كره ديگري عده ديگري بيايند و اين مشكلات را حل كنند! جامعه‌اي كه فقط خبرهاي بد و نگران كننده مي‌شنود و حتي گاه از زبان مسئولان و نخبگان و از رسانه‌ها هم، در ميان خبرهاي بد و نگران كننده محاصره مي‌شود و در عين حال اراده و راهكاري را از زبان متوليان و مسئولان براي حل اين بحران‌ها در نمي‌يابد، به طرز آشكاري بيقرار و ناآرام و از آن بدتر نااميد مي‌شود. براي اين معضل بايد فكري كرد. جامعه‌اي كه اميدش را از دست بدهد، به شدت آسيب‌پذير است.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین