کد خبر: ۲۰۹۴۳
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۱
شیخ شهاب الدین سهروردی در توصیه ای از دین به عنوان تازیانه الهی یاد می کند که خداوند بندگان خود را با آن به بهشت هدایت می کند.
هشتم مرداد در تقویم ایران اسلامی روز بزرگداشت شیخ شهاب الدین سهروردی نام گرفت تا بهانه ای برای تعمق در آثار و عقاید این حکیم بزرگ باشد، زیرا او نقطه تلاقی تفکر نوافلاطونی با آرای عرفانی در جهان فلسفه است.

عارف شهید، شیخ شهاب الدین سهروردی مشهور به شیخ اشراق، فیلسوف، دانشمند و عارف برجسته ای است که از همه دانش های متعارف زمان خود مانند فقه، فلسفه، ادبیات و اصول بهره کافی داشت و در آنها صاحب نظر بود.

وی یکی از نام آوران حوزه فلسفه اسلامی است که به حق باید او را بنیانگذار روشی نو در این عرصه و یکی از احیاگران فلسفه در شرق به شمار آورد. خورشید معرفت اشراقی شیخ، پس از چند قرن پرتوافشانی در قلمرو تفکر اسلامی، به تازگی در عرصه اندیشه فلسفی غرب نیز درخشیدن گرفته است.

سهروردی در سال 549 هجری قمری در دهکده سهرورد زنجان به دنیا آمد. او دانش های مقدماتی را در مراغه، نزد مجدالدین جیلی شاگردی کرد. پس از آن به اصفهان رفت که در آن زمان مهم ترین مرکز علمی در ایران بود و تحصیلات خود را نزد ظهیرالدین قاری به نهایت رسانید.

سهروردی پس از پایان تحصیلات رسمی، به سفر کردن در داخل ایران پرداخت و مدت زیادی را به اعتکاف، عبادت و تأمل گذراند.

استاد شهید مرتضی مطهری درباره شخصیت شیخ اشراق می گوید: سهروردی معروف به شیخ اشراق، بدون شک از اعجوبه های روزگار است. ذهنی فوق العاده نوجو و مبتکر داشته است. تمایل اشراقی در فلسفه، پیش از او حتی در فارابی و بوعلی وجود داشته است اما کسی که مکتبی به نام مکتب اشراق تاسیس کرد و در بسیاری از مسائل، راه آن مکتب را از راه مکتب مشاء جدا کرد، این مرد بزرگ بود.

شهید مطهری سهروردی را سرآمد دیگر علوم و از جمله فقه می دانست که نه تنها در مناظره با فقها و متکلمان بی پروا بود و دشمنی برمی انگیخت که در اظهار اسرار حکمت، برخلاف توصیه بوعلی در آخر اشارات، شاید به علت جوانی، بی پروایی می کرد و همین باعث دشمنی و توطئه چینی علیه وی شد.

امام فخررازی و سهروردی، هر دو از شاگردان مجدالدین جیلی و در اصفهان معاصر و همدرس بودند. پس از مرگ سهروردی، هنگامی که کتاب تلویحات وی را به امام فخررازی دادند، آن را بوسید و به یاد همدرس خود و در سوگ وی که در سن جوانی غریبانه جان داده بود، اشک از دیدگان فروریخت.

در دیدگاه سهروردی، هر سخنی که به نحوی قرآن و وحی آن را تصدیق نکند، بیهوده است و باید از آن دوری جست. با نظر به تعلق خاطر و دلبستگی خاص سهروردی به قرآن و وحی، حضور قرآن را در همه آثار وی می توان احساس کرد. او به ویژه در رساله های عرفانی و بحث های الهیات، روان شناسی، نورشناسی و مُثُل افلاطونی، به صورت گسترده از آیات قرآن بهره گرفته است.

شیخ اشراق در توصیه ای چنین می گوید: نخستین چیزی که تو را به آن توصیه می کنم، تقوای خداوند بزرگ و برتر است. هر کس به او روی آورْد، ناکام نماند و آن کس که بر او توکل کرد، باز نمانْد. شریعت و دین را به پای دار. دین، تازیانه ای الهی است که خداوند بندگان خود را با آن به رضوان خویش هدایت می کند. هر سخنی که قرآن و حدیث به آن گواهی ندهد، از سرچشمه بیهوده برخاسته، از سخنان ناسزا به شمار می رود. آن کس که به ریسمان قرآن چنگ نزند، به گمراهی رفته و در ته چاه هوا و هوس فرو افتاده است.

یکی از سفارش های معنوی شیخ اشراق چنین است: اگر کسی پیوسته به جهان ملکوت فکر کند و از روی خضوع خدای خود را یاد کند و در عالم قدس به ظرافت بیندیشد و از غذای خود و امور نفسانی بکاهد و شب را زنده بدارد و در پیشگاه پروردگار به التماس افتد و خاشع گردد، مشمول عنایاتِ ویژه خداوندی می شود. او در جای دیگری می گوید: اگر بیش از میزان ضرورت به نفس خود نپردازی و به علم و دانش روی آوری، به بسیاری از فضایل می رسی.

شیخ اشراق روش های معمول سیر و سلوک و مجاهده را چنین برمی شمارد: ذکر پیوسته؛ خلوت نشینی؛ بریدن از جاذبه های دنیوی؛ عبادت پیوسته؛ خواندن قرآن، کتاب الهی؛ مواظبت بر نمازها، به ویژه در نیمه شب که تمام دیده ها به خواب رفته اند؛ روزه داشتن؛ گوش سپردن به پند انسان های پاک.

سهروردی در دوران کوتاه حیات خویش، به نگارش 49 کتاب و رساله مهم توفیق یافت که بیشتر آنها به زبان عربی است. وی در مهم ترین کتاب خود به نام حکمه الاشراق، اصول فلسفه خویش را بیان کرده است. اشراق در زبان عربی، هم با کلمات شرق و خاور زمین هم ریشه است و هم به معنای نور و نورانی می باشد. آن حکیم عارف، بر پایه این معناهای دوگانه و مفهوم رمزی و تمثیلی آن، فلسفه خود را بنا نهاد. به نظر وی، نورانی شدن و رسیدن به حقیقت، تنها از راه جدا شدن از پلیدی ها و تیرگی های جهان مادی و دل بستگی به ظواهر پر زرق و برق، ولی خالی از حقیقت زندگانی به دست می آید.

آثار فارسی شیخ اشراق، شامل چند رساله کوچک به نام های آواز پر جبرئیل، رساله العشق، لغت موران، صفیر سیمرغ، عقل سرخ و روزی با جماعت صوفیان است.

سهروردی همه این رساله ها را با نثری بسیار ساده و روان، به طریقی تمثیلی در توضیح عقاید فلسفی خود نوشته است. اشاره به داستان هایی چون رستم و اسفندیار و تاویل عرفانی عناصر اساطیری ایران در این مجموعه آثار فارسی، آشنایی و عشق عمیق شیخ را به فرهنگ ایران باستان آشکار می کند.

سهروردی، حکیمی پر سفر بود. سفرهای او رفته رفته گسترده تر شد و به آناتولی و شامات نیز رسید و منظره های شام او را بسیار مجذوب خود کرد. در یکی از سفرها از دمشق به حلب رسید و در آنجا با پسر صلاح الدین ایوبی، ملک ظاهر آشنا شد. ملک ظاهر که به دانشمندان علاقه و محبت شدیدی داشت و مجذوب سهروردی شده بود، از وی خواست در دربار وی در حلب بماند و شیخ نیز پذیرفت. اندک اندک سخن گفتن بی پروا و بی احتیاط بودن وی در بیان معتقدات باطنی در برابر هرگونه شنونده، و نیز زیرکی و هوشمندی فراوان وی که سبب چیرگی بر مخالفان می شد، دشمنان زیادی برای شیخ ایجاد کرد. از این رو، او را به بی دینی و کفر متهم کردند و حکم قتلش را خواستند.

شیخ شهید در سال 587 هجری قمری در زندان حلب، بنا به قولی خفه گردید یا به روش دیگری کشته شد.

شیخ اشراق، از جمله آگاهانِ معرفت شناسِ حقیقت گویی است که در راه بیداری خفتگان غافل و متعصّبان جاهل، به دستِ جمعی زورمدار که تاب فهم و مدارا با اندیشه ژرف و تعصب سوز این حکیم عارف عاشق را نداشتند، جان باخت و نامی دیگر در صحنه سرخ شهیدان راه عشق و اندیشه تاریخ بشریت برجای نهاد. شیخ شهید با اینکه مدت زیادی در غربت قفس این جهان خاکی محبوس نماند و در 38 سالگی به سوی دیار دوست شتافت ولی از بزرگان حکمت، فلسفه و عرفان قرن ششم ایران شد و حدود پنجاه اثر به زبان فارسی و عربی از خود به جای نهاد که بیانگر ژرفای بینش و گستردگی آگاهی اوست.

در یک نگاه کلی، تمامی این آثار یک هدف را دنبال می کنند و آن احیای حکمت اشراقی ایران باستان و تلفیق آن با تعالیم اسلام است.
منبع: ایرنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین