دکتر حسن بنیانیان - تحلیلگر فرهنگی و رئیس کمیسیون فرهنگی و پیوستنگاری شورای عالی انقلاب فرهنگی: مسأله اشتیاق به خرید کالای خارجی چهار صد سال است که در کشور ما به صورتهای مختلف تبدیل به ارزش شده است.
این
سالها آغاز سال جدید برای ما ایرانیها توأم با یک شعار راهبردی برای آن
سال هم بوده و امسال این شعار راهبردی با کالای ایرانی گره خورده است، آن
هم در روزها و سالهایی که به خاطر همافزایی بحرانها و چالشهایی متنوع،
تولید کالای ایرانی در دشوارترین و پیچیدهترین وضعیت خود قرار گرفته است.
در چنین فضایی بایستهها، پیش نیازها و ظرایف حمایت از کالای ایرانی چیست؟
ما این پرسش را با کارشناسان در میان گذاشتهایم.
بایدها و نبایدها
برای تثبیت یک اصل استوار
دکتر حسین سلاح ورزی، نایب رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن و کشاورزی ایران: رهبر معظم انقلاب در نظام جمهوری اسلامی ایران و مطابق با قانون اساسی وظایف سنگین و گستردهای در هدایت کشور دارد. این وظایف البته مطابق با اختیارات وسیع نیز هست. اتخاذ تصمیمهایی برای آینده بلندمدت ایران و ارائه راهکارهایی برای کوتاه مدت در حوزه اقتصاد، سیاست داخلی، دیپلماسی و سیاست خارجی، ترسیم برخی تصویرها و چشم اندازها برای جامعه ایرانی شامل نهادهای حکومتی مثل دولت و مجلس یا نهادهای مدنی مثل خانواده و احزاب از جمله اختیارات مقام رهبری است.
با توجه به اینکه مقام رهبری از نهادهای گوناگون و از مسیرهای متفاوت بیشترین حجم اطلاعات را در طول زمان و در هر مقطع دریافت میکند ارائه راهحلهای مقطعی و انگیزشی از سوی ایشان یک فلسفه سیاسی به حساب میآید. رهبر معظم انقلاب در سالهای اخیر با توجه به نکات در پیش نگاشته شده در شروع هر سال با هدف تهییج، تشویق و تشجیع، تصویری از چشمانداز یک ساله عنوانی را مطرح میکنند. ایشان با توجه به اطلاعاتی که از وضعیت جامعه دارد چندین سال است موضوعهای اقتصادی را برای شعار سال انتخاب میکنند، برای سال جدید این یک شعار کاربردی، استوار و یک موضوع بسیار با اهمیت است که باید در دستور کار باشد و به همین منظور موضوع حمایت از کالاهای داخلی را مطرح کردهاند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۷ هجری شمسی، مسأله اصلی امسال را نیز همچون سالهای قبل، مسأله اقتصاد و معیشت مردم خواندند و با تأکید بر «تولید ملی» بهعنوان محور اساسی در حل مشکلات اقتصادی، افزودند: اگر تولید ملی با همت و پیگیری همگانی شتاب بگیرد، بسیاری از مشکلات معیشتی مردم و مسائل اشتغال و سرمایهگذاری حل خواهد شد و آسیبهای اجتماعی کاهش زیادی خواهد یافت، بر همین اساس، نام و شعار امسال را «حمایت از کالای ایرانی» قرار دادهام. همانطور که در پیام ایشان تأکید شده است محقق شدن این شعار مشروط به درک دقیق شهروندان ایرانی از اهمیت مصرف کالاهای ایرانی در رشد و توسعه اقتصاد و اجتناب از وابستگی ایران به کالاهای خارجی است. اجرای این رهنمود اما نیازمند این است که همه شهروندان نکاتی را رعایت کنند. برخی نکات از جنس نبایدهاست و نباید اجرا شوند. از نبایدهای بزرگ یکی هم این است که راه را بر استفاده نادرست از این شعار برای گروههای سیاسی، احزاب و طیفهای سیاسی و اصناف دارای تضاد منافع ببندیم. به این معنی که دستگاه حاکمیتی رسانهای را نباید در اختیار گروههایی قرار دهیم که از مسیر آن به سرکوب رقبای صنفی و سیاسی بپردازند. در همین روزهای تازه سپری شده در برنامهای با بازتکرارهای متعدد از تلویزیون ایران کسانی آمدند و یک برند مشهور تولید لوازم خانگی را که در دنیا اشتهار دارد و اتفاقاً در تهران تولید میشود زیر رگبار انتقادهای غیرمنصفانه قرار دادند. وقتی این اتفاق میافتد شهروندان و مصرفکنندگان ایرانی احساس میکنند یک گروه صنفی ناکاربلد و شکست خورده در رقابت میخواهند رقیب خود را از میدان خارج کنند. یک نباید دیگر این است که راه رانتخواری احتمالی برای گروههای فرصت طلب و غیرمتخصص که با استفاده از فضاهای هیجانی راه برگزاری همایش، کنگره و کنفرانس داخلی و منطقهای و بینالمللی را در پیش گرفته و با بحثهای سطح پایین این مقوله را از استواری و اعتبار دور میکنند از بازی خارج کنیم. نباید ریالی برای پرداخت منابع مالی و عمومی از سوی دستگاهها به برگزارکنندگان این گونه همایشها اختصاص یابد. از سوی دیگر اما چند کار باید انجام شود تا این شعار قرص و محکم و دارای منطق نیرومند به سوی تحقق پیش رود. نهادهای پژوهشی معتبر در حوزه اقتصاد باید در یک دوره معین درباره این مفهوم پژوهش و از تجربههای جهانی استفاده کرده و راه را بر فعالیتهای غیرکارشناسانه ببندند. باید به این نکته توجه شود که کالاهای ایرانی فقط کفش و لباس و یخچال و تلویزیون نیست و به همه کالاهای وارداتی باید فکر کرد. با توجه به اینکه بیشترین ارزش واردات کشور به کالاهای سرمایهای و واسطهای اختصاص دارد بهتراست برای حمایت از تولید کالاهای ایرانی به این کالاها توجه کرد.
شیفتگی 400 ساله به مصرف کالای خارجی
دکتر حسن بنیانیان - تحلیلگر فرهنگی و رئیس کمیسیون فرهنگی و پیوستنگاری شورای عالی انقلاب فرهنگی: مسأله اشتیاق به خرید کالای خارجی چهار صد سال است که در کشور ما به صورتهای مختلف تبدیل به ارزش شده است. این موضوع بسیار ریشهای و عمیق است و به اقتضای پیچیدگی و چندلایه بودن مسأله، راه حل پیچیده هم خواهد داشت. وقتی تاریخ را نگاه میکنیم میبینیم از زمانی که خارجیها وارد دربار پادشاهان میشدند کالاهای صنعتی را برای هدیه و پیشکش میآوردند و ما وقتی که میخواستیم به آنها هدیه دهیم زعفران و گلیم و کالاهای کشاورزی میدادیم، به این ترتیب وجود کالای خارجی در خانه ثروتمندان و پادشاهان تبدیل به یک ارزش شد و حسرت برای توده مردم. پس از آن هم که در دورههای بعدی افراد برای تحصیل به خارج از کشور میرفتند وقتی بر میگشتند لباسهای خارجی میپوشیدند و کالای خارجی برای سوغات میآوردند. این افراد بهدلیل تفاوتی که با بقیه جامعه داشتند از جایگاه ویژهای در میان عوام مردم برخوردار میشدند. بعد هم که خودمان افراد را برای تحصیل به خارج میفرستادیم و به آنها امکانات ویژهای میدادیم. همچنین در دورهای وقتی کسی در کشور قهرمان می شد به او امتیاز واردات کالای خارجی بدون مالیات عطا میکردیم که این الگویی میشد برای جوانان ما. در حال حاضر هم در کشور وقتی سریالی میسازیم برای نشان دادن افراد برتر و دارای قدرت آنها را در مبلمان لوکس یا ماشین آخرین مدل خارجی مینشانیم. هنرپیشه هایمان و ورزشکارانمان که محور رفتارسازی جوانان هستند، هم لباسشان هم تکیه کلامشان خارجی است. از طرفی هم ما مشکلاتی در فرهنگ خودمان در بحث تولید کالاهای داخلی داریم. دغدغه یک شبه پولدار شدن داریم و از برنامهریزیهای بلند مدت برای سودآوری کالای داخلی غافلیم. این بهدلیل مشکلات عمیق اقتصادی نیز هست که افراد بهدنبال سرمایهگذاری زود بازده و کم ریسک میروند.
خب اگر ما همه این مؤلفهها را در ذهنمان تجمیع کنیم میبینیم این مجموعه عوامل فضای کشور را برای ورود کالای خارجی و تقاضای گسترده در ذهن مهیا کردهاند. راه حل هم همین است که ما از الگوهای داخل جامعه استفاده کنیم و به سراغ برنامههای تلویزیونی و هنرپیشههایمان برویم. این افراد باید حرکت را آغاز کنند و از طرفی هم به تقویت کیفیت کالای ایرانی بپردازیم و فرآیند تولید محصول ایرانی را معرفی کنیم نه تبلیغات تلویزیونی یا تجاری. یعنی نشان دهیم این کالا وقتی در ایران تولید میشود چه فرآیند و مراحل تولیدی دارد تا این اعتماد و امید را در جامعه ایرانی ایجاد کنیم که کالایمان مزیت دارد. البته به موازات فرهنگسازی باید زیرساختهای اقتصادیمان را بهینهسازی یا اصلاح و همچنین از ورود کالاهای قاچاق جلوگیری کنیم. واقعیت این است که هزینه تمام شده برای تولید کالای ایرانی در حال حاضر اجازه رقابت با کالای چینی با کارگر ارزان قیمت را نمیدهد. البته مبارزه با قاچاق به تنهایی نمیتواند مشکلات نخریدن کالای داخلی را حل کند. اینکه هر سال میآییم و گوشه تلویزیون یا خیابان شعاری حک میکنیم بدتر جوان را زده میکند. ما باید تغییرات در افکار را غیرمستقیم مثلاً در یک سریال پربیننده آن هم به صورت نامحسوس ایجاد کنیم. در ضمن باید تمام انگیزههای عرق به وطن، علاقهمندی به اسلام و عشق به هموطنان و از این دست را در کشور تقویت کنیم. این سالها پدیده تحول ساز آموزش را دست کم گرفتهایم در حالی که میتوانیم به مردم آموزش دهیم و با منطق هنری به خانوادهها بفهمانیم که اگر فرزندتان بیکار است و شما انتقادی به دولت داری که اشتغال برای جوان من ایجاد نمیکند بخشی از حل این مسأله خودت بهعنوان خانواده فرد بیکار هستی. واقعیت این است که یک سری مسائل فرهنگی و اقتصادی به هم پیوسته برای شخصی که اطلاعات و دانش دارد واضح و آشناست اما بخش عمدهای از جامعه ما این ارتباطات را تشخیص نمیدهند. برای این افراد آموزش و اطلاعرسانی یک ضرورت است. شما هستی که به خانواده جوان بیکار میگویی اگر میخواهد مشکلش حل شود باید خودش هم دلسوز باشد و کالای ایرانی مصرف کند. شما به خانوادهای که فرزند لیسانسه ادبیات دارد میگویی درست است که ادبیات مستقیماً ربطی به کالای ایرانی ندارد اما اگر اقتصاد به صورت کلی رشد کند جوان تو هم مشغول به کار خواهد شد و یکی از کمکهای رشد اقتصادی خرید کالای ایرانی است. نکته بعدی که میتوان روی آن تأکید کرد این است که غیر از کالای ملموس مان باید خدماتمان را هم بهعنوان کالایی ایرانی ببینیم و به فکر تقویت کیفیت آن هم باشیم. برای مثال استاد دانشگاه ما باید درباره کیفیت خدمتش که همان آموزش است از خودش سؤال کند که آیا این خدمت توان رقابت یا کیفیت لازم را دارد. استاد دانشگاه باید از خودش بپرسد این درسی که من میدهم چه دردی از جامعه را حل میکند؟ و دانشجوی من فردا میخواهد چه تولیدی در جامعه داشته باشد؟ همین طور آن شخصی که به فکر تجارت است و قصد بازگشایی مغازهای را دارد باید از خودش بپرسد آیا کالای من به درد مشتری میخورد؟ چه دردی را از جامعه حل میکند؟ واقعیت آن است که خیلی از تجار ما با اینکه افراد متدینی هستند و پول زیادی در راه دین هزینه میکنند نمیدانند واقعاً تجارتشان چه تأثیری در اقتصاد دارد؟ این تاجر مؤمن که هزینههای فراوانی در راه امام حسین(ع) میکند نمیداند با واردات انبوه از چین چه ضربهای به اقتصاد داخلی میزند.
نکته دیگر آنکه ما بواسطه درآمدهای نفتی که داریم از دیگر پتانسیلهای تولیدی مان آگاه نیستیم. استانهای مختلف کشورمان منابع تولیدی ناشناخته زیادی دارند که بهدلیل اهمیت نفت از چشمها پنهان مانده است. برای مثال گیاهان دارویی و محیطهای گردشگری و توریستی از این دست هستند که اگر نفت نداشتیم این ظرفیتها مورد توجه قرار میگرفت و منبع درآمدی برای کشور می شد. البته در سال های اخیر برای شناخت این توانها کارهایی خوبی انجام شده که بعضاً در گوشه و کنار نمودهای امیدوارکنندهای دارد.
آن دومی همیشه غایب بود
محمد داورزنی – دانش آموخته مدیریت کارآفرینی و مدرس دانشگاه: بعداز ظهر 13 فروردین در روز طبیعت روی نیمکت پارک نشسته بودم، آقایی چند قدم آن طرفتر در حال کشیدن سیگار بود، در حالی که دقیقاً پشت سر، محلی که قرار گرفته بود، تابلوی نسبتاً بزرگی نصب شده بوده که روی آن درج شده بود، طبق ماده 13 قانون دخانیات، استعمال سیگار در اماکن عمومی ممنوع بوده و با متخلف طبق قوانین برخورد خواهد شد.
من میخواهم مطلبم را با الهام از همین موضوع ساده اما کاملاً واقعی شروع کنم که ما در کشورمان با خشکسالی قوانین و بخشنامهها و دستورالعملها مواجه نیستیم خشکسالی ما خشکسالی اعتنا و توجه به این دستورالعملها و قوانین و مقررات است. در کشور ما طبق طی رسم نانوشته اما در حال اجرا، هر سال رهبری در پیام نوروزی، نسبت به نامگذاری سال اقدام میکند. نامگذاری سالها به خودی خود، چیز بدی نیست، بویژه اگر در بالاترین سطح باشد، چرا که هدف و غایت نهایی آن علاوه بر اینکه استراتژی کلی یک جامعه به مردم را نشان میدهد از آنها میخواهد در آن مسیر گام بردارند، ضمن آنکه اگر برنامهریزی کشور بر آن اساس صورت پذیرفته شود، باعث پیشرفت خواهد شد.
اما متأسفانه تنها اتفاق مهم پس از این نامگذاری این است که در طول سال همایشهای مختلفی از سوی ارگانها و نهادها و سازمانهای مختلف دولتی و وابسته به آن با صرف بودجههای کلان برگزار میشود و مقامات در سخنرانیهای خود بر این مهم، تأکید میکنند. در چنین شرایطی اتفاق بدی که پس از این سالها افتاده این است که بخشی از مردم جامعه ما کاملاً دلسرد شده و دیگر امید گشایشی به این نوع نامگذاریها ندارند.
معاون اول رئیس جمهوری اعلام کرده است که سازمانهای دولتی، در این سال حتماً میبایست کالای ایرانی خرید کنند و خرید کالای خارجی ممنوع است. سؤال اینجاست که اصولاً چرا براحتی مجوز ورود کالای خارجی داده میشود تا بعد بیاییم و کلی دستورالعمل و آییننامه، بخش نامه و... بدهیم که این کار بشود و آن کار نشود!
نمی دانم آیا کسی هست که اهمیت حمایت از کالای داخلی را نداند؟ اظهر من الشمس است اما چرا اجرا نمیشود؟ پاسخ این است: مسئولان اجرایی نمیخواهند یا نمیتوانند جلوی این کار را بگیرند. وقتی مدیران به این نامگذاری ایمان ندارند، چگونه از مردم کوچه و بازار که دغدغه معیشت دارند، میخواهیم کالای داخلی بخرند، در حالی که اعتمادشان به خاطر همین نبود حمایت مجریان، مخدوش شده است؟ کافی است شما بهعنوان یک فرد در هر سطح چه بهعنوان تحصیلکرده یا یک فرد بدون اطلاعات قبلی، تنها برای مدت یک هفته در یک کارگاه تولیدی کوچک مشغول به کار شده باشید، خیلی راحت لمس خواهید کرد که اراده و حمایتی برای تولید ملی و داخلی وجود ندارد.
ما برای اینکه به تولید ملی بها دهیم راهی نداریم که به اتصال میان حلقهها بها دهیم و مثل آن سه نفری نباشیم که قرار بود یکیشان زمین را حفر کند، دیگری لولهگذاری و آن سومی چاله را پر کند اما آن دومی همیشه غایب بود در حالی که اولی و سومی با احساس مسئولیت و با جدیت کار خود را انجام میدادند اما نتیجه؟ خروجی کار صفر بود.
بایدها و نبایدها
برای تثبیت یک اصل استوار
دکتر حسین سلاح ورزی، نایب رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن و کشاورزی ایران: رهبر معظم انقلاب در نظام جمهوری اسلامی ایران و مطابق با قانون اساسی وظایف سنگین و گستردهای در هدایت کشور دارد. این وظایف البته مطابق با اختیارات وسیع نیز هست. اتخاذ تصمیمهایی برای آینده بلندمدت ایران و ارائه راهکارهایی برای کوتاه مدت در حوزه اقتصاد، سیاست داخلی، دیپلماسی و سیاست خارجی، ترسیم برخی تصویرها و چشم اندازها برای جامعه ایرانی شامل نهادهای حکومتی مثل دولت و مجلس یا نهادهای مدنی مثل خانواده و احزاب از جمله اختیارات مقام رهبری است.
با توجه به اینکه مقام رهبری از نهادهای گوناگون و از مسیرهای متفاوت بیشترین حجم اطلاعات را در طول زمان و در هر مقطع دریافت میکند ارائه راهحلهای مقطعی و انگیزشی از سوی ایشان یک فلسفه سیاسی به حساب میآید. رهبر معظم انقلاب در سالهای اخیر با توجه به نکات در پیش نگاشته شده در شروع هر سال با هدف تهییج، تشویق و تشجیع، تصویری از چشمانداز یک ساله عنوانی را مطرح میکنند. ایشان با توجه به اطلاعاتی که از وضعیت جامعه دارد چندین سال است موضوعهای اقتصادی را برای شعار سال انتخاب میکنند، برای سال جدید این یک شعار کاربردی، استوار و یک موضوع بسیار با اهمیت است که باید در دستور کار باشد و به همین منظور موضوع حمایت از کالاهای داخلی را مطرح کردهاند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۷ هجری شمسی، مسأله اصلی امسال را نیز همچون سالهای قبل، مسأله اقتصاد و معیشت مردم خواندند و با تأکید بر «تولید ملی» بهعنوان محور اساسی در حل مشکلات اقتصادی، افزودند: اگر تولید ملی با همت و پیگیری همگانی شتاب بگیرد، بسیاری از مشکلات معیشتی مردم و مسائل اشتغال و سرمایهگذاری حل خواهد شد و آسیبهای اجتماعی کاهش زیادی خواهد یافت، بر همین اساس، نام و شعار امسال را «حمایت از کالای ایرانی» قرار دادهام. همانطور که در پیام ایشان تأکید شده است محقق شدن این شعار مشروط به درک دقیق شهروندان ایرانی از اهمیت مصرف کالاهای ایرانی در رشد و توسعه اقتصاد و اجتناب از وابستگی ایران به کالاهای خارجی است. اجرای این رهنمود اما نیازمند این است که همه شهروندان نکاتی را رعایت کنند. برخی نکات از جنس نبایدهاست و نباید اجرا شوند. از نبایدهای بزرگ یکی هم این است که راه را بر استفاده نادرست از این شعار برای گروههای سیاسی، احزاب و طیفهای سیاسی و اصناف دارای تضاد منافع ببندیم. به این معنی که دستگاه حاکمیتی رسانهای را نباید در اختیار گروههایی قرار دهیم که از مسیر آن به سرکوب رقبای صنفی و سیاسی بپردازند. در همین روزهای تازه سپری شده در برنامهای با بازتکرارهای متعدد از تلویزیون ایران کسانی آمدند و یک برند مشهور تولید لوازم خانگی را که در دنیا اشتهار دارد و اتفاقاً در تهران تولید میشود زیر رگبار انتقادهای غیرمنصفانه قرار دادند. وقتی این اتفاق میافتد شهروندان و مصرفکنندگان ایرانی احساس میکنند یک گروه صنفی ناکاربلد و شکست خورده در رقابت میخواهند رقیب خود را از میدان خارج کنند. یک نباید دیگر این است که راه رانتخواری احتمالی برای گروههای فرصت طلب و غیرمتخصص که با استفاده از فضاهای هیجانی راه برگزاری همایش، کنگره و کنفرانس داخلی و منطقهای و بینالمللی را در پیش گرفته و با بحثهای سطح پایین این مقوله را از استواری و اعتبار دور میکنند از بازی خارج کنیم. نباید ریالی برای پرداخت منابع مالی و عمومی از سوی دستگاهها به برگزارکنندگان این گونه همایشها اختصاص یابد. از سوی دیگر اما چند کار باید انجام شود تا این شعار قرص و محکم و دارای منطق نیرومند به سوی تحقق پیش رود. نهادهای پژوهشی معتبر در حوزه اقتصاد باید در یک دوره معین درباره این مفهوم پژوهش و از تجربههای جهانی استفاده کرده و راه را بر فعالیتهای غیرکارشناسانه ببندند. باید به این نکته توجه شود که کالاهای ایرانی فقط کفش و لباس و یخچال و تلویزیون نیست و به همه کالاهای وارداتی باید فکر کرد. با توجه به اینکه بیشترین ارزش واردات کشور به کالاهای سرمایهای و واسطهای اختصاص دارد بهتراست برای حمایت از تولید کالاهای ایرانی به این کالاها توجه کرد.
شیفتگی 400 ساله به مصرف کالای خارجی
دکتر حسن بنیانیان - تحلیلگر فرهنگی و رئیس کمیسیون فرهنگی و پیوستنگاری شورای عالی انقلاب فرهنگی: مسأله اشتیاق به خرید کالای خارجی چهار صد سال است که در کشور ما به صورتهای مختلف تبدیل به ارزش شده است. این موضوع بسیار ریشهای و عمیق است و به اقتضای پیچیدگی و چندلایه بودن مسأله، راه حل پیچیده هم خواهد داشت. وقتی تاریخ را نگاه میکنیم میبینیم از زمانی که خارجیها وارد دربار پادشاهان میشدند کالاهای صنعتی را برای هدیه و پیشکش میآوردند و ما وقتی که میخواستیم به آنها هدیه دهیم زعفران و گلیم و کالاهای کشاورزی میدادیم، به این ترتیب وجود کالای خارجی در خانه ثروتمندان و پادشاهان تبدیل به یک ارزش شد و حسرت برای توده مردم. پس از آن هم که در دورههای بعدی افراد برای تحصیل به خارج از کشور میرفتند وقتی بر میگشتند لباسهای خارجی میپوشیدند و کالای خارجی برای سوغات میآوردند. این افراد بهدلیل تفاوتی که با بقیه جامعه داشتند از جایگاه ویژهای در میان عوام مردم برخوردار میشدند. بعد هم که خودمان افراد را برای تحصیل به خارج میفرستادیم و به آنها امکانات ویژهای میدادیم. همچنین در دورهای وقتی کسی در کشور قهرمان می شد به او امتیاز واردات کالای خارجی بدون مالیات عطا میکردیم که این الگویی میشد برای جوانان ما. در حال حاضر هم در کشور وقتی سریالی میسازیم برای نشان دادن افراد برتر و دارای قدرت آنها را در مبلمان لوکس یا ماشین آخرین مدل خارجی مینشانیم. هنرپیشه هایمان و ورزشکارانمان که محور رفتارسازی جوانان هستند، هم لباسشان هم تکیه کلامشان خارجی است. از طرفی هم ما مشکلاتی در فرهنگ خودمان در بحث تولید کالاهای داخلی داریم. دغدغه یک شبه پولدار شدن داریم و از برنامهریزیهای بلند مدت برای سودآوری کالای داخلی غافلیم. این بهدلیل مشکلات عمیق اقتصادی نیز هست که افراد بهدنبال سرمایهگذاری زود بازده و کم ریسک میروند.
خب اگر ما همه این مؤلفهها را در ذهنمان تجمیع کنیم میبینیم این مجموعه عوامل فضای کشور را برای ورود کالای خارجی و تقاضای گسترده در ذهن مهیا کردهاند. راه حل هم همین است که ما از الگوهای داخل جامعه استفاده کنیم و به سراغ برنامههای تلویزیونی و هنرپیشههایمان برویم. این افراد باید حرکت را آغاز کنند و از طرفی هم به تقویت کیفیت کالای ایرانی بپردازیم و فرآیند تولید محصول ایرانی را معرفی کنیم نه تبلیغات تلویزیونی یا تجاری. یعنی نشان دهیم این کالا وقتی در ایران تولید میشود چه فرآیند و مراحل تولیدی دارد تا این اعتماد و امید را در جامعه ایرانی ایجاد کنیم که کالایمان مزیت دارد. البته به موازات فرهنگسازی باید زیرساختهای اقتصادیمان را بهینهسازی یا اصلاح و همچنین از ورود کالاهای قاچاق جلوگیری کنیم. واقعیت این است که هزینه تمام شده برای تولید کالای ایرانی در حال حاضر اجازه رقابت با کالای چینی با کارگر ارزان قیمت را نمیدهد. البته مبارزه با قاچاق به تنهایی نمیتواند مشکلات نخریدن کالای داخلی را حل کند. اینکه هر سال میآییم و گوشه تلویزیون یا خیابان شعاری حک میکنیم بدتر جوان را زده میکند. ما باید تغییرات در افکار را غیرمستقیم مثلاً در یک سریال پربیننده آن هم به صورت نامحسوس ایجاد کنیم. در ضمن باید تمام انگیزههای عرق به وطن، علاقهمندی به اسلام و عشق به هموطنان و از این دست را در کشور تقویت کنیم. این سالها پدیده تحول ساز آموزش را دست کم گرفتهایم در حالی که میتوانیم به مردم آموزش دهیم و با منطق هنری به خانوادهها بفهمانیم که اگر فرزندتان بیکار است و شما انتقادی به دولت داری که اشتغال برای جوان من ایجاد نمیکند بخشی از حل این مسأله خودت بهعنوان خانواده فرد بیکار هستی. واقعیت این است که یک سری مسائل فرهنگی و اقتصادی به هم پیوسته برای شخصی که اطلاعات و دانش دارد واضح و آشناست اما بخش عمدهای از جامعه ما این ارتباطات را تشخیص نمیدهند. برای این افراد آموزش و اطلاعرسانی یک ضرورت است. شما هستی که به خانواده جوان بیکار میگویی اگر میخواهد مشکلش حل شود باید خودش هم دلسوز باشد و کالای ایرانی مصرف کند. شما به خانوادهای که فرزند لیسانسه ادبیات دارد میگویی درست است که ادبیات مستقیماً ربطی به کالای ایرانی ندارد اما اگر اقتصاد به صورت کلی رشد کند جوان تو هم مشغول به کار خواهد شد و یکی از کمکهای رشد اقتصادی خرید کالای ایرانی است. نکته بعدی که میتوان روی آن تأکید کرد این است که غیر از کالای ملموس مان باید خدماتمان را هم بهعنوان کالایی ایرانی ببینیم و به فکر تقویت کیفیت آن هم باشیم. برای مثال استاد دانشگاه ما باید درباره کیفیت خدمتش که همان آموزش است از خودش سؤال کند که آیا این خدمت توان رقابت یا کیفیت لازم را دارد. استاد دانشگاه باید از خودش بپرسد این درسی که من میدهم چه دردی از جامعه را حل میکند؟ و دانشجوی من فردا میخواهد چه تولیدی در جامعه داشته باشد؟ همین طور آن شخصی که به فکر تجارت است و قصد بازگشایی مغازهای را دارد باید از خودش بپرسد آیا کالای من به درد مشتری میخورد؟ چه دردی را از جامعه حل میکند؟ واقعیت آن است که خیلی از تجار ما با اینکه افراد متدینی هستند و پول زیادی در راه دین هزینه میکنند نمیدانند واقعاً تجارتشان چه تأثیری در اقتصاد دارد؟ این تاجر مؤمن که هزینههای فراوانی در راه امام حسین(ع) میکند نمیداند با واردات انبوه از چین چه ضربهای به اقتصاد داخلی میزند.
نکته دیگر آنکه ما بواسطه درآمدهای نفتی که داریم از دیگر پتانسیلهای تولیدی مان آگاه نیستیم. استانهای مختلف کشورمان منابع تولیدی ناشناخته زیادی دارند که بهدلیل اهمیت نفت از چشمها پنهان مانده است. برای مثال گیاهان دارویی و محیطهای گردشگری و توریستی از این دست هستند که اگر نفت نداشتیم این ظرفیتها مورد توجه قرار میگرفت و منبع درآمدی برای کشور می شد. البته در سال های اخیر برای شناخت این توانها کارهایی خوبی انجام شده که بعضاً در گوشه و کنار نمودهای امیدوارکنندهای دارد.
آن دومی همیشه غایب بود
محمد داورزنی – دانش آموخته مدیریت کارآفرینی و مدرس دانشگاه: بعداز ظهر 13 فروردین در روز طبیعت روی نیمکت پارک نشسته بودم، آقایی چند قدم آن طرفتر در حال کشیدن سیگار بود، در حالی که دقیقاً پشت سر، محلی که قرار گرفته بود، تابلوی نسبتاً بزرگی نصب شده بوده که روی آن درج شده بود، طبق ماده 13 قانون دخانیات، استعمال سیگار در اماکن عمومی ممنوع بوده و با متخلف طبق قوانین برخورد خواهد شد.
من میخواهم مطلبم را با الهام از همین موضوع ساده اما کاملاً واقعی شروع کنم که ما در کشورمان با خشکسالی قوانین و بخشنامهها و دستورالعملها مواجه نیستیم خشکسالی ما خشکسالی اعتنا و توجه به این دستورالعملها و قوانین و مقررات است. در کشور ما طبق طی رسم نانوشته اما در حال اجرا، هر سال رهبری در پیام نوروزی، نسبت به نامگذاری سال اقدام میکند. نامگذاری سالها به خودی خود، چیز بدی نیست، بویژه اگر در بالاترین سطح باشد، چرا که هدف و غایت نهایی آن علاوه بر اینکه استراتژی کلی یک جامعه به مردم را نشان میدهد از آنها میخواهد در آن مسیر گام بردارند، ضمن آنکه اگر برنامهریزی کشور بر آن اساس صورت پذیرفته شود، باعث پیشرفت خواهد شد.
اما متأسفانه تنها اتفاق مهم پس از این نامگذاری این است که در طول سال همایشهای مختلفی از سوی ارگانها و نهادها و سازمانهای مختلف دولتی و وابسته به آن با صرف بودجههای کلان برگزار میشود و مقامات در سخنرانیهای خود بر این مهم، تأکید میکنند. در چنین شرایطی اتفاق بدی که پس از این سالها افتاده این است که بخشی از مردم جامعه ما کاملاً دلسرد شده و دیگر امید گشایشی به این نوع نامگذاریها ندارند.
معاون اول رئیس جمهوری اعلام کرده است که سازمانهای دولتی، در این سال حتماً میبایست کالای ایرانی خرید کنند و خرید کالای خارجی ممنوع است. سؤال اینجاست که اصولاً چرا براحتی مجوز ورود کالای خارجی داده میشود تا بعد بیاییم و کلی دستورالعمل و آییننامه، بخش نامه و... بدهیم که این کار بشود و آن کار نشود!
نمی دانم آیا کسی هست که اهمیت حمایت از کالای داخلی را نداند؟ اظهر من الشمس است اما چرا اجرا نمیشود؟ پاسخ این است: مسئولان اجرایی نمیخواهند یا نمیتوانند جلوی این کار را بگیرند. وقتی مدیران به این نامگذاری ایمان ندارند، چگونه از مردم کوچه و بازار که دغدغه معیشت دارند، میخواهیم کالای داخلی بخرند، در حالی که اعتمادشان به خاطر همین نبود حمایت مجریان، مخدوش شده است؟ کافی است شما بهعنوان یک فرد در هر سطح چه بهعنوان تحصیلکرده یا یک فرد بدون اطلاعات قبلی، تنها برای مدت یک هفته در یک کارگاه تولیدی کوچک مشغول به کار شده باشید، خیلی راحت لمس خواهید کرد که اراده و حمایتی برای تولید ملی و داخلی وجود ندارد.
ما برای اینکه به تولید ملی بها دهیم راهی نداریم که به اتصال میان حلقهها بها دهیم و مثل آن سه نفری نباشیم که قرار بود یکیشان زمین را حفر کند، دیگری لولهگذاری و آن سومی چاله را پر کند اما آن دومی همیشه غایب بود در حالی که اولی و سومی با احساس مسئولیت و با جدیت کار خود را انجام میدادند اما نتیجه؟ خروجی کار صفر بود.
ارسال نظر