هدایت الله بهبودی در مطلب تازه خود درباره نحوه رویارویی حکومت با دشمنانش نوشته و برای درست قدم نهادن در آینده، نگاه به گذشته را پیشنهاد کرده است.
این پژوهشگر تاریخ معاصر در ابتدای یادداشت، نوشته است:
«ما برای پیمودن راه پیش رو دو کار همزمان داریم؛ یکی نگاه به آینده و دیگری نگاه به گذشته. چشم دوختن به یکی از دو دوره و بیتوجهی به هر یک از آنها، سلامت پیمودن راه پیش رو را به خطر خواهد انداخت. در پشت سر، آموزههای بیشماری وجود دارد؛ ذخیرهای از تجربه. در روبهرو هم امیدهایی خفته است؛ شور ماندن و رسیدن. برای کار در کارخانه دنیا، هم در منش فردی و هم در زندگی اجتماعی به همراهی و همگامی این دو نگاه احتیاج داریم. اگر میبینید چرخی از اقتصاد به درستی نمیچرخد، اندیشهای در فرهنگ به نیکی به بار نمینشیند، برنامهای در سیاست به راستی نمیگراید، و حرکتی در اجتماع به لنگی و اعوجاج دچار است، از آن روست که تجربه گذشته، دستمایه آینده نیست. این اکسیر موفقیت چیزی نیست که دانسته نباشد. بیشتر مردم، بلکه همه کارگزاران جامعه از آن آگاه هستند، چرا که از دروس ابتدایی در آموزش زندگی و الفبای حکمرانی است. دانستن آن امری است و به کار بستنش امری دیگر.»
این عضو وبلاگ نخبگان خبرآنلاین ادامه می دهد:
«نگاه همزمان به گذشته و آینده، کار سختی نیست، اما میدانیم که شاگرد تنبلها همیشه وجود داشتهاند، چون عواملی که سوی چشمها را ضعیف و یا حتی آنها را به کوری برساند کم نیست. یکی از این عاملها، چگونگی رویارویی با «بد» و «بدی» است. یا بهتر بنویسیم، نادانی در روبهرو شدن با پلید و پلیدی. ما با دو زمینه متفاوت در این موضوع روبهرو هستیم: بیرونی و درونی. آنچه بیرونی است در شمایل «دشمن» ظاهر میشود: دشمن سیاسی، فرهنگی یا نظامی. تکلیف مقابله با آن روشن است؛ از تدبیر و دور کردن و گریختن و مماشات گرفته تا دفاع و جنگ و جهاد. همه این راهها در یک چیز مشترک هستند: مبارزه با پلیدها و بدها، اما این مقابله در درون جامعه شکل دیگری دارد. وقتی یک ملت روی فرشی به نام میهن و زیر چتری به نام فرهنگ به سر میبرد، چگونگی مبارزه، راه و روش دیگری پیدا میکند. در اینجا مقابله با «بدها» جایش را به رویارویی با «بدیها» میدهد. آنچه از میان برداشتنی است، دشمنی است نه دشمن؛ بدی است نه بد. البته کار سختی است؛ ولی چون شاگرد تنبلها از پذیرش سختی طفره میروند، به راحتی جای دشمن و دشمنی را عوض میکنند.»
«ما برای پیمودن راه پیش رو دو کار همزمان داریم؛ یکی نگاه به آینده و دیگری نگاه به گذشته. چشم دوختن به یکی از دو دوره و بیتوجهی به هر یک از آنها، سلامت پیمودن راه پیش رو را به خطر خواهد انداخت. در پشت سر، آموزههای بیشماری وجود دارد؛ ذخیرهای از تجربه. در روبهرو هم امیدهایی خفته است؛ شور ماندن و رسیدن. برای کار در کارخانه دنیا، هم در منش فردی و هم در زندگی اجتماعی به همراهی و همگامی این دو نگاه احتیاج داریم. اگر میبینید چرخی از اقتصاد به درستی نمیچرخد، اندیشهای در فرهنگ به نیکی به بار نمینشیند، برنامهای در سیاست به راستی نمیگراید، و حرکتی در اجتماع به لنگی و اعوجاج دچار است، از آن روست که تجربه گذشته، دستمایه آینده نیست. این اکسیر موفقیت چیزی نیست که دانسته نباشد. بیشتر مردم، بلکه همه کارگزاران جامعه از آن آگاه هستند، چرا که از دروس ابتدایی در آموزش زندگی و الفبای حکمرانی است. دانستن آن امری است و به کار بستنش امری دیگر.»
این عضو وبلاگ نخبگان خبرآنلاین ادامه می دهد:
«نگاه همزمان به گذشته و آینده، کار سختی نیست، اما میدانیم که شاگرد تنبلها همیشه وجود داشتهاند، چون عواملی که سوی چشمها را ضعیف و یا حتی آنها را به کوری برساند کم نیست. یکی از این عاملها، چگونگی رویارویی با «بد» و «بدی» است. یا بهتر بنویسیم، نادانی در روبهرو شدن با پلید و پلیدی. ما با دو زمینه متفاوت در این موضوع روبهرو هستیم: بیرونی و درونی. آنچه بیرونی است در شمایل «دشمن» ظاهر میشود: دشمن سیاسی، فرهنگی یا نظامی. تکلیف مقابله با آن روشن است؛ از تدبیر و دور کردن و گریختن و مماشات گرفته تا دفاع و جنگ و جهاد. همه این راهها در یک چیز مشترک هستند: مبارزه با پلیدها و بدها، اما این مقابله در درون جامعه شکل دیگری دارد. وقتی یک ملت روی فرشی به نام میهن و زیر چتری به نام فرهنگ به سر میبرد، چگونگی مبارزه، راه و روش دیگری پیدا میکند. در اینجا مقابله با «بدها» جایش را به رویارویی با «بدیها» میدهد. آنچه از میان برداشتنی است، دشمنی است نه دشمن؛ بدی است نه بد. البته کار سختی است؛ ولی چون شاگرد تنبلها از پذیرش سختی طفره میروند، به راحتی جای دشمن و دشمنی را عوض میکنند.»
منبع: خبر آنلاین
ارسال نظر