بر اساس این گزارش، گزیده این سخنان در پی میآید:
«تلاش علمی جهت حل مشکل رؤیت هلال ماه از نظر من اهمیت زیادی دارد و آن را یکی از مهمترین کارهای اهل علم و دانش بخصوص حوزهها میدانم. متأسفم که نسبت به چنین مسألهای که آثار علمیاش نسبت به بسیاری از کارهای بزرگ که ما میکنیم، خیلی زیاد است، در گذشته و فعلاً اینقدر کملطفی میشود.
این بحث احتیاج به دقت، مطالعه، تحقیقات عمیق و محاسبات مسائل شرعی، اجتماعی و سیاسی دارد که باید با توجه به همه این موارد پیگیری کنیم و به یک نقطه مطمئن برسیم تا خاطر خیلی از مردم که این کار با عقاید آنها سروکار دارد، آرام شود. مردم با وجود تقویم رسمی کشور اسلامی و اظهارات علما و فتاوا گاهی برای ماه مبارک رمضان و عید فطر تصمیم انفرادی میگیرند؛ احتمالاً بخاطر اینکه خلاف شرعی نکرده باشند.
بحث هماهنگی دنیای اسلام، یکی از نقاط ضعف امت اسلامی است. حتماً باید کسانی پیشتاز باشند که عوامل تفرقهانگیز و اختلاف را حل کنند. بخصوص در جاهایی که فرصتهای تاریخی با فرمانهای حساس پیش میآید که هماهنگی جهان اسلام میتواند جواب دهد، نمیتوان از مراسم عید فطر به صورت پراکنده بهره کافی برد.
از صدر اسلام و در طول تاریخ، رؤیت هلال مورد توجه بوده است. در مقاطعی علمای هیأت کارهای خوب و ارزشمندی کردند. کارهای مهمی برای مسلمانان انجام دادند، ولی در زمان ما هنوز مسأله مورد توجه نیست و در سالهای اخیر حرکتهای عمیقی شروع شد که گام به گام به طرف توفیق میرویم.
مسأله هلال با چشم مسلح جداً مورد تردید بود ولی امروزه قسمت زیادی از این بحث برای مراجع حل شد که از دوربین استفاده شود که این یک توفیق است.
کار اقناعی در اینباره لازم است که محاسبات دقیق علمی را به جای رؤیت قرار بدهیم؛ یعنی علمای دین بپذیرند که محاسبات علمی میتواند نقش رؤیت را ایفا کند و این کار سختی نیست و از لحاظ مبنا و منطق با محاسبات علمی میتواند دقیقترباشد و نقطه احتمال خلاف و اشتباه را نفی کنند. اما محاسبات علمی اینگونه نیست. بخصوص فعلاً که از کامپیوترهای بسیار توسعه یافته استفاده مینمایید. وقتی که شما نرمافزاری را بکار میگیرید و محاسبات و مبانی را به آن میدهید، یک ذره اختلاف در آن نخواهد بود و واقعاً دقیق درمیآید.
امیدوارم به روزی برسیم که محاسبات علمی به جای رؤیت بین فقها قبول شود. بنده فکر میکنم که شما موفق شدید و کار شما تمام شده است و باید کار دیگری کنید و به شما اطمینان میدهیم که این کار حوصله میبرد، ولی کار سختی نیست. بخاطر اطلاعی که از مبانی فقهی دارم، فکر میکنم فقه اسلام که دین خاتم است و برای تا قیامت آمده و از این به بعد دیگر پیغمبری نداریم، جواب میدهد. اگر قرار است چیزی از اسلام بفهمیم. باید خودمان بفهمیم. باید فکر کنیم که خداوند دینی را فرستاد و مبانی ناطقی دارد. فرموده است که شما خودتان نقص را بفهمید و دیگر پیغمبر نمیآید. این کار با عدل،حکمت و علم خداوند سازگار نیست. قطعاً اینگونه است که این دین میتواند به مسایل جواب بدهد. قطعاً اینگونه است و ما هم احتیاج داریم تا جواب این مسأله را داشته باشیم، برای اینکه میلیاردها مسلمان به طریق مستقیم و بقیه فرقه ها به طور غیرمستقیم با این مسأله ارتباط پیدا میکنند.
شاید یکی از مسئولیتهای مرکز تحقیقات استراتژیک این باشد که باید طراحی کنند و دانشمندان را جمع و این کار را از طریق دانشگاهها و حوزهها شروع کنند. بنده از این همکاری نسبتاً مساعد حوزه و دانشگاه و علمای مختلف رشتههای علوم در این بحث تشکر میکنم و به شما بشارت میدهم که کاملاً در حوزههای علائم توفیق شما را میبینم و خیلی فاصله بین این دو کنگره نیست. انشاءالله در کنگره بعدی خودتان موفق شوید و جواز استفاده از محاسبات را در رؤیت هلال اخذ کنید. انشاءالله از این کنگره ملت ما و دنیای اسلام سود ببرند و خداوند از شما راضی باشد.
ابتدا از جناب آقای مهندس میرسلیم و همکارانشان متشکرم که کار مهمی را که جایش در کشور ما خالی بود، شروع کردند. تحقیقا این گام اول نمی تواند همه آرزوها و خواسته ها را برآورده سازد، زیرا موضوع بسیار مشکل و پیچیده است. بنابراین باید با حوصله، مشاوره و همکاری های وسیع بین حوزه های علمیه، دانشگاه ها و سایر محققان، بتوانیم راه حلی را برای این مسأله مهم دنیای اسلام پیدا کنیم. صحبت بنده در این مراسم - به خاطر تأخیر، با برنامه های بعدی ام تداخل پیدا می کند - کوتاه خواهد بود. البته بهتر است ما کوتاه سخن بگوییم تا محققان و صاحبنظران، بحثهای تخصصیشان را مطرح کنند.
مسأله رؤیت هلال ماه، از مسائل بسیار ریشه دار، سابقه دار و حتی پرحادثه در تاریخ اسلام است که در زمان خود پیغمبر(ص) هم مطرح بود. متاسفانه همه ابعاد آن هنوز روشن نیست، ولی رفع ابهامات می تواند زمینه یکی از کارها و مقالات آتی شما باشد.
قرآن مسأله را به این صورت مطرح می کند که «یسئلونک عن الأهله قل هی مواقیت للناس و الحج» سپس مسأله خاصی را که ظاهرا راجع به حج است مطرح می سازد. ادامه آیه هم تاکید روی تقوی است و یافتن پیوند بین اینها کمی مشکل است و درست معلوم نیست. البته در روایات و اظهارات مفسران مطالبی دیده می شود اما قانع کننده نیست که اساس این سوال«یسئلونک عن الاهله...» از چه بوده و چه ابهامی در این باره در زمان پیغمبر(ص) وجود داشته است.
بعضی مطالب متفاوت از جمله اینکه منشأ آن علمای یهود یا ناشی از مسائل داخلی خود دنیای اسلام بوده است، نیز مطرح می شود. اما همه ابعاد پاسخ، همچنان روشن نیست و جواب خیلی مجمل است. ولی پاسخ خداوند در قرآن کریم که می فرماید«قل هی مواقیت للناس والحج» خود بیانگر یک نوع زمانبندی است که به حج هم برمیگردد. البته این آیه یک معنای ظاهری دارد، ولی من تصور می کنم ابهام موجود در آن نیز خالی از مصلحت نبوده، بدین معنی که اهل علم روی موضوع کار کنند و پاسخ سوالات زیادی را که مطرح می شود، بیابند. لذا هم مسأله تقویم و زمانبندی و هم موضوع حج است که باز هم موضوع به زمان اجرای مناسک آن وابسته می شود.
در مسأله رؤیت هلال، تفرقه و اختلاف، ضد هدف است و تفرقه هنگامی ایجاد می شود که مسأله مورد بحث، تبدیل به نزاع و کشمکش شود و آثار منفی آن بسیار خواهد بود. در دنیای اسلام همیشه این مسائل وجود داشته است. اگر به تاریخ اعیاد در کتاب های تمدن اسلامی مراجعه کنید، ریزهکاریهایی را می بینید و خواهید دید که چه بحثها، مشاجرات، جنگها و منازعاتی که بر سر این مسائل صورت گرفته و عجیب است که هنوز هم برای دنیای اسلام حل نشده است!
در دنیای اسلام، این مسأله یک مسأله بین المللی اسلامی است و پنجاه و شش کشور مسلمان هستند. به اضافه مسلمانان کشورهای دیگر، صدها میلیون مسلمان می شوند که اکنون در غرب و شرق عالم و در دنیای غیر اسلامی زندگی می کنند و آنها نیز مسائل و تکالیف، سنن، آداب و فرهنگشان را وابسته با این مسأله می بینند. وقتی یک مسلمان دلسوز با یک تفرقه و ناهماهنگی مواجه می شود، رنج می برد. به راستی این چه وضعی است! چرا یک تصمیم جامع گرفته نمی شود؟
همه این مسائل ظاهراً به کلمه رؤیت در این بحث برمیگردد، همه میدانیم که رؤیت میتواند اختلاف انگیز باشد و حقیقتاً از لحاظ بینالمللی نمیتوان مسأله را حل کرد. در داخل یک کشور هم نمی توان آن را حل کرد. وقتی که همسایه های ما که قریب الافق هستند، ماه را می بینند یا تصمیم می گیرند که دیده باشند و برنامه هاشان را اجرا می کنند و در اینجا، با چند کیلومتر فاصله، تصور دیگری وجود داشته باشد، اصلاً قابل توجیه نیست.آنها که می خواهند همه چیز علمی، تحقیقی، منطقی و مستدل باشد، اینها را نمی پذیرند. پس چنین اختلافی می تواند در عقاید ما شبه انگیز باشد. یعنی همین مسأله کافی است که عده ای در دنیا بگویند: این چه دین جامعی است که نتوانسته این مسأله را حل کند؟ چرا مسلمان ها نمی توانند این را حل کنند؟
این مسائل، عادی و معمولی نیستند. حتّی از لحاظ شخصی هم انسان را با تکالیفی که بین خودش و خدا دارد، دچار مشکلات روحی می سازد. این که گفته شود یومالشک این طور باشد و یا هنگام عید فطر، عده ای - برای اینکه مسألهشان را حل کنند - به مسافرت بروند، شایسته زمان ما نیست. میتوانیم این مسائل را حل کنیم. اکنون ضروری است که آن را در مقیاس بینالمللی حل کنیم، نه در مقیاس فرد یا یک جامعه محدود و یک شهر.
این یک وظیفه بسیار بسیار مهم شرعی و در درجه اول، وظیفه حوزهها است. من اطمینان دارم که اگر حوزهها تصمیم درستی نگیرند، دانشگاه هم نمیتواند به تنهایی این مسأله را حل کند. به خصوص مراجع باید تدبیری بیندیشند. امروزه، حکم بسیاری از مسائل جامعه را با مصلحت صادر میکنیم. چه مصلحتی را میتوان یافت که مهمتر از ایجاد هماهنگی مسلمانها در حج، اعیاد و بسیاری از مراسم باشد که مایه وحدت، شکوه، افتخار و عظمت اسلام است؟ چه ضرری از از این بزرگتر که این تفرقهها مثل خوره به جان جامعه بیفتد و تردیدهایی را در دل انسانها به وجود بیاورد؟»