7 جانی معروف که در طول دو سه سال اخیر مرتکب قتلها و جنایتهای فجیعی شده بودند، با اجرای عدالت به چوبه دار سپرده شدند؛ بازخوانی سرنوشت این جنایتکاران، شاید فرصتی باشد برای تامل بیشتر در زندگی؛ شاید کمی صبر، شاید کمی توکل و شاید هم کمی اخلاق، میتوانست سرنوشت دیگری برای این افراد رقم بزند و شاید قربانیان این جانیان، این روزها، زندگی دیگری داشتند.
قتلعام 6 نفر در یک صبح زمستانی
صبح روز 22 دی ماه سال 95 بود که جوانی برای انتقامجویی با وجود اینکه 10 روز قبلتر با وثیقه از زندان آزاد شده بود ، ابتدا به خانه یکی از ماموران پلیس حمله در اراک حمله کرد و او و سه عضو خانواده اش را با رگبار کلاشینکف به قتل رساند. سپس به خانه اولیای دم پرونده نزاع منجر به قتل رفت و پدر و مادر مقتول را نیز به رگبار بست تا انتقام جویی او، ٦ کشته و ٣ مجروح برجای بگذارد. متهم پس از ارتکاب قتلها متواری شد، اما خیلی زود توسط پلیس دستگیر شد. او در دادگاه به اتهام 6 قتل پای میز محاکمه رفت و با صدور حکم قصاص، 26 فروردین ماه سال 96 در ملاء عام به دار مجازات آویخته شد.
«سردار »اعدام شد
شرور کرمان معروف به سردار به اتهام محاربه از طریق سردستگی گروه مسلحانه، به خاطر برهم زدن امنیت عمومی، ایجاد رعب و وحشت، قتل عمد، سرقت مسلحانه، راهزنی، آدم ربایی مسلحانه بعد از مدت ها شرارت در دادگاه محاکمه و به اعدام محکوم شده بود. این حکم پس از تأیید در دیوان عالی کشور یکم شهریور ماه سال 96 اجرا شد.
اعدام در ملاعام مجازات قاتل دختر پارسآبادی
بیشک یکی از جنجالیترین پروندههای قتل در سال 96 مربوط به قتل آتنا دختربچه پارسآبادی بود. 28 خرداد ماه بود که آتنا ساعت 11 صبح برای کمک به پدرش از خانه خارج میشود و در این بین چند باری را برای خرید اسباببازی مورد علاقهاش به مغازه اسباببازی فروشی سر میزند و همین موضوع فرصتی را برای اسماعیل رنگرز فراهم میکند تا نقشه شومش درباره آتنا را اجرا کند، بعدازظهر همان روز خانواده اصلانی متوجه ناپدید شدن دخترشان میشوند و پس از آن جستوجوها برای پیدا کردن آتنا آغاز میشود. بیخبری از آتنا بیش از 22 روز طول میکشد تا اینکه وقتی یک روز خانوادهاش برای پیگیری پرونده به دادسرا مراجعه میکنند در راه بازگشت به منزل متوجه هیاهو در شهر میشوند اینکه همه درباره پیدا شدن جسد آتنا در مغازه رنگرزی که در همسایگی بساط پدرش بود صحبت میکنند، بالاخره قاتل آتنا مشخص میشود و پس از آن کار رسیدگی به پرونده آغاز میشود، رسیدگی هر چه سریعتر به این پرونده به دستور آیتالله آملی لاریجانی، رئیس قوه قضاییه در دستور کار قرار گرفت و پس از آن هشتم شهریور ماه بود که اسماعیل از بابت تجاوز به عنف محکوم به اعدام، از بابت یک فقره قتل عمد محکوم به قصاص نفس، از بابت سرقت محکوم به حبس، شلاق و رد مال شد. در حالی که همه منتظر اعدام این جنایتکار بودند، رنگرز در سحرگاه چهارشنبه 29 شهریور ماه 96 در ملاءعام به دار آویخته شد.
قتل عام در خیابان گلابدره
20 بهمن سال 93 صدای انفجاری مهیب در یک ساختمان 9 واحدی در منطقه گلابدره تهران، به گوش رسید. بدنبال این حادثه آتش نشانان به اطفای حریق پرداخته و با جسد دو زن و پسر بچه ای مواجه شدند. با آنکه اجساد سوخته شده بود اما آثار چاقو روی بدن آنها مشهود بود و بدین ترتیب تیم جنایی وارد عمل شده و به رازگشایی این جنایات پرداختند. در ادامه تحقیقات یکی از آشنایان این خانواده دستگیر و به قتل اعتراف کرد. او در تحقیقات گفت: من با شوهر مینا- یکی از مقتولان- دوست بودم و به خانه آنها رفتم از او خواستم دیگر به من و همسرم زنگ نزند سر این موضوع با مینا دعوایم شد و ناخواسته او را به قتل رساندم. قصد خارج شدن از خانه را داشتم که مادرشوهر مینا سر رسید و به ناچار او را هم به قتل رساندم و هنگامی که قصد خروج از خانه را داشتم، پسر کوچک مینا وارد خانه شد و چون شاهد قتل بود او را هم کشتم و برای از بین بردن سرنخ ها، خانه را به آتش کشیدم. متهم که به سه بار قصاص محکوم شده بود 8 آذر 96 در محوطه زندان رجائی شهر به دار آویخته شد.
قاتل جوان پای چوبهدار
بیست و یکم فروردین ماه سال 95 بود که ستایش قریشی، دختر افغانستانی در ورامین ناپدید شد. دختر 6 ساله که برای خرید بستنی خانه را ترک کرد به طرز مرموزی ناپدید شد. تحقیقات آغاز شد، کارآگاهان پلیس باید رد دخترک را بعد از سوپرمارکت میزدند. بررسیها ادامه داشت تا این که پسری 17 ساله نزد پلیس رفت و مدعی شد که دختر 6 ساله در پشت بام خانهشان است.
او کسی نبود جز عامل قتل ستایش و به این ترتیب ماموران راهی محل شده و جسد دخترک را کشف کردند. متهم نوجوان نیز در رابطه با قتل دخترک گفت: ستایش دختر همسایهمان بود و به بهانه بازی با بچه های خواهرم او را به خانه کشاندم. تازه از مدرسه آمده بودم. حدود 4 لیوان مشروب که خوردم متوجه شدم دختر همسایه «ستایش» در حیاط خانه در حال بازی است. او را به بهانه نشان دادن یک قناری به اتاق خودم بردم و بعد هم به او تجاوز کردم. پس از یک ساعت وقتی صدای پدر و مادر ستایش را شنیدم که به دنبال او به در خانه ما آمده بودند، ستایش را به آشپزخانه بردم و با کاردی که روی آبگرمکن بود، او را کشتم.
قاتل ستایش از سوی دادگاه کیفری یک استان تهران بابت ارتکاب قتل به قصاص، تجاوز بهعنف به اعدام و بابت جنایت بر میت به دیه محکوم شد. حکم متهم نوجوان در دیوان عالی کشور تایید شد و پس از آن پس از قرار شد تا امیر حسین جوان را در 27 مهرماه اعدام کنند اما درست ساعاتی قبل از اعدام رئیس دادگستری استان تهران اعلام کرد که اعدام او به تعویق افتاده است، در حالی که همه فکر میکردند این وقفه میتواند کورسوی امیدی برای نجات قاتل جوان از اعدام باشد اما در نهایت پدر ستایش راضی نشد تا قاتل دخترش از چوبه دار نجات پیدا کند و امیر حسین سحرگاه روز پنج شنبه 14 دی ماه 96 اعدام شد
قتلعام داماد شیشهای
بامداد بیست و هفتم اردیبهشت ماه امسال در سلماس داماد خانوادهای تمام اعضای خانواده را به قتل رساند. قاتل پس از 20 ساعت جستوجو سرانجام با ردیابیهای گسترده دستگیر شد. عامل جنایت که جوانی معتاد به شیشه بود به خاطراختلافهای مالی با یک کلت دست به قتلعام اعضای خانواده همسرش و زن و کودک خردسالش زد. این فرد در دادگاه به 5 بار قصاص محکوم شد و در نهایت 21دی ماه 96 در ملاعام اعدام شد.
مجازات قاتل تبر بدست
حسین عامل اصلی جنایت، مرداد سال 95 با همدستی دو پسر جوان دیگر برای قدرتنمایی، با تبر، مرد بیگناهی را در نزاعی خیابانی به قتل رساند و متواری شد.
پس از انتشار تصاویر جنایت در شبکههای مجازی تحقیقات درباره این پرونده آغاز شد و با دستگیری هر سه متهم، پرونده به شعبه اول دادگاه کیفری استان فارس انتقال یافت. حسین در دادگاه به قصاص محکوم شد و 2بهمن 96 در زندان عادل آباد شیراز به دار مجازات آویخته شد.