کد خبر: ۲۰۵۰۵۸
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۲۰:۲۵
دهه ٨٠ بود که ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی در تصمیمی جهت توجه به هنرمندان جوان کشور، از خوانندگان نسل جدید برای همکاری با ارکستر دعوت به عمل آورد. در همین راستا اولین اجراهای سالار عقیلی با ارکستر ملی رقم خورد.
دهه ٨٠ بود که ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی در تصمیمی جهت توجه به هنرمندان جوان کشور، از خوانندگان نسل جدید برای همکاری با ارکستر دعوت به عمل آورد. در همین راستا اولین اجراهای سالار عقیلی با ارکستر ملی رقم خورد.


او که قبل از این کنسرت‌ها، اجراهایی را نیز برگزار کرده بود به‌نوعی به‌واسطه ارکستر ملی و اجرای جاودانه‌های موسیقی ایران به چهره شناخته‌شده‌ای در جامعه بدل شد درواقع ارکستر ملی با این اقدام و تصمیم خود توانسته بود موفق عمل کند هرچند این خواننده در ادامه فعالیت‌های مستمر خود در عرصه خوانندگی دست به خلق آثار ماندگاری زد که به معرفی او کمک شایانی کرد به طوری ‌که طی دو دهه گذشته کنسرت‌ها و آلبوم‌هایش با اقبال خوبی از سوی مخاطبان روبه‌رو می‌شود.


او با تعطیلی ارکستر ملی در اواخر دهه ٨٠ در همکاری با فخرالدینی ارکستر مهر نوازان را تشکیل داد و کنسرت‌هایی را نیز برگزار کرد و بازهم با آغاز به کار این ارکستر به همکاری خود ادامه داد.
سالار عقیلی که آثاری چون یاد باد، وطن، از تنهایی گریه مکن و... را در کارنامه هنری خود دارد با شکل‌گیری ارکستر ملی جدید به رهبری فریدون شهبازیان به عنوان خواننده در کنار ارکستر حضور پیدا کرد و در آخرین اجرای این ارکستر در سی و سومین جشنواره موسیقی فجر به روی صحنه رفت. به بهانه حضور نزدیک به دو دهه او در ارکستر ملی ایران با او به گفت‌وگو پرداخته‌ایم.

شما جزو اولین خوانندگان بودید که با ارکستر ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی اجراهایی را داشتید و در هر دوره ارکستر ملی حضور داشتید. در جشنواره موسیقی فجر امسال نیز با آقای شهبازیان یک‌شب اجرا داشتید.
مفتخرم که حدود ١١ سال با ارکستر ملی فعالیت دارم و کنسرت‌های متعددی را به عنوان خواننده با آن برگزار کرده‌ام. خوشبختانه در همه این سال‌ها آثار بسیاری را با ارکستر ملی اجرا کردم که موردتوجه مردم و هنردوستان قرارگرفته است. برای من نیز این همکاری ثمرات بسیاری داشته چراکه در اوایل فعالیت موسیقایی‌ام که با ارکستر ملی شروع به کارکردم تجربیات زیادی را در کار با ارکستر کسب کردم چراکه ارکستر کوچک یا نسبتا بزرگ سیستمش باکار ارکستر بزرگ فرق می‌کند و شاید کسی که با یک ارکستر کوچک خوانده باشد نتواند با ارکستر بزرگ بخواند چون مسوولیت به همان اندازه بزرگ است و کوچک‌ترین اشتباهی در ارکستر بزرگ می‌تواند آبروی خواننده را ببرد و او را به زمین بزند به همین دلیل خواندن با ارکستر ملی ریسک بالایی دارد و من خدا را شکر در این مدتی که با ارکستر ملی همکاری داشته و دارم توانسته‌ام تجربیات بسیار بالا و زیادی را در اجرای صحنه‌ای کسب کنم و این تجربیات را در کار هنری‌ام به کار بسته‌ام.

چه تفاوتی بین ارکستر ملی دوره آقای فخرالدینی و ارکستر ملی کنونی که آقای شهبازیان رهبری آن را به عهده‌دارند وجود دارد؟ به لحاظ رپرتوار و تاثیر رهبر در کیفیت ارایه آثار منظورم هست؟
در ارکستر قبلی من نمی‌توانستم کارهای خودم را برای مردم اجرا کنم و تاکید بر آن بود که فقط آثار قدیمی یا گذشتگان اجرا شود. از طرفی وقتی مردم کسی را به عنوان خواننده می‌پذیرند، دوست دارند کارهای آن خواننده را در همه اجراها بشنوند به همین دلیل همیشه آرزو داشتم آثار خودم را با ارکستر ملی ایران اجرا کنم که در آن دوره متاسفانه نشد ولی در دوره آقای شهبازیان من به آرزوی خودم رسیدم و توانستم آثاری را که مردم ‌دوست دارند اجرا کنم. چون ما برای مردم می‌خوانیم و آنها هستند که به ما بها می‌دهند. به طورکلی در دوره حضور آقای شهبازیان یکی از اتفاقات خوبی که برای من افتاد این بود که توانستم به نیاز مخاطبین خودم پاسخ دهم.

با توجه به اینکه هم کنسرت‌های مستقلی با گروه خودتان در ایران و خارج از کشور دارید و هم با ارکستر ملی اجراهای متعددی داشتید و در هر اجرا با مخاطبان خاصی مواجه هستید اعتقاد به این دارید که نسل جوان از موسیقی ایرانی و آواز ایرانی فاصله گرفتند و توجه‌شان به دیگر موسیقی‌ها بیشتر شده؟
تقریبا ٢٢ سال است درباره این موضوع صحبت می‌کنیم. از همان زمان هم این مساله را می‌گفتند ولی به نظرم چنین نیست چون اگر بوده چرا در این ٢٢ سال این اتفاق نیفتاده و این حرف زیاد صحت ندارد. موسیقی سنتی جایگاهی خاص بین مخاطبینش دارد و هیچگاه از بین نمی‌رود چون ریشه در سنت و فرهنگ ما دارد و این موسیقی همانند سی‌وسه‌پل اصفهان و تخت جمشید است بنابراین وقتی این بناها از بین بروند موسیقی سنتی ما هم از بین خواهد رفت. ما که تمام تلاش‌مان را جهت حفظ آن انجام می‌دهیم حداقل تا زمانی که من زنده‌ام نمی‌گذارم پرچم موسیقی سنتی پایین بیاید.

البته این مساله به روایت‌کنندگان آواز هم ‌بستگی دارد. ما بسیاری خواننده داریم که از چرخه فعالیت به خاطر نداشتن مخاطب کنار رفته‌اند؟
خوب احتمالا ارایه‌شان درست نبوده. اگر موسیقی درست به مخاطب ارایه شود، او هم می‌پذیرد. در همه ژانرهای موسیقی چنین است و اگر بد ارایه شود مخاطب پس می‌زند؛ بنابراین هیچ‌چیز مطلق نیست و ما نمی‌توانیم درباره هیچ‌چیزی این‌طور مطلق صحبت کنیم. ارایه درست موسیقی به مخاطب و دانستن آنچه مردم دوست دارند و ارایه همان و به‌ نوعی احترام به سلیقه مخاطب خیلی مهم است اما به‌شرط اینکه کیفیت کار خود را به خاطر سلیقه مخاطب پایین نیاورید.

یعنی معتقد به این نیستید که هنرمند باید با جامعه حرکت کند؟
حرکت همسو با جامعه فرق می‌کند چراکه ممکن است این روند به ضرر موسیقی سنتی باشد به عبارت دیگر می‌خواهم بگویم که ما در جایگاه هنرمند با حرکتی در جامعه پیش می‌رویم که به نفع و سود موسیقی جدی و فاخر باشد و به رشد آن کمک کند.

به این دلیل این سوال را پرسیدم چرا که برخی بزرگان موسیقی معتقدند در شرایط کنونی خوانندگان نسل دوم و سوم از آوازخوانی فاصله گرفتند و بیشتر تصنیف می‌خوانند؟ اما با توجه به صحبت‌های شما که معتقد به این نیستید که موسیقی سنتی با عدم اقبال از سوی جوانان روبه‌رو است این مساله را چطور ارزیابی می‌کنید؟
این مساله کاملا درست است. متاسفانه خیلی از خوانندگان ما از آواز و آوازخوانی که اولین اصل موسیقی سنتی ما است تا حدی دور شده‌اند ولی این به آن معنا نیست که مردم آواز دوست ندارند چراکه آن‌هم ارایه‌اش مهم است. مثلا در کارهای آقای همایون شجریان آوازخوانی هم دیده می‌شود و مردم هم دوست دارند یا کارهای خودم. من همیشه سعی کردم در کارهایم آواز نیز اجرا شود به طوری‌که از بین ٣٦ آلبومی که منتشر کردم ٣٠ آلبوم دارای آواز است هرچند در ارکستر ملی هیچ‌وقت نمی‌توانیم آواز بخوانیم ولی بازهم در دوره‌ای من به همراه نوازندگی آقای مسعود شعاری سازوآواز داشتیم اما نکته این است که نمی‌شود در ارکستر ٨٠ نفر را بیکار نشاند و آواز خواند.به طورکلی برخی جاها به خاطر نوع و ساختار ارکستر و موسیقی ممکن است از آواز خواندن پرهیز شود اما در کارنامه کاری من بیشترین کارهایم آواز بوده و همیشه هم می‌خوانم و خواهم خواند.
من معتقدم که موسیقی سلیقه‌ای است. حدود ٢٠ سال پیش کاری از استاد شجریان به نام همایون مثنوی منتشر شد که اصلا تصنیف نداشت و ایشان با سنتور منصور صارمی یک ساعت آواز خوانده بودند که همین اثر در آن دوره یکی از پرفروش‌ترین کارهایی شده بوده که به بازار موسیقی آمده بود و من خودم به این اثر هم همچنان گوش می‌دهم و به آن عشق می‌ورزم.این مطلب را بیان کردم که بگویم در همان دوره هم مردم آوازهای استاد شجریان را دوست داشتند چون نوع ارایه‌اش فرق می‌کرد بنابراین وقتی خوراک خوب به مردم دهید مردم هم استقبال می‌کنند فرقی به دوره‌ها ندارد. همین‌الان هم اگر استاد شجریان که ان‌شاءالله خداوند ایشان را سلامت بدارد، بخوانند، مردم همچنان عاشق ایشان و آوازهای‌شان هستند.

تا به امروز حدود ٤٠٠ قطعه از اجراهای شما در بازار موسیقی منتشرشده ولی متاسفانه اجراهای شما با ارکستر ملی هیچگاه ضبط نشده و البته این ضعفی است که ارکستر با آن روبه‌روست و در همه این سال‌ها هیچگاه اجراهایش ضبط و منتشر نشده‌اند.
در تمام دنیا هنر متولی دارد و با حمایت به ترویج آن کمک می‌کند اما متاسفانه ما وقتی می‌خواهیم آلبومی منتشر کنیم که در آن ٥ نوازنده حضور دارند هیچ شرکتی نمی‌تواند هزینه‌ها را پرداخت کند چه برسد به ارکستر ٨٠ نفره که باید برای ضبط به هر نوازنده دستمزد داده شود که درکنار این هزینه‌ها، دستمزد خواننده، رهبر ارکستر، آهنگسازان، تنظیم‌کنندگان و شعرا هم هست.

ارکستر ملی دولتی است.
بله. هرچند ارکستر ملی خصوصی نیست و در درجه اول برای یک ملت است و از نظر حمایتی هم زیرنظر دولت است چون با هزینه‌های شخصی نمی‌توان چنین ارکستری را تشکیل و آن را حفظ کرد. به نظرم خود متولیان ارکستر باید به فکر ضبط آثار آن باشند اما از آنجایی‌که ما متولی برای این کار نداریم تا به امروز هم این اتفاق نیفتاد. متاسفانه در جامعه ما برای ورزش و فوتبال و چیزهای دیگر هزینه‌های بسیاری می‌شود ولی برای موسیقی جدی، ارزشمند و به این عظمت هیچ هزینه‌ای نمی‌شود.
ما همین یک ارکستر را داریم که می‌توان با مبالغی که برای بسیاری از شرکت‌های سرمایه‌گذاری ناچیز است حمایتی جهت ضبط و انتشار آثار آن صورت گیرد به همین دلیل از متولیانی که تمایل به این کار دارند، دعوت می‌کنم از این جریان حمایت کنند تا این آثار برای نسل‌های بعد از ما بماند. اساتید موسیقی ما دیگر زاییده نمی‌شوند و با این جریانی که وجود دارد نسل‌های بعد نمی‌توانند با آثار این عزیزان آشنا شوند.

ارکستر مهرنوازان سرنوشتش به کجا رسید؟ قرار است به فعالیت ادامه دهد؟
این ارکستر در زمان تعطیلی ارکستر ملی با ایده من راه‌اندازی شد و توانستیم اجراهایی با آن داشته باشیم و یک سی‌دی تصویری و صوتی را نیز با آن منتشر کنیم. در حال حاضر نیز شخص دیگری پیگیر این ارکستر است و من خیلی در جریان فعالیت آن نیستم.

*شما سال‌ها به‌واسطه مشغله کنسرت‌ها از تدریس فاصله گرفتید. برنامه‌ای دارید که در آینده این کلاس‌ها دایر شود؟
تا ١٠ سال پیش این کلاس‌ها ادامه داشت و نزدیک به ٦٠ هنرجو داشتم اما کلاس‌ها را به خاطر خود آنها کنسل کردم چون اگر ادامه می‌یافت به دلیل سفرهایم خیلی با تعطیلی روبه‌رو می‌شدند. اما امیدوارم از سن ٧٠ سالگی به بعد، البته به قید حیات بتوانم کلاس‌هایم را شروع کنم و به آموزش ادامه دهم.
موسیقی سنتی جایگاهی خاص بین مخاطبینش دارد و هیچگاه از بین نمی‌رود چون ریشه در سنت و فرهنگ ما دارد و این موسیقی همانند سی‌وسه‌پل اصفهان و تخت جمشید است بنابراین وقتی این بناها از بین بروند موسیقی سنتی ما هم از بین خواهد رفت. ما که تمام تلاش‌مان را جهت حفظ آن انجام می‌دهیم حداقل تا زمانی که من زنده‌ام نمی‌گذارم پرچم موسیقی سنتی پایین بیاید.
متاسفانه خیلی از خوانندگان ما از آواز و آوازخوانی که اولین اصل موسیقی سنتی ما است تا حدی دور شده‌اند ولی این به آن معنا نیست که مردم آواز دوست ندارند چراکه آن‌هم ارایه‌اش مهم است. مثلا در کارهای آقای همایون شجریان آوازخوانی هم دیده می‌شود و مردم هم دوست دارند یا کارهای خودم. من همیشه سعی کردم در کارهایم آواز نیز اجرا شود به طوری‌که از بین ٣٦ آلبومی که منتشر کردم ٣٠ آلبوم دارای آواز است.
در تمام دنیا هنر متولی دارد و با حمایت به ترویج آن کمک می‌کند اما متاسفانه ما وقتی می‌خواهیم آلبومی منتشر کنیم که در آن ٥ نوازنده حضور دارند هیچ شرکتی نمی‌تواند هزینه‌ها را پرداخت کند چه برسد به ارکستر ٨٠ نفره که باید برای ضبط به هر نوازنده دستمزد داده شود که درکنار این هزینه‌ها، دستمزد خواننده، رهبر ارکستر، آهنگسازان، تنظیم‌کنندگان و شعرا هم هست.

منبع : اعتماد

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین