کد خبر: ۲۰۲۱۸
تاریخ انتشار: ۲۹ تير ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۹
اخیراً در شبکه های مختلف صدا و سیما کارشناسان فرهنگی و مذهبی در قالب برنامه های مختلف آموزشی و خانوادگی در فضیلت فقر و ضرورت رضایت به تنگدستی به مثابه مشیت و امتحان الهی سخنها سر می دهند. بویژه طی چندسال اخیر که تورم، رکود و بیکاری رشد فزاینده ای داشته است شاهد تبلیغات بیشتری در این زمینه هستیم. به عبارتی رسانه ملی به عنوان رکن چهارم جامعه مدنی که در حقیقت باید صدای مردمی باشد که هیچ تریبون و سخنگویی ندارند، نقشی کاملاً معکوس را عهده دار شده و در حمایت از ساختارهای ناکارآمد اقتصادی و سیاسی، مردم را با انواع توجیحات به پذیرش تبعات منفی این ناکارآمدیها فرا می خواند.
متاسفانه این صدایی است که این روزها نه تنها از صدا و سیما که از سوی برخی نخبگان مذهبی نیز شنیده می شود. آیت الله مصباح یزدی که در گذشته خدمت مسئولین در جهت «رفع تحریمها و توسعه نان و معیشت مردم» را «انحطاط فکری» دانسته بودند، طی روزهای اخیر در سخنرانی دیگری در جمع هواداران خویش در خصوص «محسنات فقر» سخن گفته اند. ایشان «فقر» را «امتحان و تقدیری از جانب خداوند» دانسته اند که فقرا باید سعی کنند «از این امتحان سربلند بیرون بیایند». آیت‌الله مصباح همچنین عدم گله و شکایت و رضایت به مشیت الهی را از دیگر ویژگی‌های فقرای مؤمن خوانده اند: «این گونه افراد گلایه نمی‌کنند و نمی‌گویند که گرانی شد و از فلان چیز محروم شدیم». این عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم همچنین با تأکید بر این‌که «اسباب گناه کمتر برای فقرا فراهم می‌شود» ارتکاب انواع گناه و فساد را متوجه ثروتمندان و اقشار بالای جامعه دانسته اند.

تنها نگاهی ساده به آنچه که این روزها در جامعه رخ می دهد کافیست تا دریابیم فقر نه تنها زیبا نیست که حتی می تواند مرگبار باشد! فقر زیبا نیست، چون در یافته های پزشکان ایرانی یکی از علل ابتلا به بیماری های لاعلاج چون سرطان «قرار داشتن فرد در طبقه کم درآمد جامعه» ذکر شده است. فقر زیبا نیست، چون شیمی درمانی نیاز به پول زیادی دارد. فقر زیبا نیست، چون بسیارند والدینی که دندان پوسیده فرزندشان را می کشند و قید ترمیم آن را می زنند تا پولشان را صرف پرداخت اجاره منزلشان کنند. فقر زیبا نیست، چون بخش قابل توجهی از کسانی که به خاطر سرقت، فروش مواد مخدر، فحشا و... در زندان به سر می برند برای فرار از فقر و تنگدستی مرتکب این جرایم شده اند و خلاصه اینکه فقر زیبا نیست، چون اگر زیبا بود بزرگان دین مان تاکید نمی کردند که نزديك است كه فقر، به كفر انجامد!

حال اگر درک این نکته که فقر یک ناهنجاری است و عامل بسیاری از رذایل چون فساد اخلاقی، بزه کاری، جهل، بی سوادی، خرافه پرستی و... است و آمار و ارقام هم بر این ارتباط علّی بین فقر و انواع ناهنجاری صحه می گذارد پس توجیه این نوع از فلاکت در تریبونهای مختلف با چه هدفی صورت می گیرد؟ در یک جمع بندی ساده به نظر می رسد پیشبرد این پروژه مشترک رسانه ای و تبلیغی با دو هدف عمده صورت می گیرد. نخست؛ رفع مسئولیت و تطهیر مسببان واقعی گسترش فلاکت و فقر در جامعه ایران و دوم؛ پاک کردن صورت مسئله ای به نام «توسعه» و پیشرفت و بازگرداندن جامعه به گذشته.

1-رفع مسئولیت و تطهیر مسببان واقعی گسترش فلاکت و فقر در جامعه ایران
پس از پایان دوران فترت محافظه‌کاران و بازگشت آنان به قدرت در سال 1384 حامیانی فکری دولت عدالت گستر «اطاعت از احمدی نژاد را اطاعت از خداوند» دانستند و کار قداست بخشی به دولت را بدانجا رساندند که پیروزی ایشان را محصول امدادهای غیبی خداوند تلقی نمودند. اما کارنامه بی بدیل زمامداری احمدی نژاد، از حیث نتایج معکوسی که به بار آورد، ضایعه روانی به غایت دردناکی بود.

آنان که عنوان «رایحه خوش خدمت» را یدک می کشیدند و بنا بود تبعیض و نابرابری را در جامعه از بین ببرند شکاف میان فقرا و اغنیاء را به شدیدترین حد ممکن رساندند، آنان که به دنبال پاک کردن فساد از چهره دولت بودند بیشترین میزان فساد و اختلاس و ارتشاء را در تاریخ ایران رقم زدند، آنان که با شعار مبارزه با گرانی و تورم به میدان آمده بودند خود باعث و بانی تورم 45 درصدی شدند و خلاصه بر هر چه انگشت گذاشتند نتیجه حاصله کاملاً خلاف شعارها و برنامه ها اعلانی بود.

حال که احمدی نژاد به خانه اش در نارمک رفته و سکوت اختیار کرده تا به قول غلامحسین الهام، سخنگوی دولت دهم، «در رجعتی دیگر همراه با امام زمان (عج) به صحنه بازگردد» بسیاری می اندیشند که تاثیر برنامه های دولت ایشان نیز از جامعه و اقتصاد این کشور رخت بربسته است اما زهی خیال باطل! افت 100 درصدی ارزش پول ملی در طی چند ماه و کاهش 80 درصدی قدرت خرید مردم تنها در سال پایانی زمامداری احمدی نژاد چگونه در طی یک یا دو سال از چهره این کشور رخت برخواهد بست؟ به عنوان یک نمونه آیا دلاری که در نتیجه ناکارآمدی آقایان به بالای 3 هزار تومان جهیده است هرگز به قیمت سابق خود بازخواهد گشت؟

مثال ساده حامیان فکری «رایحه خوش خدمت»، «آبادگران» و تشکلهایی با عناوینی زیبا از این دست، مثال همان آشپزی است که با هیاهو و ادعای بسیار رقبای خود را از صحنه بدر کرد و با وعده و وعید همگان را شیفته دست پخت خویش نمود. در پایان اما غذایی که پخت آنچنان نامطبوع و شور بود که کسی حتی رغبت چشیدن آن را هم نداشت. آشپز پرادعا اما به جای تامل در اشتباهات خویش شروع کرد به خواندن خطابه ای در منقبت شور بودن غذا و ستایش وجود نمک در آن! اکنون حکایت هواداران فکری و رسانه ای دولت سابق حکایت همان آشپز است که به جای پذیرفتن اشتباه خویش و انتقاد منصفانه از عملکردشان، در فضیلت و منقبت فقر و فلاکتی که به بار آورده اند خطابه های آنچنانی سر می دهند!

2-پاک کردن صورت مسئله ای به نام «توسعه» و بازگرداندن جامعه به گذشته
این روزها موجی در میان برخی حوزویان و دانشگاهیان (اتحاد سنت گرایان حوزوی و پست مدرنهای دانشگاهی) براه افتاده است که با زدن انگ شیطانی، سکولار، غیر بومی و الحادی به مفاهیم مدرنی چون «توسعه»، «رفاه»، «آزادی»، «دانشگاه»، «فلسفه»، «علم» و... تلاش می کنند به مقابله با دستاوردهای عصر جدید برخیزند. به عبارتی ایشان وقتی به تجربه دریافتند قادر به ارائه پاسخی کارآمد و موفق به معضل «توسعه نیافتگی» جامعه ایران نیستند با حرکت در جهت عکس این جریان با زیرکی در حال پاک نمودن صورت مسئله اند.

آنها ناتوانی خود در پاسخ به چالشهای عصر جدید را در زیر مبارزه با امپریالیسم و مخالفت با نهادهایی چون بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، سازمان ملل متحد، یونسکو و... پنهان می کنند. دقیقا به همین جهت بود که در داخل نیز سازمان مدیریت و برنامه ریزی و اساساً هر نهادی که به برنامه ریزی و شفافیت اقتصادی ربط پیدا می کرد منحل و یا تعطیل شد، گزارش تخلفات دولت از برنامه مصوب بودجه در ردیف اسناد محرمانه قرار گرفت و اساتید منتقد و دلسوز اقتصاد در دانشگاهها به صورت سیستماتیک اخراج و حذف شدند.

حال که پیشبرد توسعه و پیشرفت نیازمند تخصص و کارآمدی است و جبهه فکری و سیاسی تندرو به تجربه نشان داده که با تخصص و کارآمدی میانه ای ندارد، به نفع خود می بینند که مفهوم «توسعه» را از اساس نفی و به جای آن به قضا و قدر الهی تن در دهند. در این بینش، فقر و گرسنگی مردم نه محصول رکود و رشد اقتصادی منفی 6 درصد که محصول قضا و قدر الهی معرفی می شود. در این بینش، گرانی و تورم نه معلول ناکارآمدی مسئولین که محصول گناهکاری و کفران نعمت از سوی مردم تلقی می شود. در این بینش، خشکسالی نه محصول مدیریت غلط منابع آبی که محصول بی حجابی و اختلاط پسران و دختران جوان در دانشگاه، این نهاد سکولاریستی، معرفی می گردد و...

به زبان ساده تر وقتی نخبگان فکری چنین جریانی خود را ناتوان از حل چالشهای اقتصادی و اجتماعی عصر جدید می بینند، خودآگاه یا ناخودآگاه، بازگشت به گذشته را تئوریزه می کنند. گذشته ای که در آن سروری فکری و عملی ایشان در جامعه، مثل اکنون، منوط به موفقیت آنها در مواجهه با چالشهای پیچیده اقتصادی نبود. گذشته ای که در آن انسانها به هر آنچه قضا و قدر الهی تصور می شد تن می دادند و دم برنمی آوردند، گذشته ای که در آن علت اصلی مشکلات «گناه و کفران نعمات» از سوی عوام بود نه «ناکارآمدی و فقدان تخصص» خواص!
متن:قاسم توکلی
منبع: فرارو
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین