کد خبر: ۲۰۱۱۴۰
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۷
کریمی با اشاره به اینکه همسر من و بسیاری از همسنگرانش حتی لحظه پیروزی انقلاب را هم ندیدند، تاکید کرد: آنان کسانی بودند که در عصر خفقان ستمشاهی به مبارزه پرداختند و آرامش زندگی خود و خانواده شان را در راه این به خطر انداختند.
  معصومه ابتکار معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده با نرگس کریمی همسر شهید «محمود ضیا بشر حق» از شهیدان 21 بهمن 57 و خواهر شهید جانباز حاج داود کریمی دیدار کرد.

به نقل از اعلام روز شنبه پایگاه اطلاع رسانی معاونت امور زنان و خانواده؛ در این دیدار که در منزل وی صورت گرفت، طیبه سیاوشی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و چند تن از بانوان فعال در عرصه انقلاب و دفاع مقدس نیز حضور یافتند.

کریمی با اشاره به اینکه همسر من و بسیاری از همسنگرانش حتی لحظه پیروزی انقلاب را هم ندیدند، تاکید کرد: آنان کسانی بودند که در عصر خفقان ستمشاهی به مبارزه پرداختند و آرامش زندگی خود و خانواده شان را در راه این به خطر انداختند.

وی فرازهایی از خاطراتش را چنین بیان کرد: همسرم محمود، سال دوم رشته مکانیک دانشگاه علم و صنعت بود که با هم ازدواج کردیم. این در حالی بود که خانواده ما و برادرم حاج داوود کریمی از سال 42به طور مستمر فعالیت سیاسی داشتیم. محمود ضمن تحصیل در دانشگاه، در کارخانه جنرال موتور کار می کرد تا اینکه شهید بهشتی و شهید باهنر یک اعلامیه مخفیانه دادند که بچه‌های تحصیل‌کرده و فعال وارد آموزش و پرورش شوند.

وی ادامه داد: با اینکه همسرم درآمد خوبی داشت، اما بنا بر توصیه آن دو شهید به هر طریقی بود به عنوان دبیر ریاضی منطقه 3 تهران به تدریس مشغول شد و همزمان تحصیلش را در دانشگاه هم ادامه داد. او بارها در سال‌های 57 و56 در درگیری های دانشجویی توسط گارد دانشگاه زخمی شد. یک بارهم شدت آسیبش زیاد بود که شهید فیاض بخش پایش را گچ گرفت و معالجه کرد.

کریمی درباره شب شهادت همسرش گفت: حکومت نظامی اعلام شده بود اما قرار شد مردم خیابان ها را ترک نکنند. نزدیک میدان بهارستان، مردم همه پیاده، با ماشین، با موتور در خیابان بودند و الله اکبر می گفتند. ما هم به منزل یکی از دوستانمان که نزدیک مدرسه علوی بود رفتیم تا اگر لازم باشد در منطقه ای که امام ساکن بود باشیم و از او به اندازه خودمان حفاظت کنیم.

وی خاطرنشان کرد: پس از ساعتی محمود با همسر دوستم گفتند که به سمت بیت امام می رویم. رفت و دیگر بازنگشت. بعدها از دوستمان شنیدم که محمود بعد از خواندن نماز مغرب و عشا به سمت کتابخانه می رود و کتاب «شهادت» دکتر شریعتی را برمی دارد و شروع به مطالعه آن می کند، وقتی صدای الله اکبر مردم را می‌شنود، کتاب را می بندد و سرجایش می گذارد و می‌گوید: همیشه که نمی‌شود فقط خواند، حالا وقت عمل است.
کریمی ادامه داد: تا صبح منتظر شدیم، محمود نیامد. خیلی نگران بودیم. صبح زود با برادرانم تماس گرفتم. می گفتند مردم درهای خانه‌هاشان را باز کرده‌اند تا آنها که در خیابان ها بودند، پناه بگیرند. بنابراین فکر کردم شاید بعد از حکومت نظامی برگردد، اما خبری نشد. صبح زود رفتیم سمت خیابان ایران و جلوی دبیرستان اسدی که رسیدیم، دیدیم خونی بر زمین ریخته شده و مردم بر روی رد آن که تا سر چهارراه کشیده شده بود گل گلایل گذاشته بودند.

وی تصریح کرد: نمی‌دانستم این جا محل شهادت محمود و این رد خون، از اوست. بعدها متوجه شدم. به هر حال فهیمدیم که او مجروح شده و در بیمارستان سوانح است. گارد شاهنشاهی دور تا دور بیمارستان را گرفته بود و کسی اجازه ورود نداشت. به هر زحمتی داخل شدیم، اما محمود به شهادت رسیده بود. پزشکان گفتند گلوله‌ای که از یک کلت به او اصابت کرده، حاوی ماده ای شیمیایی بوده و همسرم بر اثر مسمومیت جان باخت.

کریمی که هنگام شهادت همسرش، حدود 26 سال داشته، از آن شهید صاحب دو فرزند است که یکی هرگز پدر را ندید. او درباره برادرش، شهید حاج داوود کریمی گفت: حاج داوود از همه ابعاد اقتصادی، فرهنگی و عاطفی از من حمایت کرد. هم مشاور و معلم بچه‌های من بود، هم مشوق من در تحصیل و اشتغال.

وی ادامه داد: وقتی انقلاب پیروز شد در تشکیل سپاه پاسداران نقشی بسیار مهمی را ایفا کرد و جزو فرماندهان منطقه 10 کشوری بود که عمرش را در جبهه های دفاع مقدس گذراند و پس از سال ها رنج‌ جراحت های شیمیایی بالاخره به شهادت رسید. درحالی که هرگز بابت خدماتش چیزی نخواست و از کسب مقامات پس از جنگ خود را کنار کشید و در یک مغازه تراشکاری که با قرض و وام آن را راه انداخته بود کار کرد.

شهید «محمود ضیا بشر حق» شب 21 بهمن سال 57 زمانی که نیروهای ساواک قصد حمله به مدرسه علوی (محل استقرار امام (ره)) را داشتند، توسط گاردی ها مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.

منبع: ایرنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین