وی گفت: حدود 4 ماه قبل وقتی در گروه های شبکه اجتماعی تلگرام عضو شدم با جوانی به نام «مرتضی» آشنا شدم و بدین ترتیب ارتباط ما از طریق ارسال پیامک های مختلف آغاز شد. من او را ندیده بودم و تنها تصویرش را در شبکه اجتماعی مشاهده می کردم. ابراز علاقه و ارسال پیامک های عاشقانه به آن جا کشید که قرار گذاشتیم با یکدیگر ازدواج کنیم. مرتضی در همین مدت اعتماد مرا به خود جلب کرده بود و مدام از من می خواست برای آشنایی بیشتر در مکانی خلوت با یکدیگر قرار بگذاریم. من هم که حرف های او را باور کرده بودم، به درخواستش پاسخ مثبت دادم اما برادرم که به رفتار و حرکات من مشکوک شده بود، گوشی تلفن همراهم را گرفت و من نتوانستم سر قرار بروم. این در حالی بود که من با اصرارهای زیاد مرتضی تصاویر زننده و خصوصی خودم را برای او ارسال کرده بودم. مدتی بعد وقتی دوباره با او تماس گرفتم عنوان کرد که حتماً رابطه ام با دوست پسر دیگرم به هم خورده است که دوباره به سوی او بازگشته ام.
او حرف های مرا باور نکرد که خانواده ام به من سوءظن پیدا کرده اند. او همواره سعی می کرد شماره تلفن مرا در اختیار دیگر دوستانش قرار بدهد وقتی فهمیدم او قصد دیگری از دوستی با من دارد به این ارتباط پایان دادم ولی دست بردار نبود و مدام با توهین و فحاشی مرا تهدید به انتشار عکس هایم می کرد. او حتی از من خواست پولی به حسابش واریز کنم تا عکس هایم را منتشر نکند.
در شرایط روحی بدی قرار گرفته بودم که پدر و مادرم متوجه موضوع شدند و من از او شکایت کردم. وقتی به دادسرا آمدم و دخترانی را دیدم که چگونه در پی همین ارتباطات شبکه ای زندگی خود را از دست داده اند از قاضی پرونده ام خواستم تا درباره این دوستی های دروغین که عاقبتی جز بدبختی و آبروریزی ندارد اطلاع رسانی کنند تا افراد دیگری مانند من قربانی نشوند.